عنوان مقاله: آشنایی با سامانه های کشف مزاحمت
    قالب بندی: PDF
    قیمت: رایگان

    شرح مختصر: هدف از ارایه این پروژه معرفی اصول و مبانی امنیت در شبکه هایکامپیوتری می باشد. در آغاز به تعاریف و مفاهیم امنیت در شبکه می پردازیم. درمبحث امنیت شبکه، منابع شبکه و انواع حملات، تحلیل خطر سیاست های امنیتی، طرح امنیت شبکه و نواحی امنیتی به تفضیل مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد. برای حفظ امنیت شبکه نیاز است تا مراحل اولیه ایجاد امنیت و سیتم های عامل و برنامه کاربردی مناسبلحاظ شود. در ادامه به انواع حملات در شبکه های رایانه ای پرداخته ایم و برای افزایش امنیت در سطح شبکه به AUDITING ، کامپیوترهای بدون دیسک، به رمز در آوردنداده ها و محافظت در برابر ویروس پرداخته ایم.

    و اما روش های تامین امنیت در شبکهکه عبارتند از: دفاع در عمق، فایروال و پراکسی که به طور کامل تشریح شده است. و درادامه سطوح امنیت شبکه، تهدیدات علیه امنیت شبکه، امنیت شبکه لایه بندی شده،ابزارها و الگوهای امنیت شبکه، مراحل ایمن سازی شبکه، راهکارهای امنیتی شبکه،مکانیزم های امنیتی و الگوریتم جهت تهیه الگوی امنیت شبکه توضیح داده شده است.

    فهرست:
    مقدمه
    مقدمه ای بر فایروال
    فایروال چه کار می کند ؟
    چه نوع فایروال هائی وجود دارد ؟
    نحوه پیکربندی بهینه یک فایروال به چه صورت است ؟
    انواع فایروال
    موقعیت یابی برای فایروال
    خلاصه فصل اول
    نتیجه گیری
    کاربرد پراکسی در امنیت شبکه (۱)
    پراکسی چیست؟
    پراکسی چه چیزی نیست؟
    پراکسی با Stateful packet filter تفاوت دارد
    پراکسی ها یا Application Gateways
    کاربرد پراکسی در امنیت شبکه (۲و)
    برخی انواع پراکسی
    SMTP Proxy
    کاربرد پراکسی در امنیت شبکه (۳)
    HTTP Proxy
    FTP Proxy
    DNS Proxy
    خلاصه فصل دوم
    نتیجه گیری
    IDSها لزوم و کلیات
    IDS
    Network IDS (NIDS)
    Host-Based IDS (HIDS)
    Distributed IDS (DIDS)
    IDSچیست؟
    مزاحمت چیست؟
    IDS چگونه کار می‌کند؟
    چه کسى روى شبکه شماست؟
    خلاصه فصل سوم
    نتیجه گیری
    امنیت شبکه
    تکنولوژی های زیر امنیت را در سطح برنامه فراهم می کنند:
    نتیجه گیری
    مقایسه تشخیص نفوذ و پیش گیری از نفوذ
    تفاوت شکلی تشخیص با پیش گیری
    تشخیص نفوذ
    پیش گیری از نفوذ
    خلاصه فصل چهارم
    نتیجه گیری
    آشنایی با Snort
    Snort چیست؟
    سیستم مورد نیاز برای نصب Snort
    امکانات Snort
    Packet Sniffer
    Preprocessor
    Detection Engine
    اخطار دهنده
    Snort و ساختار شبکه
    دام های Snort
    خلاصه فصل پنجم
    نتیجه گیری
    خلاصه کل مطالب
    فقط یک پیشنهاد

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    عصرایران -الهام چرخنده، بازیگر سینما و تلویزیون، مدتی است که حجاب چادر را برگزیده است. این، البته اتفاقی نیست که فقط برای او افتاده باشد. بسیارند زنان و دخترانی که چادر را برای پوشش خود انتخاب می کنند ، همان طور که برعکس ماجرا نیز صادق است.

    بنابراین، چادری شدن یک زن، اتفاق خارق العاده ای نیست، هر چند که اگر از منظر عنصر “شهرت” به ماجرا نگاه کنیم، چادر به سر کردن یک بازیگر زن، آن هم نه در فیلم که در عرصه زندگی می تواند ارزش خبری داشته باشد.

    اما این که یک سری از نهادهای عمومی، از این اتفاق ذوق زده شوند و این ذوق زدگی شان نیز همچنان ادامه یابد، نمی تواند رویکردی خردمندانه باشد چرا که قضیه را آنقدر لوث می کند که حتی اگر هدف شان ترویج حجاب نیز باشد، نقض غرض می شود.

    تقدیر از محجبه شدن یک بازیگر زن – که معلوم نیست همچنان بازیگر بماند یا خیر و البته مهم هم نیست – یک امر است که می تواند یک بار رخ بدهد و تمام شود ولی مدام روی او مانور دادن و او را بر سر گذاشتن و حلوا حلوا کردن و خبر از دادن امتیازات حمایتی به وی ،حتی در سطح مجلس شورای اسلامی، امری دیگر است که ماجرای چرخنده را از حالت طبیعی خارج و به ضد ارزش تبدیل می کند.

    این که الهام چرخنده به کمیسیون فرهنگی مجلس دعوت شود و در آنجا علیههمسر سابق خودشسخن بگوید و حمایت مجلس را بخواهد و بعد هم رئیس کمیسیون فرهنگی وعده حمایت دهد، نه ترویج حجاب است و نه حافظ شأن مجلسی که بعضی ها آن را در حد دعواهای زن و شوهری نیز تقلیل می دهند!

    یا وقتی نماینده قم در مجلس شورای اسلامی، وزارتخانه های ورزش و جوانان و فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهرداری تهران را به صف می کند که به الهام چرخنده مجوز تأسیس تشکل مردم نهاد و مؤسسه فرهنگی بدهند و از وی حمایت کنند، آیا این امر ، چیزی جز دعوت به رانت جویی است؟

    الهام چرخنده مانند دهها میلیون ایرانی دیگر ، در صورت دارا بودن شرایط می تواند مؤسسه تأسیس کند یا هر کار قانونی دیگری را به عنوان شهروند این کشور انجام دهد، ولی نمی تواند انتظار داشته باشد به خاطر این که چادر به سر کرده تا دستور خدا درباره حجاب را رعایت کرده باشد، بدون نوبت و بدون طی مراحل قانونی، از امتیازات ویژه برخوردار شود.

    اگر هم قرار باشد به خاطر حجابش به او امتیاز دهند، میلیون ها زن ایرانی که بسیار پیش تر از او حجاب و چادر را انتخاب کرده اند و به این مناسبت هم بر کسی منت ندارند، بر او که تازه به این صف پیوسته برتری دارند. خاصه آن که کم نیستند زنان مؤمنه ای که بی هیچ چشمداشتی و بی آن که به مجلس شورای اسلامی بروند و درخواست امتیاز ویژه کنند، در راه ترویج ارزش های اسلامی و اخلاقی و تربیت انسان های مؤمن و متدین می کوشند.

    ادعاهای الهام چرخنده، از جمله این سخن عجیب و غریب که در مدت کوتاهی که چادری شده، 3900 نفر را چادری کرده است (!) یا مدام از رهبری هزینه کردن، نباید دلیلی برای تبدیل این بازیگر سابق به بتی جدید شود که نهادهای کشور ، از بسیج و مجلس گرفته تا وزارتخانه های مختلف و شهرداری، باید در خدمت او باشند.

    کوبیدن بر این طبل، از آنجا ضد ترویج حجاب است که اثبات این مدعا می شود که آنقدر وضع حجاب بد است که حالا که یک نفر پیدا شده و چادر به سر کرده، رویدادی ملی رخ داده است!

    وانگهی، الهام چرخنده ، همانند هر انسان دیگری می تواند تغییر موضع و باور بدهد ، کما این که از وضع سابق به وضعیت کنونی چرخیده است و کسی چه می داند که در آینده چه خواهد شد؟اگر نابخردانه و از سر ذوق زدگی، الهام چرخنده را به الگو و بت تبدیل کنند و فردا ، او چرخشی دیگر داشته باشد چه؟!

    زمانی در ترکیه، زنی مججبه به نام “مروه کاواکچی”، نماینده پارلمان شد. در آن زمان به دلیل حکومت لائیک ها، وی نتوانست به پارلمان برود.
    در ایران، جوّی بزرگ در حمایت از کاواکچی راه انداختند و روزنامه هایی مانند کیهان نیز در صفحه اول خود از این بانوی محجبه تقدیر و از ظلمی که به او شده بود، ابراز برائت کردند. تریبون های نماز جمعه و شبکه های مختلف صدا و سیما پر شده بود از “قهرمان حجاب”ی به نام مروه کاواکچی که حتی برای رفتن به پارلمان نیز حاضر نشده بود حجاب از سر بردارد. خلاصه آن که در مدت کوتاهی او را در ایران به قهرمان و الگو تبدیل کردند. اما کاواکچی در مقابل چه کرد؟ او خطاب به حامیان ایرانی اش که برایش سر و دست می شکستند گفت: شما اگر دلتان برای زنان می سوزد، اول بروید و جلوی نقض حقوق زنان کشور خودتان را بگیرید.
    با این پاسخ وی، ناگهان همه چیز در ایران به اتمام رسید و دیگر، کسی از مروه کاواکچی ، چیزی ننوشت و چیزی نگفت!

    الهام چرخنده، به عنوان یک زن مسلمان، حجاب بر سر کرده و تازه، شده است یکی مانند میلیون ها زن محجبه ایرانی که به دستور دین، عمل می کنند. این، خیلی هم خوب است و خداوند از ایشان بپذیرد، اما او را پدیده ای خاص که باید امتیازات خاص هم داشته باشد دیدن، ظلم به همه زنان مسلمانی است که در طول تاریخ، برای حفظ حجاب شان، نه تنها امتیاز نگرفته اند، که هزینه های زیادی هم داده اند.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    قهرمان ملی تنها به کسی اتلاق نمی شود که مقام قهرمانی کسب کرده باشد. قهرمان ملی کسی است که تمام توان خود را به کار گیرد تا قهرمانی و افتخار یا روحیه قهرمانی را به ملتی هدیه کند خواه بیگانه باشد، خواه اهل آن کشور. وقتی تمام تلاش به کار گرفته شد، اما قهرمانی ظاهری به دست نیامد، آن کسی که باعث این تلاش شده را نیز میتوان قهرمان ملی نام نهاد.

    کارلوس کی روشسرمربی توانا و پرتغالی تیم ملی ایران، از زمانی که تیم را به دست گرفت، تمام توان خود را به کار بست تا تیمی قوی، یکدست و دارای روحیه قهرمانی پرورش دهد که با وجود تمام سختی ها و نامردمی هایی که برخی در حق وی روا داشتند این مهم را به انجام رساند.

    کدام یک از مربیان ایرانی، به غیر از مرحوم پرویز دهداری، چنین تفکری داشته اند؟ کی روش به گونه ای تیم ملی را هدایت میکند، با آن می خندد و فریاد می کشد که گویی یک ایرانی متعصب دو آتشه ایرانی است. روز جمعه همه شاهد بودند وقتی تیم ایران با ناداوری مواجه شد، چه خونی در چهره کی روش دوید و چه سینه ای برای تیم ملی ایران سپر کرد.

    کی روش تنها سر مربی تیم ملی ایران است که توانست یکدلی و یکرنگی را میان بازیکنان بیاورد. برای اولین بار است که شاهد وحدت بازیکنان داخل زمین و روی نیمکت هستیم. پیش از کی روش همیشه شاهد درگیری بازیکنان با یکدیگر یا مربیان بودند که ضربههای بسیار سختی را نیز تیم ملی و غرور ملی متحمل شد. چه در جام جهانی فوتبال و چه در جام ملتهای آسیا، با وجود شکست همه ایرانیان به تیم ملی خود و سر مربی آن افتخار کردند، زیرا برای اولین بار می دیدند که تیم ملی، نه تنها از بعد فنی، بلکه از لحاظ غیرت ملی نیز در اوج است.

    تیم ملی با یک ناداوری به تیم عراق باخت، اما هیچ تماشاگری از دست سرمربی و بازیکنان تیم ملی ناراحت نشد، زیرا شاهد تلاش قهرمانانه آنان تا آخرین لحظه بودند. کی روش سربازانی را برای ایران تربیت کرده که تا پای جان در میدان سبز خستگی ناپذیری میجنگند و برای غرور ملی و مردم آن جانفشانی میکنند. اکثر مردم، سرمربی توانا و بازیکنان کوشای تیم ملی را دوست دارند و به آنان احترام میگذارند ،اما متاسفانه برخی از مسوولان و مربیان وطنی که میخواهند همه چیز در ید قدرت آنان باشند، چشم دیدن کارلوس کی روش و مربیان مجرب و باغیرتی چون او را ندارند. این بارها در مملکت ما اتفاق افتاده و خواهد افتاد، بزرگترین دلیل ناکامی های تیم ایران از همینجا ناشی می شود.

    جمعه بسیاری از مردم وطنپرست ایران برای باخت تیم ملی اشک ریختند و سر بر دیوار کوبیدند، اما دشمنان کی روش، نه تنها از باخت ایران ناراحت نشدند، بلکه در دل سنگ خود قند آب کردند و لبخند شادی بر لبانشان آوردند! براستی اینان که این گونه فکر میکنند، چطور میخواهند تیم ملی را هدایت کنند؟!

    کی روش با وجود مخالفها و چوب لای چرخ گذاشتنهای برخی از مربیان داخلی، مسوولان و صد البته بعضی از رسانه ها که برای همه شناخته شده اند، تمام تلاش خود را برای موفقیت تیم ملی و جوانان ایران زمین به کار گرفت. مردم سالها بود که همین را می خواستند، دلسوزی یک سرمربی برای تیم ملی. جایی که ضعیف ترین تیمها، چندین بازی دوستانه انجام داده بودند، کی روش و بازیکنان تیم ملی در حسرت حتی یک بازی دوستانه خوب ماندند. برای اولین بار در تاریخ تیم ملی ایران، دفاع آن منسجم دیده شد و دیگر کسی نگران کرنر و ضربه آزاد زدن تیمهای حریف نبود، زیرا کی روش با طرحها و برنامه های خود این نقطه ضعف همیشگی تیم ایران را برطرف کرده بود.

    مهم نیست اندک مربیان و مسوولانی مخالف کی روش باشند، مهم مردم هستند که به کی روش و تیم جنگنده او احترام میگذارند و به آنان عشق میورزند. کارلوس کی روش و بازیکنان تیم ملی با غرور پای به خاک وطن بگذارند، زیرا مردم قدردان ایران زمین از آنان همانند قهرمانان ملی استقبال خواهد کرد.

    سید رضا اورنگ

    کلیپ : واکنش های دیدنی کی روش در جام ملت ها

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    بانكتحقیقات وپروژهدانشجويي

    كاملترين مجموعه در ايران در7دي وي دي

    بيش از25گيگابايت و 100.000 تحقيق و مقاله

    به همراه بهترين طرح هاي توجيهي تاييد شده

    توجه داشته باشيد

    قيمت اين محصول در بازار سياهبيشتر از 300.000 تومان است

    تاپ ترین و جدیدترین مقالات در یکجا

    ما قبلا برای شما سرچ کردیم فقط شما انتخاب کنید

    30000 مقاله و تحقیق و پروژه پارسی

    در زمینه های مختلف به صورت کاملا تفکیک شده

    كاملترين و به روزترين منبعتحقيق ويژه دانشجويان

    بدون نياز به جستجو در اينترنت مقاله خود را آماده كنيد

    ما قبلا براي شما سرچ كرده ايم شما فقط انتخاب كنيد

    كاملترين مقالات در تمام زمينه هاي ادبي ،

    تاريخي ،مذهبي، شيمي مهندسي و … همه مقالات

    شما را از قبل آماده كرده ايم

    DVD7

    جامع ترين منبع تحقيقاتي براي دانشجويي

    مقالات ،پروژه هاي تحقيقاتي خود را در كوتاه ترين مدت آماده كنيد

    ما 80 درصد راه را رفته ايم

    مقالات اين مجموعه از رفرنسهاي ايراني و خارجي تهيه شده است

    تمام مقالات خارجي اين مجموعه ترجمه شده و به زبان فارسي مي باشد

    ديگر نگران پروژه هاي دانشجوييو مقالات تان نباشد

    تاپ ترين و جديد ترين مقالاتدر تمام زمينه هاي علمي به صورت کاملا تفکیک شده برای هررشته

    مجموعه اي بي نظير و فوق العاده

    مناسب براي تمامي دانشجويان

    در تمامي رشته هاي تحصيلي

    فرصتي بي نظير براي صرفه جويي در وقت

    بخشي از محتويات اين پكيج علمي استثنايي عبارتند از :

    • بيش از ۳۰۰۰۰مقاله و تحقیق و پروژه فارسي در زمينه هاي مختلف

    • بيش از ۳۰۰۰فايل هاي آموزشي پاورپوينت فارسي در زمينه هاي مختلف

    • بيش از هزارطرح كارفريني باجزئيات كامل در زمينه هاي مختلف

    در زمينه هاي مختلف علمي همچون :

    ادبيات ، آموزشي ، برق ، كامپيوتر ، دام و طيور ، فيزيك ، حسابداري ، حقوق ، هنر ، جغرافيا ، جهانگردي ، كشاورزي ، معارف ، مشاهير ، مكانيك ،مديريت و علوم تجربي ، عمران ، پزشكي ، رواشناسي ، صنايع ، شيمي ، تاريخ ، ورزش ، حقوق بشر ،حقوق بيمه ، پزشكي ، تجارت ، حقوق تطبيقي ، حقوقجزايي ، معماري و …

    تمام مطالب به صورت فارسي نام گذاري و دسته بندي شده است

    حاصل تلاش چند ساله ده ها دانشجوي برتر كشور اكنون در دستان شماست

    توجه داشته باشيد كه اين پكيج بيشتر از25گيگابايت حجم دارد

    و كاملترين مجموعه در ايران است

    نكته مهم : اين پكيج در بازار سياه به ارزش بالاي 300 هزار تومان به فروش ميرسد

    فايل ها بصورت فايل ورد (doc),پاورپوينتوpdfمي باشد و قابل ويرايش به دلخواه ميباشد

    به صورت كامل و آماده و صفحه بندي شدهتمام مطالب به صورت فارسي نام گذاري و دسته بندي شده است

    همه چيز آماده استشما فقط نام تهيه كننده را عوض كرده و پرينت بگيريد

    خريد پستي

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    استون هاوکینگ

    پزشکی ایتالیایی به نام سرجیو کاناوارو (Dr.Sergio Canavero) در مقاله‌ای گفته است تا سال ۲۰۱۷ جراحی پیوند سر شدنی خواهد‌ شد.

    بر پایه گزارش نیوساینتیست، کاناوارو که مدیر گروه مدولاسیون عصبی پیشرفته تورین است،‌ این ایده را نخستین بار در سال 2013 مطرح کرد و گفت تکنولوژی که بتواند دو سر نخاع قطع شده را به یکدیگر پیوند دهد وجود دارد. از آن زمان تاکنون وی درحال مطالعه روی این طرح بوده‌است و جزییات چنین جراحی را در مقاله اخیر خود توضیح داده‌است.

    دکتر کاناورو درباره تکینک عمل این جراحی به تازگی مقاله‌ای در نشریه بین المللی جراحی اعصاب منتشر کرده است.برای این جراحی بدن فرد دهنده و گیرنده سر در آغاز جراحی سرد می شود تا مدت زمانی که سلول ها می توانند کمبود اکسیژن را تحمل کنند افزایش یابد.سپس بافت های گردن جدا می شوند و رگ های بزرگ با لوله هایی ظریف به هم متصل می شوند.

    سپس نخاع فرد دهنده پیوند را قطع کرده و سر او را روی بدن فرد گیرنده قرار می دهند، آن گاه نخاع با ماده ای به نام پلی اتیلن گلایکول که مانند چسب عمل می‌کند به نخاع بدن جدید متصل می شود.

    پس از این ها فرد نزدیک چهار هفته در اغمای مصنوعی فرو خواهد رفت تا در مدتی که بافت ها ترمیم می شوند تکان نخورد. در این زمان اعصاب و نخاع با شوک های الکتریکی خفیف تحریک می شوند تا پیوندها و ارتباطات آن ها بین سر و بدن جدید محکم شود. ولی برای این که بدن، سر پیوند شده را پس نزند باید فرد تحت درمان با داروهای قوی سرکوب کننده سیستم ایمنی قرار داشته باشد.

    دکتر کاناورو می گوید فرد بعد از به هوش آمدن قادر است سر خود را تکان دهد و چهره اش را حس کند، با سدای پیشین سخن بگوید و در درازای یک سال توانا به راه رفتن خواهد بود.

    مشهورترین جراحی پیوند سری که تاکنون انجام شده، پیوند سر یک میمون به بدن میمونی دیگر است که در سال 1970 توسط رابرت وایت انجام شد. در آن جراحی وایت نتوانست دو سر نخاع را به یکدیگر متصل سازد و میمون توانایی کنترل بدن خود را از دست داده‌بود و به تدریج بدن پس زده شد و میمون جان خود را از دست داد.

    کاناوارو می‌گوید تکنولوژی‌های نو امیدواری‌های بیشتری را برای پیروزی در این جراحی زنده کرده‌اند. وی در کوشش است با ارایه مقاله اش در کنفرانس جراحان ارتوپدی و نورولوژی آمریکا، برای انجام این پروژه کمک‌های مالی جمع‌آوری کند. در شرایطی که طرح پروژه او جنجال‌های فراوانی را دامن زده‌است و بسیاری از متخصصان جزییات آن را زیر پرسش برده و آن را غیراخلاقی می‌دانند و آن را در گروه دانش بد دسته بندی کرده‌اند. ولیکاناوارو اهمیتی به این انتقادات نمی‌دهد و می‌گوید این متخصصان 35 سال است که در درمان فلج‌ها ناتوان مانده‌اند و دانش بد قطعا از آن این متخصصان است.

    دکتر کاناورو گفته پیوند سر را می‌توان برای درمان بیماری‌ هایی همچوبیماری

    استیون هاوکینگ (بیماری نورون های حرکتی) به کار گرفت.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    سریال شهرزادبه خوبی در میان مردم جا افتاده است

    شهرزاد نمادی از ایران است در چنبره عاشق بی‌مسوولیت، مرد عیاشی که قرار است عاشقش شود و پدرخوانده‌ای که عاطفه خاموشش را درز گرفته تا به وقتش سر دختر مثل آوار خراب شود.

    در شش سال اخیر سریال‌های متفاوتی وارد شبکه نمایش خانگی شدند. هر کدام به دلیلی یا تماشاگر خود را در ادامه داستان از دست دادند یا انقدر بد بودند که اصلا از همان ابتدا دیده نشدند. در میان این عناوین مهم و دهن پرکن، «شهرزاد» اما چیز دیگری است. حاصل حرفه‌ای بودن و تمرکز و جدی گرفتن ملزومات ساخت یک اثر پرمخاطب. با رویکردی متفاوت نسبت به تمام محصولات تولید شده در شبکه نمایش خانگی، مانوس و نزدیک به روحیه کارگردان و خالقش.

    روایت یک داستان عاشقانه در روزگار گذشته. به انضمام استعاره‎هایی که کارکرد امروزی دارند و داستان را از حالت محدود و شخصی به شکل داستان یک «ملت» ارتقا می‌دهند.

    چرا باید «شهرزاد» ببینیم؟ / 5 دلیل برای دیدن «شهرزاد»

    عشق و تاریخ:

    تنها فیلمساز تاریخ سینمای ایران که ذوق بررسی و پرداختن به تاریخ در دل یک داستان جذاب را داشت، مرحوم علی حاتمی بود. غیر از محدودیت‌های سخت‌افزاری سینمای ایران در بازسازی «روزگار سپری شده» که دلیلی برای طفره رفتن فیلمسازان ایرانی بوده، منظر و افق دید محدود فیلمسازان و تهیه‌کنندگان عافیت طلب، دلیل مهمتری است که اثری از تاریخ و روایت‌های تاریخی در فرهنگ عامه ایرانی نباشد. در حالی‌که با کمی ذوق می‌توان مینی سریال یا فیلم‌های درجه یکی درباره بخش‌های مهم تاریخ معاصر و شخصیت‌های اثرگذار آن ساخت. از آیت‌الله خمینی و محمد مصدق تا ماجرای «سیاهکل» و دوران طولانی نخست وزیری امیرعباس هویدا.

    «شهرزاد» تلاشی است برای جدی گرفتن این موضوع مغفول مانده. به سیاق کارهای قبلی حسن فتحی (سریال‌های شب دهم و مدار صفر درجه، و فیلم خوب و دست کم گرفته شده «پستچی سه بار در نمی‌زند») شاهد فراز و فرودهای یک داستان عاشقانه در دل یک واقعه مهم سیاسی/ اجتماعی (کودتای 28 مرداد 1332) هستیم.

    علی نصیریان:

    یکی از بهترین نقش آفرینی‌های چند سال اخیر سینما و تلویزیون ایران. موید این نکته که نصیریان چه بازیگر بزرگی است و کارگردانان نتوانسته‌اند به اندازه استعدادش از او در فیلم‌ها بهره ببرند. او در نقش پدرخوانده داستان (بزرگ آقا) حیرت‌انگیز است. با طمطراق و تبختری که از بازیگران فیلم‌های کوینتین تارانتینو سراغ داریم و وقاری که یادآور برت لنکستر «یوزپلنگ» ویسکونتی است.

    نصیریان فراتر از نقشی که برایش نوشته شده، در حال خلق مهمترین پدرخوانده ایرانی است. سنگین و اخمو و سنتی که به وقتش مهر و عاطفه‌اش را نثار دیگران می‌کند و بیشتر از هر شخص دیگری در داستان متوجه زیر و زبر شدن سنت در دنیایی که دارد در آن زندگی می‌کند، است. کسی که عشق خاموشش نسبت به دختر زیباروی داستان (شهرزاد)، به شرط برملا شدن در داستان می‌تواند او را از اینی که هست در ذهن تماشاگر ماندگارتر کند.

    شهرزاد همان ایران است:

    ترانه علیدوستی تنها بازیگر زن ایرانی است که قابلیت در مرکز قرار گرفتن یک داستان، به عنوان کانون یک جهان استعاره‌ای را دارد. تنها بازیگر زن ایرانی که شانه‌هایش پذیرای استعاره‌های یک داستان تاریخی است. شبیه به فیلم‌هایی که بنای خود را بر نمایش توامان مصایب و حوادث رفته بر یک کشور/ زن گذاشته‌اند و از دست دادن معشوق/ زن را با از دست دادن میهن/ مملکت یکی انگاشته‌اند («کاباره» باب فاسی، «درخت گلابی» داریوش مهرجویی و «باد می‌وزد» هایائو میازاکی»)، اینجا هم شهرزاد نمادی از مملکتی است که دارد لگدمال می‌شود. دارد ویران می‌شود و دارند برایش تصمیمات ناجور می‌گیرند.

    شهرزاد نمادی از ایران است در چنبره عاشق بی‌مسوولیت، مرد عیاشی که قرار است عاشقش شود و پدرخوانده‌ای که عاطفه خاموشش را درز گرفته تا به وقتش سر دختر مثل آوار خراب شود. تماشای شهرزاد/ ایران وقتی دارند دست به دستش می‌کنند و تیشه به ریشه‌اش می‌زنند، آگاهی بخش است. همان‌طور که خواندن تاریخ و فهم گذشته، می‌تواند چراغ راه آینده باشد. آینده‌ای که شهرزاد/ ایران در صدد احیای خود برمی‌آید؛ پدرخوانده‌ها باید قربانی شوند تا شهرزادها بتوانند راحت زندگی کنند.

    موسیقی و ترانه:

    بعد از مدت‌ها (به استثنای موسیقی کارن همایونفر برای «جرم» کیمیایی) موسیقی متنی ساخته شده که هم احساساتی می‌کند و هم اینقدر تاثیرگذار است که وادارتان می‌کند با سوت بزنیدش. یک موسیقی ملودیک با طعم و لحنی عاشقانه که به موقع لحظات احساساتی داستان را موکد می‌کند و گویای منظر رمانتیک این قصه تاریخی است. علاوه بر موسیقی به یادماندنی فردین خلعتبری، ترانه‌هایی که محسن چاوشی برای سریال خوانده هم بعد از مدت‌ها، نمایانگر یک چاوشی سینه سوخته است که احوالات ملت عاشق را در سال‌های اخیر، در بهترین ترانه‌هایش نمایندگی کرده. اینجا هم ترانه «رفیقم کجایی» که در انتهای اپیزود پنجم روی تصویر جدایی و دلتنگی زوج عاشق شنیده می‌شود، در مدت زمانی کوتاه راه خود را به فرهنگ عامه باز کرد و قلوب ملت را به تسخیر درآورد.

    با حسی متفاوت و امروزی روی تصاویر مربوط به دوران گذشته. خرق عادتی خلاقانه در حاشیه صوتی یک محصول تاریخی که برخلاف شیوه معمول استفاده از آواز و ترانه مبتنی بر موسیقی ارکسترال، از ترانه پاپ بهره برده است. شبیه به حس متفاوتی که شنیدن موسیقی «هیپ هاپ» امروزی روی تصاویر برده‌های رنگین پوست قرن نوزدهمی در «جنگوی رها از بند» تارانتینو برمی‌انگیخت؛ اینجا هم موسیقی پاپ، باروت بیداد صحنه و داستان را مشتعل می‌کند و قلب تماشاگر را مشحون از عواطفی که پوسیدند و عاشقانه‌هایی که در خلوت دل پژمردند، به تپش می‌اندازد.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    سریال شهرزادبا داشتن بازیگرانی حرفه ای ، کارگردانی مولف و یک تیم تهیه کاربلد توانست نظر مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کند.

    نام «شهرزاد» همواره برای ایرانیانی که اهل مطالعه باشند حالت نوستالژیک دارد. از زمانی که شخصیت اول قصه های هزار و یک شب «شهرزاد» نام گرفت تا امروز که این نام روی یکی از سریال های پر مخاطب شبکه نمایش خانگی گذاشته شده، «شهرزاد» موفقیت های زیادی در جذب مخاطبان بدست آورده است.

    با نگاهی به تاریخچه شبکه نمایش خانگی خواهیم فهمید که این رسانه در سال 89 با پخش سریال «قهوه تلخ» رنگی جدید به خود گرفت اما چندی بعد با تولید سریال هایی که از لحاظ محتوا چنگی به دل نمی زد وارد رکود شد تا اینکه «شهرزاد» حسن فتحی با آمدنش این شبکه را تا حدی نجات داد. «شهرزاد» که پیش از این « روزی روزگاری عاشقی» نام داشت در 26 قسمت 60 دقیقه‌ای به روایت یک عاشقانه پرفراز و نشیب در دهه سی شمسی می پردازد. ترانه علیدوستی ایفای نقش شهرزاد را برعهده دارد و شهاب حسینی ، علی نصیریان و مصطفا زمانی او را در روایت قصه «شهرزاد» یاری می کنند.

    «شهرزاد» تا قسمت هفت توانست جمع زیادی از مخاطبانش را راضی نگه دارد اما یکی از سکانس های قسمت هشت این سریال سبب شد« شهرزاد» نیز اسیر حاشیه شود.در دقایق 25 تا 28 قسمت هشتم این سریال پریناز ایزدیار که نقش شیرین، دختری افاده ای و ایرادگیر بزرگ آقا خان آن زمان را بازی می کند، پس از سه ماه اقامت در کرمان به تهران و نزد پدرش برمی گردد. شیرین که به دلیل مشکلات خانوادگی به کرمان و نزد عمه اش سفر کرده و پس از سه ماه به تهران برگشته ابتدا در پاسخ به این سوال پدرش که می پرسد «انگار خیلی خوش گذشته که دو هفته شده سه ماه؟»و او می گوید: خوش که چه عرض کنم آقا جون، تهرون کجا بقیه جاها کجا، همش خاکی خلی، در و داهاتی. شیرین چند دقیقه بعد و هنگام صحبت کردن با پسرعمویش «قباد» هم ابتدا در پاسخ به این سوال قباد که می پرسد «خوش گذشت؟» با لحن تمسخر آمیزی می گوید «خیلی» و چند دقیقه بعد با گفتن این جمله که انتظار سوغاتی نداشته باشید و چی می آوردم که بهترش اینجا نباشد می گوید: خفه شدم از اینقد که آن جا (کرمان) همه چی بوی خاک و خل و پهن می داد. همین دیالوگ ها سبب شد هموطنان کرمانی مان رنجیده خاطر شوند تا جایی که نماینده آنها در مجلس هم به این مساله اعتراض کرد و حتی در این باره به وزیر ارشاد تذکر داد.

    حسن فتحی کارگردان این سریال هم ساکت ننشست و در پاسخ به این اعتراضات گفت:جایگاه فرهنگی و اقتصادی رفیع مردم هنرپرور کرمان در تاریخ ایران بر کسی پوشیده نیست و مایه مباهات است. او با توجه به قسمت های بعدی سریال شهرزاد، این چنین توضیح داد: در بخشی از قسمت یازدهم سریال نه تنها معلوم می شود که خانواده شیرین که در واقع -شخصیت منفی و افاده ای قصه است- کرمانی نیستند بلکه مردم نجیب و نازنین کرمان مورد ستایش قرارمی گیرند.

    پریناز ایزدیار، بازیگر نقش شیرین در سریال «شهرزاد» در واکنش به دلخوری مردم کرمان از دیالوگش در این سریال گفت: بسیار تعجب کردم، واقعا نمی دونم به این حرف ها باید خندید یا گریه کرد. عزیزان دل کرمانی، هم وطن های نازنین من ، اول اینکه داستان سریال شهرزاد مربوط به سال 1332 است و آن زمان هیچ شهری حتی تهران ذره ای به شکل امروز نبود. دوم اینکه شیرین قصه پری ناز ایزدیار نیست و با توجه به شخصیت ناز پرورده ای که دارد از رفتار اجتماعی درست و ادبیات کلامی درستی برخوردار نیست و بارها و بارها شاهد حرف ها و رفتارهای اینچنینی از او بوده ایم، بنظرم بعضی ها با کامنت هایشان در این هشت قسمت خیلی کم لطفی کردند و از کاه کوه ساختند به هر حال امیدوارم این سوءتفاهم برطرف بشود، همه جای ایران برای من زیباست و نه فقط روی شهر خودم، روی کشور و مردم عزیزم هم تعصب دارم.

    همچنین حسین نوش آبادی سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در نشست خبری اش در باره این موضوع گفت: در سریال شهرزاد توهینی به قشر یا استانی صورت نگرفته است. این فیلم قابل دفاع است و در ادامه آن ، مردم کرمان در سریال تجلیل می شوند البته در بعضی نقدهایی هم مطرح‌ شده است . در این میان ما هم با چند تن از کارگردانان درباره این سریال هم صحبت شدیم و نظرشان را راجع به محتوا و کیفیت «شهرزاد» پرسیدیم.

    آرش معیریان درباره سریال «شهرزاد» گفت: شهرزاد یک اثر فاخر و باکیفیت است البته از حسن فتحی که کارگردان خبره و کار بلدی است کمتر از این هم انتظار نمی رود. وی در باره دلایل موفقیت این سریال افزود: برای موفقیت یک اثر عوامل مختلفی باید دست بدست هم دهند تا یک سریال گل کند. در شهرزاد هم کارگردان ،تهیه کننده ، طراحان لباس و گریم و یک یک اجزا درست و سر جای خود هستند. معیریان در باره اتفاقی که برای«شهرزاد» پیش آمد گفت: من با حسن فتحی همکاری داشته ام و با توجه به شناختی که از وی دارم مطمین هستم که در کارهایش قصد توهین به هیچ قشر و گروهی ندارد و مطمینا در قسمت های بعدی این سریال هموطنانمان شاهد خواهند بود که این سریال به آنها توهین نکرده است.

    حسین تبریزی کارگردان تلویزیون نیز درباره سریال «شهرزاد» به خبرنگار ما گفت: شک ندارم که این سریال جزو بهترین سریال های شبکه نمایش خانگی است چون حس فتحی،کارگردان مولف تلویزیون به حساب می آید. وی افزود: این سریال از لحاظ بصری و هنری قابلیت های زیادی دارد و بنظرم جای چنین کارگردانان کاربلدی که تلویزیونی هم به حساب می آیند در تلویزیون خالی است.

    سیروس تسلیمی کارگردان سینما نیز در باره این سریال به خبرنگار خبرگزاری سدا و سیما گفت:به نظر من سریال شهرزاد ،سریالی هنری است و قصد توهین به هیچ کس را ندارد. این سریال توانسته است درجذب مخاطب موفق عمل کند زیرا علاوه بر کارگردان باتجربه و کاربلد و بازیگران ستاره تبلیغات گسترده ای هم دارد.وی افزود: از همه دوستداران هنر می خواهم در هنگام مشاهده یک سریال صبر به خرج دهند زیرا تولید چنین سریال هایی باعث دور شدن مردم از ماهواره و جاری شدن فرهنگ ایرانی در زندگی جوانان می شود.

    به هر حال سریال«شهرزاد» با توجه به قصه جذاب ،بازیگران باتجربه و کاربلد و کارگردانی درست و دقیقی که دارد کیمیایی در برهوت شبکه نمایش خانگی به حساب می آید و با یک اشتباه نمی توان قصاصش کرد. باید منتظر ماند و دید در قسمت یازدهم این سریال از کرمانی ها دلجویی می شود و آیا «شهرزاد» همچون گذشته برای تمام مخاطبانش قصه های جذاب روایت خواهد کرد؟.

    منبع: خبرگزاری سدا و سیما

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    هفته نامه تماشاگران امروز – علی نیکخواه: خشم و حسادت؛ این همه واکنش سدا و سیما (صداوسیما) به موفقیت سریال «شهرزاد» است.

    نشانه اش ممنوعیت پخش تبلیغات سریال، ممنوعیت حضور بازیگران شهرزاد در تلویزیون و حالا مطالب روزنامه جام جم.

    سدا و سیما که از موفقیت سریال «شهرزاد» خشمگین شده به جای الگوگیری از این سریال سعی دارد هر طور شده آن را تخریب کند. اولین گام تلویزیون در جهت تخریب «شهرزاد» خودداری از پخش تبلیغات آن بود. این اقدام، سدای اعتراض سید هادی رضوی، سرمایه گذار سریال را در آورد. او در نشست خبری گفت: «مدیران دولتی با پول سدا و سیما سریال سازی می کنند و رسانه های شبکه نمایش خانگی را رقیب خود می دانند؛ در حالی که این حوزه هم یک عرصه در کنار سدا و سیما است و نه رقیب آن. وقتی سدا و سیما اجازه نمی دهد که آثار نمایش خانگی در تلویزیون تبلیغ شود، چطور انتظار دارند که مخاطبان به سراغ آثار ترکیه ای و ماهواره ای نروند.»

    نکته تاسف برانگیز این است که سدا و سیما با آن همه بودجه و نیروی انسانی، از همین رقیب دست و پا بسته هم شکست می خورد! نکته تاسف برانگیزتر این است که سدا و سیما شکست خودش را نمی پذیرد و می خواهد با حمله به طرف مقابل، مچ گیری، اتهام زنی، فضاسازی و … نقاط ضعف خودش را توجیه کند. چند سال پیش در زمان توزیع طنز «قهوه تلخ» نیز تلویزیون حاضر به پخش تبلیغات این سریال نشد. آن زمان تهیه کننده در اقدامی هوشمندانه بر روی تابلوهای «ال ای دی» اطراف زمین ورزشگاه ابوظبی (محل برگزاری بازی تدارکاتی ایران و برزیل) تبلیغ کرد و شبکه سه مجبور شد در هنگام پخش زنده بازی، این تبلیغات را نشان دهد. حالا اما تلویزیون بازی را به زمین دیگری کشانده…

    وقتی با «میوه ممنوعه» به شهرزاد کنایه می زنند

    روزنامه جام جم، ارگان رسمی سازمان سدا و سیما، پنج شنبه هفته گذشته حمله گازانبری اش را آغاز کرد؛ این روزنامه با تیتر «میوه های ممنوعه در شبه نمایش خانگی» از خجالت سریال «شهرزاد» و «دندون طلا» یکجا درآمد در حالی که – بر اساس سابقه – این روزنامه تیتر یک خود را به مسایل مهم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور اختصاص می دهد.

    جام جم سریال «شهرزاد» را تیتر یک کرد تا نشان دهد این موضوع چقدر برایش اهمیت دارد. حتما می دانید که «میوه ممنوعه» نام یکی از سریال های موفق حسن فتحی است که در ماه رمضان سال 1386 از شبکه دو پخش شد. جام جم با این تیتر کنایه آمیز خواست بگوید که سریال «شهرزاد» یک محصول غیرمجاز است؛ ولی مشخص نیست اگر «میوه ممنوعه» بار منفی دارد چرا تلویزیون هشت سال پیش برای سریالی که خودش پخش کرد این نام را برگزید؟ روزنامه جام جم در این ماجرا دست پیش را گرفت که پس نیفتد؛ این روزنامه که در دوران مدیریت جدید بسیار تهاجمی ظاهر شده، خودش را موظف می داند تمامی انتقادها به سدا و سیما را یک به یک پاسخ دهد. بعضی وقت ها هم با هدف دفاع از سازمان به دیگران حمله می کند و با این تاکتیک جلوی حمله های احتمالی را می گیرد. درست در روزهایی که از سدا و سیما به خاطر سهل انگاری در ساخت سریال های جذاب انتقاد می شود، روزنامه جام جم سریال «شهرزاد» را نواخت تا مخالفانش را خلع سلاح کند.

    حرف مخالفان این بود که چرا رسانه ملی به این همه استعداد در حوزه بازیگری و کارگردانی بی توجهی کرده و توانایی های آنها را نادیده گرفته است. برای مدیران تلویزیون پخش سریال «شهرزاد» در قاب شبکه نمایش خانگی یعنی از دست دادن میلیاردها تومان سود و میلیون ها نفر مخاطب. تلویزیون خیلی دلش می خواست که خودش این سریال پرمخاطب را پخش کند ولی وقتی دید آب رفته دیگر به جوی بازنمی گردد، «ساز مخالف» کوک کرد.

    وقتی تهیه کننده شارلاتان منبع می شود

    گزارشگر روزنامه جام جم ابتدا وضعیت شبکه نمایش خانگی را زیر سوال برده و انواع و اقسام اتهامات را متوجه فیلم های این شبکه کرده است: «شبکه نمایش خانگی چندی است آثاری تولید می کند که در آن مصداق های ناهنجاری به چشم می خورد و بعضی از صاحبان فیلم و سریال ها با سواستفاده از فضای باز موجود، دست به ترفندهایی گاه غیراخلاقی و منافی باورها و اعتقادات عمومی برای جذب بیشتر مخاطب می زنند. سوال اینجاست که چه شده چاقو دسته خود را بریده و نهادی که قرار بود اتفاقات خوبی را رقم بزند، حالا باعث تبعاتی منفی در جامعه شده و هم به دلیل کارکردی معکوس سدای اعتراض اهالی سینما و تلویزیون را بلند کرده؟»

    جام جم مشخص نکرده که این اهالی سینما و تلویزیون که سدای اعتراض شان بلند شده دقیقا چه کسانی هستند! در گزارش ارایه شده احمد نجفی و محمد حسین فرحبخش دو سینماگری هستند که درباره این موضوع صحبت کرده اند. فرحبخش که فیلم هایی چون «شارلاتان» و «عروس فراری» را تهیه کرده که از نظر اخلاقی مورد مناقشه بوده اند و معترض بوده که سیما تبلیغاتش را پخش نمی کند، حالا شده چهره معتبری برای زیر سوال بردن شبکه نمایش خانگی؟

    وقتی نباید «شهرزاد» ساخت

    علت مخالفت احمد نجفی با «شهرزاد» این است که این سریال منافع تلویزیون را زیر سوال می برد! او در این گزارش گفته است: «اگر شبکه نمایش خانگی با همین معیارهای آزاد و رها سریال بسازد، متاسفانه تلویزیون که مخاطب خیلی وسیع تری دارد، از دهن می افتد چون مردم این آثار را به عنوان سریال می خرند و دیگر به سریال های رسانه ملی اهمیت نمی دهند.»

    نجفی حرف دل مسوولان تلویزیون را با زبانی صریح و آشکار بیان کرده است. علت اصلی افسردگی و سوزش آنها این است که «شهرزاد»، مخاطبان تلویزیون را به سمت خودش جذب کرده و ماجرای ناهنجاری و ترفندهای غیراخلاقی بهانه ای بیش نیست! روزنامه جام جم که مدعی شده سریال «شهرزاد» حاوی صحنه های غیراخلاقی است، به برخی از این صحنه ها اشاره کرده است. «نمایش صحنه های می خوارگی، بهره گیری از برخی دیالوگ های ناشایست، پوشش نامناسب بازیگران زن در برخی صحنه ها و اهانت به قومیت ها که به تازگی نمونه ای از آن حاشیه ساز شده، اوضاع شبکه نمایش خانگی را نگران کننده نشان می دهد و نیاز به نظارت جدی تر وزارت ارشاد به عنوان متولی اصلی ماجرا را گوشزد می کند.»

    درباره تک تک این اتهامات می توان به تفصیل صحبت کرد. جالب است که بازیگران زن هتا در سکانس های عروسی هم پوشش کامل داشتند و هرگز از خط قرمزهای قانونی عبور نکرده اند. «شهرزاد» سریالی خانوادگی است که همه اعضای خانواده در کنار هم آن را تماشا می کنند. تا به حال شنیده نشده که مخاطبی به خاطر محتوای غیراخلاقی سریال شکایتی بکند اما روزنامه سدا و سیما کاسه داغ تر از آش شده و زودتر از مردم اعتراض کرده است! روزنامه جام جم بهتر است به جای اینکه وزارت ارشاد را تشویق به سختگیری بیشتر کند فکری به حال نمایش می خوارگی و پوشش زنان در سریال «معمای شاه» کند! اگر هنجارهای جامعه ناراحت شوند، چه می شود؟

    چرا از تلویزیونِ فعلی یک «شهرزاد» بیرون نمی آید؟

    تلویزیون به دلایل بی شمار، امکان و توان ساخت سریالی چون «شهرزاد» را ندارد. در شبکه نمایش خانگی مردم برای دیدن 26 قسمت اول سریال شهرزاد بیش از سد هزار تومان پرداخت می کنند. با توجه به فروش خوبی که سریال داشته، سرمایه گذار خیالش از بابت سود و درآمد پروژه جمع است. بازیگران و کارگردان و دیگر عوامل در کوتاه ترین زمان دستمزدشان را دریافت می کنند و نگران چک های برگشتی و وعده های سر خرمن نیستند. تلویزیون به دلیل مشکلات مالی که دارد، نمی تواند به سمت ساخت سریال های پر خرج برود. البته اگر تلویزیون سریال «شهرزاد» را می ساخت می توانست با جذب اسپانسر و پخش پیام های بازرگانی سود خوبی داشته باشد ولی از آنجا که قدرت ریسک پذیری مدیران سازمان بسیار پایین است، سریال «شهرزاد» در خارج از مجموعه سدا و سیما ساخته شد.

    اگر سریال «شهرزاد» در سدا و سیما ساخته می شد، کارگردان باید بازیگر دیگری را جایگزین «ترانه علیدوستی» می کرد. ترانه علیدوستی بارها گفته است که حاضر نیست در سریال های تلویزیونی بازی کند. در این وضعیت محسن چاووشی هم احتمالا از همکاری با تلویزیون انصراف می داد. او چند سال پیش، از تلویزیون انتقاد کرد که چرا ترانه هایش را بدون اجازه پخش می کند. اگر سریال «شهرزاد» در سدا و سیما ساخته می شد، شخصیت پردازی بسیاری از آدم های سریال باید تغییر می کرد. مثلا «بزرگ آقا» (با بازی علی نصیریان) در این سریال فردی دیکتاتور است که با دربار پهلوی ارتباط دارد و مهره حکومت محسوب می شود. این شخصیت بر اساس قواعد تلویزیون (چنان که در سریال معمای شاه دیده ایم) باید فردی منفور، چرک و سیاه باشد ولی در «شهرزاد» می بینیم که او ویژگی های مثبت کمرنگی هم دارد که این شخصیت را باورپذیر جلوه می دهند. مثلا اجازه نمی دهد حکم قصاص پسر رفیقش اجرا شود، با دختر خودش مهربانانه حرف می زند، به اعضای خانواده اش احترام می گذارد و … این پیچیدگی شخصیت در تلویزیون ما جایی ندارد!

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    شهرزاد، دختر دلبر ایران / مقاله ایمان عبدلی درباره سریال شهرزاد


    ، دختر دلبر ایران /یادداشتی از ایمان عبدلی درباره سریال شهرزاد

    «شهرزاد» بی گمان پدیده بود، اما اتفاقی نبود، بی گمان شهرزادی های در نیاز شناسی مخاطب امروزی با تیزهوشی عمل کردند، نیاز هایی که شناخته شد چه بود؟

    شهرزادی ها چه کردند که پدیده ساختند؟ حالا که قصه های «شهرزاد» به انتها رسیده، بهتر می شود در مورد کم و کیف پدیده سریال های چند سال اخیر قضاوت کرد، مجموعه ای که هر دوشنبه عده ی زیادی را به دنبال خودش و قصه هایش می کشاند و مردم را متقاعد می کرد که دست به جیب شوند، سریالی که قصه هایش را برای همه جذاب تعریف می کرد.

    در این یادداشت نکات مثبت مجموعه ی شهرزاد را بررسی کرده ایم، ایرادات کار را بعدتر در یادداشتی دیگر خواهیم آورد.

    نوستالژی؛ مرا در خاطره هایم گم کن…

    حسن فتحی و نغمه ثمینی به خوبی می دانستند داستان را در چه بستری تعریف کنند، هم ظرف زمان و هم ظرف مکان در تقویت احساسات حسرت زده نوستالژی دوست شهروند امروز ایرانی تعریف شد. طراحی صحنه و طراحی لباس و حتی نورپردازی هم در تقویت حس خاطره بازی نقش آفرینی کردند.

    شهرک غزالی که با فیلم های حاتمی در ذهن ما نقش بسته و نا خودآگاه تصویری از هزار دستان و روزهای دورتر را به ذهن می آورد، در تمام سریال به مانند یک کاراکتر قدرتمند نقش داشت، افزون برآن میزانسن و یا شکل چینش لوازم صحنه مثل چیدن گلدان ها کنار حوض و یا استفاده از ظروف سفالی نمونه هایی از استفاده ی هدفمند از ابزار و اشیا در جهت نیت سازندگان بود، همه ی این ها در کنار عناوین و اماکن خاطره انگیزی مثل: لاله زار که خود بار معنایی خاصی دارند و یادآور شروع تجدد و کافه نشینی و شکل زندگی مترقی شهری است بار نوستالژیک سریال را سنگین کرد.

    رنگ های فیروزه ای در طراحی لباس، به طور خاص لباس آذر گلدره ای و رنگ های قرمز که در خانه ی بزرگ آقا بود رنگ های آشنای ذهنیت ایرانی است، رنگ هایی که معرف سنت است، همان سنتی که ایرانی امروز نا امید از آینده ی مبهم به گذشته ای که برای خودش تعریف می کند دل می بندد و این گذشته با رنگ هایی نظیر: فیروزه ای با حوض های پر آب و سنگفرش خیابان تعریف می شود.

    کلمه بازی؛ جنون عکس نوشت های مجازی

    شتاب زدگی، لقمه حاضر و آماده می خواهد، همان طور که فست فودها می فروشند، جملات حاضر و آماده و خلاصه شده مخاطب بیشتری دارند، جملاتی که ظاهرا پر از مفهومند اما کیست که نداند مفاهیم سنگین با خرده جملات انتقال نمی یابند، حجم وسیعی از کلمات می تواند مفاهیم عمیق را منتقل کند.

    «شهرزاد» در جای جای قصه اش پر از جملاتی بود که میشد گوشه ای نوشت و با کلمه هایش سرخوش بود، مثلا: «وقتی زندگی رو روالش نیست، وقتی همه چی درهم برهمه، من دیگه از هیچی تعجب نمی کنم» این کلمه بازی دو کارکرد دارد به طور عمده؛ تخلیه احساساتی که به شکل همذات پندارانه مابین مخاطب و کاراکترها اتفاق می افتد و هویت سازی که از طریق خود نمایی مجازی حادث می شود، مخاطب شهرزاد جمله ای زیبا را از دهان کاراکترهای سریال می شنود و احساس نزدکی می کند چند دقیقه بعدتر همان جمله را ضمیمه تصویری می کند و به اشتراک می گذارد بدین وسیله هم میخ شهرزاد کوبیده می شود و هم احساسات به شکل مناسبی تخلیه می شود.

    این نیاز شناسی متبحرانه دست مریزاد دارد، وقتی مخاطب امروزی را بشناسی و بدانی تا چه حد پابند و علاقه مند عکس نوشت است و نیت و قصد داستانت ر ا در ظرف مورد علاقه اش بریزی می شود همین سیل نقل قول های شهرزادی شبکه های مجازی.

    موسیقی درمانی؛ اعجاز نت و ترانه

    موسیقی پر مخاطب ترین محصول فرهنگی است، بخش عظیمی از مردم در اوقات زیادی از روز و موسیقی را همراه دارند در تاکسی یا محل کار، در منزل به وقت خواب موسیقی در تار و پود زندگی به اصطلاح مدرن ریشه دوانیده، موسیقی وقتی شنیده می شود با تصاویری که ذهن خلق می کند همراه است، حال اگر این تصاویر ذهنی پیش زمینه یا خوراک قبلی داشته باشد، کار برای مخاطب راحت پسند ساده تر می شود.

    این همه شبکه هایی که 24 ساعته کلیپ پخش می کنند، از همین فرمول تصویر سازی مخاطب جذب می کنند، «شهرزاد» به خوبی وارد گودی شد که پر از بیننده بود، تدوین مناسب کلیپ هایی که با سدای چاوشی همراه میشد، در تمام طول مسیر «شهرزاد» به خوبی تاثیر گذار بود، کلیپ ها در روندی تعریف شده فعل خود را به خوبی برای این مجموعه ایفا کردند.

    جذب مخاطب و ایجاد ابهام و تعلیق و تحریک، حس کنجکاوی برای مخاطبین موسیقی که «شهرزاد» را ندیده بودند، آن ها را ترغیب به تماشای این مجموعه می کرد و از طرفی دیگر با پیوست افراد مختلف به باشگاه مخاطبان این سریال همان موسیقی ها نبض سریال را حفظ می کرد و در جایی به غیر از خود سریال هویت سریال را حفظ می کرد، مردم ترانه های «شهرزاد» را با یاد کاراکترهای سریال می شنیدند و شهرزاد در تمام طول هفته و تمام ساعات نفس می کشید.

    قصه های آشپز خانه؛ زرد پر طرفدار

    «شهرزاد» برای خیل طرفداران سریال های ترک هم راه چاره داشت، قصه پر غصه ی هوو، توطیه، سیانور و خیانت در شهرزاد با زبانی تعریف می شد که بارها تا مرز لمپنیسم رفت و برگشت و برخی اوقات هم پا را در سرزمین زردها گذاشت، اما در نهایت وجاهت خودش را حفظ کرد.

    کاراکتر اکرم با بازی گلاره عباسی عصاره قصه های آشپزخانه است؛ او حسود است و جاه طلب دایما در پی فریب و نیرنگ است و البته پر از عقده های حقارت است، جاه طلبانه در پی موقعیت می رود و برای رسیدن به هدف هر که را که سر راهش باشد قربانی می کند؛ توطیه می کند و خبر چینی، صحنه سازی می کند و حتی موجب قتل می شود، او هر آن چه که باید در یک کاراکتر خاله زنک پسند باشد را یک جا دارد، اکرم موفق می شود در کنار شیرین سیل مخاطبان داستان های عاطفی آشنا را به خود جذب کند.

    اکرم همان تمایلاتی است که در دورهمی ها و مهمانی ها در عروسی ها و عزاها در همه ما کم و زیاد نهفته است و بنا به مصلحت کمتر و ضعیف تر بروز می دهیم، از همین رو این کاراکترها با همه کلیشه ای بودن با همه ی تکراری بودن و زرد رنگی اش همیشه طرفدار دارد، چون بخشی از خود ماست.«شهرزاد» این بخش خبیث ما را در مرزی ظریف ارابه کرد.

    هویت سازی؛ بسط مفاهیم با نشانه

    مفاهیم هر اثر هنری با نشانه ها بیشتر و بهتر بسط و گسترش پیدا می کنند، نمادها علاوه بر اینکه در انتقال مفهوم تاثیر گذارند می توانند زنگوله ای برای اثر باشند و گاه و بی گاه نام اثر را در ذهن بیاورند، «شهرزاد» از این تکنیک هم به شکل مناسبی استفاده کرد؛ نمونه بارزش گردنبند «مرغ آمین».

    گردنبندی که به نشانه عشق فرهاد و شهرزاد به تمام لایه های جامعه رسید تا برند شهرزاد را در هیاهوی مسافران مترو در انتهای یک روز کاری خسته کننده داد بزند، مرغ آمین یک شی ساده بود که هر وقت دست شهرزاد یا روی گردنش دیدیم به یاد فرهاد می افتادیم و همان گردنبند را وقتی در سطح شهر را در فروشگاه ها می دیدم، زنگوله برند شهرزاد در ذهن ما به سدا در می آمد و انتقال مفهوم و تاکید برند توامان.

    اما فقط اشیا نماد نبودند «شهرزاد» در نفوذ از همان تکنیک سریال های مهران مدیری در سال های نه چندان دور هم استفاده کرد در شب هایی که مجموعه های طنز آنتن تلویزیون را تصرف کرده بود، امتداد آن ها صبح فردا در بازار و ومدارس حس می کردیم وقتی که تکیه کلام ها در میان مردم رواج داشتند، «شهرزاد» هم تا دوشنبه بعدی ادامه داشت وقتی که تکیه کلام هایی نظیر: «حرفای خارجی می زنی» و یا «شعر تحویل من نده» روی زبان مردم بود و شهرزاد قصه ای میشد در لا به لای حرف های روزمره هویت ساخته میشد و نشانه ها شهرزاد را عمیق می کردند.

    عشق؛ حدیث مکرر نا مکرر

    شهرزاد در مورد چه بود؟ یک کلمه ای که پاسخ بدهیم می شود؛ عشق، چند سال بود که عاشقانه درست و حسابی ندیده بودیم؟ از فروتن و عاشقانه های اوایل دهه هشتاد دیگر کاراکتر دلباخته ای نظیر فرهاد نداشتیم، تمام خواص عشق در داستان عاشقانه «شهرزاد» موجود بود؛ از مثلث عشقی و حسادت و توطیه تا فراق و وصال …

    نمودار رابطه شهرزاد، فرهاد و قباد در تعادلی دلنشین در تمام طول و عرض داستان تقسیم شده بود، شهرزاد عیش آشنایی داشت و پس از چندی دچار رنج دوری شد، پای قباد به میانه رابطه باز شد، در ابتدا غریبه ای مزاحم بود و بعدتر ضلع پر رنگ مثلث عشقی شد، از آن طرف فرهاد وارد عشقی نا به هنجار شد ، جایگزین ها ظاهرا هیچ کاستی از نسخه اصلی نداشتند، نه آذر گلدره ای کم از شهرزاد داشت، نه قباد کم از فرهاد، همین هم کشش ماجرا بیشتر می کرد، برخلاف بسیاری از آثار تلویزیونی این بار نفرات دوم چه بسی قوی تر از نفرات اول بودند؛ هم در چهره و هم در اجرا.

    مخاطب در روابطی قرار می گرفت که احساس خطر می کرد و هول از دست دادن رابطه ی شهرزاد و فرهاد را حس می کرد و کماکان با شخصیت ها پیش می رفت، «عشق» در شهرزاد به چند شکل حضور داشت؛ قباد و شهرزاد، شهرزاد و فرهاد، آذر و فرهاد، بابک و مریم، میترا و اصغری و حتی همایون و شیرین، در واقع «عشق» های حاضر در جامعه در انواع مختلف در داستان شهرزاد نماینده داشت.

    بزرگ آقا؛ آقای بزرگی که ذهن ما طلب می کند…

    یک نفر که همه کارها را درست می کند، یک نفر که هر چه می خواهیم از او بخواهیم، یک نفر که بار تمام مسوولیت نپذیرفتن هایمان را به دوش بکشد، یک نفر که بشود هر وقت خواستیم به او پناه ببریم، او حلال باشد و ما مدح او بگوییم، کلی معادلات ریز و درشت را در ذهنش بچیند و ما از درخشش یک ذهن زیبا حظ کنیم.

    بزرگی که کسی تزلزلش را ندید، همیشه نگاه از بالا داشت، اشکش در انزوا بود و غرشش در جمع، بالای حرفش نمیشد حرف زد، تمام اجزای بدنش حتی عصایش شکلی از اقتدار داشت، چابلوسی را نه تنها تقبیح نمی کرد بلکه پر و بال می داد، دیکتاتور و زورگو و گاها بی ادب…

    «بزرگ آقا» نسخه ایرانی پدر خوانده است که به درستی و در جایی که باید بومی شده بود و خصایص ایرانی به خود گرفته بود، او تبلور تمام کشش های درونی روان شهروند ایرانی بود که همیشه به دنبال یک بزرگ در برگیرنده است، پازل آخر ارضای روانی داستان شهرزاد وجود بزرگ آقا بود که با نقش آفرینی بی کم و کاست نصیریان ماندگار شد.

    >>>دانلود فصل دوم شهرزاد

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    سریال آسپرین و امید به تداوم توفیق سریال سازان در شبکه ویدیویی خانگی

    البرز کوشیار -نگاهی به سریال معمایی جدید فرهاد نجفی

    و امید به تداوم توفیق سریال سازان در شبکه ویدیویی خانگی

    حضور رو به ازدیاد مجموعه سازان تلویزیون در شبکه نمایش خانگی و رویکرد مشتاقانه مردم به محصولات ویدیویی در کنار ریزش روز افزون مخاطبان سدا و سیما نشان از تغییرات اساسی ذایقه آنان دارد. حالا دیگر با گسترش زمینه تولید و توزیع یا پخش اثار نمایشی، بینندگان دیگر صرفا پایبند یک رسانه نیستند و به راحتی می توانند برنامه های نمایشی یا غیر نمایشی مورد علاقه خود را در بازار قانونی بیابند.

    حال بماند که در بازارهای زیرزمینی نیز فیلم ها و سریال های روز جهان در دسترس مردم قرار دارند. در این شرایط وقتی مردم برای خرید آثار شبکه ویدیویی دست به جیب می شوند و دی وی دی های انها را تهیه می کنند، می توان با اطمینان از کیفیت نسبتا مطلوب این آثار و هنر سازندگان داخلی آنها سخن گفت.

    پس از توفیق سریال هایی نظیر «شاهگوش» ، «دندون طلا» ، «شهرزاد» و … که همگی از تولیدات برنامه سازان تلویزیون در شبکه نمایش خانگی هستند، حالا محصول جدیدی آمده تا این موفقیت را ادامه دهد. سریال آسپرین به کارگردانی و تهیه کنندگی فرهاد نجفی که تاکنون تنها دو قسمت از آن وارد شبکه ویدیویی شده، در همین دو بخش نشان داده که نه تنها هیچ شباهتی با تولیدات تلویزیون ندارد،بلکه با نگاهی به جریان روز سریال سازی در دنیا،تلاش کرده تکنیکهای جذابی را برای روایت داستانی با مولفه های ایرانی روایت کند.

    به ویژه اینکه بدانیم ژانر معمایی در ایران کمتر مورد توجه فیلمسازان قرار گرفته و همچنان نمونه های جذاب محدودی را می توان برای آن مثال زد. نجفی که با ساخت فیلم «حرکت اول» و سریال «ماتادور» نشان داد شناخت درستی از ژانرهای پلیسی معمایی و فضای اثار اکشن دارد،این بار در «آسپرین» دست به یک ریسک بزرگ زده است.

    او بدون توجه به تجربه های موفق و ممتد شبکه ویدیویی در ساخت سریال های عاشقانه، در صدد برآمده با مهندسی سلیقه مردم، ضمن پر کردن خلا تولید آثار دیدنی اکشن و معمایی ،چه در تلویزیون ،سینما یا همین شبکه ویدیویی، نوع جدیدی از سریال سازی را در شبکه نمایش خانگی به عنوان رسانه ای برآمده از سرمایه بخش خصوصی بنیانگذاری کند.

    «آسپرین» در یک اتمسفر مبهم و پراسترس آغاز می شود و فیلمساز آرام آرام با معرفی کاراکترهایی به موازات یکدیگر تلاش می کند کنجکاوی تماشاگر را نسبت به نحوه مناسبات و روابط این افراد با هم برانگیزد. در سویی شاهد مکالمه چند نگهبان مسلح خودروی حمل پول هستیم و در سوی دیگر شخصیت اصلی را داریم که تحت معالجات و آزمایش های مشکوک دانشمندی بدطینت قرار دارد.

    در آن بخش که نگهبانان مسلح خودروی حمل پول جای دارند،سازندگان با استفاده از نوعی دیالوگ نویسی شوخ و شنگ و پینگ پونگی فضای ذهنی تماشاگر را برای استقبال از بحرانی آزار دهنده در سوی دیگر قصه و نیز قسمت دوم سریال آماده می کنند.استفاده از الفاظی که نشانگر جایگاه اجتماعی نگهبانان داستان است، ضمن ایجاد گونه ای از کمدی که در مرز وحشت جای دارد،آرام آرام بستر را برای بروز یک تشنج فراهم می کند.

    این بخش از قصه که به شدت از حیث جذابیت درام و فرم، پتانسیل تبدیل به یک فیلم مستقل را داراست،چنان ریتم و ساختار دقیق و حساب شده ای دارد که نشان می دهد سازندگان با هوشمندی از آن برای زدن سیلی اول به صورت تماشاگرشان بهره برده اند.اینجا دیگر تلویزیون یا حتی سینما نیست که تماشاگر مجبور به تماشا شود یا امکان پس گرفتن بلیت خود را داشته باشد،بلکه فیلمساز باید چنان با قدرتی تماشاگر را حفظ کند که برای خرید دی وی دی های بعدی آماده و مشتاق شود.

    اتفاقی که در شبکه ویدیویی جزو ابزار لاینفک بازگشت سرمایه و ادامه حیات است. نکته ای که مسوولان این شبکه و برنامه سازان آن اخیرا به خوبی آنرا دریافته اند. در کنار مصالح داستانی بکر و کمتر دیده شده،«آسپرین» از حیث ساختار،تصویربرداری و تدوین نیز تا اینجا حساب شده عمل کرده و کاملا متفاوت از محصولات نمایشی تکراری و کلیشه ای است.حتی بخشهای کروماکی سریال نیز به وضوح از لحاظ کیفی متفاوت از مجموعه های تلویزیون هستند و امکان تشخیص آنها دست کم برای مخاطب عادی و غیرمتخصص دشوار است.

    استفاده از یک بازیگر خارجی به نام ایزابلا پیکیونی بازیگر زن ایتالیایی در کنار ترکیب متنوعی از بازیگران ایرانی در آسپرین نیز از جمله موارد قابل اشاره کار است که نشان می دهد سازندگان در کنار بازار ایران،به بازارهای جهانی نیز برای معرفی شاخصه های صنعت فیلمسازی در کشورمان و رشد چشمگیر آن چشم دوخته اند.

    «آسپرین» هنوز در ابتدای راه است و مسیر سختی را برای حفظ مخاطبان سخت پسند خود در پیش دارد،اما اخباری که از فروش قابل توجه دی وی دی های اول و دوم آن در دو هفته گذشته شنیده می شود، امید به توفیق آن و در نتیجه تداوم عنایت مردم به شبکه نمایش خانگی را بیشتر می کند. نکته ای که همچون فروش خیره کننده فیلمهای در سینماها، برای همه علاقه مندان به هنر و فرهنگ این مرز و بوم خوشحال کننده و نویدبخش است.

    دانلود سریال جدید آسپرین

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز
© تمامی حقوق مطالب برای وبسایت ته موویز محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع و شرعا حرام می باشد.
طراحی و کدنویسی : پرشین وردپرس
سایت بت اسپات