عکس های جدید پیر داغر Pierre Dagher

    گالری عکس های جدید پیر داغر Pierre Dagher

    آرشیو عکس های جدید پیر داغر (سرگرد فتاحی)

    سرگرد بهروز فتاحی (پیر داغر) و زینت الملوک جهانبانی (لعیا زنگنه)

    در سریال «مدار صفر درجه» حسن فتحی (سکانس دادگاه زینت)

    سرگرد بهروز فتاحى شخصیت داستان «مدار صفر درجه» به شدت ایرانى است، ویژگى هاى قهرمان سریال حسن فتحى آمیزه اى از وظیفه شناسى، احساسات انسانى، صلابت و تیزبینى است. شاید جدا از شخصیت پردازى، یك موضوع دیگر باشد كه كارآگاه فتاحى را براى بینندگان جذاب مى كند و آن زیبایى كار بازیگر این نقش است .

    «پیر داغر» هنرپیشه اى كه به این نقش جان بخشیده، بازیگرى عرب زبان و مقیم بیروت است. او كه بنا به اصرار فتحى به سریال «مدار صفر درجه» دعوت شده، با اندكى تغییر در چهره و نوع بازى اش به همتاى ایرانى خود مبدل شده تا آنجا كه بسیارى از بینندگان تا لحظه خواندن این مصاحبه تصور مى كرده اند او یك بازیگر تازه وارد «ایرانى» است.داغر البته در لبنان هنرپیشه اى معروف و شناخته شده است كه هر از گاهى در آثار سورى نیز به ایفاى نقش مى پردازد. او تاكنون در چهل سریال و چند فیلم سینمایى بازى كرده كه از این میان در 10 سریال در سوریه جلوى دوربین رفته است . پیر داغر مدرك كارگردانى ـ بازیگرى از دانشگاه عالى بیروت دارد و در آخرین فعالیت تلویزیونى خود در نقش «ابوعبیده» و در سرى دوم سریال «خالد بن ولید» به كارگردان غسان عبدالله ظاهر شده است، سریالى كه به گفته خودش در 3-4 ماه تولید شده و در ماه مبارك رمضان در برخى كشورها روى آنتن رفته است. فیلم رمانتیك «ماریا» هم از جمله آخرین كارهاى سینمایى اوست. داغر در تئاتر هم فعالیت زیادى داشته كه در این زمینه به آخرین نمایشش «چه گوارا» مى توان اشاره كرد كه در آن نقش فیدل كاسترو را بازى كرده است. این بازیگر در فیلم ویدئویى ـ سینمایى «افسانه هولوكاست» به كارگردانى عبدالحسن برزیده هم بازى كرده كه آماده پخش از شبكه جهانى سحر است.بازیگر نقش سرگرد فتاحى چند ماهى در ایران حضور داشته و در شرایطى كه «مدار صفر درجه» در سكوت خبرى ساخته مى شد، جلوى دوربین رفته است. او از مردم ایران، همكارى با گروه سازنده و شخصیت سرگرد فتاحى خاطرات زیادى با خود به لبنان برده و تأكید كرده كه با آنها زندگى مى كند.گفت وگوى «ایران» با پیر داغر تلفنى انجام شد، آن هم زمانى كه سرهنگ ارسیا و همپالكى صهیونیست اش را در قسمت بیست و پنجم سریال به گلوله بسته و عاشقانه دل به تقدیر سپرده بود. در این گفت وگو «مختار پرتو» زحمت ترجمه را برعهده داشت، گرچه گفت و گوى رخ به رخ آن هم به زبان بدون واسطه حاوى ارزش هاى دیگرى است.

    آلبوم عکس های جدید پیر داغر Pierre Dagher

    گالری عکس های جدید پیر داغر Pierre Dagher

    آقاى داغر، بازى در سریال «مدار صفر درجه» چگونه اتفاق افتاد؟ آیا شما قبل از این همكارى، با حسن فتحى آشنا بودید؟

    من 2 سال پیش از شروع كار در سریال «مدار صفر درجه» با آقاى فتحى آشنا شده بودم. او پیش از این سریال براى ساخت یك فیلم ویدئویى ـ سینمایى به نام «رؤیاهایت را به خاطر بسپار» به بیروت آمده بود و من به همراه نادى ابراهیم [ بازیگر نقش تئودور در سریال مدار صفر درجه ] با فتحى همكارى كرده بودیم. او همان زمان به من گفت در حال نوشتن یك سریال تاریخى است، بعد كه به ایران برگشت با یكدیگر در تماس بودیم و وقتى كار شروع شد، براى بازى در نقش «سرگرد فتاحى» به ایران دعوت شدم.

    آیا شما قبل از ورود به ایران و بازى در این سریال یا حتى آن فیلم ویدئویى از سینما و تلویزیون ایران شناختى داشتید؟

    البته آشنایى داشتم اما این شناخت چندان شفاف و روشن نبود. من پیش از آن با برخى گروه هاى فیلمسازى كه به بیروت آمده بودند همكارى كرده بودم و یك شناخت كلى از سینماى ایران داشتم. وقتى كار فیلمبردارى و تولید آثار ایران را مى دیدم، متوجه مى شدم كه با آرامش و بدون عجله كار مى كنند و این براى من خیلى خوب بود. آنها خیلى دقت مى كردند كه كارشان خوب پیش برود و محصول نهایى خوب ساخته شود. به نظر من ایرانى ها هم در سینماى جدى [ هنرى] و هم سینماى مخاطب عام [ تجارى] خیلى با آرامش كار مى كنند. من در لبنان از پشت صحنه چند فیلم ایرانى دیدن كردم و از نزدیك با سینماگران ایرانى آشنا شدم، حتى چند فیلم را كه براى جشنواره ها ساخته شده بود، دیدم و بسیار شگفت زده شدم.

    شخصا از سینما و تلویزیون ایرانى چه آثارى در ذهنتان باقى مانده است؟

    سریال حضرت یوسف(ع) را یادم مى آید كه اینجا فیلمبردارى مى كردند، همچنین وقتى به تهران آمدم، در شهرك سینمایى فیلم «فرزند صبح» را فیلمبردارى مى كردند و در آنجا با بهروز افخمى آشنا شدم. من یك دوست ایرانى دارم كه نامش سعید ملكان است و در كارهاى لبنانى به عنوان گریمور همكارى مى كند. من و او درباره سینماى ایران همیشه حرف مى زنیم و بحث مى كنیم. در مجموع سینماى ایران را در سال هاى اخیر شناختم و قبل از این شناخت زیادى از سینماى شما نداشتم.

    آیا از سینماگران مطرح ایرانى مانند عباس كیارستمى، رخشان بنى اعتماد و دیگران فیلمى دیده اید یا شناختى از آثارشان دارید؟

    متأسفانه سینماى ایران از جهان عرب دور است و مردم كشورهاى عربى را با سینماى ایران آشنا نكرده اند.

    در یك نگاه كلى سینماى ایران را به نسبت دیگر كشورها چگونه ارزیابى مى كنید؟

    من در این سطح و اندازه نیستم كه درباره سینماى بزرگ ایران نظر بدهم. اما معتقدم شما یك وجه تمایز با سینماى دیگر كشورها دارید و این كه تنوع فیلم هاى شما خیلى زیاد است. بعضى از كارهاى سینمایى شما جهانى است و در سطح اول سینماى دنیاست و من مى دانم كه برخى از فیلم هاى شما در جشنواره هاى جهانى مورد استقبال قرار گرفته است. در مجموع هم آثار تلویزیونى شما و هم فیلم هاى سینمایى تان از تمامى جهات داراى استانداردهاى جهانى است و مى تواند جزو آثار برتر قرار بگیرد.

    آقاى داغر، شما موفق به دیدن سریال «مدار صفر درجه» شده اید؟

    نه، ندیدم. اما به طور پراكنده درباره آن مطالبى شنیده ام. اخیراً در سرى دوم سریال «خالد بن ولید» بازى كردم كه در این سریال همكاران عبدالله اسكندرى طراح چهره پردازى، به عنوان گریمور همكارى مى كردند. آنها در این مدت به ایران مى رفتند و برمى گشتند، بنابراین همین دوستان برایم تعریف مى كردند كه در قسمت هاى مختلف چطور بودم و چطور بازى كرده بودم. به هر حال خودم دوست دارم آن را ببینم.

    حتى هنگام تصویربردارى و روى میز تدوین هم قسمت هایى از كار یا بازى خودتان را ندیدید؟

    نه، اصلاً. البته به من قول داده اند كه وقتى پخش سریال تمام شد DVD آن را برایم بفرستند.

    اگر ممكن است، كار در سینما و تلویزیون لبنان را با كار در این سریال و آن فیلم ویدئویى ایرانى مقایسه كنید، تا تصویر بهترى از موقعیت سینمایى 2 كشور به دست بیاوریم.

    واقعاً شما از ما پیشرفته تر هستید و مدت زیادى زمان لازم است تا ما هم در این زمینه پیشرفت كنیم. بعضى از موضوعاتى كه شما درباره آنها فیلم مى سازید ما كمتر كار كرده ایم، یكى از موضوعات، مضامین انسانى است. اصلاً وارد شدن به موضوعات انسانى براى ما خیلى سخت است، اما شما آن را بارها تجربه كرده اید. امیدوارم سینماى ما به موقعیتى برسد كه درباره موضوعات مختلف كار كند.

    شما در سریال «خالد بن ولید» یك نقش تاریخى دارید و در سریال «مدار صفر درجه» هم نقشى در یك داستان تاریخى بازى مى كنید. كار در این ژانر خاص چقدر در 2 كشور با هم متفاوت است؟

    ببینید. ما در كشورهاى عربى وقتى یك سریال تاریخى مى سازیم سعى مى كنیم در چند ماه آن را به پایان برسانیم. هدف از این نوع سریال ها بیشتر پخش در ایام ماه مبارك رمضان است و جنبه تجارى [سرگرم كنندگى] دارد. ما در این سریال ها خیلى به سمت تفصیلات و جزئیات نمى رویم. كارگردان هاى ما تمام انرژى شان را روى تولید هرچه سریع تر كار مى گذارند و به نوعى شتابزده اند. اما در كارهاى تاریخى شما وضع متفاوت است. شما به كوچك ترین جزئیات در طراحى صحنه و لباس، بازى ها، فیلمبردارى و… دقت مى كنید و سعى مى كنید همه چیز در جاى درست خود قرار بگیرد. به خاطر همین وسواس هاست كه سینماى ایران از سینماى جهان عرب موفق تر است.

    شما با كشورهاى دیگر هم در زمینه بازیگرى همكارى كرده اید؟

    بله. كشورهایى مانند سوریه كه عرب زبان هستند.

    شما در سریال «مدار صفر درجه» با بازیگران چند كشور مانند ایران، فرانسه، مجارستان و لبنان همبازى بودید، كار در سریالى كه هركس به زبان خودش بازى مى كرد، احتمالاً براى شما یك تجربه كاملاً جدید بوده، درست است؟

    این سریال، مهم ترین تجربه كارى من بود. به نظرم تجربه اى بسیار، بسیار غنى بود و البته كار سخت و سنگینى هم داشتم. این تجربه اى بود كه همیشه درباره آن صحبت خواهم كرد وهیچ وقت آن را فراموش نمى كنم.

    آیا بازى در مقابل كسى كه با زبان دیگرى حرف مى زد و شما به زبان خودتان پاسخ مى دادید، قدرى از كیفیت بازى و احساس شما كم نمى كرد؟

    در صحنه هایى از فیلم كه با بازیگران غیرعرب همبازى بودم، اصلاً نمى فهمیدم كه بازیگر مقابلم چه مى گوید، یعنى موضوع آن را مى دانستم، اما كلمه به كلمه آن را درك نمى كردم. خب این روى احساسات من تأثیرمى گذاشت، اما سعى مى كردم قدرت و انرژى بیشترى بگذارم و آن را به بهترین شكل بازى كنم.

    البته تلاش شما دیده مى شود و دلیل آن هم ارتباطى است كه بینندگان سریال با شما به عنوان یكى از 3 شخصیت اصلى نزدیك شده اند.

    برایم خیلى مهم است كه بدانم بینندگان چه نظرى درباره بازى من دارند. شما نظرتان چیست؟ مردم چه مى گویند؟ آیا خوششان آمده یا نه؟

    همان طور كه گفتم كار شما دیده شده و بسیارى پیش از خواندن مصاحبه حتى فكر نمى كرده اند كه شما یک بازیگر خارجى هستید.

    چه جالب. خدا را شكر. اگر واقعا نظر مردم هم همین باشد خیلى خوشحال مى شوم. من واقعا نقشم را دوست دارم چون شخصیتى با احساس، شجاع و با شهامت است و این را هم بگویم كه براى یک بازیگر افتخارى است كه بتواند نقش هاى متفاوت را بازى كند.

    خودتان موقع بازى احساس مى كردید كه به عنوان یک ایرانى بازى مى كنید؟

    من نمى توانم از خودم تعریف كنم. تنها باید بگویم سعى مى كردم به آن نقش جان ببخشم و تمام تلاشم را مى كردم كه خوب كار كنم، چون موفقیت در این نقش برایم خیلى مهم بود.

    حالا كه صدایتان را مى شنوم؛ احساس مى كنم صداى بهرام زند كه به عنوان دوبلورتان به فارسى صحبت كرده است، بسیار شبیه صداى شماست.

    من وقتى ایران بودم دوبلور نقشم را از نزدیك ملاقات كردم و كار دوبله فیلم هاى ایرانى را دیدم. شما واقعاً از نظر دوبله در سینما و تلویزیون قوى و مانند یك غول هستید. مطمئنا وقتى سریال را ببینم غافلگیر مى شوم و حتى ممكن است خودم را نشناسم. خیلى مهم است كه صدایى پیدا كرده اند كه نزدیك صداى خودم باشد، من مى دانم كسى كه جاى من حرف زده آدم باسابقه و موفقى است و این موضوع به كیفیت بازى من هم كمك مى كند.

    رابطه شما با حسن فتحى چطور بود؟

    خیلى راحت بودم. لازم است از ایشان و تهیه كننده تشكر كنم چون واقعا احساس مى كردم در خانه ام هستم.

    نه، منظورم رابطه شما با ایشان به عنوان كارگردان سریال است.

    او آدم دقیقى بود و من در هیچ مورد احساس كمبودى نمى كردم.

    با توجه به این كه یک واسطه به عنوان مترجم نظرات شما و كارگردان را به هم منتقل مى كرد، آیا این موضوع مانع ارتباط بهتر بازیگر و كارگردان نبود؟

    مترجم نقش مهمى در این نوع همكارى ها دارد. او هم باید امانتدار باشد و هم بتواند حس دو طرف را به هم منتقل كند. در این جا مترجم طرح این عوامل را رعایت كرد. اما من و او سعى كردیم با هم دوست شویم و به هم عادت كنیم، این صمیمیت در نتیجه كار خیلى تأثیر داشت، از سوى دیگر مترجم فقط ترجمه كلمه به كلمه انجام نمى داد بلكه سعى مى كرد كه معناى جمله ها را توضیح بدهد و احساس آن را منتقل كند.

    ارتباط شما با دیگر بازیگران چگونه بود؟

    در این سریال دوستان خوبى پیدا كردم و به خصوص با شهاب حسینى خیلى نزدیک بودم.

    سر صحنه و در حین بازى چطور؟

    بازیگران سریال خیلى سعى مى كردند كه به من نزدیك تر شوند و رابطه حسى بهترى پیدا كنیم، آنها مرا به رستوران و قهوه خانه سنتى مى بردند و از ایران برایم حرف مى زدند و مى خواستند من احساس كنم با آنها در یك خانواده ام. این روابط در بازى هاى ما مقابل یكدیگر هم تأثیر مى گذاشت.

    به نظر شما بازیگران ایرانى در چه سطح كیفى قرار دارند؟

    اولاً بازیگرانى ایرانى خیلى توانا هستند و ثانیاً این كه در نقش هاى متنوعى بازى مى كنند و این روى كیفیت كارشان تأثیر مى گذارد. من در این مدت همكارى از آنها چیزهاى زیادى یاد گرفتم.

    آیا دوست دارید باز هم به ایران بیایید و این بار در یك فیلم سینمایى بازى كنید؟

    بله. سینماى ایران را خیلى دوست دارم و علاقه مندم در یك فیلم سینمایى به ایفاى نقش بپردازم. كار در ایران براى من تجربه خوبى بود و اگر یك فیلمنامه خوب پیشنهاد شود كه نقش خوبى داشته باشد و نزدیك به من باشد حتما بازى مى كنم.

    پیر داغر و نقش آفرینی در فیلم سینمایی زبان مادری 1392
    دانلود این فیلم

    جدا از شما چند بازیگر دیگر عرب هم در سریال «مدار صفر درجه» بازى مى كردند، درباره این موضوع، چه نظرى دارید؟

    این موضوع یك تجربه جدید براى تلویزیون ایران بود كه با بازیگران چند ملیت دیگر همكارى مى كرد. این تجربه قابل تكرار است و به نظرم من این رایحه طعم و مزه جدیدى بود كه توسط بازیگران چند كشور به آن داده بودند. وقتى قرار است كار بزرگى انجام شود باید یك سرى استعدادهاى قوى در آن شركت داشته باشند، نیروى انسانى در این سریال نقش مهمى داشته است.

    حالا كه با شما گفت و گو مى كنیم، آخرین قسمت هاى سریال پخش شده و احتمالاً در این قسمت بازى شما به پایان مى رسد، یكى، دو هفته دیگر هم این سریال به پایان راه خود مى رسد، از این كه چنین چیزى مى شنوید چه احساسى پیدا مى كنید؟

    دنیا همین است دیگر! واقعیت زندگى است، چه مى شود كرد! من تنها آرزو مى كنم. این پایان، آغازى باشد براى پیر داغر كه باز هم بتواند در كارهاى ایرانى مؤثر باشد.

    پیر داغر در تهران

    پیر داغر: بازی در «33 روز» بسیار سخت بود

    پیر داغر تاکید کرد: «33 روز» کار کاملی نیست و من از بازی خودم 70 درصد راضی هستم و این نقش دارای محدودیت‌هایی بود.

    وی با بیان این که طرفدار حزب الله لبنان نیست، افزود: این کار اما یک اتفاق معین را به تصویر کشیده است.

    پیر داغر در فیلم زبان مادری

    پیر داغر در سریالfenjan al dam

    گالری عکس های جدید پیر داغر Pierre Dagher

    آرشیو عکس های جدید پیر داغر Pierre Dagher

    آلبوم عکس های جدید پیر داغر Pierre Dagher

    سریال مدار صفر درجه

    دانلود موزیک تیتراژ سریال مدار صفر درجه

    دانلود فیلم ایرانی زبان مادری با بازی پیر داغر

    مصاحبه با ناتالی متی (بازیگر نقش سارا در مدار صفر درجه)

    سکانس برگزیده ای از سریال مدار صفر درجه با بازی شهاب حسینی

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    عکس جدید شهره سلطانی و مهران غفوریان – تابستان 93

    شهره سلطانی و مرجانه گلچین

    شهره سلطانی و همسرش

    نام اصلی: شهره

    نام خانوادگی اصلی: سلطانی

    تاریخ تولد: 1348

    محل تولد: بجنورد

    ملیت: ایران

    مدرک تحصیلی: لیسانس موسیقی

    شهره سلطانیو سگش

    شهره سلطانیخیلی حیوانات رو دوست داره

    بیوگرافی شهره سلطانی

    فارغ التحصیل موسیقی از دانشگاه آزاد.

    شروع فعالیت در تاتر با نمایش گلدونه خانوم در سال 1366.

    شروع فعالیت در تلویزیون در سال 1369.

    شروع فعالیت سینمایی با بازی در فیلم سه مرد عامی (سیامک شایقی) در سال 1372.

    با مجموعه ماندگار روزی روزگاری (امرالله احمدجو) به شهرت رسید. و در چند مجموعه، موفق ظاهر شد و به عنوان یک بازیگر توانای تلویزیونی به محبوبیت رسید. اما در سنیما به هیچ وجه موفق نبود. حتی در فیلم قرمز (فریدون جیرانی).

    اما بازی زیبای او در یک قسمت از مجموعه خانه سبز (بیژن بیرنگ، مسعود رسام) و همچنین در یک قسمت از مجموعه همسایه ها (محمدحسین لطیفی) از او چهره ای محبوب ساخت.

    برنده جایزه بهترین نمایش نامه نویس از پانزدهمین جشنواره تاتر فجر برای بازی در نمایش شعبده و طلسم.

    بخشی از فیلم شناسی:

    سه مرد عامی (1372)

    توطئه (علی قوی تن، 1374)

    قرمز (فریدون جیرانی، 1377)

    روزی روزگاری (مجموعه، امرالله احمدجو، 1369)

    خانه سبز (مجموعه، بیژن بیرنگ، مسعود رسام، 1376)

    شلیک نهایی (مجموعه، محسن شامحمدی، 1376)

    همسایه ها (مجموعه، محمدحسین لطیفی، 1379)

    رستوران خانوادگی (مجموعه، 1380)

    جوانی (مجموعه، سعید سلطانی، 1380)

    برای آخرین بار (مجموعه، اکبر منصور فلاح، 1384)

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    طناز طباطبایی – اردیبهشت 94

    صابر ابر وطناز طباطبایی – فیلم رخ دیوانه| سی و سومین جشنواره فیلم فجر

    عکس جدیدطناز طباطبایی- مهر 93

    طناز طباطباییدر فیلم جدیدساکن طبقه وسط

    عکس جدیدطناز طباطبایی93

    طناز طباطبایی و پوران درخشنده

    پشت صحنه شاهگوش – طناز طباطبايى ، الهه ميرباقرى ، آزاده محسنى

    عکس جدید طناز طباطبايى – شهریور 93

    فیلم سینمایی آرایش غلیظ !

    آرایش غلیظ ؛ یک فیلم اجتماعی دیوانه‌وارِ دوست‌داشتنی!

    عکس های جدید طناز طباطبایی

    طناز طباطبایی و سحر دولتشاهی

    پشت صحنه سریال شاهگوش

    پشت صحنه شاهگوش

    بیوگرافی طناز طباطبایی

    طناز طباطبایی متولد ۲۰ ادیبهشت ۱۳۶۲ در محله ی نیاوران است ،یک خواهر دارد که بزرگتر از اوست و به خواهرش خیلی علاقه مند است ،مجرد است، کارگردانی تئاترخوانده،با موسیقی آشنایی دارد و گیتار می زند ،مدتی هم کار نقاشی میکرد ،پدرش نیز در زمینه ی موسیقی فعالیت دارد ،در کلاسهای آزاد بازیگری شرکت کرده بود که هنوز یک ماه از کلاسهایش نگذشته بود برای بازی در جوانی انتخاب شد و اولین بازی خود را در سال ۸۰ انجام داد ،بعد از آن به هنر علی الخصوص بازیگری علاقه مند شد و در رشته تئاتر تحصیل کرد ،از فعالیتهای هنری اش عبارتند از: میوه ممنوعه ،پسر تهرونی ،صداها ،میزاک ،جعبه موسیقی ،چهار انگشتی ،دیشب باباتو دیدم آیدا و….

    مصاحبه با طناز طباطبایی

    چطور همکاری شما و خانم درخشنده شکل گرفت؟

    – خانم درخشنده در ابتدا اصلا تصمیم شان این بوده که برای این نقش بازیگر آشنا و شناخته شده نگذارند و به اصطلاح از نابازیگر استفاده کنند. گویا از 800 نفر هم تست می گیرند تا این که یک روزی روزنامه بانی فیلم عکس من را در «نارنجی پوش» چاپ می کند و خانم درخشنده عکس را که می بینند از اطرافیانشان پرس و جو می کنند که این خانم کیست و می گویند طناز طباطبایی.

    البته «مرهم» را قبلا از من دیده بودند ولی در عکس نمی شناسند که من همانی هستم که در «مرهم» بازی کرده ام. بعدها به من گفتند اتفاقا هم آن فیلم و هم بازی من را خیلی دوست داشتند. بعد که دستیارهایشان می گویند که این فلانی است می گوید که زنگ بزنید بیاید دفتر. به من زنگ زدند و من به دفترشان رفتم. یک درگیری هم من آن موقع داشتم که مجبور شدم عذرخواهی کنم و نتوانستم بپذیرم. یک هفته ای گذشت و مشکلات من از یک طرف حل شد و از طرف دیگر هم خانم درخشنده دوباره پیگیری کردند و بالاخره دست سرنوشت و تقدیر باعث شد که این کار را انجام دهم.

    ایشان بعد از این که من را انتخاب کردند ترجیح دادند بازیگر پسر فیلم را ناآشنا بگذارند، به اضافه این که با خانمی هم صحبت کرده بودند ولی به این نتیجه رسیده بود که نقش آن دختر نقش خیلی سختی است و بهتر است به یک بازیگر حرفه ای آن را بسپارد.چون باید خیلی تجربه بازیگری به کمک بازیگر بیاید و هر کسی نمی توانست آن را بازی کند. فکر می کنم این نقش می توانست ضربه های روحی و عاطفی و حسی شدیدی به یک نابازیگر بزند که از سینما و بازیگری زده می شد و همین طور برای خود فیلم هم ریسک بزرگی محسوب می شد. چون هیچ تضمینی وجود نداشت که بشود این نقش را با یک نابازیگر درآورد.

    برای رسیدن به این نقش چه کردید؟

    – من در این کار صرفا به تعریف های خانم درخشنده اکتفا کردم و هیچ زنی را که این ماجرا را تجربه کرده باشد اما از نزدیک ندیدم. چون حتی خواندن فیلمنامه هم برایم درناک، سخت و بغرنج بود و اصلا نمی توانستم تصور روبرو شدن با آدمی را داشته باشم که این عذاب را از سر گذرانده است. حتی ما در اعترافات بازپرسی نمی توانستیم همه اعترافات را بگوییم، در فیلم هم نگفتیم و موسیقی روی برخی صحنه ها می آید.

    فیلم تان بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد. منتقدان هم با این همه نقدهایی که به این فیلم دارند، معتقدند بهترین فیلم پوران درخشنده تا امروز است. شما چه فکر می کنید؟

    – من هم معتقدم بهترین فیلم خانم درخشنده است و بهترین بازی من تا به امروز. سخت ترین فیلمی است که من تا امروز کار کردم و به خاطر سوژه آن، تجاوز، شیوه طرح آن خیلی مهم بود و ما باید لب مرز حرکت می کردیم تا اصلا بتوان این موضوع را مطرح کرد. اگر هر فیلمساز دیگری جز خانم درخشنده این فیلم را می ساخت ممکن بود از پس کار برنیاید یا کار توقیف شود. هوشمندی خانم درخشنده همین حرکت ظریف او روی لبه تیغ بود، متن خوبی هم داشت و من تصورم بر این بود که فیلم خوبی می شود.

    حالا که به اینجا رسیدیم بگذارید بپرسم اصلا هدف شما از بازیگری چیست؟ برای رسیدن به چه چیزی بازی می کنید؟

    – برای من بازیگری زندگی است. بازیگری خلاقیت است یعنی تصویر و تجسم است. روزی که من از خواب بیدار شوم و تصور و تجسمی در ذهن نداشته باشم و احساس کنم من موجودی فرسوده و به دردنخورم و هیچ ایده خلاقی نداشته باشم، آن روز باید بمیرم. بازیگری برایم بهانه ای است برای جذاب تر زندگی کردن چون اگر یک روز زندگی عادی و بدون هیچ خلاقیتی داشته باشم، دیوانه می شوم.

    نقش شیرین نعیمی در «هیس …» از آن دست نقش هایی است که برای هر بازیگری هم امکان دیده شدن را فراهم می کند و هم خطرناک است. خطرناک به این جهت که ممکن است سایه آن همیشه روی بازی های بعدی شما بیفتد. زمانی که این نقش را انتخاب کردی به این مسئله فکر کردی؟

    – زمانی که «صداها» را بازی کردم همه گفتند که نقش معتاد دیگر روی تو می ماند. بعد از آن 2، 3 تا کار دیگر بازی کردم که در آن ها نقش معتاد نداشتم. تا نوبت به معتاد «مرهم» رسید که دست کم خودم فکر می کنم خیلی متفاوت با معتاد «صداها» بود و سعی کردم شکل دیگری از بازیگری را ارائه دهم که در «صداها» مخاطب از من نادیده بود. اصرار من بر تفاوت دقیقا همین نقطه است و همه تلاشم بر این است که با جستن به این ور و آن ور و حضور در تئاتر، سریال، نقش کوتاه و بلند در سینما و همه این ها هم ذهن خودم و هم ذهن مخاطب را با یک نوع بازی عادت ندهم و متوجه تفاوت ها کنم.

    این مطلبی که می گویم را شاید خیلی ها قبول نداشته باشند و روش دیگری داشته باشند اما من جزو آن دسته بازیگرانی هستم که اعتقاد دارم نباید طناز طباطبایی باشم که«شیرین نعیمی» را بازی می کند باید «شیرین نعیمی» باشم. نباید طناز طباطبایی باشم که «میلو» است باید همه تلاشم را کنم که خود «میلو» باشم و شبیه او رفتار کنم.

    گالری عکس های طناز طباطبایی

    به روزترین آرشیو عکس های طناز طباطبایی

    این روزها مهمترین دغدغه طناز طباطبایی چیست؟

    – کهنه نشدن. من از پیر شدن می ترسم. از ذهن پیر می ترسم. از جسم پیر می ترسم.

    چند سالتان است؟

    – 29، متولد سال 62 هستم اما این مربوط به سن من و لب مرز 30 بودن نیست. من 18سالگی هم که گواهینامه گرفتم و فکر کردم که دیگر خیلی بزرگ شدم سریع این فیلم از ذهنم عبور کرد که یعنی دارم پیر می شوم و هر روز که جلو می روم بیشتر و بیشتر از این فرسودگی و کهنه شدن می ترسم.

    هیچ وقت این ترس را هم دارید که وای الان 30 سالم شد. هنوز ازدواج نکردم یا هنوز بچه ای ندارم؟ نگران نیستید برای مادر شدن دیر شود؟

    – این حرفی که الان می خواهم بگویم خیلی حرف رادیکالی است شاید خیلی ها با من مخالف باشند و البته خیلی مسئله شخصی است ولی تصورم این است که با ازدواج و بچه دار شدن و با هر چیزی که از این دست به من اضافه می شود انگار که من یک مرحله عقب می روم و این حس کهنگی به من دست خواهد داد که حالا دیگر الان تمام شدم و بچه ام از من مهم تر است. الان خودت نباید غذا بخوری و اول باید بچه ات را سیر کنی. الان جیب خودت ممکن است خالی باشد اما جیب بچه ات باید پر باشد. خودت نباید فلان کار را کنی که شوهرت بتواند فلان کار را کند. الان مجبوری کار نکنی چون بچه کوچک داری و … راستش را بخواهید من یک ذره خودخواهم، نه خیلی خودخواهم. این خیلی خودخواه بودن و ترس از کهنه شدن باعث می شود که محتاط باشم. همیشه دوست دارم جوان باشم و تازه باشم و همه چیز تازه باشد. این خیلی خطرناک است چون فکر می کنم اگر یک روزی کهنه شوم و به این باور برسم که کهنه شدم دچار افسردگی خیلی حاد می شوم که حتی ممکن است بلایی سر خودم بیاورم. همه آرزوی زندگی ام هم همین است که خداوند این تازگی را از من نگیرد.

    و برای همین می خواهی این مراحل ازدواج و بچه دار شدن و تشکیل خانواده را بگذارید برای بعدتر؟

    – نه این که بعدتر، اصلا هیچ وقت به آن فکر هم نمی کنم، هرگز. عشق مادر و فرزندی و عشق به خانواده، عشقی طبیعی و در نهاد بشر است ولی چیزی که من می گویم کمی متفاوت است. نمی دانم شاید من یک مقدار کمی خودشیفتگی بازیگری دارم و این چیزی است که به نظرم همه بازیگران دارند و اگر نداشته باشند اصلا نمی توانند بازیگر شوند. آن خودشیفتگی هم این است که من خودم را از هر چیزی در جهان بیشتر دوست دارم و فکر می کنم حتی اگر روزی بچه دار شوم باز هم خودم را بیشتر از او دوست خواهم داشت. آن قدر خودم را دوست دارم که حاضر نمی شوم این همه سختی به خودم بدهم که عشق دیگری را تجربه کنم. آن عشق را خودم به خودم دارم.

    جدیدترین گالری عکس های طناز طباطبایی

    کاملترین آلبومعکس های طناز طباطبایی

    دانلود همه عکس های طناز طباطبایی

    عکس های طناز طباطبایی

    زیباترین عکس های طناز طباطبایی

    عکس های زیبا و دیدنی از طناز طباطبایی

    عکس های طناز طباطبایی در سریال شاهگوش

    عکسهای طناز طباطبایی

    عکس طناز طباطبایی

    عکس طناز باطبایی

    عکس طناز طباطبایی

    عکس طناز طباطبایی

    عکس طناز طباطبایی

    عکس طناز طباطبایی

    دانلود فیلم جدید و بسیار زیبای «رخ دیوانه»

    دانلود فیلم جدید و بسیار زیبای ساکن طبقه وسط

    دانلود فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنند با بازی طناز طباطبایی

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    سحر دولتشاهی وهانیه توسلی|سی و سومین جشنواره فیلم فجر

    هانیه توسلی

    هانیه توسلیدرمراسم اختتامیه شاهگوش

    هانیه توسلی و هدیه تهرانی

    هانیه توسلیمتولد۱۴ خرداد۱۳۵۸درهمداناست. اوبازیگرسینما،تلویزیونوتئاترایراناست ودیپلمعلوم تجربیدارد و فارغ‌التحصیلکارشناسی نمایشنامه نویسیازدانشگاه آزاد اسلامیتهراناست. او تندیس بهترین بازیگر نقش اول زن را برای بازی در «شب‌های روشن» از «هفتمین جشن خانه سینما» (۲۲ شهریور ۱۳۸۲) دریافت کرد همچنین درسی و یکمین دوره جشنواره فیلم فجردر سال ۱۳۹۱، برای بازی درفیلم دهلیز، برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن شد. ویدو خواهر به نام های هما و طناز دارد، هما که مدتی در یک مجله منتقد بود و در حال حاضر کار ترجمه انجام می‌دهد. و خواهر کوچکش طناز در رشته طراحی شهری تحصیل میکند.

    زندگی نامه

    هانیه توسلیاز ۱۷ سالگی کار تئاتر را به صورت آماتور در همدان شروع کرد. در سال ۱۳۷۸ برای تحصیل در رشتهنمایشنامه نویسیدردانشگاه آزاد اسلامیتهرانبه تهران آمد.او علاقه‌مند به عکاسی و نقاشی است و فیلم هایی که به نقل از خودش بر او خیلی تاثیر گذاشته است و او را علاقمند به بازیگری کرده است،دیگه چه خبر!؟(تهمینه میلانی) وهامون(داریوش مهرجویی) است. وقتی نمایش پدر دوست‌ داشتنی با بازی او، در یکی از جشنواره‌های تئاتر، در تبریز روی صحنه رفت، نصرالله قادری که به عنوان داور آنجا حضور داشت، هانیه توسلی را برای بازی در نمایش پدر انتخاب کرد. یک سال پس از آن، در فیلم کوتاهروی جاده نمناک(مهدی کرم‌پور) و سریالغریبه(جواد اردکانی) بازی کرد و سرانجام باشام آخروارد عرصه حرفه‌ایسینماشد. او همچنین در نمایش‌های قرمز و دیگران و گل‌های شمعدانی (محمد یعقوبی) بازی کرد که به خاطر دومی، کاندیدای دریافت جایزه شد. به کار های دیگر او در تئاتر می توان به پروفسور بوبوس (آتیلا پسیانی)، جیره بندی پر خروس (علی نرگس نژاد)، آمدیم نبودید رفتیم (رضا حداد) و آخرین کار او، قرار (سیامک احصایی) اشاره کرد.شام آخراولین فیلم به نمایش درآمده از هانیه توسلی ومحمدرضا گلزاربود، زوجی که پس از آن مسیری متفاوت را پیمودند، گلزار به سینمای تجاری پیوست و توسلی سعی کرد در فیلم‌های جدی‌تری بازی کند. به این ترتیب پس از بازی در ۲ فیلم «بدنه‌ای، در شب‌های روشن، در یکی از ۲ نقش اصلی جلو دوربین رفت و اجرای موفقی داشت. موفقیت نسبی این فیلم نزد مردم و منتقدان و جایزه‌ای که برد، این بازیگر جوان را خیلی زود چهره کرد. دقت و حوصله او در انتخاب نقش‌هایش به نحوی است که پس از یک تجربه ناکام، دیگر کار تلویزیونی نکرد، گاهی در تئاتر کارش را ادامه بدهد و هراسی از بازی در نقش‌های کوتاه نداشته باشد. فیلم‌هایی که هر کدام می‌توانند چیزهای تازه‌ای درباره‌اش به ما بگویند. یک شب جزو معدود فیلم‌های سینمای ایران است که با حضور بازیگری حرفه‌ای، در عرصه جهانی مطرح می‌شود.کافه ستارهظاهرا یک فیلم کاملا تجاری است با بازیگران متعدد و سرانجام زمان می‌ایستد، طبق گفته کارگردانش، فیلمی است متکی بر بازیگر، هانیه توسلی تنها بازیگر این فیلمعلیرضا امینیاست. نکته قابل ذکر در مورد نحوه ورود هانیه توسلی به سینما این است که ورودش همزمان شد با دوران احیایکتایون ریاحیو توجه به نقش اصلی او در شام آخر، بازیگران دیگر را به حاشیه می‌راند، اما توسلی که در یک ملودرام معمولی، نقش مکمل را بر عهده داشت و سپس فیلم کاملا ناموفقاثیری(محمدعلی سجادی) را تجربه کرد، در گام سوم، موقعیت خویش را در حد یک بازیگر محبوب ارتقا داد. این محبوبیت حاصل بازی در فیلمی تجاری نبود و همین مسئله چهره تازه‌ای را برای او به همراه داشت. درست در زمانی که می‌رفت تا در نقش زنان روشنفکر فیلم‌های مختلف کلیشه شود، جلو دوربینسامان مقدمقرار گرفت. پس از آن در فیلم های متعدد و موفقی حضوری عالی داشت که در بین آن ها برای فیلم هایزمان می‌ایستد(علیرضا امینی) وندارها(محمدرضا عرب) کاندید سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن شد و در نهایت در سال ۱۳۹۱ برای بازی در فیلمدهلیز(بهروز شعیبی) برنده سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن از سی و یکمین جشنواره فیلم فجر شد.

    فعالیت های سیاسی

    اگر چههانیه توسلیهمچون تعداد زیادی از بازیگران همواره سعی داشته خود را وابسته به هیچ جناحی نداند اما برخی فعالیت های وی نمایانگر بعضی مسائل است که نشان می دهد حداقل کشش او به سمت گروه چپ و یا اصلاح طلب است. حمایت مستقیم او درانتخابات ۱۳۸۸ازمیرحسین موسویو درانتخابات ۱۳۹۲ازحسن روحانینمونه ای از این حرکت هاست. همچنین شرکت او در جشن تولدسید محمد خاتمیو ژست های خاصش در آن جشن که سوژه مطبوعات مجازی شده بود تاکیدی بر این ادعاست.

    فیلم‌شناسی

    سینما

    • ۱۳۹۲ -جامه داران(حمیدرضا قطبی)
    • ۱۳۹۲ -خط ویژه(مصطفی کیایی)
    • ۱۳۹۲ -مردن به وقت شهریور(هاتف علیمردانی)
    • ۱۳۹۱ -به خاطر پونه(هاتف علیمردانی)
    • ۱۳۹۱ -دهلیز(بهروز شعیبی)
    • ۱۳۹۰ -ابرهای ارغوانی(سیامک شایقی)
    • ۱۳۹۰ -زندگی خصوصی(محمدحسین فرح‌بخش)
    • ۱۳۹۰ -مادر پاییزی(سیروس رنجبر)
    • ۱۳۸۹ -ندارها(محمدرضا عرب)
    • ۱۳۸۹ -آقا یوسف(علی رفیعی)
    • ۱۳۸۸ -عصر روز دهم(مجتبی راعی)
    • ۱۳۸۸ -کیفر(حسن فتحی)
    • ۱۳۸۵ -عاشق(افشین شرکت)
    • ۱۳۸۵ -غیر منتظره(محمدهادی کریمی)
    • ۱۳۸۴ -زمان می‌ایستد(علیرضا امینی)
    • ۱۳۸۴ -عصر جمعه(مونا زندی حقیقی)
    • ۱۳۸۳ -کافه ستاره(سامان مقدم)
    • ۱۳۸۳ -یک شب(نیکی کریمی)
    • ۱۳۸۲ -جایی برای زندگی(محمدرضا بزرگ نیا)
    • ۱۳۸۱ -شب‌های روشن(فرزاد مؤتمن)
    • ۱۳۸۱ -گاهی به آسمان نگاه کن(کمال تبریزی)
    • ۱۳۸۰ -اثیری(محمدعلی سجادی)
    • ۱۳۸۰ -شام آخر(فریدون جیرانی)
    • ۱۳۷۹ -آخر بازی(همایون اسعدیان)دستیار کارگردان

    مجموعه‌های تلویزیونی

    • ۱۳۷۹-غریبه(جواد ارشاد)
    • ۱۳۸۵-وفا(محمدحسین لطیفی)
    • ۱۳۸۶-میوه ممنوعه(حسن فتحی)
    • ۱۳۸۸-شمس العماره(سامان مقدم)

    شبکه نمایش خانگی

    • ۱۳۹۱-قلب یخی(سامان مقدم)
    • ۱۳۹۲-شاهگوش(سید داود میرباقری)

    فیلم کوتاه و داستانی

    • ۱۳۸۰-روی جاده نمناک(مهدی کرم پور)
    • ۱۳۸۳-دیروقت(اصغر نعیمی)
    • ۱۳۹۲-سه ماهی(حمیدرضا قربانی)

    تئاتر

    • پدر(نصرالله قادری)
    • قرمز و دیگران(محمد یعقوبی)
    • گل‌های شمعدانی(محمد یعقوبی)
    • پروفسور بوبوس(آتیلا پسیانی)
    • جیره بندی پر خروس(علی نرگس نژاد)
    • آمدیم نبودید رفتیم(رضا حداد)
    • قرار(سیامک احصایی)

    جوایز و افتخارات

    • برنده تندیس بهترین بازیگر نقش اول زن از هفتمین جشن خانه سینما برای فیلمشب‌های روشن- (۱۳۸۲)
    • کاندید سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن از بیست و یکمین جشنواره فیلم فجر برای فیلمشب‌های روشن- (۱۳۸۱)
    • کاندید سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل زن از بیست و سومین جشنواره فیلم فجر برای فیلمجایی برای زندگی- (۱۳۸۳)
    • کاندید سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن از بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر برای فیلمزمان می‌ایستد- (۱۳۸۴)
    • کاندید سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن از بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلمندارها- (۱۳۸۹)
    • برنده سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن از سی و یکمین جشنواره فیلم فجر برای فیلمدهلیز- (۱۳۹۱)
    • کاندیدجایزه بهترین بازیگر نقش اول زن از انجمن منتقدان برای فیلمدهلیز- (۱۳۹۲)

    هانیه توسلی، مرجانه گلچین، هادی کاظمی، پریناز ایزدیار،

    جواد عزتیو همسرش مه لقا باقری و هومن سیدی

    بهترین گالریعکس های هانیه توسلی

    عکس های جدید و زیبا هانیه توسلی

    پشت صحنه فیلم دهلیز

    کامل ترین ارشیوعکس های جدید هانیه توسلی

    بهترین آلبوم عکس های جدید هانیه توسلی

    عکسهای جدید هانیه توسلی

    آرشیو همه عکس های هانیه توسلی

    عکس های جذاب هانیه توسلی

    دانلود همه عکس های هانیه توسلی

    عکس های هانیه توسلی

    عکسهای هانیه توسلی

    عکس هانیه توسلی

    .

    .

    .

    .

    جشن تولد سید محمد خاتمی و ژست های عجیب و غریب هانیه توسلی

    !! جشن تولد سید محمد خاتمی و ژست های عجیب و غریب هانیه توسلی

    دنلود سریال ابله با بازی هانیه توسلی

    هانیه توسلی در پی توهین ها، اینستاگرامش را پاک کرد

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    گالری عکس های جدید 94

    شهاب حسینی و همسرشپریچهر قنبری در گالری آریانا – مهرماه 94

    شهاب حسینی-سریال «شهرزاد»– خرداد 94

    شهاب حسینیو کورش جوان – چهارشنبه سوری 93

    “کافه هنر” ، کافی شاپشهاب حسینیو همسرش پریچهر قنبری

    آدرس : تهران – لواسان – بولوار امام خمینی – مرکز خرید هدیش – طبقه دوم – کافه هنر

    مراسم خاکسپاری پدر شهاب حسینی

    شهاب حسینیو نخستین فیلمشساکن طبقه وسط

    شهاب حسینی -بیمارستان نیکان پس از ترخیص – خرداد 93

    عکس قدیمشهاب حسینی- پشت صحنه برنامه اکسیژن

    سید شهاب الدین حسینی تنکابنی (زاده ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران) بازیگر سینما و تلویزیون، مجری و گوینده ایرانی است. او اولین فرزند خانواده‌اش است و یک برادر و دو خواهر دارد. تحصیلات دانشگاهی او در رشته روانشناسی دانشگاه تهران بود که آن را به قصد مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. کار خود را با تئاتر دانشجویی و سپس گویندگی رادیو آغاز کرد، سپس در برنامه‌ای به نام اکسیژن در تلویزیون ظاهر شد. در چند برنامه دیگر هم مانند بر پا بر پا، به رنگ صبح، سایه روشن و… به عنوان مجری حضور داشت، با سریال خانواده پس از باران پا به عرصه بازیگری گذاشت. او سال های بعد هم به کار بازیگری و هم اجرا پرداخت. وی به خاطر بازی در فیلم های سینمایی واکنش پنجم و شمعی در باد و محیا مورد توجه قرار گرفت. درسال ۱۳۸۶ برای فیلم محیا از جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، موفق به کسب دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد، و در سال ۱۳۸۷ در همین جشنواره برای فیلم سوپراستار سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را دریافت کرد. همچنین وی به خاطر فیلم های پرسه در مه به کارگردانی بهرام توکلی و درباره الی به کارگردانی اصغر فرهادی بازیگر مرد برگزیده چهاردهمین جشن بزرگ سینمای ایران نیز بود. حسینی به همراه چندی از دوستانش و همچنین برادرش سید مهدی حسینی، گروه موسیقی هفت را تاسیس کردند. تا کنون چهار مجموعه آهنگ از این گروه منتشر شده‌است که شهاب حسینی در آلبوم یک و دو به دکلمه پرداخته و در آلبوم سه و چهار خوانندگی کرده‌ است. در سال ۱۳۷۴ با پریچهر قنبری ازدواج کرد، فرزند اولشان به نام محمدامین در زمستان ۱۳۸۲ و فرزند دومشان به نام امیرعلی در تابستان ۱۳۹۰ به دنیا آمدند.حسینی در سال ۱۳۹۲ کارگردانی را با فیم ساکن طبقه وسط آغاز کرد.

    جوایز

    • کاندید تندیس زرینبهترین بازیگر نقش مکمل مرداز هفتمینجشن خانه سینمابرای بازی در فیلمواکنش پنجم(۱۳۸۲)
    • کاندید سیمرغ بلورینبهترین بازیگر نقش مکمل مرداز بیست و دومینجشنواره فیلم فجربرای بازی در فیلمشمعی در باد(۱۳۸۲)
    • کاندید تندیس زرینبهترین بازیگر نقش مکمل مرداز هشتمینجشن خانه سینمابرای بازی در فیلمشمعی در باد(۱۳۸۳)
    • کاندید سیمرغ بلورینبهترین بازیگر نقش مکمل مرداز بیست و سومینجشنواره فیلم فجربرای بازی در فیلمرستگاری در هشت و بیست دقیقه(۱۳۸۳)
    • دیپلم افتخاربهترین بازیگر نقش اول مرددر بیست و ششمینجشنواره فیلم فجربرای فیلممحیا(۱۳۸۶)
    • تقدیر شده به عنوانبهترین بازیگر نقش اول مرداز بیست و هفتمینجشنواره فیلم فجربرای بازی در فیلمدرباره الی(۱۳۸۷)
    • سیمرغ بلورینبهترین بازیگر نقش اول مرددر بیست و هفتمینجشنواره فیلم فجربرای فیلمسوپر استار(۱۳۸۷)
    • جایزهبهترین بازیگر نقش اول مردازنخستین جشنواره فیلم‌های تلویزیونیبرای بازی در فیلمتنهایی(۱۳۸۸)
    • تندیس شایستگیبهترین بازیگر نقش اول مرددر چهاردهمینجشن بزرگ سینمای ایرانبرای فیلم‌هایپرسه در مهودرباره الی(۱۳۸۹)
    • تندیسبهترین بازیگر نقش اول مرداز نگاه منتقدان در چهارمینشب منتقدان کشوربرای فیلمپرسه در مه(۱۳۸۹)
    • دیپلم افتخاربهترین بازیگر نقش مکمل مرددر بیست و نهمینجشنواره فیلم فجربرای فیلمجدایی نادر از سیمین(۱۳۸۹)
    • یاس زرین بهترین بازیگر مرد از نخستین جشنوارهٔ فیلم‌های تلویزیونی برای فیلم تنهایی
    • دیپلم افتخاربهترین بازیگر نقش اول مرداز پانزدهمینجشنواره فیلمهای پلیسی مسکوبرای بازی در فیلمتعبیرخواب(۱۳۹۲)
    • دریافت دیپلم افتخار، برای بازی در فیلمحوض نقاشیدر جشن انجمن منتقدان سینمای ایران در سال ۱۳۹۲.

    شهاب حسینی- فروردین 93 – دربند

    پرویز پرستویی و شهاب حسینی

    شهاب حسینی و رامبد جوان

    شهاب حسینی و نگار جواهریان ( صحنه ای از فیلم حوض نقاشی)

    شهاب حسینی و همسر و فرزندش

    شهاب حسینی و همسرش

    شهاب حسینی و همسرش (پریچهر قنبری)


    برنامه کلاه قرمزی – نوروز 93 – دیالوگ معروفی از فیلم «درباره الی» از زبان ببعی

    دانلود فیلم جدید و بسیار زیبای ساکن طبقه وسط

    دانلود فیلم پنج ستاره با بازی شهاب حسینی

    چالش سطل آب یخ شهاب حسینی

    دانلود فیلم حوض نقاشی با بازی شهاب حسینی

    دانلود فیلم جدایی نادر از سیمین با بازی شهاب حسینی

    دانلود فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنندبا بازی شهاب حسینی

    عکس های جدید فیلم ساکن طبقه وسط به کارگردانی شهاب حسینی

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    گالری عکس های جدید نگار جواهریان 94

    نگار جواهریان-نشست فيلم قندون جهيزيه در جشنواره بين المللی فيلم فجر

    نگار جواهریانو رامبد جوان -آيين ديدار مردمی فيلمپریدن از ارتفاع کم

    نگار جواهریانو عکس یادگاری با هواداران – فروردین 94

    نگار جواهریان – اسپند ماه 93 |اکران خصوصی فیلم «استراحت مطلق»

    نگار جواهریان – اکران خصوصی فیلم پریدن از ارتفاع کم – اسپند 93

    نگار جواهریان – اکران خصوصی فیلم پریدن از ارتفاع کم – اسپند 93

    نگار جواهریان| سی و سومین جشنواره فیلم فجر

    نگار جواهریان( زاده۲۲ دی۱۳۶۱تهران)بازیگرسینما،تلویزیونوتئاترایرانیاست. او دربیست و هشتمین جشنواره فیلم فجرموفق به دریافت جایزه سیمرغ بلورین در رشته بهترین بازیگر نقش اول زن برای فیلمطلا و مسشد.وی درچهاردهمین جشن خانه سینمانیز برای فیلمطلا و مستندیس بهترین بازیگر زن نقش اول را دریافت کرد.

    عکس جدید نگار جواهریان و رامبد جوان – مهر 93

    نگار جواهریان همراه با پیمان معادی – فیلمملبورن

    نگار جواهریان در کنار سیمین بهبهانی

    بریدن کیک تولد محمود استاد محمد توسط سیمین بهبهانی

    مانی حقیقی، نگار جواهریان، پیمان معادی – بهمن 92

    نگار جواهریان ، سید رضا میرکریمی و همسر ، ریما رامین فر _ ونیز – ایتالیا

    فیلم‌شناسی

    فیلم‌های سینمایی

    سال فیلم کارگردان یادداشت
    ۱۳۹۲ ملبورن (فیلم) نیما جاویدی
    ۱۳۹۱ حوض نقاشی مازیار میری
    ۱۳۹۱ آشغال‌های دوست داشتنی محسن امیریوسفی
    ۱۳۹۰ قصه‌ها رخشان بنی اعتماد
    ۱۳۹۰ بی خود و بی جهت عبدالرضا کاهانی
    ۱۳۸۹ اینجا بدون من بهرام توکلی
    ۱۳۸۹ یه حبه قند رضا میرکریمی
    ۱۳۸۸ هیچ عبدالرضا کاهانی
    ۱۳۸۷ طلا و مس همایون اسعدیان
    ۱۳۸۷ شبانه روز (فیلم) امید بنکداروکیوان علیمحمدی
    ۱۳۸۷ کتاب قانون مازیار میری
    ۱۳۸۶ تنها دو بار زندگی می‌کنیم بهنام بهزادی
    ۱۳۸۶ صد سال به این سال‌ها سامان مقدم
    ۱۳۸۶ جعبه موسیقی (فیلم) فرزاد مؤتمن
    ۱۳۸۵ نسل جادویی ایرج کریمی
    ۱۳۸۴ پابرهنه در بهشت بهرام توکلی
    ۱۳۸۳ خوابگاه دختران محمدحسین لطیفی
    ۱۳۸۲ چند تار مو ایرج کریمی
    ۱۳۸۲ قدمگاه (فیلم) محمدمهدی عسگرپور
    ۱۳۸۰ من ترانه پانزده سال دارم رسول صدرعاملی

    گروه صحنه و لباس

    سال فیلم کارگردان یادداشت
    ۱۳۸۳ گیلانه (فیلم) رخشان بنی‌اعتماد در گروه صحنه و لباس

    مجموعه تلویزیونی

    سال مجموعه کارگردان یادداشت
    ۱۳۹۳ کلاه قرمزی ۹۳ ایرج طهماسب مهمان برنامه
    ۱۳۹۰ کلاه قرمزی ۹۰ ایرج طهماسب مهمان برنامه
    ۱۳۸۵ زیر تیغ (مجموعه تلویزیونی) محمدرضا هنرمند
    ۱۳۸۲ این راهش نیست (مجموعه تلویزیونی) نوید میهن دوست

    تله فیلم و شبکه خانگی

    سال تله فیلم کارگردان یادداشت
    ۱۳۸۹ ستاره‌های سوخته (فیلم تلویزیونی) سیروس الوند
    ۱۳۸۹ همین یک ساعت پیش سینا آذین فیلم کوتاه

    تئاتر

    همسران: رامبد جوان

    جوایزو افتخارات

    • برنده تندیس بهترین بازیگر نقش اول زن از چهارمین جشن انجمن منتقدان برایطلا و مس-۱۳۸۹
    • برنده تندیس بهترین بازیگر زن نقش اول از چهاردهمین جشن خانه سینما برایطلا و مس-۱۳۸۹
    • برنده سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن از بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر برایطلا و مس-۱۳۸۸
    • برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنوارهاوسیان سینه فنبرایتنها دو بار زندگی می‌کنیم-۱۳۸۸
    • برنده تندیس بهترین بازیگر نقش مکمل زن از پانزدهمین جشن خانه سینما برایاینجا بدون من-۱۳۹۰
    • کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن ازسی و یکمین جشنواره فیلم فجر برایحوض نقاشی-۱۳۹۱
    • برنده جایزه پروین بطور مشترک با (لیلا حاتمی وترانه علیدوستی) -۱۳۹۱
    • نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن از هفتمین دورهٔ جشنواره فیلم آسیا پاسیفیک برایحوض نقاشی-۱۳۹۲

    کلاه قرمزی 93 (برای دانلود روی عکس کلیک کنید)

    کلاه قرمزی 92

    دانلود فیلم جدید «ملبورن»

    دانلود فیلم حوض نقاشی با کیفیت بالا

    دانلود فیلم بسیار زیبای «تنها دو بار زندگی می کنیم»

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    آرتور شوپهناور در 22 فوریه 1788، در شهر “دانتزیگ” آلمان (گدانسک در لهستان امروزی) دیده به جهان گشود. پدر او که پیشه بازرگانی داشت، به سبب مهارت، مزاج گرم، سرشت پابرجا و عشق به آزادی، نام آور بود. هنگامی که آرتور پنج سال داشت، پدرش از “دانتزیگ” به “هامبورگ” کوچ کرد؛ زیرا “دانتزیگ” به دلیل چیرگی “پروس” در سال 1793، استقلال خود را از دست داده ‌بود. بدین ترتیب، شوپنهاور جوان، میان تجارت و داد و ستد بزرگ شد و با وجود تشویق و تحریک پدر، این کار را ترک کرد، ولی اثرات آن در وی باقی ماند که عبارت بود از رفتاری کمابیش خشن، ذهنی حقیقت‌‌بین و شناختی نسبت به امور دنیا و مردم؛ همین امر، وی را در برابر فیلسوفان رسمی آکادمیک، که او از آنها بیزار بود، قرار داد. شوپنهاور می‌گوید:

    “طبیعت، نهاد و یا اراده، از پدر به ارث می‌رسد و هوش، از مادر.”

    مادر او زنی باهوش بود و یکی از نام آور‌ترین داستان نویسان روزگار خود گردید. این زن از همنشینی با شوهر عامی خود چندان خشنود نبود و پس از مرگ او، آزادانه به عشق ورزی پرداخت و به “وایمار”، که در آن زمان، مناسب‌ترین مکان برای این گونه زندگی بود، رفت. آرتور شوپنهاور، همچون “هملت”، بر ضد ازدواج دوباره‌ مادرش شورش کرد. این درگیری با مادر سبب شد که او فلسفه خود را با باورهایی نیمه حقیقی درباره‌ زنان چاشنی دهد. یکی از نامه‌های مادرش، چگونگی روابط آن ها را روشن می‌سازد:
    “تو ستوه آور و آزار دهنده هستی و زندگی با تو بسیار دشوار است؛ خودخواهی‌ات همه‌ ویژگی های نیک تو را در بر گرفته است و همه‌ این ویژگی ها بیهوده است؛ زیرا تو نمی‌توانی از خرده‌گیری بر دیگران دوری کنی.”

    از این رو مادر و فرزند از یکدیگر جدا شدند و شوپنهاور، گاهی مانند دیگر میهمانان به خانه‌ مادر خود می‌رفت؛ روابط آن دو بسیار رسمی و مودبانه گردید و آن ناسازگاری و کدورتی که گاهی میان افراد خانواده دیده می‌شود، بین آن دو وجود نداشت.

    رابطه ی مادر و فرزند را “گوته” تیره‌تر کرد، زیرا به مادر خبر داد که فرزندش مردی بسیار نام آور خواهد شد؛ مادر هرگز نشنیده‌ بود که دو نابغه از یک خانواده به وجود بیاید. سرانجام، روزی، درگیری به اوج خود رسید و مادر، رقیب و فرزند خود را از پله‌ها پایین انداخت و فرزند به مادرش گفت که آیندگان، مادر را تنها از راه فرزند خواهند شناخت. پس از آن شوپنهاور به زودی “وایمار” را ترک گفت و دیگر میان آن دو دیداری صورت نگرفت.
    تامس تافه می گوید:

    “درباره‌ دیدگاه های او [شوپنهاور] درباره‌ زنان چیزی نمی‌توان گفت، جز این که این دیدگاه ها شاید کمی عجیب و غریب باشد.”

    شوپنهاور با پایان دوره‌ دبیرستان و دانشگاه، مدتی را به همنشینی با مردم و عشقبازی گذرانید که نتایج آن، در سرشت و فلسفه‌اش آشکار گردید. او افسرده و دریده و شکاک بار آمد؛ دچار وسوسه‌ ترس و گمان های بد شد، پیپ خود را در قفل و کلید نهان می‌کرد و هرگز نگذاشت تیغ سلمانی به گردنش برسد؛ همیشه زیر بالش خود طپانچه‌ای پُر می‌گذاشت، شاید برای آن که کار دزدان را آسان تر سازد. از سر و سدا بیزار بود و در این ‌باره می‌نویسد:

    “… میزان بردباری که شخص می‌تواند در برابر سر و سدا داشته باشد، با استعداد ذهنی او نسبت عکس دارد و از این راه می‌توان به درجه هوش و استعداد او پی برد… سر و سدا برای مردم هوشمند، رنج و عذاب است… نیروی فراوانی که از برخورد اشیا و چکش زدن و افتادن آنها به وجود می آید، هر روز مرا رنج و عذاب داده ‌است.”

    شوپنهاور به کمک یک هندو از باورهای بوداییان آگاهی یافت و پس از بررسی و اندیشه زیاد به آیین بودایی، باور کامل پیدا کرد. وی از این که قدر و اهمیت‌اش را کسی نمی شناخت، سخت آشفته گردیده و این حس در او به درجه‌ بیماری رسیده‌ بود.

    “رساله ی اجتهادیه” او در سال 1812 با نام “چهار اصل دلیل کافی” نوشته شد و پس از آن، شوپنهاور، همه‌ زمان خود را صرف تدوین شاهکار خود به نام “جهان همچون اراده و تصور” نمود. به نظر او این کتاب دیگ جوش پر از اندیشه ها و باورهای کهن نیست، بلکه از اندیشه‌ای زیبا و تازه ترکیب شده است. این امر بیانگر خودخواهی و غرور گستاخانه‌ای است، ولی بسیار درست است.

    شوپنهاور با نوشتن این کتاب، مدعی شد که پاسخ همه‌ مسایل فلسفی را یافته است؛ تا آنجا که می‌خواست بر نگین انگشتری خود، تصویر “سفینکس” را در حال انداختن خود به گرداب، نقش کند؛ زیرا سفینکس گفته بود که اگر کسی برای مسایل و چیستان‌های او پاسخی بیابد، خود را به گرداب خواهد افکند.

    با این همه، کتاب شوپنهاور، توجه مردم را جلب نکرد؛ مردم به اندازه کافی بدبخت بودند و دیگر نمی‌‌خواستند کتابی درباره‌ بدبختی و سیه ‌روزی خویش بخوانند. از این رو، شوپنهاور به سختی از مردم رنجید و نسبت به اجتماع بدبین گشت. شانزده سال پس از انتشار این کتاب، به شوپنهاور خبر رسید که بخش بزرگی از نسخه های چاپی کتاب را به جای کاغذ باطله فروخته ‌اند.

    شوپنهاور همه‌ باورها و آرای خود را در این کتاب گنجانید؛ تا آنجا که کتاب های دیگر او، تنها شرح این کتاب به شمار می رود. وی در سال 1836، رساله‌ای به نام “اراده در طبیعت” منتشر کرد که تا اندازه‌ای در کتاب “جهان همچون اراده و تصویر”، که در سال 1844 منتشر شد، گنجانیده شده‌ بود. او در سال 1841، کتابی به نام “دو مسئله‌ بنیادی اخلاقی” نوشت و در سال 1851، کتابی به نام “مقدمات و ملحقات” را منتشر کرد که می‌توان آن را به “پیش غذاها و دسرها” نیز برگردان کرد. این کتاب به انگلیسی به نام “مقاله ها” یا “رساله ها” برگردان شده است و از خواندنی‌ترین آثار او به شمار می رود. شوپنهاور در ازای نوشتن آن، تنها ده جلد از نسخه های چاپی آن را دریافت کرد. با چنین شرایطی، خوشبین بودن دشوار است.

    شوپنهاور آرزو داشت که فلسفه‌ خود را در یکی از دانشگاه های بزرگ آلمان تدریس کند؛ این فرصت در سال 1822 پیش آمد و وی را به عنوان دانشیار به دانشگاه “برلین” فرا خواندند. او از روی عمد، همان ساعاتی را که هگل در آن درس می داد، برای تدریس برگزید و بر این باور بود که دانشجویان به او و هگل همچون آیندگان خواهند نگریست؛ ولی به دلیل عدم پیشباز دانشجویان، ناگزیر شد در اتاق خالی تدریس کند. از این رو، از امر تدریس کنار گرفت و برای انتقام، هجونامه‌های* تلخی بر ضد هگل نوشت. در سال 1831، بیماری وبا شهر “برلین” را فرا گرفت و هگل و شوپنهاور هر دو گریختند، ولی هگل پس از بازگشت، گرفتار بیماری شد و پس از چند روز درگذشت. شوپنهاور به “فرانکفورت” رفت و مانده عمر هفتاد و دو ساله‌ی خود را در آنجا سپری کرد.

    دانشگاه ها از او و آثارش بی‌خبر بودند؛ گویا هر پیشرفت مهم فلسفی می‌بایست بیرون از فضای دانشگاه صورت گیرد. نیچه می‌گوید:

    “هیچ چیز، دانشمندان آلمان را مانند عدم شباهتی که میان شوپنهاور و آنان بود رنج نداد.”

    سرانجام، شوپنهاور به نام‌آوری رسید و نزد همگان، پرآوازه گشت. مردم طبقه‌ متوسط از وکلا و پزشکان و بازرگانان، او را فیلسوفی یافتند که با واژه های بر سروسدای مظنونات [ =پندارها ] دانش الهی سر‌ و ‌کار ندارد؛ بلکه دیدگاهی پذیرفتنی درباره‌ رویدادها و زندگی روزانه دارد. اروپایی که از بردباری ها و کوشش های 1848 سرخورده بود، به پیشباز این فلسفه که بازتاب نومیدی 1815 بود، رفت. حمله دانش به الهیات، نفرت سوسیالیسم از تهیدستی و جنگ و اجبار حیاتی درگیری برای زندگی؛ همگی عواملی بودند که سبب نام‌آوری شوپنهاور شدند.

    وی با آزمندی، همه‌ گفتارهایی را که درباره او می‌نوشتند، می خواند؛ از دوستان خود درخواست کرده ‌بود که هرچه درباره‌ او چاپ می‌شود، برایش بفرستند. در سال 1854، واگنر نسخه‌ای از “حلقه نیبلونگ” را به همراه ستایشی از فلسفه موسیقی شوپنهاور برای او فرستاد. بدین ترتیب، این بدبین بزرگ در سنین پیری تا اندازه‌ای خوشبین گردید؛ پس از غذا به گرمی، فلوت می‌نواخت و از روزگار سپاسگزار بود که او را از آتش جوانی رهانیده ‌است. در سال 1858و در هفتادمین سال زایش وی، از همه بخش‌های اروپا، سیل تبریک و شادباش به سوی او روان گردید.

    شوپنهاور تنها دو سال پس از کسب چنین آوازه‌ای زنده ماند و در 21 سپتامبر 1860، ]در فرانکفورت[ هنگامی که به تنهایی سرگرم خوردن صبحانه بود و گویا تندرست به نظر می‌رسید؛ درگذشت. [در اتاق کارش دو مجسمه‌ برنزی وجود داشت: یکی از کانت و دیگری از بودا]

    گردآوری و ویرایش: مریم فودازی

    برگرفته از:
    – ویل دورانت، تاریخ فلسفه، برگردان عباس زریاب، چاپ هجدهم، تهران: شرکت انتشارات علمی فرهنگی، تابستان ۱۳۸۴.
    – تافه، تامس؛ فلسفه ی آرتور شوپنهاور؛ برگردان عبدالعلی دست غیب؛ نشر پرسش، 1379.

    * سروده‌ای که در آن، کسی را دشنام دهند یا سرزنش کنند.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    الیکا عبدالرزاقی بازیگرسینما، تئاتر و تلویزیون زاده۱۸ مرداد۱۳۵۸در تهران است. وی دختر سوسن فلکی مقدم می باشد. عبدالرزاقی فارغ‌التحصیل آموزشگاه هنری سمندریان، لیسانس ادبیات نمایشی است. او همسرامین زندگانیاست و دو برادر دارد.

    عکس های جدید ایلیکا عبدالرزاقی 93

    امین زندگانی و همسرشایلیکا عبدالرزاقیدر کنار رضا یزدانی و همسر و دخترش

    امین زندگانی و همسرشایلیکا عبدالرزاقی

    ایلیکا عبدالرزاقیو همسرش امین زندگانی -مراسماختتامیه شاهگوش

    عکسایلیکا عبدالرزاقی

    عکسایلیکا عبدالرزاقی و شوهرش امین زندگانی

    سحر ذکریا و الیکا عبدالرزاقی

    کارنامه بازیگری

    سینما
    • زنان ونوسی، مردان مریخی(کاظم راست‌گفتار- ۱۳۹۱)
    • فرزند صبح(بهروز افخمی- ۱۳۸۷)
    • نسل جادویی(ایرج کریمی- ۱۳۸۵)
    • جایی برای زندگی(محمدرضا بزرگ‌نیا- ۱۳۸۲)
    تلویزیون
    • شوخی کردم(مهران مدیری- ۱۳۹۲)
    • گنج مظفر(مهران مدیری- ۱۳۹۲)
    • سریال ویلای من(مهران مدیری- ۱۳۹۱)
    • سریال ساخت ایران(محمدحسین لطیفی- ۱۳۹۰)
    • سريال قهوه تلخ(مهران مدیری- ۱۳۸۹)
    • سريال‌ ‌‌ميوه ممنوعه(حسن فتحي- (۱۳۸۶)
    • سریال مرد هزار چهرهمهران مدیری – ۱۳۸۶
    • سریال باغ مظفر(مهران مدیری- ۱۳۸۵)
    • همیشه مادر – فیلم نود(شاهد احمدلو- ۱۳۸۵)
    • باران بهاری(مسعود رشیدی- ۱۳۸۴)
    • مزرعه کوچک(سیروس مقدم- ۱۳۸۳)
    • این سه نفر(اصغر توسلی- ۱۳۸۲)
    • وارث(۱۳۸۲)
    • آواز مه(حسین علی لیالستانی- ۱۳۸۲)
    • تلخ و شیرین(حمید فرخ‌نژاد- ۱۳۸۲)
    • جست‌وجو در شهر(حسن هدایت- ۱۳۸۱)
    • سریال چند دقیقه زندگی(۱۳۸۰)
    • سریال دختران(اصغر توسلی- ۱۳۷۹)
    • پروانه طلایی – فیلم نود(مسعود نوابی- ۱۳۷۸)
    • سریال گمشده(مسعود نوابی- ۱۳۷۷)
    فیلم کوتاه
    • دندان آبی(هومن سیدی)
    • یک منهای بی‌نهایت(رسول قاسمی)
    • صفر(رضا سنجابی)
    • دعوت(مهدی کرم‌پور)
    تئاتر
    • 33% نیل سایمون(افسانه ماهیان- ۱۳۹۱)
    • ملاقات با بانوی سالخورده(حمید سمندریان- سال ۱۳۸۷)
    • امروز دوستت ندارم(علی هاشمی- جشنواره بانوان ۱۳۸۶)
    • از خواب تا مهتاب(علی هاشمی- جشنواره بانوان ۱۳۸۵)
    • الوتریا(وحید رهبانی-محمد رضا جوزی- ۱۳۸۳)
    • مرد اتفاقی(وحید رهبانی- ۱۳۸۳)
    • اتوبوسی به نام هوس(افسانه ماهیان- ۱۳۸۰)
    • بهجت(حسین عاطفی- ۱۳۸۰)
    • نقش زن(علی هاشمی- ۱۳۷۹)
    • دایره گچی قفقازی(حمید سمندریان- ۱۳۷۷)

    جوایز

    • برنده تندیس حافظ بهترین بازیگر زن کمدی از دوازدهمین جشن سینمایی،تلویزیونی دنیای تصویر برای بازی در سریالقهوه تلخ- ۱۳۹۱

    عکس زیبا ایلیکا عبدالرزاقی و شوهرش امین زندگانی

    عکسایلیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

    کامل ترین گالریعکسایلیکا عبدالرزاقی

    عکسایلیکا عبدالرزاقی در نمایش تئاتر

    عکسایلیکا عبدالرزاقی و بهنوش بختیاری

    جدیدترین آلبومعکسایلیکا عبدالرزاقی

    به روزترین گالریعکسایلیکا عبدالرزاقی

    کامل ترین آرشیوعکسایلیکا عبدالرزاقی

    بترین آلبومعکسایلیکا عبدالرزاقی

    جذاب ترینعکس های زیبا و دیدنی ایلیکا عبدالرزاقی

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    یکی از مزایای بزرگ انتشار کتاب در دنیای دیجیتال، این است که می توانید نگارش های جدید کتاب را راحت تر و سریع تر آماده کنید و به دست خوانندگان برسانید. هم اکنون ویرایش دوم کتاب زندگینامه استیو جابز در اختیار شما است و می توانید آن را دانلود کنید.

    در ویرایش جدید برخی ایرادهای موجود در نسخه اول رفع شده، برخی جمله بندی ها تغییر یافته، توضیحات و زیرنویس های بیشتری به کتاب اضافه شده و فونت کتاب نیز تغییر یافته تا خواندن آن برای شما راحت تر شود.

    استیو جابز در میان مدیران عصر ما تبدیل به یک استوره شد که دنیای فناوری را تکان داد. زندگی و تفکر متفاوتش از او مردی ساخت که نام او را تبدیل به یک نماد ساخته است. ولی می دانید که او در طول حیات و مدیریتش علاقه ای به عمومی کردن زندگی شخصی خود نداشت و به همین خاطر میلیون ها نفر مشتاق بودند با داستان زندگی این نابغه تکنولوژی آشنا شوند. تا پیش از انتشار این کتاب، هیچ منبع مکتوب مورد تایید دیگری از زندگی او وجود نداشت، و این تنها کتابی است که با رضایت استیو جابز و بر اساس بیش از ۴۰ مصاحبه طولانی با خود او، طی ۲ سال نوشته شده است. در کنار آن برای جمع آوری اطلاعات با بیش از ۱۰۰ نفر از اعضای خانواده، دوستان، همکاران و رقیبان استیو جابز گفتگو شده است.

    نویسنده کتاب والتر آیسزاکسن مدیرسابق سی ان ان و سردبیر سابق مجله تایم است و پیش از این زندگینامه انیشتین و بنجامین فرانکلین را نیز تالیف کرده است. جالب اینجا است که با وجود اینکه استیو جابز با او در تالیف این کتاب همکاری کرده، اما از او خواسته تا هیچ کنترلی بر مطالبی که در این کتاب می نویسد، نداشته باشد و استیو جابز هیچ گاه متن کتاب را نخواند. بنابراین شما کتاب زندگی استیو جابز را در حالی می خوانید که خود او هم آن را نخوانده است. این کتاب در پایان سال ۲۰۱۱ وارد بازار شد و آنقدر با استقبال مواجه شد که تبدیل بهپر فروش ترین کتاب سال آمازونشد.

    و حالا نتیجه سه ماه تلاش و کار بی وقفه در مقابل شما است: ترجمه زندگینامه استیو جابز، با تلاش آقای «ناصر دادگستر». این کتاب برای اولین بار است که در ایران به صورت کامل ترجمه و منتشر می شود. کاری که با دقت و وسواس بسیار زیاد تهیه شده و ماحصل آن، ترجمه ای عالی، روان و کامل از زندگی استیو جابز به زبان پارسی است. این کتاب در ۵۳۲ صفحه با فرمت PDF تهیه شده است و شما هم اکنون می توانید آن رابه گونه رایگان دریافت نمایید.

    دانلود

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    عکس های جدیدنیوشا ضیغمی و شوهرش 93

    نیوشا ضیغمی- امین حیایی – بابک برزویه

    نیوشا ضیغمیو همسرش

    نیوشا ضیغمیو همسرش

    عکس جدیدنیوشا ضیغمی- بدون آرایش

    عکس جدید نیوشا ضیغمی و همسرش – کنسرت محمد علیزاده

    مهدی پاکدل،شهرامحقیقتدوست،نیوشاضیغمیوسایربازیگران
    در شببازی ایران و آرژانتین (جامجهانی2014برزیل)

    نیوشا ضیغمیو همسرش آرش پولادخان

    نیوشا ضیغمیو همسرش آرش پولاد خان

    عکس جدید کتایون ریاحی و نیوشا ضیغمی

    نیوشا ضیغمی،بهنوشبختیاری،نسرینمقانلو،رامسینکبریتیو….

    تولد 18 تیر ماه سال 1359 در تهران، دارای مدرک کارشناسی روانشناسی کودک از دانشگاه شهید بهشتی هستم و بازیگری را

    نیوشا ضیغمی جزء آن دسته از بازیگران جوان سینمای ایران است که طی سال‌های اخیر توانست پله‌های موفقیت را به خوبی طی کند. او فعالیت خود را در عرصه بازیگری با آموزشگاه بازیگری سینماگران جوان آغاز کرد و برای مجموعه «در چشم باد» به آقای جعفری جوزانی معرفی شد او با فیلم «پرتقال خونی» در جشنواره فیلم فجر گذشته حضور داشت، اما این‌بار او فقط بازیگر نبود، نیوشا ضیغمی به همراه همسرش «آرش پولادخان» سرمایه‌گذاری این فیلم را هم به عهده داشتند. سال گذشته نیوشا ضیغمی علاوه بر تهیه کنندگی، مرکز پوست و زیبایی خود با نام آدونیس را نیز تاسیس کرد.

    روان‌شناسی کودک خواندم

    متولد 18 تیر ماه سال 1359 در تهران، دارای مدرک کارشناسی روانشناسی کودک از دانشگاه شهید بهشتی هستم و بازیگری را از کلاس‌های بازیگری سینماگران جوان شروع کردم. سال 1382 به پروژه «در چشم باد» آقای جعفری جوزانی معرفی شدم.

    از شکست نمی‌ترسم

    من همیشه به عنوان فردی که می‌خواهد یک زندگی پویا را تجربه کند، زندگی پرفراز و نشیبی را تجربه کرده‌ام و هیچ وقت از ریسک کردن نترسیده‌ام. به نظر خودم راز موفقیت من این است که اول ایمان داشتم به کارهایی که می‌خواستم انجام بدهم و دوم این‌که باور داشتم کاری که می‌خواهم انجام بدهم برایم مهم است و باید انجام بشود، پس کارم را دنبال می‌کنم و سختی‌ها نمی‌تواند مانع من باشد چون از شکست نمی‌ترسم پس حتما به نتیجه می‌رسم.

    پدرم مخالف بود

    وقتی می‌خواستم وارد بازیگری شوم مادرم مخالفت نمی‌کرد ولی آن دید مادرانه نسبت به آینده من را در نظر می‌‌گرفت اما پدرم با بازیگر شدن من زیاد موافق نبود. پدرم اصولا کارهای علمی را دوست داشته و دارد و ترجیح می‌داد من پزشک یا مهندس شوم تا بازیگر! وقتی وارد این عرصه شدم و با کار آقای جوزانی شروع کردم و پس از آن هم بلافاصله وارد سینما شدم، در همان سال اول نتیجه خوبی حاصل شد، پدرم تغییر موضع داد و با کار من موافقت کرد.

    بازیگر یعنی

    ….

    به نظر من بازیگر مثل یک کاتالیزور است، شرایط و دغدغه‌های انسان‌هایی که روی کاغذ ترسیم شده‌اند را مانند یک فیلتر از خود عبور می‌دهد و از خود یک شخصیت تازه می‌سازد. حتی این شخصیت می‌تواند آنقدر تاثیرگذار باشد که گاهی وقت‌ها بازیگر خودش را بعد از بازی در آن نقش فراموش کند. کما این‌که من این اتفاق را در زندگی بازیگری‌ام تجربه کرده‌ام. بعد از بازی در فیلم «شوریده» تحولی در زندگی من رخ داد و من را به یک فرد دیگر تبدیل کرد. شهامتی را به دست آوردم که شاید قبلا آن را نداشتم. پس برای من بازیگری حرفه مقدسی است.

    تهیه کنندگی، سلام

    سال گذشته من وارد مسیر تهیه‌کنندگی سینمایی شدم. کار بسیار سختی بود چون معمولا تصور بیشتر مردم از تهیه‌کننده‌ یا یک فرد با تجربه است یا فردی با گیس سفید. بسیاری از افراد آدمی با شمایل من را برای تهیه‌کنندگی دور از تصور می‌دانند. یکی از عللی که من را به سوی تهیه‌کنندگی کشاند فیلمنامه‌های بدی بود که به من پیشنهاد می‌شد. وقتی وارد عرصه تهیه شدم خیلی حرف‌ها شنیدم، مثلا این‌که نیوشا ضیغمی پول می‌دهد تا در فیلم بازی کند، در صورتی که اگر ما کمی منطقی فکر کنیم یک بازیگر وقتی در طول سال از 10 فیلمنامه، هفت فیلمنامه به او پیشنهاد می‌شود چه احتیاجی به این دارد که با پول خود را در سینما ماندگار کند؟

    حتی خیلی‌ها من را ترساندند که شاید اگر وارد این حرفه شوم دیگر تهیه‌کننده‌‌ها به من پیشنهاد بازی نخواهند داد. اما من تصمیم به انجام این کار گرفته بودم و با اراده‌ای که داشتم این کار را به ثمر رساندم و هیچ‌کدام از این اتفاقات برای من رخ نداد.

    نمی‌خواهم بگویم که در این کار از کسی کمک نگرفته ام، بسیاری از دوستان با تجربه من را برای رسیدن به هدفم یاری کردند، همسر من کارش این نبود اما ایشان را ترغیب به سرمایه‌گذاری در سینما کردم و امروز از نتیجه کارم راضی هستم.

    î

    اگر روزی می‌‌توانستم در زمان سفر کنم به قرن نوزدهم می‌‌رفتم، برای این‌که قرن بیست و یکم قرن تکنولوژی است و قرن سرد و پر دغدغه‌ای است ولی قرن نوزدهم قرن احساس و هنر بود.

    î

    خسرو شکیبایی و اکبر عبدی همیشه از استوره های من بودند و هستند

    در سینمای ایران سوپراستار نداریم

    ستاره آدمیست که واجد شرایط ستاره بودن در دنیاست و این شرایط را افراد کمی در سینمای جهان دارند. متاسفانه ما در سینمای ایران ستاره نداریم. مثلا «رابرت دنیرو» را همه سینماگران در دنیا می‌شناسند پس می‌توان به او لقب استار را داد. اما در ایران یکسری از بازیگران هستند که قطعا واجد شرایطی بودند که آنها را با بازیگران همزمان خود متمایز کرده و در نزد مخاطبین دارای ویژگی‌هایی کرده است که به خاطر آنها به سینما می‌روند. از نظر من این هیچ بد نیست بلکه یک نعمت خدادادی است. اینها قابلیت ستاره شدن هم دارند اما شرایطی که برسینمای ما حاکم است این امکان را از آنها گرفته است.

    خوشــــبخــــتم

    ما آدم‌ها همیشه به چیزهایی که نداریم، فکر می‌کنیم، ولی من همیشه در این فکرم که اگر اتفاقاتی که رخ داده اتفاق نمی‌افتاد چه می‌شد؟ در حال حاضر من خودم را انسان خوشبختی می‌‌دانم. تا به امروز به خیلی از چیزهایی که می‌‌خواسته‌ام رسیدم. خدا را صد هزار مرتبه شکر می‌‌کنم که خانواده‌ام سالم هستند و یک خانواده چهارچوب‌دار و سلامت دارم. خیلی‌ها به من می‌گفتند سینما آدم‌ها را از زندگی واقعی دور می‌کند ولی برای من این اتفاق نیفتاد. من الان هم کارم را انجام می‌‌دهم و هم خانواده‌ام را دارم. همیشه تعریفی که من از جامعه درباره یک بازیگر شنیده بودم این بود که اگر یک بازیگر ازدواج کند دیگر نمی‌‌تواند کار کند اما اینگونه نیست همسرم درکنار من است نه در رو به‌روی من… مثلا در روزهایی که من فیلمبرداری داشتم در سرما و گرما و در هر موقعیتی من را درک کرده است. نبودن‌های من و بی‌حوصلگی‌هایم را تحمل کرده و در کنارم بوده است.بیش از همه چیز خانواده‌ام برایم اهمیت دارد. روزی هم که داشتم ازدواج می‌‌کردم آرش به من گفت اگر یک روز من به تو بگویم کار نکن، نمی‌‌کنی؟ گفتم نه، بازی نمی‌‌کنم. چون دلم نمی‌‌خواهد زندگی واقعی من به خاطر کارم آسیب ببیند اما اگر روزی ببینم که کارم به زندگی شخصی‌ام می‌‌خواهد آسیب برساند یا برای یک مدت رهایش می‌‌کنم یا این‌که کمرنگش می‌‌کنم.

    یک خاطره

    در دوران مدرسه بچه خیلی شر و شیطانی بودم و بیشتر اوقات از کلاس اخراج می‌‌شدم، یادم می‌آید ناظمی به نام خانم زارع داشتیم که خیلی از او می‌ترسیدم. یک روز دوستانم به شوخی من را بیرون از کلاس گذاشته بودند و در را گرفته بودند… من آنقدر به در لگد زدم که در شکست و پای من از آنطرف در بیرون آمد و همان لحظه هم خانم زارع سر رسید.

    کعبه مثل هیچ جایی نیست

    آرش پولادخان می‌‌گوید: من تجربه این سفر را از قبل داشته‌ام و از این‌که نیوشا به عنوان همسرم اینبار در کنارم بود خوشحال بودم. همیشه با خود می‌‌گفتم که آیا این اتفاق برای نیوشا هم رخ می‌‌دهد تا در آن لحظه خودش را محک بزند؟ حتی من به محمدرضا گلزار گفتم آنجا که می‌‌رسی حال و هوایت عوض می‌‌شود و از خود بی‌خود می‌‌شوی. وقتی در آن موقعیت قرار می‌‌گیری یادت می‌‌رود تو چه کسی هستی و الان کجایی. شاید شما از کنار صدها انسان در آنجا رد شوی یکی در حال دویدن است و گریه می‌‌کند یکی در حال سجده گریه می‌‌کند. شما متوجه این افراد نمی‌‌شوید شما آنجا فقط خود و خدای خودتان را می‌‌بینید. تمام اعمالتان در یک لحظه مانند یک فیلم از جلوی چشمانتان عبور می‌کنند و بی‌‌اراده اشک در چشمانتان حلقه می‌‌زند. می‌‌دانید هر انسانی شاید بنا به موقعیتی که در آن قرار می‌‌گیرد دچار یک غرور خاص می‌شود ولی آنجا به این باور رسیدم کسانی هم که غرور دارند نمی‌‌توانند خدا را فراموش کنند.

    نیوشا می گوید: نکته دیگری که برای من بسیار جالب بود این‌که خانه خدا شبیه به هیچ جایی از دنیا نیست من روز اولی که وارد مکه شدم در شوک بودم، مانند یک قیامت واقعی است ولی شما زنده آن را تجربه می‌‌کنید، شاید شنیده باشید که در قیامت هیچ کس به فکر کسی نیست و مادر بچه‌اش را نمی‌‌شناسد؛ همه از کنار هم رد می‌‌شوند و هم را نمی‌‌بینند وهمه یکسان هستند. خانه خدا واقعا مانند قیامت است همه یکسان لباس می‌‌پوشند و هیچ تفاوتی ندارند و همه افراد به خدای واحد فکر می‌کنند.

    او در ادامه می‌‌گوید: من وقتی برگشتم مطالبی را خواندم و شنیدم که واقعا شوکه شدم، ما مخارج سفرمان را خودمان پرداخت کردیم و وزارت ارشاد فقط ما را دعوت کرد و سهمیه را به ما داد ولی دیدم عده‌ای عنوان کرده‌اند که این پول بیت المال بوده و این چه کسانی بوده‌اند که به این سفر فرستاده شده‌اند؟ خدا ما را طلبید که به این سفر رفتیم. چرا همیشه از دید ما کسی باید به سفر حج برود که سنی از او گذشته است؟ من بسیاری از افراد را می‌‌شناسم که پول و موقعیت هم دارند ولی طلبیده نمی‌‌شوند. حتی موقعی که گروه هنرمندان اعزام شدند ما پنج روز بعد رفتیم چون هنوز رفتن ما قطعی نبود اما چه کسی می‌‌تواند خواست خدا را عوض کند.

    آرش در تکمیل حرف نیوشا ادامه می‌‌دهد: من به خاطر مشغله کاری واقعا نمی‌‌توانستم به این سفر بروم و این باور من بود که رفتنم غیرممکن است. روزی که گفتند بلیط هواپیما گرفته شده من هنوز امیدوار رسیدن به کاروان نبودم برای همین با کسی خداحافظی نکردم اما انگار همه چیز دست به دست هم داد تا ما به این سفر برویم.

    آرش پولاد خان: خوشحالم

    من از این‌که در این خانواده هستم بسیار خوشحالم. در معرفی خودم باید بگویم متولد شهر اصفهان و 37 ساله هستم و شغل من تجارت نقره است. نیوشا در ادامه صحبت‌های همسرش ادامه می‌دهد: آرش دارد شکسته نفسی می‌‌کند شاید اگر آرش نبود من تهیه‌کننده‌ نمی‌شدم. درست است که کارش سینما نبود اما کار خودش با هنر واقعی عجین شده. آنقدر که هنر ایران در اصفهان قوی است در هیچ شهری نیست. به نظر من به کار نقره و قلم اصفهان در دنیا ظلم شده، و باید برای شناخته شدن آن کاری بکنیم. در کل آرش یک پشتوانه و تکیه‌گاه خوب برای من است.

    جواد عزتی و همسرش مه لقا باقری،کمند امیر سلیمانی و نیوشا ضیغمی

    حدیث میر امینی ، نیوشا ضیغمی ، روناک یونسی و حسام نواب صفوی

    عکسی از علی دایی ، احسان خواجه امیری ،‌محمدرضا گلزار ،‌نیوشا ضیغمی،‌
    شیلا خداداد،مریلا زارعی ،‌الناز شاکردوست ،‌مهناز افشار

    نیوشا ضیغمی ، علی لهراسبی ، محسن یگانه و رضایزدانی

    نیوشا ضیغمی در مراسم ختم پدر حامد بهداد

    نیوشا ضیغمی و مازیار فلاحی

    نیوشا ضیغمی و همسرش آرش پولاد خان

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز
© تمامی حقوق مطالب برای وبسایت ته موویز محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع و شرعا حرام می باشد.
طراحی و کدنویسی : پرشین وردپرس
سایت بت اسپات