معمولا چند راه برای شناخت آدم‌های معروف و محبوب وجود دارد اما هیچ‌کدام از آنها به اندازه صحبت با افرادی که بیش از همه به زندگی شخصی و حرفه‌ای‌شان نزدیک هستند، نمی‌تواند ابعاد تازه‌ای از این آدم‌ها را به نمایش بگذارد. اگر باور کنیم که دوست را باید در سفر شناخت، قطعا هیچ دوستی برای یک خارجی در کشوری بیگانه به اندازه مترجم شخصی‌اش قابل اعتماد نیست. ما هم برای شناختن بهتر او سراغ آرین قاسمی رفته‌ایم؛ کسی‌که بیشترین مداومت حضور را در کنار کارلوس کی روش از ابتدای فعالیت وی در ایران تا به حال داشته و به نوعی امین‌ترین فرد از نظر وی است.

    جرقه‌ای در ذهن یک نوجوان 12 ساله

    برای توضیح چگونگی ورودم به عرصه فوتبال باید به سال 1997 و بازی تاریخی ایران و استرالیا بازگردم که برای تماشای بازی به استادیوم رفته بودم. درواقع آن زمان 12 سال داشتم و تصمیم والدینم این بود که برای زندگی راهی استرالیا شویم و من همانجا ادامه تحصیل بدهم. روز مسابقه را هرگز فراموش نمی‌کنم؛ لحظه‌ای که خداداد عزیزی گل برتری ایران را زد و راهی جام‌جهانی شدیم تبدیل به لحظه‌ای فراموش‌نشدنی در ذهن آن نوجوان 12 ساله عشق فوتبال شد. جرقه اینکه فوتبال برای من از آن حالت سرگرمی و علاقه قبلی به روندی جدی‌تر بدل شود همان موقع زده شد.

    درس‌هایی برای زندگی و فوتبال

    درسم را تا مقطع فوق‌لیسانس ادامه دادم اما فوتبال همیشه جزئی از زندگی من بود. دوره‌های داوری و مربیگری را در استرالیا دیدم و بعد از پایان تحصیلاتم به ایران آمدم. زمانی که رسیدم چند ماهی از حضور آقای کی‌روش در ایران می‌گذشت. برای تطبیق یک‌سری مدارک مربیگری و داوری به فدراسیون می‌رفتم و می‌آمدم که در همان زمان آشنایی من با ایشان شکل گرفت. دیدم فرصت بسیار خوبی است تا از تجربه‌های ایشان استفاده کنم. جلسه اولی که ایشان را دیدم خواسته‌ها و دیدگاه‌های خود را با من در میان گذاشت و کار من با ایشان از همان زمان استارت خورد. مطمئن هستم هیچ اتفاقی در زندگی بی‌جهت نمی‌افتد و این کار هم برای من از همان دست اتفاق‌هاست. این همکاری در این چند سال برای من تجربه خاصی بود و این فرصت را به من داد تا چه در ورزش و چه خارج از آن با مسائلی آشنا شوم که در زندگی به دردم می‌خورند.

    همدلی بدون شناسایی مُقصر

    یکی از ویژگی‌های ایشان این است که خواسته خود را بسیار شفاف و روشن بیان می‌کند و راحت آنچه می‌‌خواهد را به بازیکنان می‌گوید. در تمام مدتی که با ایشان بودم هم دیدم همه بازیکنان و کادر فنی خواسته‌های وی را به‌درستی رعایت می‌کنند. قدرت مدیریتی خوبی دارد و شک و شبهه‌ای در نوع مدیریت کامل ایشان وجود ندارد. همه بازیکنان و کادر فنی هم به خوبی وظایف خود را می‌شناسند اما نکته دیگر وجود یک حس همدلی و اتحاد بین اعضای تیم است که آن هم به شکل مدیریت ایشان بازمی‌گردد. برای مثال در این چند سال تحت هیچ شرایطی بابت هیچ اتفاقی بازیکنی را مقصر ندانسته و همیشه این را گفته که در همه اتفاق‌ها چه خوب و چه گاهی بد همه ما با هم و یک تیم هستیم. اگرچه هر یک از ما مسئولیت‌هایی داریم که باید انجام دهیم اما در انتها نتیجه‌ای که به دست آمده متعلق به کل تیم است نه یک فرد خاص. به همین علت همیشه آن ارتباط عاطفی بین او و اعضای تیم برقرار بوده. این هتا بین ایشان و تمام کادر فنی و سایر مسئولان تیم هم به چشم می‌‌خورد.

    حمایت هتا هنگام باخت

    آقای کیروش هیچ‌وقت پشت هیچ‌ کسی را خالی نکرده. برای مثال در همین بازی‌های اخیر جام ملت‌ها با همه ناداوری‌ها شرایط بازی به گونه‌ای پیش رفت که به پنالتی کشیده شد. احسان حاج‌صفی بازیکن خوب تیم‌مان برای زدن اولین ضربه پنالتی رفت اما نتوانست گل بزند. وحید امیری هم آخرین پنالتی تیم‌مان را گل نکرد و سرانجام باختیم. در جلسه تیم که فردای روز مسابقه برگزار شد آقای کی‌روش حین صحبت با بچه‌های تیم از این دو نفر خواست جلو بنشینند و جمله‌ای را گفت که همیشه در ذهن من ماندگار شد. او به آنها گفت شما پنالتی را از دست ندادید بلکه تمام سعی‌تان را کردید تا تیم به موفقیت برسد و پیروز شود. شما نگاه کنید در چنان شرایط تلخ و اندوه‌باری هم نه‌تنها کسی را مقصر اعلام نکرد بلکه عملکرد همه به‌خصوص آن دو نفر را تحسین کرد.

    کی‌ روش و مربی کره جنوبی

    ماجرای مشت چند هزار دلاری

    خوشحالی عجیب آقای کیروش در بازی با کره برمی‌گردد به حدود 8، 9روز قبل از آن بازی. سرمربی تیم ملی کره صحبت زشتی را در مورد تیم فوتبال و کشور ایران انجام داده بود، هتا علنا گفته بود دوست ندارم تیم ایران صعود کند و ترجیحم این است که ازبک‌ها بالا بیایند. وقتی آقای کی‌روش این را شنید خیلی ناراحت شد و درخواست یک مصاحبه عمومی را کرد. در آنجا گفت سرمربی تیم کره دو راه بیشتر ندارد یا باید از ملت بزرگ ایران رسما عذرخواهی کند یا استعفا بدهد چون خارج از عرف صحبت کرده و این اتفاق غیر قابل قبولی در فوتبال حرفه‌ای است. هتا از یک اصطلاح حقوقی برای متهم کردن او استفاده کرد که معادل فارسی‌اش «خارجی ستیزی» است. این ماجرا گذشت تا روز بازی رسید. تیم ایران بازی خوبی ارائه کرد و صعود کردیم. آن زمان مطرح شد شادی خاص ایشان در آن پیروزی خیلی شخصی و شاید به زعم شما نوعی کل‌کل بین دو مربی بوده اما واقعیت این بود که به عقیده من او از این موضوع خوشحال شد که تیم کره پاسخ بی‌احترامی به تیم و کشور ایران را گرفت و درواقع به خاطر تعصبش به ایران شاد شد. البته آن مشت گره کرده برای ایشان هزاران دلار جریمه داشت که بهایش را پرداختند.

    استقبال 88 درسدی مردم

    بزرگ‌ ترین دلیل اینکه ایشان هنوز در ایران است عشق به فوتبال و رابطه‌ای است که با هواداران این ورزش در ایران دارد. وقتی 88درسد مردم نظرشان این است که وی عملکرد خوبی داشته دیگر لازم نیست من بخواهم از ایشان دفاع یا تعریف کنم. نگاه عموم مرم این بوده که کی‌روش به خاطر دلسوزی‌اش و انرژی‌ای که برای تیم گذاشته و توجهی که دارد نتیجه خوبی هم گرفته است. برای همین وقتی بعد از بازی‌های جام ملت‌ها برگشتیم چند هزار نفر برای استقبال از تیم و به‌خصوص او به فرودگاه آمدند.

    ادای احترام ویژه کی روش به مردم ایران در برنامه نود

    مثبت هتا بعد از گل مسی

    وقتی در جام‌جهانی مقابل آرژانتین مسی آن گل را زد همه ناراحت شدند. خب البته گلی بود که یک فوق‌ستاره از تیم فینالیست جام‌جهانی زده بوده. آقای کی‌روش اگرچه ناراحت شد چون ذاتا هم از باخت بدش می‌آید اما طبق تفکر همیشه خودش رفتار کرد و گفت باید سریع برای بازی بعدی آماده شویم. اینکه مراقب فرصت‌های بعدی باشیم. نگاه‌ و انرژی‌مان برای آینده باشد و سعی کنیم ضعف‌ها را بهبود و عملکردهای خوب را ارتقا دهیم.

    بهترین مدال تمام عمر

    ایشانبعد از بازگشت از رقابت‌های جام ملت‌های آسیا و استقبال مردم از تیم ملی عنوان کرد: «با تمام افتخاراتی که در طول 34 سال مربیگری به دست آوردم، عشقی که مردم ایران نسبت به من نشان دادند و حمایتی که از سوی تمام هواداران ایرانی دیدم، بهترین مدال و کاپی است که در طول این دوران به دست آوردم.» این مسئله واقعا نقش مهمی در ادامه حضور ایشان در ایران داشته است. رابطه‌ای خوب و دوطرفه‌ همراه با عشق و علاقه بین ایشان و مردم وجود دارد. امکان نداشت هواداری در خیابان، جلوی در منزل‌شان یا هر جای دیگری از ایشان تقاضای عکس و امضا بکند و ایشان استقبال نکنند. همیشه برای تمام هواداران وقت می‌گذارند. همیشه می‌گویند فوتبال در خون ایرانیان وجود دارد و در فوتبال آسیا از این نظر بیشترین پتانسیل را دارد.

    زندگی‌ شخصی تا زندگی حرفه‌ای

    مطمینا اخلاق، منش و روند زندگی افراد در زندگی شخصی‌شان، در زندگی حرفه‌ای آنها نیز منعکس می‌شود. تا آنجایی که من با ایشان آشنا هستم و دیدم، در زندگی فردی بسیار منضبط و وقت‌شناس هستند. بارها شده بود که در فدراسیون یا آکادمی فوتبال ساعت 8 صبح جلسه داشتیم و من یک ربع زودتر می‌رسیدم، می‌دیدم ایشان زودتر از من آنجا هستند و به من می‌گفتند چرا اینقدر دیر آمدی؟!

    شیک‌پوش و علاقه‌مند به شنا

    نظم خاصی در زندگی ایشان وجود دارد که این نظم هتا به غذا و ورزش روزانه‌شان نیز مربوط می‌شود. هر روز ورزش می‌کنند. شنا و دویدن از ورزش‌هایی هستند که به‌طور مرتب انجام می‌دهند، هتا در اردوها و تورنمنت‌ها. از لحاظ ظاهری نیز فردی بسیار مرتب هستند و به پاکیزگی و ظاهر خود نیز بسیار اهمیت می‌دهند.

    دیدار کی‌ روش، نکونام و گوچی از خیریه بهشت رضا

    فرشته مهربان امور خیریه

    آقای کیروش فرد بسیار مهربان و دلسوزی هستند، این مسئله برای تمام افرادی که با آنها در ارتباط است صدق می‌کند. ایشان در امور خیریه بسیار فعال هستند و من هم خیلی وارد این مسائل نمی‌شوم شاید خوشایندشان نباشد. قبل از بازی کره ایشان خواستند که بعد از اتمام تمرین، هماهنگ کنیم تا اتوبوسی بیاید و همراه بازیکنان به خیریه‌ بهشت امام‌رضا (ع) برویم. فضای بسیار خاصی بود و به جرات می‌توانم بگویم یکی از به‌یادماندنی‌ترین روزهای زندگی‌ام را تجربه کردم. تمام بازیکنان همراه کادرفنی و برخی اعضای فدراسیون حضور داشتند. همانجا ایشان از بچه‌ها خواستند نیت کنیم که اگر خدا خواست و به جام‌جهانی صعود کردیم قسمت اعظم پاداش صعود به جام‌جهانی را به کودکان خیریه اختصاص دهیم تا پایه‌گذاری شود برای ساخت یک ساختمان کاملا مجهز مخصوص کودکان آن مجموعه. هرزمان هم که فرصتی به دست می‌آورند شخصا به ساخت این ساختمان نظارت می‌کردند. مورد دیگر عید سال گذشته بود و ایشان بااینکه هنوز حقوق خودشان را دریافت نکرده بودند با این حال به تمام افرادی که به هر نحوی در تیم‌ملی نقشی داشتند، عیدی دادند که بالغ بر 200 میلیون تومان شد. هتا به آن باغبان زحمتکش که در کمپ‌های تیم‌ملی کار زمین چمن را انجام می‌داد عیدی دادند تا افرادی که در فدراسیون کارهای مربوط به تیم‌ملی را انجام می‌دادند؛ بدون اینکه بخواهند این موضوع را رسانه‌ای کنند. جدا از اینکه این مهربانی ایشان را نشان می‌داد، درک ایشان از جایگاه فرهنگ عیدی برای من بسیار جالب توجه بود. اینها مواردی از کارهای ایشان بود.

    همه مردانِ کارلوس کیروش

    آقای کیروش چند سالی که در ایران مشغول به کار بودند، کادر بسیار مجرب و فوق‌العاده‌ای را جمع‌آوری کردند؛ آنتونیو سیموئز که یکی از بزرگترین استوره‌های تاریخ فوتبال پرتغال هستند، قهرمان اروپا، باشگاه بنفیکا و. . . که نزدیک به سه سال در تیم‌ملی دستیار ایشان بودند. آقای دنیل گاسپار، یکی از بهترین مربیان گلرهای دنیا که مربی گلرهای تیم‌ملی را عهده‌دار هستند. آقای اوسیانو کروز، کاپیتان سابق تیم‌ملی پرتغال که دستیار ایشان هستند. کادر ایرانی ایشان آقای مارکار آقاجانیان، مربی دلسوز و متعهد که در تمام رده‌های تیم‌ملی فعالیت داشته‌اند. آقای خانبان، بهترین آنالیزور ایران و. . . در کل همیشه سعی می‌کنند افرادی را انتخاب کنند که بهترین باشند.

    کی روشدر سفر های ایرانگردی

    آداب و رسوم و فرهنگ ایرانی

    علاقه زیادی به فرهنگ و آداب و رسوم ما و در عین حال احترام زیادی به تاریخ و تمدن ایران دارند، هتا در سفرهای خارجی که داریم و در شبکه‌های کشورش پرتغال همیشه به این موضوع اشاره دارد که کشور ایران کشوری با تمدنی بسیار غنی، با فرهنگی عمیق و مردمی بسیار خوب و مهربان است. از طرفی علاقه زیادی به سفر به اماکن تاریخی ایران دارد و خیلی از شهرهای ایران مثل شیراز، اصفهان و… را از نزدیک دیده است و علاقه زیادی به این کار دارد، هتا مدتی پیش از پسرش خواست که برای دیدن اماکن تاریخی ایران به کشورمان سفر کند و به یزد، شیراز و تخت‌جمشید سفر کردند. خاطره جالبی هم از ایشان تعریف کنم، ما برای بازدید به کاخ‌گلستان رفته بودیم که آقای کیروش درباره آینه‌کاری سالن‌های کاخ‌مرمر صحبت می‌کردند و راجع‌به مکانیسم دقیق بادگیرهای آن زمان و نوع کارکردشان اطلاعات کاملی داشتند. اصولا آقای کیروش آدمی است که راجع‌ به هرچیزی که علاقه دارد، مطالعه و تحقیق می‌کند.

    سفیر فرهنگی ایران

    نکته جالبی که درباره علاقه آقای کیروش به ایران وجود دارد این است که ایشان هرجا و در هر مصاحبه‌ای که هتا در خارج از کشور هم انجام می‌دهند، از فرهنگ و تاریخ ایران صحبت می‌کنند و با انرژی خاصی از غنای فرهنگی ما می‌گویند و به نوعی ایشان یک سفیر فرهنگی برای کشورمان در جهان بوده‌اند.

    تفریح و اوقات فراغت با فوتبال

    کیروش خیلی مطالعه می‌کند ولی همواره زندگی او فوتبال، فوتبال و فوتبال است. بازی‌های داخلی را نگاه می‌کند، مواقعی که در اردو نیستیم فوتبال‌های اروپایی را تماشا می‌کند و درواقع قسمت اعظم زندگی ایشان فوتبال است.

    ارتباط با نسل طلایی پرتغال

    آقای کی‌روش هنوز هم با آن نسل طلایی فوتبال پرتغال مانند فیگو و روی کاستا در ارتباط هستند. هتا زمانی‌که ما در اردوی پرتغال بودیم روی کاستا، سر تمرین تیم‌ملی ایران آمد و خیلی صمیمانه برخورد داشت و هتا بازی ایران و بنفیکا را از نزدیک دید. درواقع کیروش هنوز هم با خیلی از شاگردانش در آن نسل فوتبال و در دیگر تیم‌ها در ارتباط است.

    آقای پرفسور فوتبال جهان

    کارلوس کیروش از مقبولیت خاصی در جهان فوتبال و جوامع فوتبالی برخوردار است. قبل از جام‌جهانی یک ورک‌شاپ بود که در آنجا سرمربی تمام 32 تیم حضور داشتند و چهره‌های بزرگی مانند دل‌بوسکه، کاپلو، کلینزمن، اسکولاری، ونگال و یوآخیم‌لو حضور داشتند و در یک ضیافت ناهار بود که اسکولاری و دل‌بوسکه سراغ آقای کی‌روش آمدند و ایشان را در آغوش کشیدند و همگی ایشان را با لقب «پرفسور» سدا می‌زدند و برایم بسیار جالب بود که ایشان در جوامع فوتبالی این قدر محبوب هستند و همه دنیا احترام خاصی برای ایشان قائل هستند. هتا ایشان برنامه‌های مدونی را به دیگر کشورهای جهان داده‌اند، مثلا ایشان برنامه توسعه فوتبال در کشور آمریکا را سال‌ها پیش به مسوولان فوتبال این کشور ارایه کرده‌اند که حالا ثمرات مثبت آن نمود پیدا کرده است. خیلی از مربی‌ها و افرادی که در فوتبال دنیا مطرح هستند و من از نزدیک آنها را دیده‌ام و توانستم با آنها صحبت کنم مثل یورگن کلینزمن، ونگال، مارک بوسنیچ و. . . همه معتقد بودند که مطمینا حضور فرد بزرگی مثل کی‌روش به فوتبال ایران کمک می‌کند و باعث اعتبار فوتبال ایران در سطح بین‌المللی می‌شود.

    کارلوس کیروش و همسرش آنا پاولا کیروش

    ارتباط با اعضای خانواده

    خب واقعا افرادی مثل آقای کیروش زندگی خانوادگی سختی دارند، به دلیل این که باید در کشورهای مختلف برای کار و پرداختن به فوتبال که به نوعی عشق آنها محسوب می‌شود حضور داشته باشند، آن‌هم به صورت بلندمدت، این موضوع باعث می‌شود که از خانواده‌شان دور باشند و سختی زیادی را تحمل کنند ولی با این حال خانواده ایشان کاملا شغل آقای کی‌روش و سختی‌های این کار را درک کرده‌اند. با این حال ایشان رابطه بسیار نزدیک و صمیمانه‌ای با خانواده‌شان دارند. هتا زمانی‌که ما در اردوی پرتغال بودیم، پدر آقای کیروش که از فوتبالیست‌ها و مربیان قدیمی پرتغال هستند، سر تمرین تیم‌ملی آمدند و ارتباط خیلی خوبی با آقای کی‌روش داشتند. همسر و پسر آقای کی‌روش هم به ایران سفر کرده‌اند و خاطرات خوبی از حضور در کنار آقای کی‌روش در ایران داشته اند.

    حساسیت و ریزبینیپرفسور

    کیروش آنقدر روی مسایل مختلف تیم‌ملی حساسیت دارد و ریزبین است که مثلا به غیر استاندارد بودن زمین چمن کمپ تیم‌ملی هم دقت می‌کند و این نکات را گوشزد می‌کند. ایشان هتا از زمانی‌که به ایران آمد، یک پلان مهم را با خود وارد ایران کرد که پیش از این در منچستر و ریال هم انجام داده بود و آن ‌هم ساخت یک لابراتوار حرفه‌ای و تخصصی فوتبال بود که هنوزهم ساختمان آن در کمپ تیم‌های ملی نیمه‌کاره مانده است که این مجموعه شامل استخر تخصصی، تجهیزات ورزشی تخصصی برای فوتبالیست‌ها و… که همه دست اندرکاران و کادرفنی و بازیکنان تمام رده‌های تیم‌ملی بتوانند در این مکان دورهم باشند و کار کنند. البته این را می‌دانست که عمر مربیگری خودش در ایران نخواهد رسید و از اهداف بلندمدت او بود ولی هنوزهم اصرار و پافشاری می‌کند که این مجموعه ساخته شود و این اتفاق بزرگی است و میراثی خواهد بود از کارلوس کی‌روش تا به آینده فوتبال ایران کمک کرده باشد.

    احترام برای دیگر ورزشکاران ایران

    نکته بسیار مهمی که درباره کارلوس کی‌روش وجود دارد این است که ایشان احترام خاصی برای دیگر ورزشکاران افتخارآفرین ایران قایل هستند. در ایام المپیک 2012 لندن در یک کنفرانس مطبوعاتی ایشان قبل از شروع سوالات، از جای خود بلند شدند و از همه خواستند تا به افتخار مدال‌آوران ایران در المپیک لندن، دست بزنند و آنها را تشویق کنند. هتا زمانی‌که در برزیل بودیم و هنوز بازی‌های جام‌جهانی شروع نشده بود، تیم ملی والیبال ایران در لیگ جهانی با تیم برزیل بازی داشت و آقای کی‌روش برای تماشای آن بازی همه اعضای تیم را جمع کرد و خودشان هم با انرژی خاصی بازی را دنبال می‌کردند و از نتایج خوب تیم‌ملی والیبال واقعا خوشحال بودند. مجله زندگی ایده آل محمد حسین‌زاده، مصطفی رفعت

    بن مایه :مجله زندگی ایده آل – محمد حسین‌زاده ، مصطفی رفعت

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    بمباران کامنتی هواداران در اینستاگرام و فیسبوک روحانی

    و پشتیبانی بازیگرها و چهره ها ازکی روش

    پشتیبانی نیکی کریمی از کی روش در فیسبوکرسمی اش

    نیکی کریمی بازیگر کهنه کار و توانای سینمای ایران در صفحه شخصی خود در حمایت از کارلوس کیروش چنین نوشت :

    «خیلی ها را باور نمی كنم ، چه در فضای حقیقیچه در فضای مجازی ، با بیوگرافی های ساختگی و جملات تقلبی عوام فریبانه ، اما او را باور كردم … چون منش و شخصیت داشت و پاييند به نظمی كه می خواست بسازد از ابتدا … حيف … »

    هجوم هواداران کی روش به اینستاگرام و فیسبوک حسن روحانی

    جمعیت زیادی پای آخرین پست های صفحه اینستاگرام و فیسبوک رییس جمهور ، خواهان ماندن کارلوس کروش شده اند. مسوولان گروه رسانه ای دفتر ریاست جمهوری باید گزارش های بدست آمده از پایشی جدید را برای او بفرستند.

    سرمربی تیم ملی در اعتراض به آنچه فشار از سوی مقامات عالی ورزش کشور خوانده قصد دارد بعد از بازی با سوید از تیم ملی ایران خداحافظی کند و وزارت ورزش ایران هم بارها به عملکرد این مربی انتقاد کرده و وزیر بارها صراحتا اعلام کرده انتخاب مربی برای تیم ملی نباید به رفتار عوامانه ای چون نظر مردم گره بخورد و این تصمیم باید به عهده کارشناسان باشد.

    هجوم ایرانیان به اینستاگرام روحانی برای ماندنکی روش

    سخنان جلال حسینی در پشتیبانی از کی روش

    «تیم ملی در این چند ساله صاحب شخصیتی شده که در فوتبال آسیا نمونه اش بسیار کم است. این که شیلی و سوید برای بازی با ایران پیشنهاد می دهند و فدراسیون فوتبال سوید از تیم ایران دعوت می کند که برای انجام بازی دوستانه به این کشور برویم نشان می دهد که اتفاقاتی افتاده است.من هشت سال است که در تیم ملی حاضرم و قبل تر از آن، زمان برانکو را هم به خوبی به یاد دارم. امکان نداشت که با چنین تیم هایی بازی کنیم.

    وی ادامه داد: همه این اتفاق ها دلایلی دارد. اگر فوتبال ملی ایران چنین شخصیتی پیدا کرده به خاطر این است که مربی بزرگی بالای سرش است. کسی نمی تواند کی روش را با هیچ مربی خارجی که به ایران آمده مقایسه کند. عرقی که او به تیم ملی ایران دارد را شاید خیلی ها در خود ایران نداشته باشند. در این وضعیت جالب است که دبیرکل جدید فدراسیون بدون این که این مسایل را بداند به موضوعی ورود کرده که اتفاقا نقطه قوت فوتبال ماست.

    حسینی افزود: اگر واقعا دل این افراد برای فوتبال ایران می سوزد بهتر است به وظایف خود عمل کنند. مثلا خبر ممنوع الخروجی سرمربی تیم ملی ایران را همه روزنامه ها و سایتهای بزرگ دنیا بازتاب دادند. مگر افتضاح بزرگتر از این برای سیستم اجرایی فدراسیون فوتبال پیدا می شود؟ یا شما به وضعیت سفر تیم ملی از اتریش به سوید نگاه کنید. این کارها وظیفه کیست؟ اگر به قول آقایان کار کی روش پایین تر از استانداردشان است، ما به خوبی در این چند هفته با استانداردهایشان آشنا شدیم!

    حسینی با اشاره به پیروزی ایران برابر شیلی گفت: من که یادم نمی آید در تاریخ فوتبال ایران هیچ وقت تیم ملی چنین عملکردی را مقابل یکی از بهترین تیم های حال حاضر دنیا داشته باشد. با این حال اصلا به این بازی کاری ندارم. شما اعتماد به نفسی که این تیم پیدا کرده را در کمتر تیم آسیایی می بینید، آن هم در شرایطی که تیم های باشگاهی ما مقابل تیم های درجه دو کشورهای دیگر حرفی برای گفتن ندارند.

    مطمینم بعد از این حرف ها یکسری افراد دوباره می گویند ما برنامه ریزی شده مصاحبه کرده ایم اما همه من را می شناسند. همیشه واقعیت ها را گفته ام و از کسی نمی ترسم. الان هم مطمین هستم اگر مسوولان جدید فدراسیون با همین دست فرمان پیش بروند تیم ملی را نابود می کنند و در نتیجه مردم به طور کلی از فوتبال دلزده می شوند؛ اتفاقی که در باشگاه ها و بازیهای لیگ رخ داده است.

    وی در پایان گفت: اگر ما کم مصاحبه می کنیم دلیل نمی شود کسی بخواهد پا روی حق بگذارد. ما تلاشمان برای خوشحال کردن مردم است و اگر کسی می خواهد مقایسه ای درباره عملکردمان داشته باشد، بهتر است قبل آن با خود ما صحبت کند.

    هومن هاشمی :شمارش معکوس برای بِرند زُدایی از تیم ملی!

    «نمی دونم این رسم نخبه کشی از کِی تو کشور ما شروع شد! اما در هر حال این سنت مصیبت وار، داره بهترین مربی تاریخ فوتبال ایران را قربانی خودش میکنه و به احتمال قریب به یقین، تنها 90 دقیقه دیگر کیروش را به عنوان سرمربی تیم ملی خواهیم داشت.

    در زمانی که فوتبال ما به لحاظ داشتن بازیکنان ، ضعیف ترین دوران خودش را سپری میکرد (مقایسه کنید با دهه دوران طلایی 1996 تا 2006) کی روش با مدیریت استثنایی ، تیم را به لحاظ هماهنگی به بهترین وضعیت خودش رساند اما همون رسم فاجعه بار شاید مترصِد همین اوضاع بود.

    یکی از روش های تبلیغات برای بِرندسازی استفاده از افراد مشهور برای ارتقای نام بِرند است، اسم کیروش هم در وضع فاجعه بار لیگ فوتبال ایران، امکانات ضعیف سخت افزاری و مدیریت اَسَفناک فوتبال، چنین تاثیری روی تیم فوتبال ما داشت، جایی که بودن اسم او روی نیمکت تیم ملی باعث اعتبار ما بود و در نبرد پیش از بازی مربیان، باعث برتری تیم ایران بود…!

    افسوس و سد افسوس که هیچ وقت ارزش داشته های خودمان را ندانستیم، نه داشته های داخلی و نه مشاوران هوشمند و کاربلد خارجی را… »

    شیوا آراسته :از سرِ ما هم زيادى جناب كارلوس. برو، وقتى اندازه‌ هم شديم برگرد.

    «این مرد بی نظیر است و نمونه او برای فوتبال ایران تا این لحظه منحصر به فرد … او بار دیگر به ما نشان داد که تلاش برای موفقیت در اولویتش قرار دارد … هتا تلاش برای موفقیت تیمی که مسوولانش به او توهین کرده اند …

    تیمی که دیگر قرار نیست او مربی اش باشد … اما او با ما می آموزد که تا اخرین لحظه هم با وجود تمام ناملایمات و توهین ها دست از روش و منشی که به آن معتقدیم ، بر نداریم … باز هم می گویم او به نظر من از هر ایرانی ، ایرانی تر است در موقعیتی که قرار دارد … ما مردم بی عرضه ای هستیم …ما از مردم مصر و ترکیه و افغانستان ، کمتریم …و این بسیار دردناک است …

    و بد به حال کسانی که نمیتونن تحمل کنن و باورش براشون سخته !!! دیگه چیزی برای گفتن نمونده ، امیدوارم این مرد دوست داشتنی هر جا که هست ؛ موفق سلامت و خندان در آرامش خاطر باشه… به قول دوستی که می گفت : “از سرِ ما هم زيادى “كارلوس دوست داشتنی ” . برو، وقتى اندازه‌ى هم شديم برگرد.»

    مهدی رستم پور : فهرست بازنده‌ های امشب طولانی است

    شیلی، گلر بارسلونا، آقای سامپایولی، خبرگزاری ایرنا، گودرزی، قلعه نویی، الکسیس سانچز عزیز، اسدی، عباس ترابیان و …؛ امتداد این لیست، از تهران است تا سانتیاگو.

    «تیم ملی را به سرمربی‌اش بسپارید آقای گودرزی. به درد پنجاه فدراسیون دیگر برسید. تیم ما مغلوب آگویرو نشد. ماسکرانو و لیونل مسی را کلافه کرد. کلودیو براوو را به زانو درآورد. می‌جنگد در زمین و ترسی از هیچ تیمی ندارد اما بیرونزمین مقابل لجاجت شما، فیل هم زانو می‌زند. در سالی که همدلی و همزبانی دولت و ملت اعلام شده، شما که دولتید، تیم ملی را به همان 88 درسدی بسپارید که معتقدید علمی نیست، عوامفریبی بوده و نظرسازی.

    پی نوشت: سداوسیمای فاجعه. همزمان با شروع مسابقه، شبکه ورزش، این کانال مستند سداوسیما داشت مستند کایاک پخش می‌کرد! در شبکه سه هم که قبلا فوتبال را قطع می‌کردند برای اذان. الان خود اذان را هم قطع می‌کنند برای سریال خالتور سیامک انصاری. بعدش مزدک می‌ آید تا بشارت دهد در 17 دقیقه‌ ای که ندیدیم، هیچ اتقاقی نیافتاده. دروغ. 17 دقیقه در فوتبال به اندازه 17 دقیقه پر است از اتفاق. خصوصا برای شما که دقیقه 89 تازه باورتان شد شیلی باخته.

    بردیم، بدون پولادی، حاج صفی، آزمون، جهانبخش و پورعلی گنجی. رقبای خارجی شکست ناپذیر نیستند، حریفان داخلی اگر بگذارند.»

    امیر حاج رضایی : سدایپای لُمپنیسم می‌ آید!

    با جدایی کی روش‌ برخی جريان‌ ها دوباره‌ به‌ فوتبال‌ ملی مسلط‌ می شود!

    عنوان شده که آقای کیروش هیچ کاری برای فوتبال ایران نکرده بعضی ها هم این حرف را باور دارند اما من معتقدم که از بزرگ ترین کارهایی که ایشان انجام داده مبارزه با بازیکن سالاری که خودش یک کار کم سابقه در فوتبال ایران است و واقعا برای ما لازم بود.

    من نگران این هستم که بعد از رفتن آقای کیروش بخشی از فوتبال ایران که کم مایه و کم سابقه است دوباره وارد فوتبال ملی شود و به زیان فوتبال مخصوصا تیم‌ملی تمام شود.صحبت هایی پیرامون دستمزد بالای کی‌روش، هزینه های زیاد محل اقامت و مسایل مربوط به او می‌ شود که به عقیده من با رفتن ایشان یا می‌ رویم سراغ مربی ایرانی و یا مربی ارزان قیمت خارجی که فاقد ارزش است.

    حاج رضایی با اشاره به تنش وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال گفت: همین تنش ها باعث تغییر در راس هرم فدراسیون فوتبال شد چون وزارتخانه مایل به حفظ کی‌روش نبود حالا نمی‌ دانم مساله مربوط به این می‌ شود که پول ندارند یا بحث دیگری است اما من چشم انداز خوبی برای فوتبال ایران نمی‌ بینم. فاصله کمی که برای پر کردن صندلی مربیگری تیم‌ملی تا مقدماتی جام‌جهانی وجود دارد، قطعا برای ما مشکل ساز می‌ شود اما مثل همیشه امیدواریم که خبرهای خوبی برای فوتبال ما باشد.

    او در پایان با اشاره درباره صحبت هایی که از سوی منابع گوناگون درباره برخی حاشیه ها و اتفاقات ناخوشایند در دوره مربیگری کی‌روش به زبان آمده، حرف های جالبی دارد. با توجه به این که گفته شده فدراسیون باید درباره علت واقعی جدایی کیروش شفاف سازی کند، حاج رضایی در این باره می‌ گوید: آفتاب آمد، دلیل آفتاب. همانطور که گفتم این صحبت ها نشان دهنده آن است که سدای پای لمپنیسم می‌ آید. آقای کیروش مربی بزرگی است و من فکر نمی‌ کنم که وارد جریان دلال بازی فوتبال ایران شده باشد.

    جدی جدی می خوای بری ؟؟!!

    کی‌روش : بهترین بازیکنانی که در دوران مربی‌گری‌ ام داشتم در ایران بوده است.

    مسوولان تازه گفتند از عملکردت راضی نیستیم

    به گزارش خبرگزاری فارس، کارلوس کی‌روش در نشست خبری پس از دیدار ایران و شیلی ضمن تسلیت دوباره به مناسبت درگذشت دو خبرنگار ایرانی، میلاد حجت الاسلامی و حسین جوادی در خصوص این دیدار گفت: در درجه اول باید تاکید کنم که بازی با شیلی بسیار افتخار بزرگی بود و از صمیم قلب تشکر می‌کنم. از این تیم و مراتب تقدیر خودمان را تقدیم شیلیایی‌ها می‌کنم چون آماده بازی با ما شدند در بازی که امشب پشت سر گذاشتیم.

    کی‌روش گفت: افتخار داشتم در طول دوران مربیگری ام تیم های مختلفی را هدایت کنم در قاره‌های مختلف اما اینجا باید تاکید کنم گروهی از بازیکنانی که در تیم ملی ایران در اختیار دارم در طول دوران مربیگری من بازیکنانی هستند که فوق العاده ظاهر شدند. بازیکنانی که از بعد تعهد تیمی و نگرش خود نسبت به وظایف تیمی خارق العاده بودند و بهترین بازیکنانی که در طول دوران مربیگری‌ام داشته‌ام در ایران بوده است.

    وی افزود: بازی امشب مقابل شیلی بازی بود که مقابل یک تیم قوی پشت سر گذاشتیم. بازیکنان شیلی در بهترین لیگ‌های دنیا و تیم‌های مطرح جهان بازی می‌کنند اما بار دیگر تکرار می کنم که نتیجه زیاد مهم نیست اما خوب هم هست بتوانیم برنده باشیم اما امشب تجربه بزرگی از بعد بین المللی برای فوتبال ایران بود که امشب بتوانیم مقابل یکی از بهترین تیم‌های دنیا این گونه بازی کنیم.

    وی در ادامه این کنفرانس افزود: به نمایندگی از تیم ملی فوتبال می‌خواهم عملکرد امشب خود و زحمتی که کشیده شد را به دو خبرنگار ایرانی که از قبل هم در کنار ما بودند اما متاسفانه به خاطر سانحه هوایی از بین ما رفتند به خانواده های این عزیزان و دیگر قربانیان این سانحه تقدیم کنیم. ما واقعا متاسف و متأثر هستیم به خاطر این سانحه ولی بار دیگر تکرار می‌کنیم به تمام کسانی که در کنار تیم ملی هستند باید بگوییم که با قلب دردآلود و غمی که در سینه داریم، زندگی ادامه دارد و باید رو به جلو حرکت کرد.

    کی‌ روش یادآور شد: این عزیزان باید امشب می نشستند اما متاسفانه این طور نیست البته از لحاظ فیزیکی اینجا نیستند اما روح و فکرشان اینجا حضور دارد.

    تیتر دیلی میل پس از پیروزی ایران بر شیلی و ستایش از تاکتیک های کی روش :

    Iran 2-0 Chile: Alexis Sanchez fails to spark comeback as Queiroz masterminds shock

    پژمان راهبر : اگر آن خلبان برای خودش کیروشی بود…!

    ساعت سه و نیم صبح ، تازه سرِشب پنج شنبه هفته اول فروردین ماه است. پس آدم ها بی هراس از سپیده روز بعد، از وایبر تا فیسبوک و اینستاگرام را پر کرده اند از یک پیروزی دلچسب . آدم ها ، با پلاکارد کیروش ، هزینه برکناری او را بالا می برند و جام می زنند روی طول موج برد ؛ پیروزی بی حرف و حدیث مقابل تیم 15 رنکینگ فیفا .اما بعد ، نوتیفی های وایبر است و یادآوری سقوط .جرمن وینگز لعنتی و کمک خلبان هیولا .

    با خودم فکر می کنم چقدر خوب بود اگر آن خلبان برای خودش کی روشی بود و هیچ وقت کابین را به امیدِ دستیار خالی نمی کرد. کاش تا آخر ، خودش پشت فرمان می ماند و می راند تا سوت پایان پرواز ؛ مثل کیروش که به جز اولین تمرین تیم ملی در اتریش هرگز و ابدا هتا یک جلسه تمرین تیم هایش را از دست نداده و تا دِین آخر پای کارش ایستاده است . لابد به همین دلیل هم هست که هواپیمای او در ایران هیچ وقت به این همه آلپ و کلیمانجارو و هیمالیا و هندوکُش نخورد و حالا که دارد آسمان ما را ترک می کند ، دلمان می لرزد از خلبان بعدی که شاید وسط شکار چیزش بگیرد .!

    پشتیبانی پولاد کیمیایی از کی روش و درگیری با پسر قلعه نویی

    همه چیز از پستی شروع شد که پولاد کیمیایی بعد از شنیدن خبر جدایی کارلوس کروش روی اینستاگرامش گذاشت. او همان حرف رایج این روزها را برای پستش برگزید : «تا کی سکوت کنیم و ببینیم برای پر کردن جیبشون از حق مردم می گذرند. شاید روزی برسه که کی روش ها مجبور نشن ایران رو ترک کنن. بعضی ها فقط شناسنامشون ایرانیه …»

    پولاد که پست های فوتبالی زیادی می گذارد و نشان داده از هواداران کارلوس است ته متنش را این گونه تمام کرده بود :«شاید حالا امثال قلعه نویی ها احساس بزرگی کنن اما …»

    این متن را سایت ستاره ها از صفحه هوتن قلعه نویی منتشر کرده است: «هیچی نمی تونم بهت بگم چون همین متنی که نوشتی معلومه از فوتبال هیچی نمی فهمی فقط یه چیزی از فالورها میشه فهمید چه شخصیتی داری. دوما قلعه نویی نه امیر خان قلعه نویی اوکی؟؟ تو همین متن 4 تا غلط املایی داری!»

    این یک جنگ تمام عیار بین آقا پسرهاست! آقا پسرهایی که شانیت شان را از پدر می گیرند والبته پدران شان هم این روزها منتقدانی به شدت قدرتمند دارند. اگرچه پولاد فیلم های زیادی بازی کرده اما هیچ وقت یک سوپر استار مستقل از پدرش نشده و بازی هوتن هم فعلا به تیم شاهین کیش در دسته دوم باشگاه های کشور ختم می شود.

    پشتیبانی مهراب قاسم خانیاز کی روش

    فراکسیون ورزش مجلس: کی روش برکنار شود، وزیر استیضاح می شود

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    حدیث میرامینی ، زانیار خسروی ، بهنوش بختیاری ،محمدرضا گلزار و علیرضا خمسه

    سریال «عشق تعطیل نیست»

    حدیث میر امینی : نشریات زرد همواره با اقداماتشان برای ما دردسرهایی درست می‌کنند، برای مثال سال گذشته،‌ دوستانم یکی یکی با من تماس گرفتند ازدواجم را تبریک گفتند.

    به گزارش باشگاه خبرنگاران، کمتر کسی است که هنگام صحبت از سریال “دلنوازان” به یاد بازی درخشان “روشنک” درآن نیافتند. روشنک را حدیث میر امینی بازیگر 27 ساله سینما و تلویزیون بازی کرده که در رشته‌ی نمایش تحصیل کرده است و با بازی کم نقصش در سریال دلنوازان توانست نظر خیلی از منتقدان را به خود جلب کند. به بهانه بازی های خوب این بازیگر در تلویزیون که آخرین آنها سریال “همه چیز آنجاست” بود با وی گفتگویی داشتیم که در ادامه آن را می‌خوانید.

    – خانم میر امینی از نحوه ورودتان به بازیگری برایمان بگویید؟

    من از ابتدا عاشق حرفه بازیگری بودم. زمانی که یک نفر به چند حرفه علاقه داشته باشد به طور مثال به طور همزمان عاشق فعالیت در پرستاری، نقاشی و موسیقی باشد ممکن است زمانی در این امرکه کدام یک از رشته‌ها را ادامه دهد، شک پیدا کند اما من که با تمام وجود و علاقه بازیگری را انتخاب کرده‌ام هیچگاه از آن خسته نمی‌شوم و از اینکه در بازیگری مشغول به فعالیت هستم، رضایت کامل دارم.

    – اولویت اولتان در زندگی، بازیگری است؟

    بله، من در کل انسانی نیستم که دمدمی مزاج باشم و زمانی که یک هدف را انتخاب می‌کنم تا آخرش می‌روم و پای آن می‌ایستم. سریال “همه چیز آنجاست” سبب شد مردم ساعتی ماهواره‌هایشان را خاموش کنند.

    وضعیت کاری خود را در سال 93 را چگونه دیدید؟

    من از اردیبهشت 93 مشغول بازی در سریال “همه چیز آنجاس”ت بودم و در میانه راه به گروه “عشق تعطیل نیست” پیوستم؛ از عملکردم در سال 93 راضی هستم و به نظرم بازیگر، باید قدری به خود استراحت دهد ما برای ساخت سریال “همه چیز آنجاست” زحمات زیادی کشیدیم اما خوشبختانه این زحمات به بار نشست و مردم استقبال خوبی از آن به عمل آوردند .بارها شده من از اطرافیان شنیده‌ام که هنگام پخش سریال “همه چیز آنجاست” ماهواره‌های خود را خاموش می‌کنند و این سریال را می‌بینند و من از بابت این موضوع بسیار خوشحال هستم.

    در سال 93 عملکرد تلویزیون را چطور ارزیابی می‌کنید؟

    من به دلیل اشتغال به بازی در سریال “همه چیز آنجاست” فرصت زیادی برای دیدن تلویزیون نداشتم اما سریال “پرده نشین” را دنبال می‌کردم، به نظر، “پرده نشین” سریال بسیار خوبی بود که نظر مخاطبان را به خود جلب کرد و “همه چیز آنجاست” هم از این امر مستثنا نبود. به نظر من تلویزیون روند صعودی خوبی را طی می‌کند و در سال 93 خوش درخشید. بدون شک تولید سریال‌های پرمحتوای با کیفیت بهتر از ساخت تعداد بسیاری از آثار بی‌کیفیت است و تلویزیون در حال حاضر به سمت تولید کم و با کیفیت قدم بر می‌دارد.

    – به نظر شما سینما در سالی که گذشت چگونه بود؟

    در سینما با دو موضوع فیلم‌های جشنواره‌ 92 که سال 93 اکران شدند و فیلم‌های جشنواره‌ 93، رو به رو هستیم؛ من فرصت زیادی را برای رفتن به جشنواره سی و سوم و دیدن فیلم ها نداشتم اما بیشتر فیلم های جشنواره 92 را دیدم به جزء “پرویز” و چند فیلم دیگر هنر و تجربه فیلم های دیگر چنگی به دلم نزدند اما افرادی که فیلم‌های جشنواره 93 را دیدند، از کیفیت آن‌ها تعریف می کنند اما در کل فیلم‌های اکرانی 94 را بهتر از 93 می‌بینیم.

    – جوانان در سی و سومین دوره جشنواره فجر حضور پر رنگ داشتند این اتفاق را چگونه ارزیابی می کنید؟

    حضور جوانان همیشه بشارت دهنده آینده خوب و اتفاقات مثبت است اما زمانی که پیشکوستان هم در کنار آنها حضور داشته باشند. بدون شک جوانان تحولی در جنس فیلمسازی به وجود می‌آوردند اما خود من به شخصه هنگامی که در کنار دو پیشکسوتی که در حال تعریف خاطرات گذشته شان هستند، قرار می‌گیرم، لذت می‌برم و از تجربیات آنها استفاده می‌کنم. به نظر من جوانان و پیشکسوتان باید در کنار هم حضور داشته باشند و از نظرات یکدیگر استفاده کنند.

    – از نظر اقتصادی در سال 93 تامین بودید؟

    خدا را شکر امسال با یک تهیه کننده‌ی خوش حساب همکار شدم که پول بچه‌ها را به موقع می‌داد. متاسفانه به تازگی تعداد چک‌هایی که از سوی بعضی از تهیه کنندگان برگشت می خورد زیاد شده و امیدوارم در سال 94 شاهد اینگونه بدحسابی ها در سینما و تلویزیون نباشیم.

    – بعضی از هنرمندان خواهان یک نوع بیمه و تضمین آینده‌ی کاری برای هنرمندان این حوزه هستند، نظر شما در این باره چیست؟ به نظر من هیچ کس از فردا و حتی یک دقیقه بعد خود خبر ندارد، همچنین درسینما هیچ گونه قانونی تعبیه نشده است و سینما جزء مشاغلی است که اصلا نمی‌توان در مورد آینده شغلی آن صحبت کرد و همه چیز در آن بستگی به شرایط و نحوه عملکرد بازیگر دارد.

    – اگر بخواهید هفت‌سین سینمایی بچینید چه چیزهایی را درآن قرار می‌دهید؟

    اگر بخواهم هفت سین سینمایی بچینم، به طور حتم نام آثار فاخر سینما و اشخاص تاثیر گذار آن را درسفره قرار می‌دهم به طور مثال اگر اسم اصغر فرهادی به س شروع می‌شد به طور قطع وی یکی از گزینه‌های من بود زیرا اصغر فرهادی و فیلم “جدایی نادر از سیمین” نام سینمای ایران را در جهان مطرح کرد. فرهادی به عنوان یک مولف تعریفی جدید را از سینما ارائه داد و سینمای ایران مدیون شخصیت هایی چون اوست.

    – اولین عیدی را از دست چه کسی گرفتید و به چه کسی دادید؟

    درست یادم نمی‌آید که اولین عیدی را از دست چه کسی گرفتم اما بهترین عیدی که گرفتم خرس بزرگی بود که قدش از قد من بلندتر بود و آن را خاله‌ام به من هدیه داد اما در خانواده‌ ما مرسوم است که هنگام سال تحویل همه به هم هدیه و عیدی می‌دهند.

    – از شیرین ترین خاطره ماندگار از ایام نوروز در ذهن تان بگویید.

    نوروز همیشه برای من لذت بخش و خوب بوده است اما شیرین ترین خاطره‌هایم در ایام کودکی باز می‌گردد، همان زمانی که پیک‌های عید را می‌گرفتیم و بزرگ ترهایمان در روز دوم کل آن را برای ما حل می‌کردند.

    – در ایام نوروز به مسافرت می روید؟

    من عاشق خلوتی نوروزهای تهران هستم اما مسافرت نیز بسیار دوست دارم به نظرم مسافرت همیشه خوب است و روح انسان را تازه می کند.

    – درسال 93 خبری به گوشتان خورد که شما را متحیر کند؟

    نشریات زرد همواره با اقدامشان برای ما دردسرهایی درست می‌کنند برای مثال سال گذشته دوستانم یکی یکی با من تماس گرفتند و ازدواجم را تبریک گفتند و من از شنیدن خبر ازدواجم بسیار شوکه شدم اما در سال 93 خبر خاصی از من منتشر نشد زیرا من در کل اهل حاشیه نیستم.

    – در سال 94 برای سینما و تلویزیون خود خانواده و مردم در چه آرزویی دارید؟

    امیدوارم در سال جدید سینما و تلویزیون به سمتی حرکت کنند که رضایت تولید کنندگان و بینندگان را به طور همزمان جلب کند و برای تمام ایرانیان عزیز آرزوی سلامتی و تندرستی دارم. از خدا می‌خواهم در سال 94 حال همه به معنای واقعی خوب باشد.

    – حرف پایانی…

    سال 94 را به تمام ایرانیان عزیز تبریک می‌گویم.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    بانی فیلم- مجتبی احمدی

    در روزهایی که مهدی فخیم زاده حال و احوال خیلی خوبی از پخش سریالش ندارد و ممیزی‌های تلویزیون و ناجا بابت سریال «فوق سری» حسابی او را دل آزرده کرده، کارگردان سریال‌های «ساختمان 85»، «بی‌ سدا فریاد کن»، «حس سوم»، «هم نفس»، «خواب و بیدار»، «ولایت عشق»، «تنهاترین سردار» و… مهمان یک فنجان چای بانی فیلم شد تا در خصوص تغییر و تحولات مجموعه‌اش، بازی در دو نقش ناصر پاپتی، علی نصرالهی، کارگردان این مجموعه، تروکاژهای کامپیوتری سریال، چند و چون انتخاب بازیگران و… صحبت کند. کارگردان فیلم‌های سینمایی «میراث من جنون»، «تشریفات»، «مسافران مهتاب»، «بهار در پائیز»، «خواستگاری»، «همسر» و… که جزو معدود کارگردان‌هایی است که سینما را در ژانرهای مختلف تجربه کرده است با مجموعه «خواب و بیدار» تعریف جدیدی را در این گونه از سریال سازی به نمایش در آورد. بخش نخست گفت و گوی او با ما در حالی پیش روی‌تان است که قسمت پایانی مجموعه «فوق سری» دیشب روی آنتن نرفت.

    اواسط تعطیلات نوروز بود که یکباره یادداشت و اعتراض شما از نحوه پخش سریال در حال پخش‌تان در صفحه شخصی‌تان (فیس بوک) قرار گرفت و برای اولین بار توسط سایت بانی فیلم منتشر شد، اگر موافق باشید گفت و گو را با همین مسئله آغاز کنیم، امیدوارم ناراحتی‌تان برطرف شده باشد…

    – (می‌خندد) برطرف که نمی‌شود… این بار از دو وجه به ما لطمه وارد شد. یکی از سوی خود شبکه اول و دیگری از سوی ناجی هنر و معاونت اجتماعی…

    از پخش شبکه اول شروع کنیم؟

    ـ من تا به حال هشت سریال ساخته‌ام، از «تنهاترین سردار» و «ولایت عشق» گرفته تا «خواب و بیدار» و «ساختمان 85» و «هم نفس» و… هرگز با چنین وضعی مواجه نبودم. هرگز چنین اوضاعی را در پخش سازمان ندیده بودم. ما هر قسمتی را می‌فرستادیم با دو ـ سه صفحه پیامک شامل حذفیات یا تغییر بر می‌گردد. آقا اینها حذف بشود یا اینها تغییر کند.

    و این تغییرات و حذفیات شامل چه تغییراتی بود؟

    ـ چیزهای عجیب و غریب! من یک حرفه‌ای هستم و از سال 58 در جمهوری اسلامی کار می‌کنم، همیشه هم مشغول سریال سازی و فیلمسازی بوده ام. قاعدتاً با خطوط قرمز و چهارچوب‌ها آشنا هستم. هیچ‌گاه برای من چنین اتفاقی نمی افتاد. حداکثر تمام دوران سریال «خواب و بیدار» یک مورد کلمه‌ای بود که حذف شد. من هیچ‌گاه به سراغ کلماتی که احتمال حذف آنها را بدهم نمی‌روم. بعضی وقت‌ها هم مثل سریال «هم نفس» کار بدون هیچ تغییری روی آنتن می‌رفت. امّا این بار ایرادهایی گرفتند که تو اصلاً نمی‌فهمیدی علتش چیست!

    مثال می‌زنید؟

    ـ مثلا «پدرت را در می‌آورم» حذف شود. «ناکس» عوض شود. «خفه شو» را حذف کن. یعنی چیزهایی را حذف می‌کردند که طعم و عطر و رنگ و لعاب کار را از بین می‌برد.

    در واقع به رنگ و لعاب شخصیت‌ها هم لطمه وارد می‌شود.

    ـ هم شخصیت‌ها و هم کلیت کار، ما هر روز نوروز درگیر این تغییرات بودیم و هیچ کس هم جوابگو نبود. شاید به این دلیل که آقای سرافراز تازه آمده‌اند و مسوولان پخش از سلیقه ایشان مطلع نیستند پس خودشان را خلاص می‌کنند.

    بدون ریسک؟

    ـ بله می‌گویند یک بار «نه» می‌گوییم 9 ماه به دل نمی‌کشیم! بگذار عوض کنیم نکند که آقای سرافراز از جملات «پدرت را در می‌آورم» یا «پدر سوخته» خوششان نیاید. ما هیچ قسمتی نداشتیم که تغییرات و حذفیات نداشته باشد. اگر شما امروز صدا را ببندی و فقط تصویر را ببینی متوجه خواهی شد که خیلی از جملات تغییر کرده، چون اصلاً جملات با ادای حروف سینک نیست! همین قسمت پنجشنبه شب که الان تکرار شد را من دیدم یک جمله بود که مهندس به سرهنگ نادر می‌گوید، این را چرا با خودت آوردی؟ـ خب چکارش می‌کردم؟ـ می‌گذاشتی در خانه بماند! ـ چه کسی بهش غذا بدهد؟ـ سلطانی را می‌گفتی برود یه لقمه نان بندازد جلویش! ناصر اینجا می‌گفت: مگر با سگ طرف است؟این جمله را برداشتند تغییر دادند و گذاشتند: ـ سلطانی می‌رفت هر روز یه ظرف غذا می‌گذاشت جلوش! ـ مگر می‌خواهی به گدا غذا بدهی؟! گدا چیه! ظرف غذا چیه! این یک حالت تحقیر می‌دهد! اصلاً این دوستان متوجه ماجرا نبودند! اصلاً بحث سلیقه خاص نبود. یک زمان ما در سینما ممیزی سلیقه داریم، یک زمان ممیزی اصلاح داریم ولی الان بحث اصلاح و سلیقه نیست، ما اینجا با ممیزی وحشت طرف هستیم، با ممیزی ترس، ترس از اینکه مورد بازخواست نفر بالادستی قرار نگیریم! میزمان دچار تغییر واقع نشود!

    شما برای مذاکره و اعتراض به تلویزیون مراجعه کردید؟

    ـ به چه کسی مراجعه می‌کردیم!؟

    شبکه، معاون سیما یا…

    ـ آقای پور محمدی که کربلا مشرف شده بودند. آقای سیفی آزاد هم بود که می‌آمد، کار را می‌دید، صحبت می‌‌کردیم، یک جمله را درست می‌کردیم باز پنج حذف و تغییر داشتیم. عملاً پخش به حرف کسی گوش نمی‌دهد. تنها کسی که می‌تواند به پخش دستور بدهد خود آقای سرافراز بود که ما دستمان به ایشان نمی‌رسید! از سوی دیگر دست ما به آقای پورمحمدی هم نمی‌رسید! آن هم در این تعطیلات و… یادم می‌آید زمانیکه آقای فرجی بودند، اوضاع فرق می‌‌کرد.

    سریال بی‌ سدا فریاد کن…

    ـ بله یادم هست روز اول که پخش یک لیست هفت هشت موردی فرستاده بود رفتیم پیش آقای فرجی، لیست را دید گفت این را نمی‌خواد، این عوض نشود، این تغییر نکند، اینم نمی‌خواهد فقط این مورد آخر را درست کن که نگویند فرجی همه را وتو کرد.

    در واقع ماجرا را فرجی مدیریت می‌کرد؟

    ـ بله چون به کلیت کار مسلط بود. الان آقای احسانی تازه آمده اند و به این کارها کاری ندارند در نتیجه پخش شبکه خودش یکه تاز ماجراست. آن فردی را هم که گذاشتند من نمی‌شناسم. هر روز یک لیست می‌فرستادند و تهیه کننده هم چون با سازمان کار می‌کند مجبور به پذیرش است پس به ما فشار می‌آورد. ما یک مقدار حذفیات داشتیم، یک مقدار تعویض داشتیم و یک مقدار هم تغییر، جالب این است که پلان را تغییر می‌دادند. جالب‌تر اینکه می‌گفتند کادر را ببندید تا فلان اکسسوار از کادر خارج شود! مثلاً تخته نرد از کادر خارج شود.

    «سکانس چادر» در قسمت چهاردهم…

    ـ بله دقیقا… جالب است که دیجیتال یاد گرفتند و می‌گویند درمونتاژ حذفیات صورت بگیرد یا از کادر خارج شود. این واقعاً مصیبتی بی‌سابقه برای ما بود. هرگز در دوران آقای لاریجانی، آقای ضرغامی و… ما همچین چیزی ندیده بودیم.

    موارد حذف شده یا اصلاحیات در فیلمنامه ابتدایی که به تایید تلویزیون رسیده وجود داشته است یا اینکه بازنویسی و تغییرات سر صحنه خودتان بوده است؟

    ـ هم ناجی هنر و هم شبکه از همان ابتدا یعنی در حد طرح در جریان بودند تا فیلمنامه و تولید، مرحله به مرحله سناریو به دستشان می‌رسیده و در جریان بودند. البته که سر صحنه در هر سناریویی تغییراتی رخ می‌دهد. دوستان بازخوان در خواندن سناریو کلیت کار را مدنظر قرار می‌دهند ولی الان مثل گوشت تکه تکه شده وارد جزییات می‌شوند و جزء جزء سریال را مورد بررسی قرار می‌دهند و تمام عطر و رنگ و بوی کار را می‌گیرند.

    و ناجی هنر…

    ـ آن زمان که سردار کارگر معاون اجتماعی ناجا بودند و آقای دکتر منتظر المهدی رییس ناجی هنر بودند چند بار به من پیشنهاد کار دادند. «ماتادور» را خواندم کار نکردم، «آمین» را این اواخر دادند خواندم و گفتم کار من نیست. در نهایت طرح خودم را مطرح کردم و گفتند خوب است، همین را کار کنید. برای ما خودشان ناظر گذاشتند. سرهنگ قاسمی یک آدم کاربلد است که همین الان برای سریال شبکه پنج هم کارشناس انتظامی است. به یکباره گفتند تمام سکانس‌های مربوط به پلیس «نوپو» در صحنه‌های کارخانه سیمان حذف شود. اصلاً «نوپو» نباید در این صحنه باشد چون ماموریت این پلیس با این سکانس‌ها مطابقت ندارد. گفتم به من چه ربطی دارد؟! مگر من اصلاً می‌توانم پلیس «نوپو» بیاورم! اصلاً من نمی‌خواستم پلیس «نوپو» را، چون اینها اصلاً از کسی دستور نمی‌گیرند فقط از فرمانده خودشان دستور می‌گیرند. اصلاً برای ما هم سخت است کار با این دوستان چون مدیریت، هماهنگی و کنترل آنها سخت است. من آن صحنه را با چه بدبختی گرفتم، هلی شات آورده بودم، یک نصفه روز سکانس‌ها را از بالا گرفتم، شات‌های جذاب و زیبا و از بالا، آقای روزبهانی (جلوه‌های ویژه) برای انفجارها آمده بودند و در نهایت تمام سکانس‌ها را در آوردند. خب به این سکانس‌ها لطمه خورد…

    سرهنگ قاسمی به عنوان مشاور و کارشناس انتظامی پروژه دفاع نکردند؟

    ـ من خودم به آقای قاسمی زنگ زدم و گفتم جناب سرهنگ چیه این بحث حذف پلیس نوپو؟! گفت من خبر ندارم اجازه بده تماس بگیرم بپرسم، به شما بگویم! امّا دیگر با من هیچ تماسی نگرفتند و دیگر هم از ایشان خبری نشد! در نتیجه ما ماندیم و تهیه کننده و حذف و اصلاح یکسری سکانس، آن صحنه را درست کردیم دیگر مدام می‌فرستادند، حذف و اضافه! در سکانس پنجشنبه شب اگر دیده باشید یک جا مهندس می‌گوید نصرالهی با «مرس» خبر داده که فلان… ناصر پاپتی می‌گوید باید بروید جنازه سرهنگ را تحویل بگیرید! سرهنگ نادری عصبانی می‌شود و می‌زند توی دهن ناصر، ناصر می‌گوید جناب سرهنگ ازت شکایت می‌کنم. نادری می‌گوید تا آخر سفر دیگر حق نداری حرف بزنی، اگر یک کلام حرف بزنی ماشین را نگه می‌دارم و… . کل این سکانس حذف شده و فقط مانده ماشین را نگه می‌دارم! خب تماشاگر متوجه نمی‌شود و می‌گوید چرا باید ماشین را نگه دارد!!

    این تغییر و برش را خود تلویزیون و پخش انجام می‌دهد یا تیم تدوین سریال؟!

    ـ این طور که تهیه کننده می‌گوید این تغییرات را خودشان انجام می‌دهد. چون من گفتم شما دست نزنید، ایشان هم می‌گوید ما دست نزدیم، حالا این کار تهیه کننده است یا خیر من نمی‌دانم!! من اصلاً در جریان تغییر دیالوگ مشایخی نیستم! (یه تیکه نان بنداز جلویش) خب این دیالوگ تغییر کرده و در استودیو حتماً ضبط شده است. به من گفتند و من گفتم نمی‌شود!

    یعنی خارج از مدیریت و اطلاع شما بازیگر را دعوت کردند تا اصلاح دیالوگ داشته باشند؟

    ـ بله، حتما بازیگر آمده و دیالوگ را گفته… تهیه کننده گفت ناجی هنر گفته تا تغییرات انجام نشود مابقی پول‌تان را نمی‌دهیم! ما از این تغییرات زیاد داشتیم. مثل خانه دکتر! دکتر می‌گوید برایم مشتری آوردی! ـ مدل داری یا من سلیقه‌ای عمل کنم! ـ من می‌گفتم این می‌خواهد شبیه رییس جمهور بشود! ـ دکتر می‌گفت رئیس جمهور کی است؟ رئیس جمهور تاریخ مصرف دارد، تازه این به قیافه‌اش نمی‌خورد… کلمه «رییس جمهور» را در آورده بودند در نتیجه همه جملات بی‌معنی شده بود و…

    .

    .

    .

    واکنش معاون ناجا به ادعای فخیم‌زاده :

    تنها 3.5 دقیقه از سریال فخیم‌زاده اصلاح شد !

    به گزارش ایسنا، سردار سعید منتظرالمهدی معاون اجتماعی نیروی انتظامی در نشست خبری که بنا بود با حضور فرمانده ناجا برگزار شود، حاضر شد.

    وی در واکنش به ادعای منتسب به مهدی فخیم‌زاده کارگردان سریال فوق‌سری مبنی بر این که این فیلم را دارای اصلاحات فراوان خوانده و از عملکرد معاونت اجتماعی ناجا و پخش سیما انتقاد کرده بود نیز گفت:

    سریال «فوق‌سری» اثر خود آقای فخیم‌زاده است و تنها به اندازه 3.5 دقیقه اصلاح در آن اعمال شد که این اصلاحات نیز خطوط قرمز پخش بود، بنابراین این سریال متعلق به خود آقای فخیم‌زاده است و البته آن چه که مهم است این است که این سریال رضایتمندی مردم را نیز در بر داشته است.

    .

    .

    .

    پاسخ مهدی فخيم زاده به سخنان روز گذشته سعيد منتظر المهدی :

    «فوق سری» از دو طرف مورد مميزی قرار گرفت !

    اولا نمي‏دانم اين زمان 3 دقيقه و نيم را چه کسي به جناب منتظرالمهدي گزارش داده است و چگونه محاسبه کرده ‏اند. سريال فوق سري از دوطرف مورد مميزي قرار گرفت؛ يکي از طرف پخش سدا و سيما و ديگري از طرف نمايندگان معاونت اجتماعي و ناجي هنر و خود بنده هنوز نمي دانم اگر تمام حذفيات را سرهم کنم چند دقيقه مي شود.

    گذشته از اين مميزي تنها شامل حذف نبود بلکه شامل حذف و تعويض جملات و بستن و کوچک کردن نماها هم مي‏شد. جناب منتظرالمهدي تمام صحنه کارخانه سيمان شهر ري که به فرار مجيد باستان مربوط بود و يکي از مهم‏ترين صحنه‏ هاي سريال محسوب مي‏شد به دليل حضور نيروهاي نوپو که وجودشان در آن صحنه اصولا هيچ ارتباطي به من نداشت و نمايندگان ناجي هنر آن ها را احضار کرده بودند، دچار تيغ مميزي شد و از سريال حذف شدند و آن چه از اين صحنه باقي مانده تعدادي شات هاي نامربوط و درهم و برهم است. آيا چنين تغييري را مي توان با ثانيه و دقيقه محاسبه کرد؟

    البته تنها اين صحنه نبود . ناظرين شما به کرات ليست به دست در استوديو حاضر شده و صحنه هاي متعددي را به سر نوشت صحنه کارخانه سيمان دچار ساخته اند. مثلا در قسمت آخر وقتي مجيد مي خواهد دست نصرالهي را از پشت ببندد به او مي گويد : سرهنگ من هميشه فکر مي کردم که تو آدم باهوشي هستي ولي حال مي بينم نه تنها باهوش نيستي بلکه کودني. چطور فکر کردي که مي توني خودتو جاي ناصر پاپتي به من قالب کني؟ نصرالهي مي گويد: من فقط يه جا اشتباه کردم و آن اين بود که نمي دانستم با مجيد باستان طرف هستم وگرنه هرگز دست به اين کار نمي زدم . مجيد مي گويد : حالا دارم فکر مي کنم که با تو چه کنم؟

    جناب منتظرالمهدي تمام اين ديالوگها غير از جمله اول حذف شده و آن چه باقي مانده اينست که مجيد مي گويد: من هميشه فکر ميکردم که تو آدم باهوشي هستي و بلافاصله خودش ميگويد حالا در اين فکرم که با تو چيکار کنم . ممکن است بفرمایيد که مجموعه اين ديالوگها يک دقيقه هم نمي شود. نميدانم يک دقيقه هست يا نه ولي مساله دقيقه و ثانيه نيست . مساله اين است که بافت ديالوگي اين صحنه و بخصوص صحنه بعد را کاملا بهم ريخته و بي معني ساخته چرا که وقتي نصرالهي ماشين مجيد را هدف قرار مي دهد و به دست او دستبند ميزند همان ديالوگ را به خودش برمي گرداند و مي گويد: مجيد باستان فکر نمي کردم که انقدر احمق باشي ، تو چطور فکر کردي که من حاضرم با تو همکاري کنم ….

    يا درصحنه فينال نادري از ناصر مي خواهد که لباس نصرالهي را بپوشد و همراه او وارد سوله شود. تمام نماهاي ناصر با لباس نظامي جز يک شات توسط دوستان ناجي هنر حذف شده است؛ درنتيجه به کل سريال و علت وجود و حضور و کاربرد ناصر لطمه وارد ساخته است. جناب منتظرالمهدي تمام تغييراتي که نمايندگان شما در سريال اعمال کردند از اين نوع است. مثال هاي متعدي دراين زمينه مي توانم ذکر کنم و البته اينها سواي تغييراتي است که پخش شبکه 1 اعمال کرده است.

    پس توجه مي فرمایيد که مميزي و جذف و اصلاح را با دقيقه نميتوان سنجيد. ممکن است کل مميزي و حذف و اصلاح يک دقيقه باشد، ولي تمام اثر را تحت تاثير خود قرار دهد. در پايان براي اين که منظورم را کاملا ابراز داشته باشم مثالي عرض مي کنم. به اين بيت ايرج ميزا توجه فرمایید : گويند مرا چو زاد مادر، پستان به دهن گرفتن آموخت . حال فرض بفرمایيد که ما کلمه پستان را حذف کنيم مي شود: گويند مرا چوزاد مادر… به دهن گرفتن آموخت. که کاملا بي معني است. يا فرض بفرمائيد که به جاي پستان کلمه سينه را بگذاريم مي شود: گويند مرا چوزاد مادر سينه به دهن گرفتن آموخت . نتيجه چيست ؟ آيا مي توان گفت که فقط يک کلمه از اين شعر حذف يا اصلاح شده است ؟ اين ديگر يک کلمه نيست بلکه با اين کار تمام شعر شاعر را نابود و در حقيقت با اين کار ايرج ميزا را از مقام شاعري خلع کرده ايم.

    ارادتمند مهدي فخيم زاده

    دانلود کامل سریال «فوق سری»

    اعتراض شدید فخیم زاده به سانسور سریالش

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    به گزارش مهر به نقل از بی بی سی، به گفته لی مین بوک فعال و پناهنده سیاسی، هزاران نسخه دی وی دی از این فیلم با بالون از مرزهای این کشور گذشته اند.

    لی مین بوک ادعا کرده است که دی وی دی ها را همراه چند بسته دلار آمریکا و اعلامیه هایی در انتقاد از رژیم کیم جونگ اون با بالون به آن سوی مرز کره شمالی فرستاده است.

    مدت کوتاهی پس از ساخت فیلم «مصاحبه» در شرکت سونی در آمریکا، کامپیوترهای این شرکت مورد حمله سایبری قرار گرفت و هزاران ایمیل از کارمندان این شرکت هک شد. سپس سینماهای نمایش دهنده این فیلم مورد تهدید تروریستی قرار گرفت. شرکت سونی پس از تهدیدهای تروریستی، اکران و پخش فیلم «مصاحبه» را متوقف کرد ولی چون با اتهام محدودکردن آزادی بیان روبه رو شد، در تصمیم خود تجدید نظر کرد و این فیلم را در سینماهایی محدود در آمریکا به نمایش در آورد و در اینترنت هم به فروش رساند که با فروش خوبی مواجه شد.

    اف بی آی گفته است که کره شمالی پشت این هک و تهدیدها بوده است ولی کره شمالی این اتهام ها را رد می کند. لی به خبرگزاری اسوشیتدپرس گفته است: من چند هزار نسخه از فیلم و حدود یک میلیون اعلامیه را در روز یکشنبه حوالی مرز غربی کره شمالی با بالون به آن سوی مرز فرستادم.

    لی می گوید که از نظر او این فیلم خنده دار نیست ولی دلیل مخالفت کره شمالی با آن این است که در این فیلم، رهبر کره به شکل یک آدم و نه خدا به تصویر کشیده شده است.

    در سال های گذشته، فعالان کره جنوبی به امید تشویق مردم کره شمالی برای اینکه در برابر رهبر کره شمالی بایستند، با بالون، اشیای گوناگونی را فرستاده اند که به نظر آنها زندگی واقعی را بیرون این کشور نشان می دهد. کره شمالی همواره از دولت کره جنوبی خواسته است که این بالون ها را متوقف کند.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    – آقایان گودرزی و اسدی، خطابم به شماست که می خواهید این تیم را از هم بپاشید!

    – از اسدی چند سوال دارم؟!

    – ایشان از استاندارد ها آگاهی دارد؟!

    – لباس ها تولید داخل بود و مارک خارجی میخورد!

    – وزارت ورزش و آقایان خودشان عامل همه این ناهنجاری ها بودند!

    – هیچ وقت نظر مردم برای مسوولان مهم نبوده!

    مسعود شجاعی که پس از اتفاقات و اقدامات اخیر در قبال تیم‌ ملی و کی روش سکوت کرده بود، این سکوت را می‌شکند و از وزیر ورزش و اسدی می‌خواهد که یک بار مردم را راضی نگه دارند.

    قبل از اردوی فروردین اتفاقاتی برای کی روش افتاد. به او گفتند که تیمش پایین‌تر از استانداردها بوده و این فشارها از داخل فدراسیون باعث شد تا کی روش امیدی به ماندن نداشته باشد. نظرت درباره اتفاق رخ داده چیست؟

    از شخصی که درباره استانداردها حرف می‌زند و نتایج تیم‌ ملی و کی روش را زیر استاندارد می‌خواند، سوال‌هایی دارم. آیا مطالعه‌ای درباره استانداردهای فوتبال داشته است؟ ایشان بازیکن تیم‌ ملی بوده ولی سال‌ها در فوتبال حضور نداشته است. آیا از استانداردها آگاهی دارد که این حرف‌ها را می‌زند؟ می‌داند زمین تیم‌ ملی بزرگسالان باید مختص این تیم باشد و تیم‌های دیگر در آن تمرین نکنند؟ تیم‌های مختلف، از باشگاهی بگیرید تا ملی و هتا بازی‌های دوستانه باشگاهی را در آن برگزار می‌کنند. ایشان می‌داند که تیم‌ ملی نباید در یک زمین درجه ۴ تمرین کند؟ استاندارد یعنی اینکه تیم‌ ملی در راه مهمترین تورنمنت فوتبالی دنیا و جام ملت‌ها، البسه و امکانات خوبی در اختیار داشته باشد نه اینکه از لباس‌های تولید داخلی استفاده کنند و مارک آل‌اشپورت را روی مارک تولیدی‌های داخلی بچسبانند. مگر می‌شود در ارگان‌هایی با عظمت وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال چنین اتفاق‌هایی بیفتد و کسی باخبر نباشد؟ مگر این که با هماهنگی خودشان باشد!

    آقایان دلسوز دانا، استاندارد یعنی تیم‌ ملی باید در هتل درخور ‌شان اسکان داشته باشد نه در یک مسافرخانه بین راهی و در ۷۰ کیلومتری شهر! استاندارد یعنی وقتی تیم‌ ملی را برای بازی‌های بزرگی مثل شیلی و سوید می‌فرستند، یکی از مسوولان ما بیاید و کنار مسوولان آن ها بنشیند نه این که تیم‌ ملی را به‌ امان خدا رها کنید و انتظار معجزه داشته باشید. من و خیلی از بازیکنان تیم‌ ملی دل پری از مسوولان فدراسیون داریم، همان‌طور که خیلی از مردم ایران از وضعیتی که دارند، دلخوش نیستند. ما هم این را خوب می‌دانیم که در بعضی از بازی‌ها توقعات را برآورده نکردیم و نشده برنده بازی باشیم و مردم را خوشحال کنیم ولی همیشه تا آخرین حد توان‌مان در زمین جنگیدیم. به خاطر مردم، ایران، خودمان و خانواده‌مان هیچ‌وقت کم‌کاری نکردیم ولی کاری که مسوولان در حق تیم‌ ملی کردند، اسمش کم‌کاری و کم‌لطفی است.

    شاید خیلی‌ ها ندانند. فیفا برای حضور هر بازیکن در جام‌جهانی‌ یک مبلغی را روزانه به ملی‌پوشان پرداخت می‌کرد. وقتی در برزیل بودیم این مبلغ نزدیک به ۱۳ هزار دلار شد ولی ما هتا یک ریال هم دریافت نکردیم‌؛ مثل خیلی از وعده‌های دیگری که رییس‌جمهور قبلی و مسوولان دادند ولی عملی نکردند. فقط خواستند به بهانه پاداش از موفقیت رسیدن به جام جهانی، استفاده کنند و یک نمایشی داده باشند و سوژه رسانه‌ها شوند. در واقع همه چیز به اسم ما تمام شد و به کام این مسوولان. بحث من و دیگر بازیکنان بحث مادیات و پول نیست. همه ما از بی‌احترامی و توهینی که می‌شود، ناراحت هستیم. فکر می‌کنم الان دیگر وقت آن است که جلوی این بی‌احترامی‌ها بایستیم و اجازه ندهیم بیشتر از این، شخصیت‌مان پایمال شود.

    اسدی، دبیر کل فدراسیون فوتبال از عملکرد کی روش راضی نیست. حرف‌های او باعث شده تا سرمربی تیم‌ ملی تصمیم به جدایی بگیرد. نظر اسدی دقیقا عکس نظر مردم است. شما چه نظری دارید؟ آیا کی روش واقعا کاری برای تیم‌ ملی نکرده است؟ کی نظر مردم برای مسوولان ورزش مهم بوده که اسدی بخواهد به نظر آن ها احترام بگذارد؟ من نمی‌گویم با نظر مردم، سرمربی تیم‌ ملی را انتخاب کنند ولی آیا فکر کرده‌اند که دلیل این همه وفاق مردم و عده زیادی از اهالی فوتبال برای ماندن کی روش، چیست؟ یا این که مثل خیلی وقت‌های دیگر چشم‌هایشان را روی همه چیز می‌بندند و خودشان به تنهایی و با استانداردهای مدنظرشان تصمیم می‌گیرند. البته این قدر که همه چیز در ورزش به هم ریخته، هرکسی می‌تواند حرف بزند، نظر بدهد و تصمیم بگیرد این اتفاق چیز عجیبی نمی‌تواند باشد.

    جدایی کارلوس کی روش از تیم‌ ملی چه پیامدهایی می‌تواند داشته باشد؟

    من فکر می‌کنم اولین و مهم ترین پیامد آن از بین رفتن شخصیت تیمی و جایگاه تیم‌ ملی که در فوتبال‌ دنیا به‌دست ‌آورده‌ایم، خواهد بود. سدها پیامد دیگر هم دارد که اگر بگویم شاید یک کتابچه از آن درست شود.

    فکر می‌کنید مسوولان متوجه این پیامدها نمی‌شوند؟

    مشکل مسوولان ورزش ما این است که نمی‌دانند چه می‌خواهند و تکلیف‌شان با خودشان هم معلوم نیست، چون تصمیم‌گیرنده نیستند و در واقع نقش مجری را ایفا می‌کنند. به همین دلیل یک روز برانکو را اخراج می‌کنند و بعد تازه می‌فهمند چه‌کار کرده‌اند. بعد از آن هم دادکان را چون حرفش با آن ها یکی نیست و زیر بار حرف زور نمی‌ رود، برکنار می‌ کنند. یک روز علی دایی را با یک باخت و بدون هیچ دلیل منطقی، برکنار می‌کنند و تازه بعدش می‌فهمند که تصمیم‌شان درست بوده یا نه. امروز هم نوبت کی روش است …

    حرف خاصی مانده که بخواهید بگویید؟

    من از آقایان یک درخواست می‌کنم. خواهش می‌کنم حرفم را بخوانند و فکر کنند. در حال حاضر با وضعیت کشور، گرانی‌ها و شرایط سخت زندگی برای قشر متوسط رو به پایین، شاید یکی از معدود دلخوشی‌های مردم که به اندازه انگشت‌های دست هم نیست، همین ورزش و به خصوص فوتبال باشد. مردم با این فشار و سختی که تحمل می‌کنند، شاید یک بازی خوب تیم‌ ملی حداقل برای مدتی کوتاه خوشحال‌شان کند و گرفتاری‌ها و بدبختی‌ها را از یادشان ببرد. پس از شما خواهش می‌کنم برای یک بار هم که شده، فقط یک بار به درخواست مردم گوش بدهید و بگذارید حالا که ملت حال‌شان با این تیم‌ ملی و مربی خوب است، اجازه دهند وضعیت تغییر نکند. نخواهید که مثل خیلی از وقت‌های دیگر در اوج امیدواری و خوشحالی مردم، حال‌شان را خراب کنید.

    آقای گودرزی و اسدی خطابم به شماست که مصمم هستید این تیم از هم پاشیده شود‌؛ اگر یک بار که هم شده می‌خواهید مردم و ما دوست‌ تان داشته باشیم، کی روش را حفظ کنید و نگذارید این تیم از هم بپاشد. برای یک بار هم که شده باعث شوید که این مردم راضی باشند و بگذارید اسم‌‌ تان به خوبی و نیکی در تاریخ فوتبال ماندگار شود.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    خشم کی روش از این همه بی برنامگی و مافیا

    کارلوس کی ‌روش سرمربی تیم ملی فوتبال ایران در مصاحبه ‌ای متفاوت و غیرمنتظره، دست به افشاگری از پشت پرده‌ مسایل تیم ملی فوتبالزد!وی در نشست خبری روش سه شنبه 25 فروردین گفت :

    احساس می‌ کنم باید یک سری مسایل را توضیح دهم. در ایران مثل یک گروگان با من برخورد می‌ شود و من گروگان اداره مالیات و فدراسیون فوتبال شدم. نمی‌ دانم که چطور وظایفم را انجام دهم. در دقایق پایانی و لحظه آخری تصمیمات گرفته می‌ شود. نباید این‌ طور باشد. کی‌ روش ضمن اشاره به دخالت افراد ناآگاه به فوتبال، در مسایل فنی تیم ملی اظهار داشت که این گونه افراد تحت نام من تصمیماتی می‌ گیرند.

    وی در ادامه گفت: ما روی پیراهن تیم ملی آرم یوزپلنگ ایرانی را هک کردیم که نشان از اعتراض به انقراض نسل این حیوان باشد و به نوعی حس انسان‌ دوستانه خود را اعلام کردیم، ولی اگر همین حیوان در قفس باشد و در کنارش مار و عقرب حضور داشته باشند یقین داشته باشید نسلش به زودی منقرض می‌شود.

    کی‌روش در خصوص مدیریت تیم ملی گفت: کفاشیان در روز پایانی سال گذشته در جلسه‌ ای به من اعلام کرد که پس از بازی با سوید قراردادمان تمام است. اما به خاطر هواداران گفتم که باید در مورد یک سری مسایل شفاف سازی کنیم. برخی مواقع مدیریت تصمیماتی می‌ گیرد که به سود تیم ملی نیست. در چهار سال گذشته هم یاد نگرفته‌ اند که چگونه برنامه‌ ریزی کنند. به نظر من این گونه نمی‌توان مدیریت کرد!

    از اتفاقی که در فرودگاه افتاد (ممنوع خروجی‌ ام) خبر دارید،‌ این مساله لطمه روحی به آبروی داخلی و بین‌ المللی من زد و با آبرویم بازی شد. از این اتفاق خیلی ناراحت شدم. اتفاقی که روز اول فروردین افتاد بسیار بد بود و مسوولان به من قول دادند که در بازگشت، این موضوع تکرار نشود، ولی با وجود قولی که آن ها دادند باز هم این اتفاق افتاد. حالا امروز در ۲۵ فروردین شاهد این موضوع هستیم که هنوز این مساله وجود دارد. فکر می‌ کنم گروگان فدراسیون و اداره مالیات هستم و وسیله‌ بازی اداره‌ مالیات و فدراسیون فوتبال شدم و این موضوع بسیار ناراحت‌ کننده است.

    وی در باره مسایل مالی تیم ملی اظهار داشت: تیم ملی نه هزینه‌ هایش مشخص است نه این که در کجا مستقر شود و بازی کند و نه این که با چه وسیله‌ ای برود!

    در ادامه درباره‌ مسابقات مقدماتی جام جهانی گفت: با کمال احترام و تقاضای خاضعانه‌ ای که دارم در ۳۷ روز مانده به آغاز مسابقات مقدماتی جام جهانی، اگر می‌خواهیم صعود به جام جهانی را تکرار کنیم باید یک برنامه‌ سطح بالا داشته باشیم و بازیکنان آماده شوند و سرابی که اقدامات لحظه آخری انجام داده بود، تکرار نشود. نباید آینده فوتبال ایران را بر مبنای تخیلات خودمان رقم بزنیم. بعد از سی و چهار سال کار در فوتبال نمی‌ توانم بپذیرم که دستیار خودم را خودم انتخاب نکنم و برای هر مطلبی باید از کفاشیان اجازه بگیرم!

    وی درباره‌ سرپرست تیم ملی (محمدنبی) گفت: هم‌ اکنون مساله‌ای را می‌ گویم و خودتان شرایط را قضاوت کنید. برای بازی اول ما در دور دوم مرحله مقدماتی جام جهانی (ایران – ازبکستان در تاشکند) پرواز ما برای یک روز گرفته شده بود در حالی که ویزای بازیکنان برای روز بعد از آن بود. وی ادامه داد:‌ این شرایط در حالی رقم خورده بود که هتلی که برای ما رزرو کرده بودند برای دو روز بعد از پروازمان بود یعنی بین پرواز تا هتل دو روز فاصله بود و به همین دلیل مدت زیادی را در ازبکستان معطل بودیم چون ویزا نداشتیم و نمی‌توانستیم وارد این کشور شویم و پس از این که مشکل‌مان حل شد نتوانستیم به هتل برویم و به ما اتاق نمی‌دادند.تمام این اتفاقات قبل از بازی با ازبکستان بود یعنی بازیکنان ۴۸ ساعت نخوابیدند.

    کی‌ روش با بیان این که با چنین افرادی نمی‌ توان کار کرد، گفت : برای دیدار با اندونزی به کفش‌ های مخصوصی نیاز داشتیم تا بتوانیم در شرایط بارندگی زیاد راحت‌ تر بازی کنیم. پیش از رفتن به اندونزی یقین داشتیم که باید از این کفش‌ها استفاده کنیم. چون ما با شرایط آن جا آشنا بودیم اما این کفش‌ ها خریداری نشد چون پول‌ ها جای دیگری خرج شده بود تا لیدرهایی بیایند تا اسم آن آقا را سدا بزنند.

    وی ادامه داد: وقتی هم ناراحت می‌ شوند به صورت آدم نگاه می‌ کنند و مردم پرتغال را دزدان دریایی خطاب می‌ کنند. همه افرادی را که کار می‌ کنند را هم خاین و جاسوس می‌ نامند.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    حذف سکانس ها به کاراکترم در سریال مدیری ضربه زد !

    یکی از نکات جالب درباره سریال جدید مدیری، حضور بازیگری به نام سام نوری است که شباهت خاص و عجیبی با مرحوم محمدعلی فردین دارد. سام نوری خواهرزاده زنده یاد فردین البته ترجیح می‌دهد در تثبیت حضور خود در عرصه بازیگری، بیشتر متکی به توانایی‌های خودش باشد تا وابسته به نسبت فامیلی و دایی فقید مشهور و محبوبش. هر چند بارها در طول گفت و گو به فردین ابراز ارادت می کند و خود را در حدی نمی‌داند که با او مقایسه شود.

    او متولد 1350 است و در سریال‌های «مرد دو هزار چهره»، «قهوه تلخ» و «در حاشیه» با مدیری همکاری داشته است. «نهنگ عنبر» ساخته در نوبت اکران سامان مقدم دیگر بازی اوست. ضمن آنکه بعد از ماه مبارک رمضان نیز نمایش «عشق دام رام» به کارگردانی بهار رضایی و با بازی او و سپیده علایی روی صحنه خواهد رفت. او در رشته‌های مهندسی الکترونیک و مدیریت بازرگانی تحصیل کرده است و درباره نحوه ورود خود به عرصه بازیگری می‌گوید:

    «من و علیرضا عصار از دوستان قدیمی هستیم و از طریق وی با آقای مدیری آشنا شدم تا اینکه به پیشنهاد ایشان در «مرد دو هزار چهره» برای نخستین بار جلوی دوربین رفتم. البته من حدود 21 سال در ایران نبودم و در بازگشت به کشور، این آشنایی صورت گرفت. هر چند مادرم خانم فاطمه نوری هم در زمینه بازیگری فعالیت دارند و در کل از کودکی در خانواده‌ای هنرمند پرورش یافته‌ام. مرحوم دایی‌ام زمانی که بازی می‌کردند من کودک بودم و از تماشای کارهای او لذت می‌بردم. گرچه به دلیل سن کم، خاطره چندانی از آن مرحوم ندارم.

    البته من در جایگاهی نیستم که با فردین مقایسه شوم و اصلا نمی‌توانم حتی فکرش را بکنم که به آن مقام و محبوبیت دست پیدا کنم». او در پاسخ به اینکه گاهی به نظر می‌رسد در نحوه ایستادن و جای‌گیری در کادرهای «در حاشیه» تلاش می‌شود این شباهت او با فردین بیشتر به چشم آید، توضیح می‌دهد: «نه اصلا این مسئله عمدی نبوده و اگر هم این شبهه ایجاد شده، اتفاقی پیش آمده است. من تا به حال به این نسبت فامیلی اشاره‌ای نکرده‌ام، آن هم فقط به خاطر آن که ذهنیت پیش نیاید که من خدای ناکرده قصد سو استفاده از نام مرحوم فردین را دارم و بیشتر تلاش می‌کنم از قابلیت‌های خودم بهره ببرم.

    با این حال اما گویا شباهت من با دایی‌ام چنان زیاد شده که آرام آرام همه متوجه آن شده‌اند و این مساله از یک منظر باعث افتخار من است و از طرف دیگر شاید توقعی را ایجاد کند که من قدرت پاسخگویی به آن را نداشته باشم، چون مرحوم فردین، یگانه بود و نظیری نخواهد داشت و حتی اشاره و محبت مردم در این زمینه، مرا شرمنده می‌کند».

    سام نوری درباره کار با مدیری می‌گوید: «سر صحنه کارهای آقای مدیری خیلی به گروه خوش می گذرد و در حاشیه هم از این امر مستثنی نیست. او صبر و حوصله فراوانی دارد و به خوبی بازیگر را راهنمایی می‌کند تا به نتیجه‌ای که می‌خواهد و مطلوب است، برسد و من به واسطه دوستی با آقای مدیری، هم از صمیمیت ذاتی او در کار لذت می برم و هم این رابطه برایم لذت بخش است».

    او درباره نقش خود هم می‌گوید: «نقشی که من دارم سر پرستار بیمارستان است، اما متاسفانه بخش‌های زیادی از معرفی این کاراکتر با نظر تلویزیون حذف شد که این بی‌مهری در مورد نقش من و يا نقشی که سپند امیرسلیمانی بازی می‌کند، نوعی گنگی در شناخت کاراکتر ایجاد کرده و به آن ضربه زده است. این کاراکتر در واقع ذهنیتی کارتونی دارد و همه تصاویر اطراف خود را به خاطر اختلال شخصیتی و ذهنی خود با گونه‌ای خود شیفتگی عجیب و غریب، به صورت انیمیشن می بیند. همین واکنش‌های او و نوع خاص نگاه او هم از ناحیه ویژگی شخصیتی بروز پیدا کرده‌اند.

    شاید اگر این تغییرات از سوی تلویزیون انجام نمی‌شد و فرصت بیشتری برای دیالوگ‌های این کاراکتر بود که ما آنها را ضبط هم کردیم، این طور ابهام آمیز به نظر نمی رسید. البته قرار است در فازهای بعدی تحولاتی را در قصه و همچنین این کاراکتر شاهد باشیم که امیدوارم ابهامات پیرامون وی را کمتر کند».

    او همچنین درباره برداشت خود از اعتراضات برخی اصناف به این سریال می‌گوید: «این مساله را من هم شنیده‌ام، اما وقفه‌ای در جریان ضبط «در حاشیه» ایجاد نکرد. ضمن آن که من در مواجهه با مردم و حتی برخی از پزشکان و پرستاران، هیچ نشانه‌ای از این انتقادات ندیدم و اتفاقا همه از پروژه ابراز رضایت کردند و البته دوستی به من گفت شاید اگر کار را قدری مدرن‌تر پیش می‌بردید، این حواشی کمتر می‌شد. هر چند ما همه واقف به اهمیت تلاش پزشکان هستیم و اصلا قصد نقد یا هجو نبوده و این صرفا یک سریال طنز است و برای خنداندن مردم و ایجاد سرگرمی و نشاط ساخته می‌ شود».

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    نوشته‌اند علی کریمی به این دلیل اردوی تیم ملی را ترک کرد که بازیکنان او را مسخره کرده و دست می‌انداختند! (با سدایی بلند و عصبانیت شدید ادامه می‌ دهد) احترام همه ملی‌ پوشان واجب است ولی از قول من بنویسید گنده‌تر از این بازیکنان هم نمی‌ توانند علی کریمی را مسخره کنند (سدایش بالاتر می‌رود). بنویسید هنوز مادر نزاییده بازیکنی بخواهد علی کریمی را مسخره کند و این اتفاق در بایرن مونیخ المان نیفتاد چه رسد به فوتبال ایران و… (کمی با کریمی صحبت می‌کنیم و وقتی آرام‌ تر می‌ شود می‌گوید) البته این مطلب را هم حتما بنویسید من غیر از عزت و احترام چیز دیگری از بازیکنان تیم ملی ندیدم و امیدوارم دوستان شما به جای این اخبار کذب، حقایق را بنویسند.


    همه چیز از 8 دی 1393 شروع شد. روزی که علی کریمی به طور ناگهانی هتل ازادی و اردوی تیم ملی را ترک کرد و رفت. این موضوع ان هم برای ما خبرنگاران سوژه جذابی بود. همان روز باورتان نمی‌شود 11 بار – شاید هم بیشتر!- با تلفن همراه جادوگر تماس گرفتم اما همه این تلاش‌ها بی‌فایده بود.

    ظاهرا علی کریمی با خود عهد کرده بود درباره تصمیم غیرمنتظره خود حرفی نزند که حرفی هم نزد! سکوت علی کریمی فرصتی به وجود اورد برای شروع شایعات و گمانه‌زنی‌ها درباره علت جدایی ستاره محبوب از تیم ملی و هرکس چیزی گفت و حرفی زد… عجبا، کریمی که معمولا در قبال این قبیل زمزمه‌ها خاموش نمی‌ماند و جواب دندان‌شکنی می‌داد، باز هم قفل سکوت خود را نشکست. در این میان دو، سه مرتبه به طور اتفاقی با جادوگر برخورد کردم ولی کریمی تصمیمی برای شکستن عهد خود نداشت. روزی هم که به بهانه بازی نیکوکارانه برای کودکان مبتلا به سرطان در زمین چمن دانشگاه شهید بهشتی با کریمی مصاحبه کردم، شرط گذاشت سوالی درباره فوتبال مطرح نشود که نشد! دیروز (چهارشنبه) اما اتفاق جالبی افتاد. مصاحبه یک عضو هیات رئیسه فدراسیون فوتبال علیه شماره 8 دلیلی شد برای گفت‌وگو با علی کریمی و… اغراق نباشد این مصاحبه بعد از سکوت طولانی جادوگر، حکم پیدا شدن جعبه سیاه اتفاق 8دی‌ماه پارسال را دارد که مسلما به خواندنش می‌ارزد.

    علی‌اقا، مدت‌ها سکوت پیشه کرده بودید و امروز که شما را پیدا کردیم، می‌خواهیم با اجازه‌تان درباره خیلی چیزها صحبت کنیم. موافقید که؟

    اولا از قول من بنویسید من مثل بعضی‌ها عقده بلیت‌ فرست‌کلاس و اکونومی ندارم. امدم به تیم ملی کشورم خدمت کنم اگر کاری از دستم برمی‌اید و خیلی وقت‌ها هم کاری از دستمان برنیامده است. من نمی‌دانم چرا برخی‌ها که معلوم نیست از کجا به فوتبال امده‌اند، این حرف‌ها را می‌زنند تا خودشان را مطرح کنند!

    منظورتان شهرام دبیری است؟

    (با لبخند عصبانی) من اسمی نیاوردم. شما بروید از بازیکنان حاضر در جام جهانی 2006 المان بپرسید علی کریمی در سفر برگشت بلیت فرست‌کلاس داشت یا اکونومی؟!

    اتفاقا خودم در ان سفر همراه شما بودم و خاطرم هست دو، سه بار از ان قسمت، دست‌اندرکاران تیم ملی امدند و خواستند به بخش فرست‌کلاس بروید اما ترجیح دادید کنار مردم بنشینید.

    خدا رفتگان شما را بیامرزد. تدارکات تیم چند بار امد و از من خواست جلو بروم اما نرفتم. به اردوی افریقای جنوبی هم با بلیت اکونومی رفتم و اقایان روی هوا یک حرفی می‌زنند و… از ان گذشته من اعتقاد دارم باید در یک تیم شخصیت همه حفظ شود. بعضی‌ها ماشاا… به تدارکات تیم جوری نگاه می‌کنند که انگار خودشان از کره دیگری امده‌اند در حالی که ما همه یک تیم هستیم؛ از سرمربی، سرپرست، مربیان و بازیکنان بگیرید تا تدارکات تیم که همگی در موفقیت و ناکامی سهیم هستند.

    بحث اینکه علی کریمی به خاطر نگرفتن پاداش صعود به جام جهانی قهر کرده، تا چه حد صحت دارد؟

    این حرف‌ها خنده‌دار است. من از دی‌ماه سال گذشته و قبل از سفر تیم ملی به جام ملت‌های اسیا یک کلمه هم حرفی نزدم ولی متاسفانه توی فوتبال این مملکت، حرف نزنی فکر می‌کنند ریگی به کفش داری که سکوت می‌کنی. انهایی که هزار تا مشکل دارند ولی اهل هارت و پورت هستند و شلوغ می‌کنند، نازشان در فوتبال ایران همیشه خریدار دارد.

    شاید سکوت شما به این شایعات دامن زد و…

    من می‌گویم شما به عنوان مطبوعاتی و کسانی که قلم به دست دارید و نقد می‌کنید، کلاه‌ خودتان را قاضی کنید. شما همین الان با حسین هدایتی تماس بگیرید و از او بپرسید علی کریمی از اردوی افریقای جنوبی با شما تلفنی صحبت کرد، چه گفت؟ او شاهد زنده است.

    چه گفتید؟ خودتان بی‌ زحمت می‌گویید؟!

    از ایشان تقاضا کردم در صورت امکان و برای روحیه دادن به بچه‌های ملی‌پوش در استانه جام ملت‌های اسیا بیاید و در قالب پاداش صعود به جام جهانی مبلغی به انها بدهد. چون فدراسیون این پاداش را نداده است. من هرگز برای خودم به کسی زنگ نمی‌زنم رو بیندازم ولی به خاطر تیم ملی مملکتم و بروبچه‌های این تیم به هدایتی رو انداختم. اصلا من نقشی در صعود تیم ملی به جام جهانی برزیل نداشتم که بخواهم توقع پاداش داشته باشم! بعد مگر من توی جام جهانی بودم؟! من می‌خواستم تیم از نظر روحی و روانی در استانه جام ملت‌ها شرایط خوبی پیدا کند که دست اقای هدایتی هم درد نکند که حرف مرا زمین نگذاشت و بلافاصله پس از ان که رسیدیم تهران، مبلغ خوبی به عنوان پاداش از جیب شخصی‌اش پرداخت کرد.

    شنیدیم این مبلغ حدود 900 میلیون تومان بوده است.

    بله، هنوز هم رسید ان موجود است.

    این چندمین بار است بحث قهر علی کریمی به خاطر پاداش مطرح می‌شود و سکوت شما هم همان‌طور که گفتم، به این حرف و حدیث‌ها دامن می‌زند.

    واقعا خنده‌دار است. سکوت من فقط به خاطر تیم ملی ایران بود. اگر من حرفی می‌زدم و تیم می‌رفت جام ملت‌ها اوت می‌شد، همه را گردن من می‌انداختند کما اینکه بعد از اوت شدن تیم انداختند گردن علی کریمی و گفتند اگر فلانی می‌رفت تیم حذف نمی‌شد و… اصلا چه ربطی به من داشت؟

    اتفاقا کارلوس کروش در مصاحبه با خبرورزشی از سکوت شما تمجید کرد و گفت کریمی ظرفی را که از ان غذا خورده بود،‌ برنگرداند!

    (کمی ارام‌ می‌شود) نه، به نظر من خود کروش اگر چیزی علیه من نگفته باید بیاید و… حرف‌های این افراد کوتوله را تکذیب کند. من نمی‌دانم این اقایانی که امروز چنین حرف‌هایی می‌زنند تا به حال کجای فوتبال بودند؟

    دوشنبه شب در برنامه 90، حدود 52 درصد مردم و بینندگان تلویزیونی به شما رای دادند تا به عنوان محبوب‌ترین بازیکن دو دهه اخیر فوتبال ایران انتخاب شوید. شاید مصاحبه علیه علی کریمی ان هم فردای این اتفاق سروصدا می‌کرد و شهرتی به بار می‌اورد!

    این افراد صد بار هم علیه من مصاحبه کنند، نظر مردم عوض نمی‌شود. من نمی‌دانم برای چه اسم مرا می‌اورند؟ من این محبت و لطف مردم را یک‌شبه به دست نیاورده‌ام که این اقایان بخواهند یک‌شبه مرا خراب کنند. (لحظه‌ای مکث می‌کند و سپس ادامه می‌دهد) ادم واقعا می‌ماند. حالا اگر یک نفر درباره من چنین حرف‌هایی می‌زد که سال‌ها توی فوتبال بود و مردم او را می‌شناختند، دلم نمی‌سوخت. با خودم می‌گفتم طرف سرد و گرم این فوتبال را چشیده است.

    بالاخره فوتبال ایران دارد به یک سمت‌هایی کشیده می‌شود. وقتی یک جوان با وجود داشتن استعداد فراوان توی روی کریم باقری می‌ایستد، چه می‌توان گفت؟

    این برمی‌گردد به همین مدیریت غلط و ادم‌هایی که این‌کاره نیستند و می‌ایند به فوتبال و پرسپولیس. وقتی یک بازیکن پرسپولیس کلی شلوغ می‌کند، کلی جنجال درست می‌کند، به دو روز نمی‌کشد برمی‌گردد سر تمرین، همین می‌شود.

    البته خانزاده 9 ماه محروم شد. خبر دارید که؟

    9 ماه محروم می‌شود ولی کاش این 9 ماه بعد از مدتی نشود 3 ماه و 4 ماه! مواردی بوده که محرومیت کم‌کم نصف شده است. این حکم را فدراسیون داده است، در حالی که معتقدم این حکم را باید باشگاه پرسپولیس می‌داد و خانزاده را محروم می‌کرد.

    حالا می‌خواهیم از علی کریمی بپرسیم. خود شما پیش امد که بروید و با هوادار درگیر شوید یا به جروبحث لفظی بپردازید؟

    جروبحث نه، ‌بالاخره هوادار هم عصبانی است. بالاخره تحت فشار است. تیمش را دوست دارد. نه پرسپولیس بلکه شرایط همه تیم‌های پرطرفدار این‌طوری است.

    به این نکته هم توجه کنید که خانزاده مدعی شده ان هوادار به او فحش ناموسی داده است.

    بعضی وقت‌ها واقعا یک‌جاهایی است که می‌گویند خون به مغز نمی‌رسد. یک اتفاقی می‌افتد. حالا طبعا یک جاهایی ادم باید یک چیزهایی را نشنیده و ندیده بگیرد. بعدش باید پرسید چی باعث شده که چنین اتفاقی بیفتد؟ عملکرد خودمان و رفتار خودمان هم لابد عامل بوده است.

    شاید اگر کریم باقری انجا نبود و جلوی بازیکنان را نمی‌گرفت و وساطت نمی‌کرد، اتفاقات بدتری هم می‌افتاد!

    کاش اقاکریم زودتر به پرسپولیس می‌امد.

    شنیدید باقری در رختکن بعد از بازی با سایپا هم حسابی داد و فریاد راه انداخته و…

    باید اقا کریم این کار را می‌کرد. اصلا یکی باید باشد که به عنوان بزرگتر جلوی برخی اتفاقات را بگیرد.

    بگذریم، علی‌اقا سکوت طولانی شما سیاست درستی بود؟

    شاید، متاسفانه اینجا همان‌طور که گفتم این‌جوری است. من سکوت کردم تا مثلا به تیم ملی کمک کرده باشم ان وقت هرکس از گرد راه رسید، یک حرفی علیه ما زد و داستانی برای خودش ساخت. همیشه حرف برای گفتن زیاد است اما من ترجیح دادم صحبت نکنم و همین سکوت باعث موج‌سواری بعضی‌ها شد! حالا این حرف‌ها گذشته، شما بگویید در نهایت فوتبال ما می‌خواهد چه شود؟

    شما خودتان بگویید بهتر است.

    روز سه‌شنبه خود همین اقای دبیری به من زنگ زده و وقتی متوجه شده اوضاع مناسب نیست، حرفش را پس گرفته است. در حالی که ادم یا حرفی را نمی‌زند یا پس نمی‌گیرد. من علی کریمی اگر علیه کسی حرفی بزنم، سرم بالای دار برود، حرفم را پس نمی‌گیرم. ادم باید پای حرفش بایستد. طرف به 24 ساعت نرسیده، حرفش را عوض می‌کند. واقعا جالب است.

    در یک چرخش 180 درجه‌ای کلی هم از شما تعریف کرد و…

    من اصلا احتیاجی به تعریف و تمجید این جور ادم‌ها ندارم. اسم من برای چی وسط امد؟ (با حرارتی بیشتر) من الان توی این فوتبال چه‌کاره‌ام؟ من یک بازیکن بازنشسته هستم مثل صدها بازیکن دیگر. دنبال کار و زندگی خودم هم هستم. فلانی مدتی با تیم ملی همکاری کرد، بعد این همکاری به‌هم خورد و رفت. دیگر این چه حرف‌هایی است؟ من نمی‌خواهم همه حرف‌ها را بزنم ولی همین دوستان سال 2012 که برای انتخابات بهترین‌های سال اسیا به مقر AFC رفتیم، همگی با بلیت فرست‌کلاس و با خانواده‌هایشان امده بودند!

    جدا؟!

    بله، انگار که سیزده به‌در امده‌اند مالزی! دوستان فدراسیون‌نشین و سازمان لیگ از جیب فدراسیون سفر خانوادگی امده بودند و حالا این حرف‌ها درباره علی کریمی زده می‌شود. حاضرم با تک‌تک ان افراد رودررو شوم و همین حرف‌ها را بزنم (با صدایی بلند این حرف‌ها را می‌زند!) بگذریم! من یک حرفی را می‌خواهم مطرح کنم. مجلس شورای اسلامی با این عظمت که قانون‌گذار کشور است و تمام تصمیمات مهم باید در خانه ملت مصوب شود، به صورت علنی برگزار می‌شود ولی چرا اقایان جلسه هیات رئیسه فدراسیون فوتبال را به پشت درهای بسته می‌برند؟ چرا یک دوربین تلویزیونی یا خبرنگار را راه نمی‌دهند؟

    شاید حرف‌هایی در این جلسات رد و بدل می‌شود که نباید رسانه‌ای شود یا به صلاح نیست به گوش افکار عمومی برسد.

    ایا تصمیمات فدراسیون به اندازه مجلس شورای اسلامی حساس و مهم است یا اقایان چای، نسکافه و میوه میل می‌کنند و خبرنگاران را ان پایین و پشت درهای بسته نگه می‌دارند. چرا؟

    جالب ان که هرکدام از اعضای هیات رئیسه هم می‌ایند بیرون، یک حرف می‌زنند. به طور مثال درباره خود شما، دبیری یک صحبتی مطرح می‌کند و بلافاصله همین مصاحبه توسط علی کفاشیان تکذیب می‌شود!

    واقعا تاسف‌برانگیز است. حداقل یک سخنگو برای خودشان بگذارند، مثل وزارت امور خارجه که با وجود این همه مسئول و وزیر و معاون و … یک سخنگو دارد. او می‌اید برنامه‌ها و سیاست‌های این وزارتخانه را برای رسانه‌ها بیان می‌کند. یعنی چی؟ پشت این درهای بسته چه تصمیماتی گرفته می‌شود که فوتبال ما امروز موفق شده است؟! اجازه بدهید دو تا خبرنگار در این جلسات باشد. دو تا دوربین که گوشه‌هایی را نشان دهد. چه اشکالی دارد؟!

    لابد اشکال دارد دیگر!

    من نمی‌دانم وقتی انجا دارند برای فوتبال مملکت تصمیم می‌گیرند، چه اشکالی دارد مردم بدانند و جلسات با حضور رسانه‌ها برگزار شود؟ این یکی یک چیزی می‌گوید ان یکی چیزی دیگر … دیروز که با دبیری حرف می‌زدم می‌گفت در جریان خیلی چیزها نیستم. عضو هیات رئیسه فدراسیون فوتبال هیچی نمی‌داند. شما یک زنگ به کمیته انضباطی بزنید، ببینید چند صد تا شکایت بابت طلب بازیکنان روی میز کمیته انضباطی است. به جای حرف زدن درباره من که نه در پی طلب پول از فدراسیون فوتبال هستم و نه دنبال پست و مقام، بروید تکلیف قرارداد ال‌اشپورت را مشخص کنید.

    کیفیت لباس‌های ال‌اشپورت را چطور دیدید؟

    اصلا من یک چیزی بگویم. شما اگر می‌خواهید به فوتبال این مملکت خدمت کنید، بروید روی این قضیه کار کنید. اینکه علی کریمی با چه کسی مشکل دارد یا علیه کدام فرد حرف زده، مهم نیست. در دنیا هم این مسائل بزرگنمایی می‌شود. مورینیو همیشه با ارسن ونگر درگیر است و در ایران هم قرار نیست همه بازیکنان و مربیان با هم رفیق باشند. من می‌خواهم ببینم قرارداد یک اسپانسر لباس چه جوری باید باشد که هیچ کس از ان سر درنمی‌اورد و فقط دو تا امضا پای ان دیده می‌شود؟! دنبال این باشید که هر اردوی تیم ملی از چند روز قبلش در تکاپوی جور کردن لباس تمرین باشد.

    شنیدیم در اردوی افریقای‌جنوبی حتی برای مایحتاج اولیه و خریدهای روزانه هم مشکل داشتید!

    مشکلاتی که اسمش مشکل نبود. خنده‌دار بود! بازیکنان بابت نگرفتن پاداش صعود به جام جهانی ناراحت بودند و مرتب این حرف‌ها را در اردو می‌شنیدم. به همین خاطر گفتم اگر کاری از دستم برمی‌اید، انجام دهم. دم اقای هدایتی هم گرم که روی مرا زمین نزد. اورد و پول را داد. من هیچ اطلاعی ندارم و هنوز نمی‌دانم حساب جام جهانی‌شان تسویه شد یا نه!

    ظاهرا یک روز قبل از پرواز تیم ملی به مقصد سیدنی و جام ملت‌های اسیا، حسین هدایتی چکی به عنوان پاداش به شما داده، درست است؟

    11 صبح فردایش چک حسین هدایتی نقد شد و من هم همان مبلغ را بدون کم و کاست تحویل فدراسیون دادم.

    چرا علی کریمی این چک را نقد کرد؟

    چون دو فقره چک پرداخت شد، یکی به مبلغ 500 میلیون تومان در وجه من کشیده شده بود و سیصد و خرده‌ای هم در قالب چکی دیگر…

    جالب شد! خب اگر دعوای علی کریمی بر سر پاداش ملی‌پوشان بوده می‌توانسته زمان نقد کردن چک، پول خودش را بردارد. این طور نیست؟

    من نمی‌خواهم این حرف را بزنم اما بسیاری از همدوره‌هایم شاهدند که بارها از حق خودم گذشتم. باور کنید از حقم گذشتم نه این که یک چیزی بوده باشد بخواهم بگویم، نمی‌خواهم. از قراردادم گذشتم ولی حالا این پاداش که حق علی کریمی نبوده، درست هم نبوده که سهمی از ان بخواهم را طلب کنم.

    حالا که بحث به اینجا کشید می‌خواهیم به 8 دی ماه 1393 برگردیم. روزی که به نشانه قهر هتل ازادی و اردوی تیم ملی را ترک کردید. باز هم می‌خواهید به سکوت خود درباره این اتفاق ادامه دهید؟

    می‌خواهم اینجا یک چیزی را بگویم که اصلا دلیل قهر انچنانی نبوده است. ما امدیم برای کمک کردن به تیم ملی این مملکت. امدیم و گفتیم وضع خوب می‌شود اما نشد! از همان روز اول مشکل لباس بود. مشکل نمی‌دانم اب معدنی بوده است، مشکل X بوده، مشکل Y بوده است. مشکلات خیلی زیاد بوده است. من ادمی هستم که واقعا نمی‌توانم ببینم یک اتفاقاتی دارد می‌افتد، باز بمانم و کار کنم. شما ببینید برای موفقیت یک تیم خیلی فاکتورها باید وجود داشته باشد. سرمربی تیم چه کسی باشد، یک فاکتور است. انتخاب بازیکنان یک فاکتور است. در کنارش امکانات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری هم باید باشد. زمین تمرین و … هم که ماشاا…! اقا من مربی که نباید هر روز صبح به صبح ببینم چمن زمین تمرین کوتاه شده یا نه؟ ابیاری شده یا نه؟ من بروم و ببینم لباس‌های تیم ملی شسته شده و چیده شده سرجایش است یا نه؟ باید همه چیز اماده باشد …

    بحث دیگری که بعد از ترک اردوی تیم ملی توسط شما مطرح شد، این بود که علی کریمی وقتی متوجه شده نمی‌تواند در جام ملت‌ها روی نیمکت تیم ملی بنشیند و بالاجبار باید می‌رفته بالا، روی سکوها می‌نشسته دلخور شده و تصمیم به جدایی گرفته است. شما این حرف را تایید می‌کنید؟

    انهایی که این حرف را مطرح کردند کاش کمی تحقیق می‌کردند. من می‌توانستم به عنوان مشاور فنی روی نیمکت تیم ملی در جام ملت‌های اسیا بنشینم، ادم‌های بی‌سواد و شایعه‌سازی که نمی‌دانند، بدانند توی ایین‌نامه برگزاری مسابقات این نکته امده بود، شما بگویید خبیری روی نیمکت پرسپولیس با چه سمتی نشسته است؟

    مدیر رسانه‌ای. چطور مگر؟

    تمام شد و رفت. مطالعه کنید بعد حرف بزنید. من اصلا مدرک مربیگری ندارم. مدرک B را که فدراسیون به صورت افتخاری به من می‌داد. اصلا مدرک هم نمی‌دادند می‌توانستم به عنوان مشاور فنی روی نیمکت تیم ملی بنشینم. ID کارت هم صادر می‌شد ولی متاسفم که این شایعات مطرح شد. از ان گذشته اصلا من می‌رفتم ان بالا روی سکوها می‌نشستم. چی می‌شد؟ مهم موفقیت تیم ملی بود. چطور تا وقتی ان سه بازی تیم ملی می‌برد همه چیز OK بود ولی بعد از حذف شدن مقابل عراق همه‌ کاسه و کوزه‌ها سر من شکسته شد؟ نبود من؟ نرفتن من باعث حذف تیم ملی شد؟

    تا جایی که حافظه‌مان یاری می‌کند، کسی در ان مقطع چنین حرفی علیه شما مطرح نکرد، نه رسانه‌ها و نه سرمربی تیم ملی و…

    الان سرمربی تیم ملی کارلوس کروش است. شما اگر بروید یواخیم لو سرمربی تیم ملی المان که در خاک برزیل قهرمان جام جهانی شد را هم به ایران بیاورید ولی به او امکانات ندهید موفق نمی‌شود. پس برای رسیدن به موفقیت همه عوامل باید کنار هم باشد ولی فدراسیون فوتبال ما فاقد این پتانسیل و مدیریت برای رسیدن به موفقیت است.

    ان روز خاصی که اردو را ترک کردید واقعا قهر با شخص خاصی مطرح بود یا یک لحظه تصمیمی شخصی گرفتید؟

    نه، قهری در کار نبود. من نمی‌توانستم با این شرایط بمانم و کار کنم. شاید دوستان بتوانند و قراردادشان را هم تمدید کنند اما واقعا شرایط برای موفقیت تیم ملی مهیا نیست. پس فردا اگر من می‌رفتم و تیم نتیجه‌ای نمی‌گرفت تمام کاسه و کوزه‌ها باز هم بر سر من علی کریمی شکسته می‌شد. بنابراین رفتم تا با رفتنم به تیم ملی کمکی کرده باشم. متاسفانه نباید این حرف را بزنم اما هر چهار تا اردو به ملی‌پوشان لباس می‌دادند، کجای دنیا این طوری است؟ افغانستان هم این شرایط را ندارد! بعد همان لباس‌ها را در پایان اردو پس می‌گرفتند تا ان را شسته و در اردوی بعدی در اختیار ملی‌پوشان بگذارند! حال شما تصور کنید اردوی بعدی ملی‌پوشان جدیدی به تیم ملحق می‌شدند که سایز انها به قبلی‌ها نمی‌خورد و بالاجبار باید همان لباس کوچک یا بزرگ را می‌پوشیدند و واقعا ‌مسخره است. شانس اوردیم کار خودمان به عنوان مربی به شستن لباس ملی‌پوشان کشیده نشد. البته اگر ادامه می‌دادیم شاید همین اتفاق می‌افتاد. شما به عنوان خبرنگار رسالتی بر عهده دارید. باید بروید و قرارداد ال‌ اشپورت را بررسی کنید. برنامه‌های تلویزیونی اقای فردوسی‌پور چرا نمی‌اید قرارداد ال‌اشپورت را نشان بدهد؟ اصلا‌ متن و مفاد قرارداد را منتشر کند.

    شنیدیم لباس‌ها بعد از شستن کوچک می‌شده است!

    بدتر از ان لباس را در پایان اردو پس می‌گرفتند. بالاخره بازیکن ملی‌پوش به خانه و محلش برمی‌گردد. هواداران، خانواده، برادر، خواهر، فک و فامیل و بچه‌محل‌ها لباس او را یادگاری می‌خواهند. همین الان با وجود خداحافظی‌ام توی کوچه و خیابان از من لباس می‌خواهند. خداوکیلی بازیکن ملی‌پوش باید خجالت بکشد که لباس اضافی ندارد؟! یا بازیکنی که جدید دعوت می‌شود شاید دیگر دعوت نشود. نباید ان بازیکن یک لباس تیم ملی را به عنوان یادگاری برای فرزندان و نوه‌های خود داشته باشد؟ واقعا زشت است طرف با سایز اسمال می‌امد و باید سایز لارج می‌پوشید!

    اگر در یک بازی رسمی یا دوستانه تیم ملی بازیکن حریف به رسم معمول درخواست تعویض لباس با بازیکن ایران را می‌کرد، تکلیف ملی‌پوش ما چه بود؟

    نمی‌گذاشتند عوض کند! قبل از بازی اقایان سرپرست و مسوول فدراسیون اعلام می‌کردند که کسی حق تعویض لباس خود با بازیکنان حریف را ندارد!

    چرا؟

    خودشان می‌گفتند برای بازی بعد لباس نداریم و باید از همین لباس‌ها استفاده کنیم! همیشه حرفم این است کسانی که نمی‌توانند یک مشکل لباس را حل کنند نباید از انها انتظار کارهای بزرگتری را داشت.

    این هوادارانی که به علی کریمی رای دادند، انتظار دارند شما کلاس‌های مربیگری را پشت‌سر گذاشته و به فوتبال برگردید.

    من تا وقتی این جور ادم‌ها بالای سر فوتبال ایران هستند هیچ علاقه‌ای به بازگشت به این فوتبال ندارم. ادم‌هایی که بعد از صعود به جام جهانی اولین پاداش را خودشان برمی‌دارند، اولین ماشین را خودشان برمی‌دارند، به درد فوتبال ما نمی‌خورند. علی کریمی زمانی به این فوتبال برمی‌گردد که بداند مدیرانی امده‌اند تا واقعا به فوتبال ایران خدمت کنند نه به خودشان! هر موقع چنین ادمی امد توی فوتبال، من هم می‌ایم و هر چه در توانم باشد برای مردم کشورم انجام می‌دهم.

    شما که از مدیران فعلی انتقاد می‌کنید چه مدیرانی را قبول دارید؟

    بالاخره می‌ایند. هر کدام از این اقایان غیرفوتبالی که مدیر شده‌اند بالاخره یک تاریخ مصرفی دارند و تمام می‌شوند و می‌روند! یک روزی افرادی مثل صفایی فراهانی یا دادکان پیدا می‌شوند، کما اینکه همین الان هم همه می‌گویند خدا پدر و مادر صفایی‌فراهانی را بیامرزد که همین کمپ تیم‌های ملی را ساخت، وگرنه ملی‌پوشان ما هر روز باید در یک زمین تمرین می‌کردند! یا همین‌طور دکتر دادکان که برای فوتبال این مملکت کم زحمت نکشید. امیدوارم هر چه زودتر کسی بیاید و در راس ‌این فوتبال قرار بگیرد که برای خدمت کردن امده باشد نه کسانی که به پاداش تیم ملی هم رحم نمی‌کنند. چرا باید تدارکات تیم که نیاز مالی هم دارد، 3 میلیون تومان بگیرد و اقایان بالاترین پاداش‌ها را به خود اختصاص دهند؟

    ولی برخی‌ها شاید بگویند مسوولان فدراسیون فوتبال المان که قهرمان جام جهانی شدند هم پاداش می‌گیرند!

    ببینید پاداش تیم ملی متعلق به بازیکنان است. فدراسیون فوتبال المان خزانه‌اش پر و پیمان است. در حساب بانکی فدراسیون المان انقدر نقدینگی وجود دارد که مشکلی پیش نمی‌اید. اینجا چطور؟ حقوق کارمندان فدراسیون با تاخیر 10، 15 روزه پرداخت می‌شود.

    منظورتان مهدی محمدنبی دبیرکل سابق فدراسیون است؟

    خیلی‌ها در فدراسیون پاداش گرفته‌اند که حق‌شان نبود. تدارکات تیمی که از صبح تا شب و شب تا صبح زحمت می‌کشد، سرپا ایستاده و کار می‌کند، ان موقع فقط 3 میلیون تومان باید بگیرد؟ این رواست؟ یک کسی مثل اشکان دژاگه که به خاطر مصدومیت نتوانست در 3 بازی مقدماتی جام جهانی برای تیم ملی بازی کند، باید از پاداش صعود به جام جهانی محروم شود؟ یکسری بازیکن که فقط در 2، 3 تا بازی اخر بودند، پاداش گرفتند ولی به اشکان و همین ‌طور سیدمهدی رحمتی پاداش نرسید، چرا؟ ان افرادی که بازی‌های اخر اضافه شدند و بازی نکردند و حتی در لیست 18 نفره تیم ملی هم نبودند، پاداش گرفته و زحمتکشان قبلی نگرفتند. حالا چند نفر دیگر هم شاید غیر از اشکان و سیدمهدی باشند که من نام انها را فراموش کرده باشم. چرا به این مسایل نمی‌پردازید؟

    اتفاقا ما با اشکان دژاگه مصاحبه‌ای اختصاصی انجام دادیم که همین حرف‌ها را به خبرورزشی زد و منتشر شد.

    اقا من یک چیزی از زمان سرمربیگری بلاژویچ و ریاست صفایی‌فراهانی همین الان یادم امد که باید بگویم. بازی با تایلند بود. فکر کنم که مصدوم بودم و به جان 3 تا بچه‌هایم انتظار پاداش نداشتم. رضا چلنگر شاهد زنده است. می‌توانید بپرسید. بعد از ان بازی بلاژویچ امد و به همراه مسوولان تیم ملی به من پاداش دادند. پاداش کامل دادند، در حالی که گفتم من پاداش نمی‌خواهم، حق من نیست اما بلاژویچ گفت تو بازیکن فیکس من بودی و به خاطر مصدومیت نتوانستی بازی کنی، این پول حق توست.

    پاداش را برگرداندید؟!

    (با سدایی رسا) نه، پاداش را به من دادند ولی می‌خواهم طرز فکر ان مقطع را با الان مقایسه کنید. یک بازیکن 5، 6 تا بازی بوده ولی 3 بازی نبوده، پاداش به او نمی‌رسد. این درست نیست. چه کسی باید مدیریت کند؟ کجای دنیا به کاپیتان تیم پاداش صعود به جام‌ جهانی را می‌دهند تا تقسیم کند؟ اگر اقای یکتا، نمونه‌ای سراغ دارید به من هم بگویید تا بدانم؟ (بدون انکه منتظر جواب ما شود، خودش ادامه می‌دهد) پاداش باید توسط سرپرست تیم یا مسوولان فدراسیون تقسیم شود نه کاپیتان تیم ملی! البته این موضوع به الان برنمی‌گردد و سابقه دارد. قبلا هم مشابه این اتفاق می‌افتاده است.

    بی‌تعارف زمانی که شما کاپیتان تیم ملی بودید، پاداش تیم ملی را بین بازیکنان تقسیم نکردید؟

    به من چه ربطی داشت؟ این از ضعف مدیریت فدراسیون است. اصلا بازیکن حق ندارد در این مسایل دخالت کند. وظیفه من نبود بخواهم پاداش تقسیم کنم. اقایان فدراسیون‌نشین پاداش گرفتند نوش‌جان‌شان ولی اگر من جای انها بودم، ان پاداش را خرج فدراسیون می‌کردم و حقوق کارمندان را می‌دادم. تمام دلخوشی کارمندان فدراسیون همین حقوق ماهانه است که به زن و بچه‌ شان تعلق دارد. شغل دیگری هم ندارند.

    اتفاق خوبی دوشنبه شب افتاد. به بخش‌های خوب فوتبال فکر کنید.

    لطف هواداران که همواره نصیب من شده است ولی کاش شرایطی پیش بیاید تا دل این هواداران که تنها دلخوشی‌شان فوتبال است، شاد شود. وقتی می‌روند استادیوم، با خنده و شادی استادیوم را ترک کنند نه با اخم و اشک و گریه… اقای عضو هیات رییسه می‌گوید امدیم که اگر بتوانیم این فوتبال را درست کنیم. اقا جان، اگر بتوانیم نداریم! اگر نمی‌توانید، بروید. شما می‌خواهید فوتبال درست شود و دنبال این خط بروید. من علی کریمی مدتی در این فوتبال بودم و از قِبل همین فوتبال هم به خیلی چیزها رسیدم. الان تمام شده است. دیگر نمی‌توانیم بازی کنیم. کنار گود هستیم ولی شما همیشه بودید و هستید و باید واقعیات را بنویسید.

    اما حرف امثال علی کریمی هم تاثیرگذار است. شاید هم به مراتب بیشتر از نوشته‌های من نوعی…

    شما سال‌های سال هستید و خواهید بود. خداوکیلی این کاستی‌ها را دنبال کنید و انقدر بنویسید که ادم‌های ناتوان از این فوتبال بروند و جای انها افراد مدیر و مدبر بیایند. روزنامه شما را خیلی‌ها می‌خوانند و برخی‌ها صبح به صبح روز خودشان را با روزنامه‌تان شروع می‌کنند. نقد منصفانه و بی‌طرف شما خیلی می‌تواند کمک کند.

    شما به عنوان علی کریمی هم این وظیفه را دارید.

    من همین الان هم می‌دانم وقتی حرف‌هایم چاپ شود، برخی‌ها می‌گویند علی کریمی دوباره شروع کرد و شهر را به‌هم ریخت. اقا بگذارید شهر به‌هم بریزد. من اگر فوتبال را به‌هم بریزم، بهتر از ان است که کسی که نمی‌داند فوتبال چیست، بیاید و شهر را به‌هم بریزد! من حداقل حق اب و گلی داشته باشم و اگر به اقایان برنخورد خاک همین فوتبال را خورده باشم.

    دوباره برگشتید به شهرام دبیری؟!

    یکسری این حق را ندارند درباره فوتبال صحبت کنند. بگذارید یک سال از حکم و انتخاب‌تان بگذرد و بعد بیایید درباره فوتبال ایران و ادم‌هایش صحبت کنید. بار دیگر از شما می‌خواهم روی این مساله مانور کنید که چرا جلسات هیات رییسه فدراسیون فوتبال پشت درهای بسته برگزار می‌شود؟ هر چند می‌دانم با حرف‌های علی کریمی این فوتبال درست نمی‌شود اما من باز هم حرف دارم. خیلی هم حرف دارم و به مرور همه این حرف‌ها را خواهم زد. اقا بنویسید علی کریمی فوتبالش تمام شد و خداحافظی کرد. بارها گفته‌ام و باز هم می‌گویم نه دنبال پست هستم، نه مقام و الحمدلله به اندازه خودم دارم، به همین خاطر جلوی هر کس و ناکسی سر خم نمی‌کنم و به خاطر پول سازش نمی‌کنم. این روش زندگی من در دوران بازی بود و مطمین باشید اگر یک روز هم از عمر علی کریمی باقی مانده باشد، همین روش را ادامه می‌دهد و بنویسید به خودم به خاطر این اخلاقم افتخار می‌کنم.

    شاید به همین خاطر هم باشد که مردم علی کریمی را دوست دارند و…

    تمام شد و رفت! من خاک پای مردم هستم ولی باز هم معذرت می‌خواهم که شاید حرف‌هایی زدم و … می‌دانم این حرف‌ها دردی را دوا نمی‌کند.

    بسیار خب، راستی قرار بود کلاس‌های مربیگری را دنبال کنید، چه شد؟

    اتفاقا به نکته خوبی اشاره کردید. بنویسید تا زمانی که این اقایان در فدراسیون به عنوان مسوول و عضو هیات رییسه هستند، دنبال مدرک مربیگری از این فدراسیون نمی‌روم! من مدرک مربیگری‌ای که این فدراسیون بخواهد به کریمی بدهد را نمی‌خواهم وگرنه ثبت‌نام می‌کردم. دنبال پست و مقام هم نیستم وگرنه می‌چسبیدم به تیم ملی و ول نمی‌کردم! چرا فوتبال ایران نباید راه فدراسیون والیبال را برود؟ شما باید اینها را بنویسید. رسانه‌های تاثیرگذار باید انقدر بنویسند و نقد کنند که اسیا برای فوتبال ایران درست مثل والیبال کوچک شود و فقط به جام‌ جهانی و المپیک فکر کنیم. الان می‌بینید همه لحظه‌شماری می‌کنند مسابقات لیگ جهانی 2015 والیبال شروع شود و بچه‌ها سنگ تمام بگذارند.

    علی‌اقا، خیلی ممنون که امروز (چهارشنبه) وقت خودتان را در اختیار ما گذاشتید و تقریبا سؤالات ما به انتها رسیده است. اگر حرف ناگفته‌ای دارید، در خدمتیم.

    نه، من هم از شما تشکر می‌کنم و امیدوارم صحبت‌هایم بی‌کم و کاست و بدون یک واو اضافه و یک واو کم، هر انچه را گفتم بنویسید تا مردم از واقعیت‌های فوتبال ایران باخبر شوند.

    خیال‌تان راحت باشد!

    ممنون و خداحافظ!

    از شما چه پنهان حدود 20 دقیقه پس از اتمام گپ و گفت با علی کریمی، این ستاره محبوب مجددا با نگارنده تماس گرفت که بی‌کم و کاست از نظرتان می‌گذرد:

    سلام، علی‌اقا در خدمتیم.

    همین الان دیدم که یکی از سایت‌های خبری، مطلبی منتشر کرده و دوستان باز هم از روی تخیلات خودشان قصه ساخته‌اند!

    چی شده؟

    نوشته‌اند علی کریمی به این دلیل اردوی تیم ملی را ترک کرد که بازیکنان او را مسخره کرده و دست می‌انداختند! (با صدایی بلند و عصبانیت شدید ادامه می‌دهد) احترام همه ملی‌پوشان واجب است ولی از قول من بنویسید گنده‌تر از این بازیکنان هم نمی‌توانند علی کریمی را مسخره کنند (سدایش بالاتر می‌رود). بنویسید هنوز مادر نزاییده بازیکنی بخواهد علی کریمی را مسخره کند و این اتفاق در بایرن مونیخ المان نیفتاد چه رسد به فوتبال ایران و… (کمی با کریمی صحبت می‌کنیم و وقتی ارام‌تر می‌شود می‌گوید) البته این مطلب را هم حتما بنویسید من غیر از عزت و احترام چیز دیگری از بازیکنان تیم ملی ندیدم و امیدوارم دوستان شما به جای این اخبار کذب، حقایق را بنویسند.

    خبر ورزشی

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    مهرانه مهین‌ترابی بازیگر تلویزیون و سینما در گفت و گو با باشگاه خبرنگاران جوان، در خصوص علت کم‌کاری و یا گزیده‌‌کاری‌اش گفت: تمام محبوبیت و ماندگاری من به خاطر گزیده‌کاری و تعهد نسبت به تماشاچی است، چون دلم نمی‌خواست کاری با کیفیت پایین به آن‌ها ارائه دهم. پس وقتی کار خوب نیست بیکار ماندن بهتر است.

    وی افزود: من نمی‌توانم به خاطر پول کار کنم. من می‌خواهم سر کار بروم یا برای مردمم حرف‌های خوب و دلچسب بزنم و تمام این حرف‌ها را صادقانه و با تمام وجودم بیان کنم. کار بد کردن در مرام من نیست. وی ادامه داد: اگر کاری خوب به من پیشنهاد شود، زحمت آن را با جان و دل می‌کشم و کار می‌کنم و اگر نه که تا 5 سال و هر چقدر طول بکشد منتظر خواهم ماند و بیکاری را به کار بد ترجیح می‌دهم.

    مهین‌ترابی اضافه کرد: آغاز و پایان یک اثر خوب باید مشخص باشد تا بتوانیم مدعی شویم کار ما مورد توجه قرار می‌گیرد. آیا جدای از مخاطب و هر کسی می‌توانیم سر خودمان را کلاه بگذاریم و کار بد را خوب قلمداد کنیم؟! آن چیزی که در حال حاضر رواج شده این است که برای بستن قرارداد وعده و وعیدهای زیادی داده می‌شود اما زمان شروع و درگیر شدن با آن، همه چیز تغییر می‌کند و حکم سو استفاده و فریب دادن شما را پیدا می‌کند. این بازیگر عنوان کرد: اکثر آثار تصویری ماستمالی ساخته می‌شود و من نمی‌توانم این نمونه کارها را بپذیرم، چون معتقدم یک کار خوب می‌تواند تأثیرگذار و فرهنگ‌ساز باشد.

    پس تولید آثاری که بیهودگی در آن باشد، اشتباه محض است و باید از تولید آن‌ها کناره گرفت. مهین ترابی علت ماندگاری و تفاوت بازیگران نسل خودش با نسل جدید را این گونه بیان کرد: قصه اینجاست زمانی که برخی از بازیگران جدید این مقوله را ساده می‌گیرند، نتیجه آن منفی خواهد شد و تفاوت‌های آن‌ها با نسل ما در همین موضوع مشخص می‌شود.

    وی عنوان کرد: زمانی یک بازیگر می‌تواند نقشی را به طور واقعی بپروراند و شخصیتی همه جانبه از آن ارائه دهد و با تأثیر آن در دل مخاطب جا بگیرد که آن نقش، از روح و جسمش برخاسته و با او عجین شده باشد. در غیر این صورت جز یک مشت ادا، فیگور و سرسری گرفتن نخواهد بود. بازیگر سریال «خانه سبز» گفت: زمانی که نقش‌ها و آثار ماندگار می‌شدند، حاصل همدلی و همکاری صمیمانه گروهی بود که تنها هدف آن‌ها ساخت و ارائه اثری دیدنی به مخاطب بود که متأسفانه کمتر شاهد این نوع آثار هستیم. آثاری که از جزئی‌ترین تا کلی‌ترین بخش آن سالیان سال در اذهان عمومی باقی خواهد ماند.

    مهین‌ترابی اظهار داشت: از وضع کارشناسی در خصوص فیلمنامه،‌ بازیگری، کارگردانی و… مهمتر از آن وضع تولید بسیار شاکی هستم، چرا که در بخش تولید همه چیز دم دستی شده و سر سری گرفته می‌شود. این موضوع باعث شده تأثیرات مثبتی که قرار است روی مخاطب شاهد باشیم را از دست بدهیم و ادامه این کار در دراز مدت خطری است تا انسجام فرهنگی، تعادل و شادی لازمه جامعه تهدید شود.

    مهین ترابی در خصوص تمایلش برای بازی در تلویزیون یا سینما تصریح کرد: برای من به عنوان یک بازیگر فرق نمی‌کند که در تلویزیون یا سینما باشم. مهم بازی خوب جلوی دوربین است اما بنا به هر دلیلی جایی برای من در سینما نیست. ظاهراً باید باشد اما نیست!

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز
© تمامی حقوق مطالب برای وبسایت ته موویز محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع و شرعا حرام می باشد.
طراحی و کدنویسی : پرشین وردپرس
سایت بت اسپات