شهرزاد یا مدار 0 درجه، کدام یک؟ نگاهی به 2 شاهکار حسن فتحی

    شهرزاد یا مدار 0 درجه ، به کدام رای می دهید؟ / نگاهی به 2 شاهکار حسن فتحی

    شهرزاد و مدار صفر درجه هر دو از سریال های حسن فتحی بودند که در فاصله ای 10 ساله، یکی در سال 84 و دیگری 94 ساخته شدند. در این نوشتار کوتاه کوشش شده است تا روند کاری این کارگردان از دید یک بییننده و نه یک متخصص هنری، بررسی شود.

    مدار 0 درجه با اختلاف از شهرزاد بهتر است!

    سریال مدار 0 درجه با این که 10 سال زودتر از شهرزاد ساخته شد ولی از بسیاری جهت ها بهتر از شهرزاد می باشد. نگارنده بر این باور است که مهم ترین پارامتر برای برتری یک فیلم یا سریال، جدای از بازیگران چهره و نمایش های پر زرق و برق، داستان آن می باشد و باید گفت که مدار، داستان و درون مایه بسیار منسجم تر، پیچیده تر و پخته تری نسبت شهرزاد داشت.

    در هم تنیدگی ها، جذابیت ها و کشش داستانی که در مدار 0 درجه می دیدیم را کم تر در شهرزاد دیدیدم. تنها 4 یا 5 بخششهرزاد این چنین کششی داشت که بیننده را با حرارت و ولع به تماشایش جذب می کرد. به جز آن کش دادن های مصنوعی و الکی داستان بود. ولی مدار صفر درجه هر بخش و هر دقیقه اش جذابیت بی پایانی داشت.

    یک سو، عشق پاک حبیب بود و سارا که از پاریس تا تهران و زندان گشتاپو و رژیم شاه ادامه داشت، و در سویی دیگر عشق عمیق و ناگسستنی سرگرد بهروز فتاحی و زینت الملوک جهانبانی و داستان های فرعی تر سعیده و تقی و…

    به یاد دارم که پس از پایان پخش سریال، یکی از سایت های افراطیمهم ترینضعف آن را”غلظت عشق” دانسته بود! چیزی که می خواهم بگویم همین است ولی این را مهم ترین برتری آن می دانم… یک عشق ناب.

    نازی ها و ایستادگی شارل دوگل و هوادارانش در دل پاریس، ایران زیر اشغال بیگانگان و جنگ و خونریزی و عشق و جنون و…. همه و همه پارامترهایی بودند که این سریال را تماشایی کرده بودند.

    جنونی که در مدار صفر درجه بود اقتضای زمانه اش بود، دوران نابسامانی ایران پس از جنگ جهانی دوم و کودتا و دیکتاتوری و نابود شدن زندگی آدم های بی گناه.

    پس چرا شهرزاد تا این اندازه هوادار داشت

    شاید این را بتوان در دو برهان دید. یکی ورشکستگی سریال سازان و تلویزیون که در این برهوت شهرزاد تا این اندازه بزرگ می شود و جنجال به راه می اندازد. به سخن دیگر اگر زمان پخش این دو سریال را جابجا کنیم، نخست شهرزاد پخش شود و سپس مدار 0 درجه، آن گاه می دیدیم که شهرزاد در رده دوم توجه قرار می گرفت. و برهان دوم را هم می شود در پروپاگاندای تبلیغاتی دید. تبلیغات ویروسی و سترگ شهرزاد آن را به این جایگاه رساند.

    سخن پایانی

    گرچه شهرزاد نمره قبولی می گیرد، ولی به دید نگارنده انتظارات از حسن فتحی بیشتر است. بدیهی ست که شهرزاد در مقایسه با سایر سریال های ساخته شده بهتر بود ولی در مقایسه با سریال های خود حسن فتحی خیر.

    اگر شما هنوز سریال مدار 0 درجه را ندیده اید، باید بگویم که یکی از بزرگ ترین شانس های زندگیتان را از دست داده اید. ولی هنوز هم دیر نشده است در پایان این نوشتار لینک دانلود سریال گذاشته شده است. باید خودتان را برای یک تراژدی غیرقابل تحمل دوست داشتنی و دق مرگ کننده آماده کنید!!! مدار 0 درجه تا واپسین درجه شما را تحت تاثیر قرار داده و باران و سیل اشک از دیدگانتان سرازیر می کند.

    این سریال آن چنان عمیق و ژرف است که تا سر حد امکان شما را درگیر خودش می کند و گویی که به یک سفر تاریخی رفته اید. داستان ها و سرنوشت آدم هایش را از نزدیک لمس می کنید. شاید گمان ببرید که مبالغه آمیز باشد ولی از دید نگارنده مدار 0 درجه نه تنها بهترین سریال حسن فتحی که بهترین سریال تاریخ ایران است. این نگرش به همان زمان پخش شهرزاد نیز برمی گردد و به دلیل دور شدن و به پایان رسیدن شهرزاد نیست!

    در ادامه چند سکانس برتر مدار صفر درجه را افزون بر دانلود کامل این سریال برای شما آماده کرده ایم.

    نگارش شده به دست مدیر سایت ته موویز

    زینت الملوک جهانبانی:

    «و حالا روزگار آرزوهای نجیب من دیگه سپری شده»

    «این زندگی عجب معمای غریبیه، دیگه از فکر کردن بهش خسته شدم»

    دانلود سریال مدار صفر درجه

    بهترین سکانس های مدار صفر درجه

    دانلود موزیک تیتراژ مدارصفر درجه

    >>> دانلود فصل دوم شهرزاد

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    اینستاگراماز مرز یک میلیون فالوور گذشت !

    Dubsmashترانه علیدوستیدراینستاگرام با آهنگ محسن چاوشی

    به تازگی برگه اینستاگرام ترانه علیدوستی به یک میلیون فالوور رسیده و وی در این روز با گذاشتن یک ویدیوی فان هوادارانش را سوپرایز کرد.

    علیدوستی در این ویدیو بخشی از ترانه کجایی محسن چاوشی که برای سریال شهرزاد خوانده شده را به شیوه ای بامره زمزمه می کند. لبت همیشه خندون باشه خانم علیدوستی.

    نوشتار ترانه علیدوستی درباره این ویدیو :

    «این بلا رو خوشحالی وافر از میلیونی شدن این صفحه به سر من آورد. از این به بعد هر یک میلیون نفر یک شیرین‌کاری!خیلی خیلی مخلصم. یک میلیون تا. ❤️ (با اجازه جناب چاووشی، من مردم اینقدر گوش دادم این آهنگ رو)»

    لینک دنلود ویدیو

    شهرزاد کوچولو – این هم عکس جالب دیگری که ترانه علیدوستی در اینستاگرامش پست کرده است

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    سریال شهرزادبه خوبی در میان مردم جا افتاده است

    شهرزاد نمادی از ایران است در چنبره عاشق بی‌مسوولیت، مرد عیاشی که قرار است عاشقش شود و پدرخوانده‌ای که عاطفه خاموشش را درز گرفته تا به وقتش سر دختر مثل آوار خراب شود.

    در شش سال اخیر سریال‌های متفاوتی وارد شبکه نمایش خانگی شدند. هر کدام به دلیلی یا تماشاگر خود را در ادامه داستان از دست دادند یا انقدر بد بودند که اصلا از همان ابتدا دیده نشدند. در میان این عناوین مهم و دهن پرکن، «شهرزاد» اما چیز دیگری است. حاصل حرفه‌ای بودن و تمرکز و جدی گرفتن ملزومات ساخت یک اثر پرمخاطب. با رویکردی متفاوت نسبت به تمام محصولات تولید شده در شبکه نمایش خانگی، مانوس و نزدیک به روحیه کارگردان و خالقش.

    روایت یک داستان عاشقانه در روزگار گذشته. به انضمام استعاره‎هایی که کارکرد امروزی دارند و داستان را از حالت محدود و شخصی به شکل داستان یک «ملت» ارتقا می‌دهند.

    چرا باید «شهرزاد» ببینیم؟ / 5 دلیل برای دیدن «شهرزاد»

    عشق و تاریخ:

    تنها فیلمساز تاریخ سینمای ایران که ذوق بررسی و پرداختن به تاریخ در دل یک داستان جذاب را داشت، مرحوم علی حاتمی بود. غیر از محدودیت‌های سخت‌افزاری سینمای ایران در بازسازی «روزگار سپری شده» که دلیلی برای طفره رفتن فیلمسازان ایرانی بوده، منظر و افق دید محدود فیلمسازان و تهیه‌کنندگان عافیت طلب، دلیل مهمتری است که اثری از تاریخ و روایت‌های تاریخی در فرهنگ عامه ایرانی نباشد. در حالی‌که با کمی ذوق می‌توان مینی سریال یا فیلم‌های درجه یکی درباره بخش‌های مهم تاریخ معاصر و شخصیت‌های اثرگذار آن ساخت. از آیت‌الله خمینی و محمد مصدق تا ماجرای «سیاهکل» و دوران طولانی نخست وزیری امیرعباس هویدا.

    «شهرزاد» تلاشی است برای جدی گرفتن این موضوع مغفول مانده. به سیاق کارهای قبلی حسن فتحی (سریال‌های شب دهم و مدار صفر درجه، و فیلم خوب و دست کم گرفته شده «پستچی سه بار در نمی‌زند») شاهد فراز و فرودهای یک داستان عاشقانه در دل یک واقعه مهم سیاسی/ اجتماعی (کودتای 28 مرداد 1332) هستیم.

    علی نصیریان:

    یکی از بهترین نقش آفرینی‌های چند سال اخیر سینما و تلویزیون ایران. موید این نکته که نصیریان چه بازیگر بزرگی است و کارگردانان نتوانسته‌اند به اندازه استعدادش از او در فیلم‌ها بهره ببرند. او در نقش پدرخوانده داستان (بزرگ آقا) حیرت‌انگیز است. با طمطراق و تبختری که از بازیگران فیلم‌های کوینتین تارانتینو سراغ داریم و وقاری که یادآور برت لنکستر «یوزپلنگ» ویسکونتی است.

    نصیریان فراتر از نقشی که برایش نوشته شده، در حال خلق مهمترین پدرخوانده ایرانی است. سنگین و اخمو و سنتی که به وقتش مهر و عاطفه‌اش را نثار دیگران می‌کند و بیشتر از هر شخص دیگری در داستان متوجه زیر و زبر شدن سنت در دنیایی که دارد در آن زندگی می‌کند، است. کسی که عشق خاموشش نسبت به دختر زیباروی داستان (شهرزاد)، به شرط برملا شدن در داستان می‌تواند او را از اینی که هست در ذهن تماشاگر ماندگارتر کند.

    شهرزاد همان ایران است:

    ترانه علیدوستی تنها بازیگر زن ایرانی است که قابلیت در مرکز قرار گرفتن یک داستان، به عنوان کانون یک جهان استعاره‌ای را دارد. تنها بازیگر زن ایرانی که شانه‌هایش پذیرای استعاره‌های یک داستان تاریخی است. شبیه به فیلم‌هایی که بنای خود را بر نمایش توامان مصایب و حوادث رفته بر یک کشور/ زن گذاشته‌اند و از دست دادن معشوق/ زن را با از دست دادن میهن/ مملکت یکی انگاشته‌اند («کاباره» باب فاسی، «درخت گلابی» داریوش مهرجویی و «باد می‌وزد» هایائو میازاکی»)، اینجا هم شهرزاد نمادی از مملکتی است که دارد لگدمال می‌شود. دارد ویران می‌شود و دارند برایش تصمیمات ناجور می‌گیرند.

    شهرزاد نمادی از ایران است در چنبره عاشق بی‌مسوولیت، مرد عیاشی که قرار است عاشقش شود و پدرخوانده‌ای که عاطفه خاموشش را درز گرفته تا به وقتش سر دختر مثل آوار خراب شود. تماشای شهرزاد/ ایران وقتی دارند دست به دستش می‌کنند و تیشه به ریشه‌اش می‌زنند، آگاهی بخش است. همان‌طور که خواندن تاریخ و فهم گذشته، می‌تواند چراغ راه آینده باشد. آینده‌ای که شهرزاد/ ایران در صدد احیای خود برمی‌آید؛ پدرخوانده‌ها باید قربانی شوند تا شهرزادها بتوانند راحت زندگی کنند.

    موسیقی و ترانه:

    بعد از مدت‌ها (به استثنای موسیقی کارن همایونفر برای «جرم» کیمیایی) موسیقی متنی ساخته شده که هم احساساتی می‌کند و هم اینقدر تاثیرگذار است که وادارتان می‌کند با سوت بزنیدش. یک موسیقی ملودیک با طعم و لحنی عاشقانه که به موقع لحظات احساساتی داستان را موکد می‌کند و گویای منظر رمانتیک این قصه تاریخی است. علاوه بر موسیقی به یادماندنی فردین خلعتبری، ترانه‌هایی که محسن چاوشی برای سریال خوانده هم بعد از مدت‌ها، نمایانگر یک چاوشی سینه سوخته است که احوالات ملت عاشق را در سال‌های اخیر، در بهترین ترانه‌هایش نمایندگی کرده. اینجا هم ترانه «رفیقم کجایی» که در انتهای اپیزود پنجم روی تصویر جدایی و دلتنگی زوج عاشق شنیده می‌شود، در مدت زمانی کوتاه راه خود را به فرهنگ عامه باز کرد و قلوب ملت را به تسخیر درآورد.

    با حسی متفاوت و امروزی روی تصاویر مربوط به دوران گذشته. خرق عادتی خلاقانه در حاشیه صوتی یک محصول تاریخی که برخلاف شیوه معمول استفاده از آواز و ترانه مبتنی بر موسیقی ارکسترال، از ترانه پاپ بهره برده است. شبیه به حس متفاوتی که شنیدن موسیقی «هیپ هاپ» امروزی روی تصاویر برده‌های رنگین پوست قرن نوزدهمی در «جنگوی رها از بند» تارانتینو برمی‌انگیخت؛ اینجا هم موسیقی پاپ، باروت بیداد صحنه و داستان را مشتعل می‌کند و قلب تماشاگر را مشحون از عواطفی که پوسیدند و عاشقانه‌هایی که در خلوت دل پژمردند، به تپش می‌اندازد.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    دلیل این که این همه مصطفی زمانیدر سریال شهرزاد

    عینکش را با دست به بالا تنظیم می کرد چه بود؟ خواست کارگردان یا …. ؟

    مصطفا زمانی بازیگر نقش فرهاد دماوندی در سریال «شهرزاد» درباره این که چرا در طول سریال مدام دستش به سوی عینکی که به چشم دارد می رود و آن را میزان می‌کند، توضیح داد.

    او در پاسخ به سوالی درباره اینکه آیا میزان کردن عینک روی صورتش بخشی از تعریف نقش و تیک‌های شخصیت است؟ به خبرگزاری مهر گفت:من از عوامل تیم تولید عذرخواهی می کنم اما آن عینک برای من بزرگ بود و روی صورتم نمی‌ایستاد به همین دلیل دایما ناگزیر بودم آن را بالا ببرم.

    وی با تاکید بر اینکه قرار نبوده است، جابه‌جا کردن عینک روی صورت بخشی از رفتار شخصیت فرهاد باشد، بیان کرد: البته در بعضی از موقعیت ها مانند فکر کردن، قرار بود این اکت باشد که فکر می کنم کاملا برای مخاطب مشخص است و بیننده متوجه می شود، اما مثلا در زمانی که شخصیت را در بحبوحه درگیری ها دستگیر می کنند دیگر قرار نبود این اکت را داشته باشم و مشکل از همان بزرگ بودن قاب عینک برای صورتم بود.

    او در پاسخ به اینکه چرا عینکی مناسب وی تهیه نشده بود، اظهار کرد: این مشکل مطرح شد، اما فکر می کنم فرم عینک به گونه ای بود که نمی توانستیم کاری کنیم. این عینک به مرور حتی مثل کفش جا باز می کرد و بزرگ تر می شد!

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    درباره ادعای برخی از کرمانی ها و توهین به آن هادر بخش

    هشتم سریال شهرزاد در اینستاگرام خود چنین نوشت:

    «سلام به همگى به خاطر مشغله ى كارى نشد كه اين روزها به صفحه ى اينستاگرامم سر بزنم و امروز كه كامنتهاى زير پست قبل رو ديدم خيلى تعجب كردم واقعا نميدونم با اين حرفها بايد خنديد يا گريه كرد.

    عزيزانِ دل ِ كرمانى ، هم وطنهاى نازنين من اول اينكه داستان سريال شهرزاد مربوط به سال ١٣٣٢ ميباشد و اون زمان هيچ شهرى حتى خود تهران ذره اى به شكل امروز نبود ، دوم اينكه شيرين قصه ، پرى ناز ايزديار نيست و با توجه به شخصيت ناز پرورده اى كه داره از رفتار اجتماعى درست و ادبيات كلامى درستى برخوردار نيست و بارها و بارها تو اين ٨ قسمت شاهد حرفها و رفتارهاى اينچنينى ازش بوديم ، به نظرم بعضى ها با كامنتهاشون خيلى كم لطفى كردن واز كاه كوه ساختن به هر حال اميدوارم اين سو تفاهم رفع بشه ، همه جاى ايران براى من زيباست و نه فقط روى شهر خودم ، روى كشور و مردم عزيزم تعصب دارم .

    اميدوارم از تماشاى سريال شهرزاد لذت ببريد و نگذاريد خستگى ٨ ماه كار شبانه روزى به تنمون بمونه اين سريال با يک دنيا عشق و علاقه فقط براى لذت بردن شما ساخته شده .

    ❤️?? پ ن : البته دوستانى كه از الفاظ ركيک در كامنتهاشون استفاده كردند هم بلاک شدن .»

    در بخش 8 سریال شهرزاد ، شیرین که تازه از سفر کرمان بازگشته در پاسخ به پرسش پدرش که مسافرت چگونه بوده است چیزی شبیه به این گزاره می گوید: «خوب نبود، یه شهر خاکی و عقب افتاده با آدم های دهاتی و …»

    نماینده کرمان نیز به این رویداد واکنش نشان داده و خواستار توقف پخش شهرزاد شد.

    در همین راستاحسن فتحی نیز به این جبهه گیری کرمانی ها واکنش نشان داد

    به گزارش تسنیم، کارگردان این سریال، ضمن اظهار تاسف از سوتفاهم پیش آمده در رابطه با شهر کرمان در یکی از قسمت های این سریال اظهار کرد: جایگاه فرهنگی و اقتصادی رفیع مردم هنرپرور کرمان در تاریخ ایران بر کسی پوشیده نیست و مایه مباهات است.

    او با توجه به قسمت‌های بعدی سریال شهرزاد، این چنین توضیح داد: در بخشی از قسمت یازدهم سریال نه تنها معلوم می‌شود که خانواده شیرین که در واقع -شخصیت منفی و افاده‌ای قصه است- کرمانی نیستند بلکه مردم نجیب و نازنین کرمان مورد ستایش قرارمی گیرند.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    دو مقاله در دفاع از سریال شهرزاد

    عصر ایران – مهرداد خدیر : حاشیه سازی غیر ضروری

    خبرآنلاین – دانش، مهرزاد : توهم توهین در سریال شهرزاد

    مقاله نخست

    عصر ایران؛ مهرداد خدیر

    حاشیه سازی غیر ضروری برای سریال «شهرزاد»

    با توزیع قسمت نهم سریال «شهرزاد» در شبکه نمایش خانگی همان اندک نگرانی که به خاطر دیالوگی درباره سفر به کرمان ایجاد شده بود منتفی شده و کارگردان هم البته توضیح داده عجله نکنید و منتظر قسمت های بعد باشید تا بدانید قضاوت بازیگر نقش منفی تا چه اندازه نادرست بوده است.

    پس از حرف و حدیث‌هایی که مطرح شد نماینده کرمان در مجلس شورای اسلامی در تذکری به وزیر ارشاد این موضوع را مطرح کرد: «اخیرا سریالی با عنوان “شهرزاد” به کارگردانی شخصی به اسم “ح. ف” در شبکه نمایش خانگی آمده که توهین جدی به مردم ولایتمدار و بصیر دیار کریمان، شهر کرمان است.»

    وی که در دولت اول محمود احمدی نژاد وزیر علوم و تحقیقات و فناوری بوده گفته است: «این مسئله جای تاسف دارد که اجازه پخش چنین سریال‌هایی را می‌دهند و لازم است نسبت به جمع‌آوری آن اقدام کنند و ما نیز شکایت به قوه قضائیه را در دست پی‌گیری داریم».

    ماجرا از این قرار است که در یکی از قسمت‌ها شخصیت منفی سریال، توصیفی درباره کرمان 60 سال پیش دارد و کارگردان نیز توضیح داده همان‌گونه که دیگر سخنان و قضاوت های این شخص (‌شیرین/ دختر بزرگ آقا) نادرست است در قسمت‌های بعد می‌بینیم که در روایت این سفر نیز درست نگفته است و چند قسمت دیگر این سوءتفاهم رفع می‌شود.

    جدای این که این امکان وجود داشت که آن دیالوگ قدری دقیق‌تر بیان شود و مثلا اشاره‌ای به کرمان نکنند چند نکته را می‌توان یادآور شد: حاشیه سازی غیر ضروری برای سریال «شهرزاد» اول: با نزدیک شدن به انتخابات مجلس شورای اسلامی برخی نمایندگان می‌کوشند از این طریق محبوبیت و مقبولیتی برای خود کسب کنند و در این میان دیواری کوتاه تر از هنرمندان پیدا نمی‌کنند. البته از آقای محمد مهدی زاهدی می‌توان پرسید مگر مدام نمی‌گویید که پیش از انقلاب به شهرها و روستاها رسیدگی نمی‌شد و مگر این توصیف مربوط به سال‌های پس از کودتای 28 مرداد و پیش از پیروزی انقلاب و از زبان یک شخصیت منفی نیست؟

    پس چرا احساس توهین به شما دست داده است؟ از کجای توصیف شرایط و وضعیت 60 سال پیش آن هم از زبان شخصیت منفی سریال – که می‌تواند مثل دیگر قضاوت‌های او نادرست باشد- احساس توهین به شما دست داده است؟ آیا جز این است که استانداردهای زندگی در 60 سال قبل با اکنون بسیار متفاوت بوده است؟ روایت استاد دکتر محمد علی اسلامی ندوشن از دوران کودکی خود را در کتاب «روزها» بخوانید تا بدانید 80 یا 90 سال قبل امکانات زندگی در مناطق مرکزی ایران چیزی در حد صفر بوده است و شاید صفر مطلق. البته که در دهه 30 به نسبت 20 سال قبل از آن تفاوت کرده بود اما با دهه 50 قابل قیاس نیست که درآمد نفت فوران کرد. بهترین مرجع و منبع برای این مقایسه کتاب « تاریخ ایران مدرن» نوشته «یرواند آبراهامیان» است و اگر نقل‌ اطلاعات‌ مختلف از آن موجب اطاله کلام نمی‌شد

    شاخص‌هایی را می آوردیم که نشان می‌داد ایران در این شصت هفتاد سال چه تغییرات شگرفی به خود دیده است. دوم: از نماینده کرمان که بالطبع داعیه‌دار دوست‌داری کرمان و کرمانی‌هاست می‌توان پرسید در چهار سالی که وزیر علوم بوده برای نکوداشت مشهورترین کرمانی پژوهش‌گر و نویسنده دانشگاهی ایران – مرحوم باستانی پاریزی- چه کاری انجام داد و آیا اصلا اثری از او را خوانده است؟!

    ما کرمان را با شخصیت‌های فرهنگی آن مانند مرحوم باستانی پاریزی و هوشنگ مرادی کرمانی و محمد جواد حجتی کرمانی و با صنعت گرانی چون همایون صنعتی‌زاده و سیاسیون مشهور آن می شناسیم ولی این حساسیت را در تجلیل از آنان ندیدیم. شاید چون انتخابات مجلس نزدیک نبوده است. سوم: «ح.ف» دیگر کیست؟

    اگرمنظورتان«حسن فتحی» کارگردان مطرح سینما و تلویزیون ایران است که او حسن فتحی است نه ح.ف. متهم پرونده و بابک زنجانی نیست که با نام‌های اختصاری نام او را می‌آورید! کارگردانی است که دارد پا جای پای علی حاتمی فقید می گذارد. چی را جمع آوری کنند؟ مگر با سرمایه و هنر مردم می توان این گونه بازی کرد؟!

    مگر وقتی شما وزیر بودید مسوول تک تک کلماتی بودیدکه همه اعضای هیات علمی در همه دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی بر زبان می آوردند که وزیر ارشاد را مسوول همه دیالوگ های تمام فیلم هاس سینمایی و شبکه نمایش خانگی می‌دانید؟! چهارم: نشد این جماعت حرفی بزنند و کلماتی مانند «برخورد» و«شکایت» در آن نباشد! برخورد کنند که چی بشود؟ تا مردم بروند سریال علیرضاخان و لطیفه را از ماهواره‌ها دنبال کنند؟! چطور آن 4 کلمه دیالوگ را که نپسندیدید، شنیدید اما آن همه تصویر زیبا را ندیدید؟ تا به حال در کدام فیلم کودتای 28 مرداد این قدر تاثیر گذار و رسا به تصویر کشیده شده بود؟ «ح.ف» دیگر یعنی چه؟ واقعا موانست و مجالست و مصاحبت 4 ساله با آقای احمدی نژاد تا این اندازه باید بر روی ادب انسان تاثیر بگذارد؟ تا «تق»ی به توقی می خورد می گویند شکایت می‌کنیم.

    شما نماینده مجلس هستید و از همان تریبون هم می توانید اعتراض خود را مطرح کنید. چرا مدام می خواهید پای قوه قضاییه را به میان بکشید؟ چرا تصور می کنید شکایت از کارگردان محبوب و مطرحی چون حسن فتحی برای شما اعتبار آفرین و رای آور است؟

    شمار بازدید کنندگان از صفحه مجازی ترانه علیدوستی بازیگر نقش «شهرزاد» از یک میلیون نفر فراتر رفته است. آخر کیست که دوستدار کرمان و کرمانی نباشد؟ اما دفاع هایی از جنس باستانی پاریزی و روایت های او درباره کرمان کجا و حساسیت نشان دادن هایی از جنس آقای زاهدی کجا؟

    مردم کرمان در گستره تاریخ به سعه صدر شهرت دارند و این خصوصیت مردمان کویری است که دنیا را بسیارفراخ می بینند و کرمان و یزد و دیگر شهرهای کویری از این رو باصفاتی چون بزرگ منشی شناخته می شوند و کسی که افتخار نمایندگی مردم این سامان را دارد نیز مانند خود آنان باید بزرگ منشانه برخورد کند نه این که تقاضای برخورد داشته باشد و تهدید کند. کرمان شخصیت های برجسته و صاحب قلمی دارد اما هیچ یک این گونه برنیاشفتند که آقای زاهدی و همین می تواند گواهی باشد بر این که مشکل هرگزبه آن حادی که آقای زاهدی تصور می کند نیست.

    در این سریال، دختر از دماغ فیل افتاده بزرگ آقا، جمله ای گفته که اگر از زبان شخصیت مثبت فیلم (شهرزاد) بیان شده بود قابل انتساب به کارگردان بود و نه از جانب خود او. جالب این که کسانی که در حق شخصیت های بزرگ کرمان بالاترین جفاها را روا می دارند حالا به خاطر دیالوگی سینه چاک کرمان و مردم کرمان شده اند غافل از آن که بارزترین ویژگی مردمان کویر بلند نظری و سعه صدر آنان است و به اسم خیرخواهی آنان نمی توان بدِ دیگران را خواست. کرمان و کرمان دوستی را با نوشته های باستانی پاریزی و سرمایه گذاری های همایون صنعتی‌زاده و قلم شیوای مرادی کرمانی و سیاست مداران ملی آن می شناسیم و بهانه گیری به خاطر گفته های یک نقش را نمی توانیم در این مجموعه قرار دهیم. چه کنیم؟ شاید این ناتوانی به خاطر این باشد که ما ریاضی دان منتخب جهان نشده ایم.

    سریال شهرزاد خوش‌ساخت است.خیلی. به خاطر آن زحمت کشیده‌اند. خیلی. علی نصیریان بازی بسیار روانی دارد. بازی‌های ترانه علیدوستی و شهاب حسینی هم درخشان است. صدای محسن چاووشی هم خوش نشسته است. این همه نکته خوب را رها کنیم و تنها به خاطر یک دیالوگ پروژه‌ای را که می‌تواند ده ها میلیارد تومان فروش داشته باشد متوقف کنیم؟! هر چند که خوش‌بختانه این اتفاق نیفتاده است و عرضه ادامه دارد. کاش آقای زاهدی هم اهل تماشا بود و این قدر به دنبال برخورد و شکایت نبود. راستی وقتی باستانی پاریزی درگذشت (‌هم او که بیش از نیم قرن برای کرمان و درباره کرمان نوشت و استاد بازنشسته و نامدار دانشگاه تهران هم بود) نماینده کرمان با سابقه تصدی وزارتخانه متصدی دانشگاهیان چقدر از او یاد کرد؟!

    مقاله دوم

    خبرانلاین- دانش، مهرزاد

    توهم توهین در سریال شهرزاد

    قطعا در بخش‌های خبری تلویزیون بار‌ها دیده‌اید که از قول برخی چهره‌های سیاسی کشورهای متخاصم و یا مخالف (از نتانیاهو گرفته تا عادل الجبیر)، صحبت‌هایی نامطلوب علیه شخصیت‌ها و هنجارهای سیاسی کشورمان پخش شده است. آیا انعکاس این صحبت‌ها، به معنای توهین سدا و سیما به رجال و ارزش‌های حکومت جمهوری اسلامی ایران و همراهی و همدلی با آن سیاستمداران متخاصم خارجی است؟

    لابد در برخی سریال‌ها و فیلم‌های تاریخی/مذهبی ملاحظه کرده‌اید که از زبان چهره‌های منفی‌ای همچون یزید و ابن زیاد و ابوسفیان و… سخنانی ناروا بر ضد ارزش‌های شیعی و مناسبات اهل بیت گفته می‌شود. آیا پخش این دیالوگ‌ها به معنای ضدیت کارگردان و بازیگر آن فیلم و سریال با مکتب ائمه اطهار است؟

    بابت طرح این دو پرسش ساده که جواب‌هایی بسیار بدیهی دارند، از خواننده باشعور مطلب پوزش می‌طلبم؛ ولی متاسفانه گاهی اوقات فضاسازی‌هایی هوش ربا در قبال تولیدات فرهنگی و هنری به وجود می‌آید که جز توسل به این مثال‌های بدوی، راه دیگری برای پاسخ به ذهن متبادر نمی‌شود.

    آنچه اخیرا در قبال مجموعه شهرزاد تبدیل به غائله‌ای نابخردانه شده است، نمونه‌ای از این جریان غریب است. ماجرا خیلی ساده است: یکی از شخصیت‌های داستان (که زنی نازپرورده و پرافاده و در عین حال به دلیل هوو نازل شدن بر سرش، رقت انگیز است) برخلاف میلش مجبور به مسافرت به کرمان می‌شود و در بازگشت از آن منطقه با عبارت‌هایی نامطبوع یاد می‌کند.

    این عبارت‌های نامطبوع، دلالت بر حس انگیزشی او در مسیر درام دارد. این یک فیلم مستند درباره کرمان‌شناسی و مردم‌شناسی آن دیار نیست که قرار باشد تک تک جملاتش ناظر به واقعیت باشد؛ بلکه فیلمی داستانی است و در داستان بر حسب شخصیت‌های منفی و مثبت و اتفاقات گوارا و ناگوار و موقعیت‌های پرفراز و نشیب روایت، در هر مقطع دیالوگ‌هایی متناسب با فضای درام (و نه واقعیت بیرون از چارچوب داستان) ادا می‌شود. اتفافا اینکه شخصیتی در ابعاد این زن، قرار باشد در بازگشت از سفر اجباری‌اش به کرمان، از این شهر (و هر شهر دیگری که رفتنش به آنجا با اجبار و اکراه و در اثر رویدادی تلخ در زندگی زناشویی بوده باشد) کلی تعریف و تمجید کند، فضایی پرمضحکه و تصنعی شکل خواهد گرفت و عملا توهین به شعور مخاطب (از جمله مخاطبان کرمانی) خواهد بود. از سوی دیگر شهرزاد یک سریال است.

    در بررسی یک سریال، هیچ‌گاه با استناد به یک دیالوگ و نما و حتی قسمت، نتایج قطعی گرفته نمی‌شود و حتی ما منتقد‌ها هم از نوشتن نقد تا قبل از اتمام آن ابا داریم و نهایتا اگر هم قرار باشد چیزی به بهانه‌اش بنگاریم، مطالبی کلی خواهد بود و نقد به معنای درست ترش را به فرجام ماجرا موکول خواهیم کرد.

    این روند در خصوص ماجراهایی مانند این جور غائله‌ها، بیشتر نمود دارد. سریال، کلیتی به هم پیوسته از حلقه‌های متصل به هم است و نمی‌توان با انگشت نهادن بر یکی، تمام پیکره را تحلیل کرد. پاسخ دراماتیک یک کنش یا دیالوگ یا موقعیت، ممکن است در قسمتی دیگری از سریال با کنش و صحبت و وضعیت دیگری داده شود.

    نمی‌توان لا اله را علم یزید کرد و از آن پیراهن عثمان بافت و الا الله ش را نادیده گرفت. چنین رویکردی یا ناشی از جهل است و یا غرض ورزی که در هر دو حالت نامطلوب است. عبارت «توهین»، مفهوم حقوقی و واژگانی خاص خود را دارد و اگر قرار باشد بدون در نظر گرفتن نمودهای بدیهی شعور هنری و درک فرهنگی از اقتضائات ماهوی یک پدیده، از این مفهوم استفاده‌های دم دستی به عمل آید، هیچ بنایی روی بنای دیگر بند نخواهد شد.

    اگر قرار بر این روند باشد پس فردوسی بزرگ هم محکوم است به توهین به اقوام ترک زبان در این بیت از شاهنامه که: بود ترک، بد طینت و دیو زاد/ که نام پدرشان ندارندیاد

    در حالی که این بیت از زبان یکی از شخصیت‌های حاضر در مجلس بین سیاوش و رستم ابراز می‌شود و ناظر به عقیده خود فردوسی نیست.

    سعدی نیز ابیاتی مشابه درباره این قوم دارد: ندانی کــــه مـن در اقالیم غربت/چـــرا روزگاری بــکـــــــردم درنــگــــی

    برون رفتم از ننگ ترکان که دیدم/جهان درهم افتاده چون موی زنگی

    همــــه ادمی‌زاده بودند لیکــــــن/چـو گرگــان بخونخوارگی تیزچنگی

    اما توصیف سعدی نه ناظر به کلیت رفتاری و نژادی ترکان، بلکه ناشی از حس حضور در مناسبات خصمانه حکومت‌های وقت و زمانه‌اش بوده است. نظامی گنجوی نیز در شعری می‌سراید: ترکی صفت وفای ما نیست /ترکانه سخن سزای ما نیست که البته این نکته نه عقیده خود این شاعر، بلکه جمله‌ای است از جانب پادشاه زمانه‌اش که می‌خواست خود را از شباهت با فردی همچون محمود غزنوی مبرا سازد. از این دست مثال‌ها در ادبیات و شعر ایران کم نیست و اگر قرار باشد نگاهی همچون غوغامداران بر سر سریال شهرزاد بدان‌ها داشت؛ لاجرم از فردا باید جواز انتشار شاهنامه و بوستان و گلستان و… هم باطل شود.

    آثار هنری، معیار و مبنایی جدا از سنجه‌های ارزیابی سایر پدیده‌های بشری دارند و کم هوشی فراوانی می‌طلبد تا فارغ از اقتضائات این چنینی، حکم به تنبیه و تهدید و درفش و داغ داده شود. ****** اما چرا هر از چندگاهی در قبال برخی آثار هنری از جمله فیلم ها و سریال ها، با استناد به مناسبات مربوط به لهجه و قومیت و شهر و نژاد و…این نوع غائله ها برپا می شود؟ و حتی فراتر از آن، گاهی تعصبات شغلی و صنفی هم به میان می آید و با استناد به این که مثلا فلان شخصیت منفی بهمان سریال فلان شغل را دارد، پس این سریال به همه شاغلان آن صنف توهین کرده است.

    این حس و میل فراوان به توهین یابی در برخی از اقشار جامعه ما از کجا نشأت می گیرد؟ پیش از این نگارنده در یادداشتی مندرج در ماهنامه فیلم که به بهانه غائله برخی پزشکان در برابر سریال مهران مدیری نوشته شده بود، اشاراتی اجمالی را مطرح کرده بود از آن جمله که موارد پرشماری در پیشینه‌های تاریخ و فرهنگ و حکومت و اقتصاد و باورهای اجتماعی دست به دست هم داده است تا در بسیاری از پیکره‌های گروهی جامعه ما، تشخص هویتی، نه با اثبات و ایجاب، بلکه با توهم توهین شدگی و تهاجم یافتگی، اعتبار پیدا کند. گویی برخی از مردمان و حتی گروه‌های مرجع ایشان، ناخواسته میل فراوان دارند تا از طرف جایی به ایشان توهین (ولو پنداری) شود و سپس با فریاد تظلم خواهی و اعتراض علیه آن توهین، مراتب اعتباری و هویتی خود را به اثبات رسانند.

    بسیاری از ما دربه در دنبال این هستیم که اثبات کنیم کسی به ما و هنجار‌ها و منافع گروهیمان، توهین یا حمله کرده است؛ آن‌گاه با نمایش تورم رگ گردن، حمیت گروهی خود را فریاد می‌زنیم و خیالمان راحت می‌شود که چقدر مهم هستیم. تعصب، خودبرتربینی، عدم اعتماد به نفس، فقدان اعتماد اجتماعی، و از همه مهم‌تر ضعف شدید در بینش اجتماعی و فرهنگی، به این جریان منحط بیشتر دامن زده است. نگارنده ساکن و متولد تهران است و از ناحیه مادری نیز اصالت تهرانی دارد.

    اما چرا من (و بسیاری دیگر از همشهریانم) با وجود این همه تصویر منفی که از تهرانی ها – چه معاصر و چه قدیمی – در فیلم ها و سریال ها خلق می شود آزرده خاطر نمی شوم؟ از لات های بی ناموسی که در فیلم های مسعود کیمیایی به تجاوز و تعدی به حق دیگران مشغولند تا علاف های کله پاچه خوری که در هزاردستان زنده یاد علی حاتمی جز کتک کاری و عیاشی کار دیگر بلد نبودند و در شهری مملو از کثافت و شپش و فلاکت به سر می بردند… حالا تازه این تصویر تهران و تهرانیان در آثار فیلمسازانی متشخص است؛ وگرنه نمودهایش در فیلم های دیگران که مثنوی هفتاد من است. شاید یکی از ابعاد این موضوع به ماجرای اقلیت/اکثریت یا مرکز/حاشیه معطوف باشد.

    متاسفانه فقدان یا کمبود رسیدگی های مقتضی به برخی مناطق غیر مرکز که نه مربوط به امروز و دیروز، بلکه معضلی ریشه ای از دهه های پیشین است، پتانسیلی متراکم و پربغض پرورش داده است که به محض بروز کوچکترین تلنگر، قابلیت فوران دارد و در صورت مهارنشدگی می تواند مسأله ساز باشد.

    مقصر در این میان، نه لزوما آن تلنگر (که می تواند از اساس پندارآلود باشد)، بلکه در درجه اول، دامن زنندگان مسئول فضای همچنان تبعیض آلود بین مرکز و حاشیه هستند و در درجه دوم، متولیان فرهنگی ای که می توانند در آگاه سازی و بهبود اندیشه فرهنگی و هنری مردمان موثر باشند و عملا کاری انجام نمی دهند؛ که بیش از همه، مدیران مربوط دستگاه رادیو و تلویزیون به دلیل برد وسیع رسانه ای شان متهم در این نوع کوتاهی ها به شمار می آیند.

    نکته دیگر نیز برمی گردد به ماهیگیری از آب های گل آلود. معمولا افرادی که در پی بقای مقام و منصب خود در جایگاه هایی هستند که نیاز شدید به رأی های محلی و اقلیمی دارد، مترصد خودنمایی و خودجلوه گری در این جور موقعیت ها هستند تا مثلا اثبات کنند که چقدر برای حوزه های متبوع خویش اهمیت فراوان قائلند؛ فارغ از این که اگر سابقه و صبغه برخی از ایشان در همین منصب و مناصب پیشین کندوکاو شود؛ آن گاه روشن خواهد شد که چه شاهکارهایی برای خلق الله (چه در حوزه عموم مردم و چه در نواحی اقلیمی خویش) به جا نهاده اند و وجدان شان هم به آسودگی خفته است.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    سریال شهرزاد ، کمیا ، معمای شاه و دندون طلا از کار هایی

    هستند که یک اتومبیل قدیمی دوج 66 ساله در آن حضور دارد.

    به گزارش عصر ایران، این روزها در سریال هایی که در فضا های تاریخی ساخته می‌شود، یک دوج مشکی بسیار تمیز حضور فعال دارد. این خودرو در سریال شهرزاد که این روزها در شبکه نمایش خانگی توزیع می شود، مربوط به شخصیت بزرگ آقا با بازی علی نصیریان است.

    یکی از دلایل اختصاص این خودرو به یکی از شخصیت های اصلی سریال سالم بودن و شرایط خاص آن بوده است. این دوج کرنت که مدل آن 1949 میلادی است، در وضعیت بسیار مطلوبی نگهداری شده و با بازسازی هایی که در آن انجام گرفت، هم اکنون به عنوان یکی از پایه های اصلی خودرویی در سریال های تاریخی حضور فعال دارد.

    حمید انتشاری مالک این خودروی 66 ساله درگفت و گو با عصر ایران در مورد سریال هایی که این دوج در آن حضور داشته گفت: این خودرو علاوه بر حضور در سریال شهرزاد در سریال های تاریخی معمای شاه، کیما و دندون طلا که در شبکه نمایش خانگی پخش شد حضور داشته است.به گفته وی این خودرو حدود 8 ماه در سریال شهرزاد حضور داشته است.

    دوج کرنت جزو اولین نسل های کرنت است که تولید آن از سال 1949 آغاز شد و مدل بعدی آن در سال 1953 با تغییراتی که مهمترین آن را می توان یک تکه شدن شیشه جلو ذکر کرد. مدل کرنت در دنیا تا سال 76 ادامه یافت و دوج در سال های بعد تولید مدل های دیگری را در دستور کار خود قرار داد.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    علیرضا منظری توکلی نماینده مردم بافت ، رابر و ارزوییه در مجلس

    بهدفاع ازاز سریال ویدیویی شهرزاد پرداخت

    عضو هیات رییسه فراکسیون رسانه و هنر مجلس با اشاره به انتقادات اخیر نسبت به سریال «شهرزاد» گفت: با اندکی صبر و تامل و درخواست توضیح از مسوولان و عوامل فیلمساز،‌ پیش از رسانه‌ای کردن مسایل می‌توانیم مانع توقف پخش سریال‌های فاخر شویم.

    علیرضا منظری توکلی در گفت و گو با خانه ملت، با بیان این که نباید به علت برخی سوتفاهم های پیش آمده جلوی پخش شهرزاد گرفته شود،‌ گفت: با گفتگو و توضیح می توان علت برخی سوتفاهم ها را فهمید و آن را برطرف کرد.

    نماینده مردم بافت،‌ رابر و ارزوییه در مجلس شورای اسلامی بر این اساس بر ضرورت نظارت بیشتر وزارت ارشاد تاکید کرد و ادامه داد: متاسفانه به خاطر بسیاری از سوتفاهم های پیش آمده در جریان اکران،‌ اجرا یا پخش برنامه های مختلف،‌ جلوی ادامه کار بسیاری از آنها گرفته شده است که این کار بعضا به ضرر فرهنگ و هنر کشور نیز بود.

    این نماینده مردم استان کرمان در ادامه با تاکید بر این که باید در زمینه پخش سریال های شبکه خانگی هوشیاری لازم صورت گیرد،‌ گفت: بهتر است افراد برای اظهارنظر در خصوص سریال ها اندکی صبر پیشه کنند و پیش از رسانه ای کردن از مسوولان امر توضیح بخواهند تا شاهد توقف پخش سریال های فاخری مثل شهرزاد به کارگردانی حسن فتحی که پیش از این نیز سریال فاخری مثل «شب دهم» را در آثار خود دارد،‌ نباشیم.

    او در پایان خاطرنشان کرد: سریال شهرزاد با استقبال خوبی از سوی مردم روبرو شده است که باید از این فرصت برای فرهنگ سازی و ارایه تاریخ و گذشته مردم به آنها استفاده شود. وی افزود: استقبال خوب مردم از فیلم ها و سریال های شبکه نمایش خانگی فرصتی است برای استفاده فیلمسازان جهت نمود فرهنگ ایرانی و اسلامی و نمایش دادن تاریخ و هر آنچه یک ایرانی باید از گذشته و نحوه زندگی در حال بداند.

    او با بیان این که مردم حاضرند بهای فیلم خوب را بپردازند، گفت: دلیل این که رویکرد مردم به شبکه نمایش خانگی افزایش یافته است، در یافت محتوای خوب و عمیق از این دست از فیلم هاست که کارگردانان و فیلمسازان نیز این را متوجه شده اند و می دانند اگر فیلم بامحتوایی نسازند قطعا فروش نمی رود لذا برای استقبال مردمی تمام تلاش خود را برای ساخت یک اثر خوب به کار می گیرند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز باید از این موقعیت استفاده کند و بداند در این زمینه هرچه هزینه کند، استفاده در جهت انتقال فرهنگ ایرانی و اسلامی است و نتیجه بخش نیز خواهد بود.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    روزنامه جام جم ارگان مطبوعاتی سدا و سیما با الفاظی همچون «نمایش صحنه‌های میخوارگی، بهره‌گیری از برخی دیالوگ‌های ناشایست، پوشش نامناسب بازیگران زن در برخی صحنه‌ها و اهانت به قومیت‌ها که به‌تازگی نمونه‌ای از آن حاشیه‌ساز شده، اوضاع شبکه نمایش خانگی را نگران‌کننده دانست و علیه سریال های موفق این شبکه از جمله شهرزاد، موضع گیری کرد.

    به گزارش بانی فیلم، در این مطلب که با عنوان «میوه‌های ممنوعه در شبکه نمایش خانگی» منتشر شده آمده است : شبکه نمایش خانگی که در دهه ۷۰ و با هدف حمایت از سینما، ارتقای فرهنگ عمومی و مقابله با تهاجم فرهنگی به وجود آمد و پس از تاسیس موسسه رسانه‌های تصویری و با ایجاد موسسات خصوصی، فعالیت آن شکل گسترده تری به خود گرفت، در این سال‌ها و به‌ویژه در این چند وقت اخیر نه تنها از اهداف و آرمان‌های اولیه فاصله گرفته، بلکه حتی مخالف و معکوس اهداف تعریف شده اش عمل می‌کند.

    شبکه نمایش خانگی چندی است آثاری تولید می‌کند که در آن مصداق‌های ناهنجاری به چشم می‌خورد و برخی از صاحبان فیلم و سریال‌ها با سواستفاده از فضای باز موجود، دست به ترفندهایی گاه غیراخلاقی و منافی باورها و اعتقادات عمومی مردم برای جذب بیشتر مخاطب می‌زنند. سوال اینجاست که چه شد چاقو دسته خود را بریده و نهادی که قرار بود اتفاقات خوبی را رقم بزند، حالا باعث تبعاتی منفی در جامعه شده و هم به دلیل کارکردی معکوس سدای اعتراض اهالی سینما و تلویزیون را هم بلند کرده است؟ نهادهای ارزشیابی و نظارت در حوزه تولید و نمایش فیلم و سریال باید با آگاهی به حساس بودن مسوولیت خود، نقش نظارتی‌شان را به بهترین شکل ایفا کنند تا تبعات منفی و مخرب سهل انگاری‌ها و خطاهای برخی، منجر به این نشود که به جای مقابله با تهاجم فرهنگی، با آن همراه شویم. نمایش صحنه‌های میخوارگی، بهره‌گیری از برخی دیالوگ‌های ناشایست، پوشش نامناسب بازیگران زن در برخی صحنه‌ها و اهانت به قومیت‌ها که به‌تازگی نمونه‌ای از آن حاشیه‌ساز شده، اوضاع شبکه نمایش خانگی را نگران‌کننده نشان می‌دهد و نیاز به نظارت جدی‌تر وزارت ارشاد به عنوان متولی اصلی ماجرا را گوشزد می‌کند.

    محمدحسین فرحبخش، تهیه‌کننده و کارگردان سینما نارضایتی خود را از شبکه نمایش خانگی اعلام کرد و گفت: هیچ‌کدام از سریال‌های شبکه نمایش خانگی همچون قهوه تلخ، شاهگوش، دندون طلا و شهرزاد با موفقیت روبه‌رو نشده و همه آنها هم شکست خورده‌اند، چون من آمار دقیق این حوزه را دارم. این کارگردان که امسال با فیلم «آبنبات چوبی» با بازی رضا عطاران قصد حضور در جشنواره فیلم فجر را دارد، ادامه داد: من کلا مخالف ساخت سریال در شبکه نمایش خانگی هستم. برای این‌که سینما را نابود می‌کند و تماشاگرانش را کاهش می‌دهد. چون سینما یک محدودیت‌هایی دارد و ما براساس این محدودیت‌ها فیلم می‌سازیم. پس باید نهادهای دیگر وزارت ارشاد هم تابع همان محدودیت‌ها، قوانین و مقرراتی باشند که سینماگران از آن تبعیت می‌کنند.

    احمد نجفی هم ریشه اتفاقات پیش آمده و وضعیت نگران کننده شبکه نمایش خانگی را دوگانگی معیارها و قوانین در فضاهای عرصه هنرهای نمایشی دانست و گفت: نمی‌شود در جایی یک ضابطه وجود داشته باشد و در جای دیگر یک قانون دیگر حاکم باشد. نتیجه‌اش همین اوضاع کنونی شبکه نمایش خانگی می‌شود. ممکن است برخی از این آثار مشتری‌هایی پیدا کند، اما به روحیه و روان یک ملت لطمه می‌زند. تهیه‌کننده‌ها هم از این دوگانگی آسیب می‌بینند و گیج می‌شوند. آنها محصول مشابهی را برای تلویزیون می‌سازند و فکر می‌کنند، می‌توانند آن را بدون مشکل در تلویزیون نمایش دهند، اما بعد از ممیزی فریاد و فغانشان بالا می‌رود که این سریال من نیست و صحنه‌های آن را درآوردند. بازیگر نقش ماندگار کارآگاه علوی درباره راهکار این مشکل بیان کرد: بالاخره یک جایی مسوولان ارشاد و رسانه ملی باید طی گفت‌وگوهایی سازنده به یک نقطه مشترک برسند و یک همسدایی را به وجود بیاورند. با این‌که مدیوم‌های تلویزیون، سینما و شبکه نمایش خانگی تفاوت‌هایی با هم دارند، اما به لحاظ حفظ ارزش‌ها و اعتقادات مردم هیچ فرقی میان این رسانه‌ها وجود ندارد و همه باید از قانون تبعیت کنند. نجفی که امسال به عنوان تهیه‌کننده فیلم «من یک ایرانی‌ام» با بازی علیرضا حیدری را در جشنواره فیلم فجر دارد، شبکه نمایش خانگی را تهدیدی برای تلویزیون دانست و گفت: قول می‌دهم اگر شبکه نمایش خانگی با همین معیارهای آزاد و رها سریال بسازد، متاسفانه تلویزیون که مخاطب خیلی وسیع‌تری دارد، از دهن می‌افتد،. چون مردم این آثار را به عنوان سریال می‌خرند و دیگر به سریال‌های رسانه ملی اهمیت نمی‌دهند.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    مصطفا زمانی و حنا علیدوستی – پشت صحنه سریال شهرزاد

    سلفی بامزه ای که مصطفا زمانی از خود در کنار حنا خانم دختر ترانه علیدوستی، از روزهای فیلمبرداری شهرزاد به اشتراک گذاشت.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز
© تمامی حقوق مطالب برای وبسایت ته موویز محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع و شرعا حرام می باشد.
طراحی و کدنویسی : پرشین وردپرس
سایت بت اسپات