خلاصه قسمت 22 اتک
امروز با یک پست دیگر در رابطه با انیمه حمله به تایتان در خدمت شما هستیم. مطالبی که امروز آماده کرده ایم مربوط به خلاصه قسمت جدید این انیمه هستند که امروز 24 بهمن ماه قسمت جدید پخش میشود.
ضمنا بعد از آمدن قسمت جدید در هر هفته “عکس های جدید آن قسمت “در سایت قرار میگیرد.
با ما همراه باشید.♥
عنوان این قسمت : فروپاشی
وارثین تایتان بنیانگذار
هشدار اسپویل!!!
“توجه داشته باشید با توجه به اینکه مانگا تمام شده و معلوم نیست هر قسمتی از انیمه دقیقا تا کدام قسمت از مانگا را پخش میکند لذا امکان ویرایش پست وجود دارد و اگر نمیخواهید اسپویل شوید پست را نگاه نکنید ” ضمنا بعد از آمدن قسمت جدید اسکرین شات های مربوط به هر پارت قرار خواهد گرفت.
خلاصه
اینستاگرام ته موویز
پارت اول
مارلی هایی که در مسیر قرار گرفتند و صدای ارن را شنیدند از جمله پدر آنی وحشت میکنه و به ادمی که نزدیکشه میگه تو هم شنیدی؟ قراره از جزیره بیان و ما رو بکشن!
میرسیم به سکانس گابی که دنبال فالکو میگرده..راینر که از جریانات بعداز اولین بار به تایتان شدن باخبره میگه که فالکو خاطراتش یادش نیس و نمیتونه تکون بخوره و احتمالا گرفتنش! گابی میگه که کی گرفتش؟؟؟ راینر میگه جان و کانی, الان دیگه فالکو ادم مهمی شده نمیتونن ولش کنن. راینر که حالش خوب نیست تعجب میکنه ازینکه زره به اون محکمی خراب شد و از قالب تایتانی اش درامد و نگرانه میگه که ارن دنیارو نابود میکنه!
راینر به کمک گابی در مکانی جا میگیرن .راینر به گابی میگه که پیک رو پیدا کنه و باهاشون برگرده مارلی بایس این خبر رو نه فقط به مارلی ها بلکه به تموم دنیا بایس یدین..
گابی میگه که حالا بفرض هم باخبر بشن مگه چیکار میتونن بکنن؟ اصلا جاییم هست که بتونن فرار کنن به اونجا؟ ینی خونوادمون همشون قراره بمیرن؟ بایس ارن رو بکشیم .. که راینر میگه غیر ممکنه!! ارن همونجور که زره منو فرو ریخت با این قدرتی که بدست اورده کل تایتان ها و اقوام یمیر هم تحت کنترل خودش دربیاره حالا دیگه هیچکس جلودارش نیس بایس فقط فرار کنیم..گابی این حرفا حالیش نمیشه و تصمیم میگیره مبارزه کنه و از پیش راینر میره
پارت دوم
حالا میرسیم به جان و کانی و میکاسا و ارمین .. جان میگه که هیچوقت تصور نمیکردم که ارن میخواد هرچی ادم خارج از دیوار هست رو بکشه! کانی میگه که ولی اگه تموم ادمای خارج از دیوار از بین برن اونموقه هرچی کینه هس هم از بین میره!جان: تموم دشمن هایی که مارو تهدید میکنن نابود میشن و باخاک یکسان میشن و…. خیلی متعجبن از کار ارن که اره همچین قتل عام فجیعی سابقه نداشته .. اما متوجه شدن که ارن اینکارو فقط بخاطر حفاظت از دوستانش و مردمش که توی جزیرن کرده!و یاد لحظه ای افتادن که توی گاری بودن و ارن گفته بوده چون همتون برای من مهمید بیشتر از هرکس دیگه ای..تایتان ها رو میبینن که بخود ارتش الدیا هم حمله کردن! بااینکه تایتان ها می بایس تحت فرمان ارن بوده باشن اما براشون قابل تعجب بوده و میرن کمک مردم..
جان میگه که با فالکو که الان قدرت ارواره داره بایس چیکار کنن؟ که بدنش فرمانده پیکسس بخورش یا چی ؟ که کانی میگه بدیم مامان من بخورش که ارمین مانع میشه و میگه که فالکو برای مارلیایی ها مهم بوده نمیخوایم که یه درگیری جدیدی هم ایندفه با راینر اینا درست کنیم.. دعوایی بین ارمین و کانی پیش میاد چون کانی میخواد فالکو رو بده مامانش بخورش و ارمین مخالفه!که کانی اینو یاد ارمین میاره که مگه خودت چجور به زندگی برگشتی دوباره مگه برتولت رو نخوردی؟
یدفعه تایتانی حمله میکنه و کانی ازین فرصت استفاده میکنه و ازشون دور میشه..
خلاصه قسمت 22 اتک
پارت سوم
تایتان ها ک به برجی که یلنا و افرادش هستند حمله میکنن که یلنا میگه مگه اینا توسط زیک تبدیل نشدن ؟
میرسیم به سکانس خانواده ساشا که تایتان نایل دوک که اتفاقا مرد خوبی هم بوده و به تایتان بی عقلی تبدیل شده به این خانواده حمله میکنه..کایا گیر میکنه (همون دختری که ساشا نجاتش داده بود) و یکدفه توسط یک نفر نجات پیدا میکنه و اون نفر کسی نیس به جز گابی! البته کایا اون قهرمان رو اول ساشا میبینه و یاد ساشا میفته!
گابی با خانواده ساشا صحبت میکنن و گابی میگه که اره اومدم فالکو رو پیدا کنم و نجات بدمش.. یکی از سربازها ازون بالا صداشون میکنه و میگه که شما بودین که تایتانه رو کشتید با تفنگ و این دختره همونی نیس که گروگان مارلی بودش؟ که کایا میگه نه و اینم از مزرعمون هستش و باهم زندگی میکنیم.. نیکولو هم تفنگو میگیره دستش و میگه که من شلیک کردم
بعدا گابی به کایا میگه که چرا نجاتم دادی؟ کایا هم میگه که اتفاقا سوال منم هست تو بگو چرا منو نجات دادی من میخواستم تورو بکشمت مگه نمیدونی من شیطان هستم؟ گابی میگه که نه اینجا من شیطانم( راست گفت خدایی :)) ) و …
پارت چهارم
ارتش الدیا در حال مبارزه با تایتان ها بود که یدفعه کیث شادیس از راه میرسه و نجاتشون میده و همون تیکه های طنز و جدی همیشگی که به ارتش میزد رو دوباره میگه :))ارتش به فرماندهی شادیس میخوان تایتان ها رو به سمت قلعه بکشونن..ارمین با دیدن فرمانده پیکسس که به تایتانی تبدیل شده یادش به قبلا میفته و با ناراحتی میگه که فرمانده شما بودین که تموم این مدت ما رو راهنمایی میکردید حالا در ارامش بخوابید..
که جان و بچه ها به سمت یلنا و اونیانکوپون میرن . اونیانکوپون میگه که از رویایی که دربارش صحبت میکردین بهم بگید الان ارن داره چیکار میکنه؟ جان: همینی که داری میبینی. اونیانکوپون : پس ینی وطن من کارش ساختس؟
فلوک رو میبینیم که مجروح شده و نجات پیدا کرده و جان از زنده بودنش متعجبه… فلوک اسلحه ای به سمت یلنا میگیره و میگه افرادتو جمع کن همتون بازداشتید
پارت آخر
بابای ساشا , ارمین و میکاسا رو پیدا میکنه و میبره جایی که پناه گرفتن .. گابی بهشون میگه که هیچی نمیخواد بجز اینکه فالکو رو پیدا کنن و دیگه نمیخوام باتون بجنگم اگه فالکو رو بهمون پس بدین میریم و دیگه پشت سرمونم نگاه نمی کنیم… که ارمین و میکاسا تعریف میکنن که کانی فالکو رو برداشته برده بده بخورد مادرش و جریان تبدیل شدن مادر کانی رو براشون تعریف میکنن
اما گابی مصمم هست که نمیتونه فالکو رو ول کنه و بره… حتی میگه که ارن که الان تایتان بنیانگذار رو در دست داره نمیتونه تایتان مادر کانی رو به حالت انسانی برگردونه؟ ارن حتی زره تایتان زره پوش راینر رو هم کند!! برای همین مطمئنم هرکاری که بخواد میتونه بکنه…
ارمین با تعجب از گابی درباره کنده شدن زره تایتان راینر پرسید که با کارای ارن تموم دیوارهای سخت هم شکسته شدن …و یادش افتاد که حتم الان هم آنی کریستالش شکسته و ازش درومده!
و بله! آنی از کریستال درومد.
………….پایان…………