خلاصه قسمت 22 اتک

    امروز با یک پست دیگر در رابطه با انیمه حمله به تایتان در خدمت شما هستیم.  مطالبی که امروز آماده کرده ایم مربوط به خلاصه قسمت جدید این انیمه هستند که امروز 24 بهمن ماه قسمت جدید پخش  میشود.

    ضمنا بعد از آمدن قسمت جدید در هر هفته “عکس های جدید آن قسمت “در سایت قرار میگیرد.

    با ما همراه باشید.

    عنوان این قسمت : فروپاشی

    دانلود قسمت 22 فصل 4 اتک

     

    قسمت 22 اتک ان تایتان به همراه خلاصه

    وارثین تایتان بنیانگذار

    هشدار اسپویل!!!

    “توجه داشته باشید با توجه به اینکه مانگا تمام شده و معلوم نیست هر قسمتی از انیمه دقیقا تا کدام قسمت از مانگا را پخش میکند لذا امکان ویرایش پست وجود دارد و اگر نمیخواهید اسپویل شوید پست را نگاه نکنید ” ضمنا بعد از آمدن قسمت جدید اسکرین شات های مربوط به هر پارت قرار خواهد گرفت.

     

    خلاصه


    اینستاگرام ته موویز

    پارت اول

    مارلی هایی که در مسیر قرار گرفتند و صدای ارن را شنیدند از جمله پدر آنی وحشت میکنه و به ادمی که نزدیکشه میگه تو هم شنیدی؟ قراره از جزیره بیان و ما رو بکشن!

     

    اتک قسمت 22 (1)

     

    میرسیم به سکانس گابی که دنبال فالکو میگرده..راینر که از جریانات بعداز اولین بار به تایتان شدن باخبره میگه که فالکو خاطراتش یادش نیس و نمیتونه تکون بخوره و احتمالا گرفتنش! گابی میگه که کی گرفتش؟؟؟ راینر میگه جان و کانی, الان دیگه فالکو ادم مهمی شده نمیتونن ولش کنن. راینر که حالش خوب نیست تعجب میکنه ازینکه زره به اون محکمی خراب شد و از قالب تایتانی اش درامد و نگرانه میگه که ارن دنیارو نابود میکنه!

    راینر به کمک گابی در مکانی جا میگیرن .راینر به گابی میگه که پیک رو پیدا کنه و باهاشون برگرده مارلی بایس این خبر رو نه فقط به مارلی ها بلکه به تموم دنیا بایس یدین..

     

    اتک فسمت 22 (2)

     

    گابی میگه که حالا بفرض هم باخبر بشن مگه چیکار میتونن بکنن؟ اصلا جاییم هست که بتونن فرار کنن به اونجا؟ ینی خونوادمون همشون قراره بمیرن؟ بایس ارن رو بکشیم .. که راینر میگه غیر ممکنه!! ارن همونجور که زره منو فرو ریخت با این قدرتی که بدست اورده کل تایتان ها و اقوام یمیر هم تحت کنترل خودش دربیاره حالا دیگه هیچکس جلودارش نیس بایس فقط فرار کنیم..گابی این حرفا حالیش نمیشه و تصمیم میگیره مبارزه کنه و از پیش راینر میره

    اتک قسمت 22 (3)

     

     


    پارت دوم

    حالا میرسیم به جان و کانی و میکاسا و ارمین .. جان میگه که هیچوقت تصور نمیکردم که ارن میخواد هرچی ادم خارج از دیوار هست رو بکشه! کانی میگه که ولی اگه تموم ادمای خارج از دیوار از بین برن اونموقه هرچی کینه هس هم از بین میره!جان: تموم دشمن هایی که مارو تهدید میکنن نابود میشن و باخاک یکسان میشن و…. خیلی متعجبن از کار ارن که اره همچین قتل عام فجیعی سابقه نداشته .. اما متوجه شدن که ارن اینکارو فقط بخاطر حفاظت از دوستانش و مردمش که توی جزیرن کرده!و یاد لحظه ای افتادن که توی گاری بودن و ارن گفته بوده چون همتون برای من مهمید بیشتر از هرکس دیگه ای..تایتان ها رو میبینن که بخود ارتش الدیا هم حمله کردن! بااینکه تایتان ها می بایس تحت فرمان ارن بوده باشن اما براشون قابل تعجب بوده و میرن کمک مردم..

     

    اتک قسمت 22 (4)

     

    جان میگه که با فالکو که الان قدرت ارواره داره بایس چیکار کنن؟ که بدنش فرمانده پیکسس بخورش یا چی ؟ که کانی میگه بدیم مامان من بخورش که ارمین مانع میشه و میگه که فالکو برای مارلیایی ها مهم بوده نمیخوایم که یه درگیری جدیدی هم ایندفه با راینر اینا درست کنیم.. دعوایی بین ارمین و کانی پیش میاد چون کانی میخواد فالکو رو بده مامانش بخورش و ارمین مخالفه!که کانی اینو یاد ارمین میاره که مگه خودت چجور به زندگی برگشتی دوباره مگه برتولت رو نخوردی؟

     

    اتک قسمت 22 (4)

    یدفعه تایتانی حمله میکنه و کانی ازین فرصت استفاده میکنه و ازشون دور میشه..

     

     

    خلاصه قسمت 22 اتک


    پارت سوم

     

    اتک قسمت 22 (5)

     

    تایتان ها ک به برجی که یلنا و افرادش هستند حمله میکنن که یلنا میگه مگه اینا توسط زیک تبدیل نشدن ؟

    میرسیم به سکانس خانواده ساشا که تایتان نایل دوک که اتفاقا مرد خوبی هم بوده و به تایتان بی عقلی تبدیل شده به این خانواده حمله میکنه..کایا گیر میکنه (همون دختری که ساشا نجاتش داده بود) و یکدفه توسط یک نفر نجات پیدا میکنه و اون نفر کسی نیس به جز گابی! البته کایا اون قهرمان رو اول ساشا میبینه و یاد ساشا میفته!

     

    اتک قسمت 22 (6)

    گابی با خانواده ساشا صحبت میکنن و گابی میگه که اره اومدم فالکو رو پیدا کنم و نجات بدمش.. یکی از سربازها ازون بالا صداشون میکنه و میگه که شما بودین که تایتانه رو کشتید با تفنگ و این دختره همونی نیس که گروگان مارلی بودش؟ که کایا میگه نه و اینم از مزرعمون هستش و باهم زندگی میکنیم.. نیکولو هم تفنگو میگیره دستش و میگه که من شلیک کردم

    بعدا گابی به کایا میگه که چرا نجاتم دادی؟ کایا هم میگه که اتفاقا سوال منم هست تو بگو چرا منو نجات دادی من میخواستم تورو بکشمت مگه نمیدونی من شیطان هستم؟ گابی میگه که نه اینجا من شیطانم( راست گفت خدایی :)) ) و …

     


    پارت چهارم

    ارتش الدیا در حال مبارزه با تایتان ها بود که یدفعه کیث شادیس از راه میرسه و نجاتشون میده و همون تیکه های طنز و جدی همیشگی که به ارتش میزد رو دوباره میگه :))ارتش به فرماندهی شادیس میخوان تایتان ها رو به سمت قلعه بکشونن..ارمین با دیدن فرمانده پیکسس که به تایتانی تبدیل شده یادش به قبلا میفته و با ناراحتی میگه که فرمانده شما بودین که تموم این مدت ما رو راهنمایی میکردید حالا در ارامش بخوابید..

    که جان و بچه ها به سمت یلنا و اونیانکوپون میرن . اونیانکوپون میگه که از رویایی که دربارش صحبت میکردین بهم بگید الان ارن داره چیکار میکنه؟ جان: همینی که داری میبینی. اونیانکوپون : پس ینی وطن من کارش ساختس؟

    فلوک رو میبینیم که مجروح شده و نجات پیدا کرده و جان از زنده بودنش متعجبه… فلوک اسلحه ای به سمت یلنا میگیره و میگه افرادتو جمع کن همتون بازداشتید

     

     


    پارت آخر

    بابای ساشا , ارمین و میکاسا رو پیدا میکنه و میبره جایی که پناه گرفتن .. گابی بهشون میگه که هیچی نمیخواد بجز اینکه فالکو رو پیدا کنن و دیگه نمیخوام باتون بجنگم اگه فالکو رو بهمون پس بدین میریم و دیگه پشت سرمونم نگاه نمی کنیم… که ارمین و میکاسا تعریف میکنن که کانی فالکو رو برداشته برده بده بخورد مادرش و جریان تبدیل شدن مادر کانی رو براشون تعریف میکنن
    اما گابی مصمم هست که نمیتونه فالکو رو ول کنه و بره… حتی میگه که ارن که الان تایتان بنیانگذار رو در دست داره نمیتونه تایتان مادر کانی رو به حالت انسانی برگردونه؟ ارن حتی زره تایتان زره پوش راینر رو هم کند!! برای همین مطمئنم هرکاری که بخواد میتونه بکنه…
    ارمین با تعجب از گابی درباره کنده شدن زره تایتان راینر پرسید که با کارای ارن تموم دیوارهای سخت هم شکسته شدن …و یادش افتاد که حتم الان هم آنی کریستالش شکسته و ازش درومده!
    و بله! آنی از کریستال درومد.

     

    ………….پایان…………

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    خلاصه قسمت 24 اتک

    امروز با یک پست دیگر در رابطه با انیمه حمله به تایتان در خدمت شما هستیم.  مطالبی که امروز آماده کرده ایم مربوط به خلاصه قسمت جدید این انیمه هستند که امروز 8 اسفند ماه قسمت جدید پخش  میشود.

    ضمنا بعد از آمدن قسمت جدید در هر هفته “عکس های جدید آن قسمت “در سایت قرار میگیرد.

    با ما همراه باشید.

    عنوان این قسمت : غرور

    دانلود قسمت 24 فصل 4 اتک

    ” عکس ها بزودی قرار میگیرند”

     

    خلاصه قسمت 24 اتک (1)

    هشدار اسپویل!!!

    “توجه داشته باشید با توجه به اینکه مانگا تمام شده و معلوم نیست هر قسمتی از انیمه دقیقا تا کدام قسمت از مانگا را پخش میکند لذا امکان ویرایش پست وجود دارد و اگر نمیخواهید اسپویل شوید پست را نگاه نکنید ” ضمنا بعد از آمدن قسمت جدید اسکرین شات های مربوط به هر پارت قرار خواهد گرفت.

    لینک امتیازدهی به این قسمت در imdb

     

    خلاصه


    اینستاگرام ته موویز

    پارت اول

    در سکانس اول شاهد این هستیم که هانجی و لیوای توی این مدت چیکار میکردن و هانجی چجوری مراقب لیوای بوده..

     

    خلاصه قسمت 24 اتک (2)

    هانجی: دیگه کسی نمونده تعقیبمون کنه .. همه تایتان شدن بجز تو.. چون یه اکرمنی تونستی جون سالم به در ببری.. حالا چیکار کنیم چجوری جلوی زیک رو بگیریم تنها امیدمون فقط به ارمین و فرمانده پیکسسه. حتی اگه ارن به زیک پشت کنه..اگه معنیش این باشه که ییگریست ها همچنان از مایع نخاعی استفاده کنن تا به جزیره حکمرانی کنن پس اینجوری بایس تا اخر عمرمون فراری باشیم. انگار دوره ما اخراشه دیگه شاید بنظرت بیاد که داری کار درست رو انجام میدی ولی یهو می بینی توی یه سلول زندانی شدی..شاید باید دوتایی اینجا زندگی کنیم..

    یهو هردوتاشون میرن همون مسیر که ارن با تموم الدیایی ها حرف زد..هانجی شوکه میشه و لیوای گفت این عوضی(منظورش زیک) کجاس لیوای میخواس بلند بشه که هانجی بهش میگه نبایس بلندشی..زیک همراه با ییگریست ها به شیگان شینا رفته.. لیوای یادش میاد که چجوری زیک رو دست کم گرفته بوده و دوباره زیک از دستش قسر رفت…

    حالا زمان الان رو نشون میده که هانجی و لیوای توی راه به پیک و ماگاث رسیدن .. ماگاث که از قدرت لیوای باخبره میگه که بنظرمیاد تو قدرتی داری که میتونی به کمکش در برابر 9 تایتان بایستی!! اما بااین اوضاعت چجوری میتونی از گلوله من جاخالی بدی ؟

     

    خلاصه قسمت 24 اتک (3)

     

    لیوای‌: من از هیچ گلوله ای نمیتونم جای خالی بدم ولی بااین وضع تاسف بارم خودم رو تسلیم دشمنم کردم.. یا شلیک کن یا گوش بده..تصمیم با خودته .

    ماگاث: خیلی خب قبل از شلیک کردن گوش میدیم. گفتی که زیک رو میکشیش حالا کجاس؟ هانجی : حدس من اینه که زیک میخواد ارن رو به همراه خودش همراه کنه که بتونه از خون پادشاهی استفاده کنه 

    پیک: ظاهرا همه چی رو راجع به تایتان ها میدونی . حتی بیشتر از مارلی..تاحالا تایتان مادر رو به چشم دیدی؟ هانجی: میدونم که خیلی بزرگه و شکست دادنش تقریبا غیرممکنه برای همین بهتره با هم متحد بشیم. باید این کارو باهمدیگه انجام بدیم..

     


    پارت دوم

    میرسیم به شیگان شینا , جان و میکاسا و بقیه ناراحت و اشفته از اوضاع…

    کانی رو می بینیم که با فالکو نزدیکی های دهکده کانی هستند و فالکو خوابیده ..فالکو فکرهایی به سرش میزنه که بایس چجوری فالکو رو به خورد مادرش بده .. نکنه وقتی که به فالکو اسیب بزنه یهو فالکو متوجه قدرت تایتانیش بشه و کارشو بسازه؟ کانی خیلی اشفتش و ساشا رو صدا میزنه که اگه توبودی درکم میکردی؟

     

    خلاصه قسمت 24 اتک (4)

     

    صبحش که بیدارمیشن و حرکت میکنن و به روستا میرسن .

    فالکو: چرا اومدیم به این دهکده مگه قرار نبود بریم بیمارستان؟ کانی: یه چیز جالبی اینجاس بنظرم اومد که یه نگاهی بش بندازیم. فالکو : اینجا دهکده راگاکو هستش .. کانی : تو از کجا میدونی؟؟ فالکو: دیشب داشتی توو خواب باخودت حرف میزدی گفتی ساشا.. این اسم همون دختری بود که گابی اون رو کشت نه؟ تو همه این مدت میدونستی که من کی هستم اما وانمود میکردی که نمیشناسیم و اوردیم اینجا..میخوای ازم انتقام بگیری؟؟

    کانی: نه . اون قضیه توی یه عملیات نظامی اتفاق افتاد متوجه هستم..

     

    خلاصه قسمت 24 اتک (5)

     

    کانی پرده رو میزنه کنارو مادرش که تایتان شده رو نشون میده ..اولش میگه که میخوایم دندونای این تایتان رو مسواک کنیم! یهو گابی و ارمین میرسن که گابی داد میزنه که “فالکو از اون دور بشو!!!!!! “اون میخواد تو رو بخورد اون تایتان بده چون تو تایتان پورکو رو بدست اوردی!

     

    خلاصه قسمت 24 اتک (6)

     

    کانی با گرفتن فالکو اونا رو تهدید میکنه که نزدیکش نشن.. کانی داره فالکو رو میبره نزدیک تایتان مادرش که گابی بهش میگه که از قدرت تایتان ارواره استفاده کن.. ارمین مداخله میکنه که فالکو رو نجاتش بده. میخواد خودش رو دودستی تقدیم به تایتان مامان کانی کنه اما در لحظه اخر کانی مانع افتادن ارمین میشه.. کانی از اینکار پشیمون میشه

     

    خلاصه قسمت 24 اتک


    پارت سوم

    وارد بخش بیمارستان میرشیم که لوییس رو نشون میده که شال میکاسا رو نگه داشته بوده چون قبل این اتفاق ارن رو دیده بوده و ارن میخواسته که بندازمش دور این شال رو.. لویس :من سرباز شدم چون توی الگوی من بودی و باعث شدی (لوییس در قسمت های اول از فصل اول همراه با مادرش در شهر توسط میکاسا نجات داده شد و از همونموقه میکاسا قهرمانش شد و بعد هم به جمع ییگریست ها پیوست) توی شکمم ترکش نیزه صاعقه س و نمیشه درش اورد و باعث تاسفانه که نمیتونم دنیای ازادی که ارن میسازه رو ببینم . و بعد شال رو به میکاسا میده.

     

    خلاصه قسمت 24 اتک (7)

     

    خلاصه قسمت 24 اتک (8)

     


    پارت چهارم

    افراد نظامی الدیا و همچنین ییگریست ها رو نشون میده.. و فلوک خوشحال ازین اتفاقات… و مردم خوشن و جشن میگیرن

    ارمین میگه که بریم جایی که راینر هستش که گابی بهش میگه اون تا دو سه روز دیگه توی کماست..

    توی یه کافه نشستن و مشغول خوردن بودن بحث آنی شد که یهو آنی رو دیدن و کانی شروع به مسخره بازی میکنه…

    خلاصه قسمت 24 اتک (9)

    پارت پنجم

    فلوک مردم رو جمع کرده و میخواد که یلنا و اونیون کوپون رو بکشن در ملاعام..و نقشه ای که یلنا و زیک داشتن رو به همه گفت.. جان مثلا میخواست که اونیون کوپون رو بکشه اما از عمد به خطا زد ..یهویی سروکله تایتان پیک پیدا شد میخواست فلوک رو بخوره که جان نجاتش داد و پیک گذاشتش توی دهنش و بردش

     

    خلاصه قسمت 24 اتک (10)

     

    کانی و میکاسا که با علامت دادن جان (4گلوله پشت سرهم ) متوجه زمان شزوع کار شدن با گاری ازونجا میرن.. جان و یلنا و اونیون کوپون به کمک پیک رفتن پیش هانجی ..

    کانی فالکو گابی و انی هم رفتن پیش راینر که انی با با ضربه پاش به راینر اونو بیدار کرد و اماده رفتن شدن…

     

    خلاصه قسمت 24 اتک (11)

     

    خلاصه قسمت 24 اتک (12)
    خلاصه قسمت 24 اتک

     

    ………….پایان…………

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    دانلود فصل چهارم حمله به تایتان 2020

    دانلود فصل چهارم حمله به تایتان

     

    خلاصه داستان :

    انیمه حمله به تایتان (Attack on Titan) یک مجموعه ژاپنی در ژانر اکشن برگرفته از یک مجموعه مانگای ژاپنی است که توسط هاجیمه ایسایاما نوشته و طراحی شده ‌است. فصل اول این مجموعه تلویزیونی در سال 2013 آغاز شد و فصل های دوم و سوم نیز در سال های 2017 و 2018 منتشر شدند. حمله به تایتان با استقبال علاقه مندان به انیمه های ژاپنی روبرو شد و هم اکنون با کسب امتیاز 8.8 در رده شصت و دوم برترین مجموعه های تلویزیونی وبسایت Imdb قرار دارد.

    زمان پخش فصل 4 انیمه حمله به تایتان

    نیم فصل نخست: 16 آذر ماه 99

    نیم فصل دوم: 19 دی ماه 1400

    اخبار


    پارت دوم فصل پایانی اتک تا کجا پوشش داده میشود ؟

    اتک ان تایتان (1)

    بطور رسمی اعلام شده که پارت دوم از فصل اخر اتک ان تایتان تا چپتر 130 مانگا پوشش داده میشود , درمورد ادامه داستان هم فعلا چیزی مشخص نیست ولی به احتمال خیلی زیاد استودیوی ماپا اخرای این انیمه رو بصورت یک فیلم سینمایی بسازد !

    با این حال 9 چپتر دیگر باقی میماند (چپتر 131 تا 139) که احتمالا بصورت سینمایی پخش میشود

    پارت دوم از فصل پایانی در 14 فروردین 1401 در قسمت دوازدهم (قسمت 28) به پایان خواهد رسید..

    اینستاگرام ته موویز

    عکس ها


    اتک ان تایتان (2)

    اتک ان تایتان (3)

    دانلود فصل چهارم حمله به تایتان 2020

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    خلاصه قسمت 25 اتک

    امروز با یک پست دیگر در رابطه با انیمه حمله به تایتان در خدمت شما هستیم.  مطالبی که امروز آماده کرده ایم مربوط به خلاصه قسمت جدید این انیمه هستند که امروز 15 اسفند ماه قسمت جدید پخش  میشود.

    ضمنا بعد از آمدن قسمت جدید در هر هفته “عکس های جدید آن قسمت “در سایت قرار میگیرد.

    با ما همراه باشید.

    عنوان این قسمت : شب پایان

    دانلود قسمت 25 فصل 4 اتک

    ” عکس ها بزودی قرار میگیرند”

     

    اتک ان تایتان فصل چهار قسمت 25 (1)

    هشدار اسپویل!!!

    “توجه داشته باشید با توجه به اینکه مانگا تمام شده و معلوم نیست هر قسمتی از انیمه دقیقا تا کدام قسمت از مانگا را پخش میکند لذا امکان ویرایش پست وجود دارد و اگر نمیخواهید اسپویل شوید پست را نگاه نکنید ” ضمنا بعد از آمدن قسمت جدید اسکرین شات های مربوط به هر پارت قرار خواهد گرفت.

     

    اتک ان تایتان فصل چهار قسمت 25 (3)

     

    لینک امتیازدهی به این قسمت در imdb

    خلاصه


    اینستاگرام ته موویز

    پارت اول

    جان توی رویاهاشه که خانواده تشکیل داده . جان :  “اما درمورد خونه ازشون میخوام که بهترین ملک وسط شهر رو بهم بدن. اونجا تمام روز واسه خودم لم می دم و بهترین شراب ها رو میزنم به رگ هیچکسم حق نداره یک کلمه غر بزنه! من کاملا مستحق داشتن زندگی خوب در کنار زن و بچه هام و حتی نوه هامم , نیستم؟ هرچی نباشه ما جونمون رو گذاشتیم وسط و جنگیدیم تااین جزیره اینده ای داشته باشه پس فقط وانمود کن چیزی نمی شنوی..”

    صدای تق تق پنجره میاد که هانجیه . هانجی : جان ؟ منم ما بیرون منتظریم … جان خطاب به خودش : “چیزی نشنیدم..نرو .. فکرنکن..اگه همینجا بمونی اون خونه وسط شهر مال تو میشه .اگه فقط سرجام بمونم “

    بالاخره جان میاد بیرون .. هانجی :خوشحالم که اومدی به ما ملحق بشی. میکاسا داشت بهم میگفت که اوضاع از چه قراره.ببخشید که نتونستم اینجا وسط جنگ شما کارتون توو این هرج و مرج عالی بود.. درمورد لیوای هم بایس بگم که حالش خوب نیس ولی زندس البته فعلا تا یمدتی میتونه بجنگه .. درضمن ما با اعضای باقی مونده از ارتش مارلی از جمله تایتان ارابه متحد شدیم… این کار برای اینه که جلوی ارن رو بگیریم…. قتل عام کار درستی نیس.

    میکاسا : چطوری میخواید جلوش رو بگیرید؟

    هانجی: اول باید همه رو جمع کتیم اونا هستند که تصمیم میگیرند چکار کنیم..اما بدون کمک شما یا 9 تایتان کاری ازمون ساخته نیست.. سازمان ارتشی که میشناختیم از هم پاشیده من دیگه فرمانده شما نیستم! بااینکه این رو می دونم این درخواست رو دارم اما….   

    میکاسا : من انجامش میدم. من اینکارو میکنم دیگه نمیخوام ارن به این حملات نابودکننده ادامه بده.. حتی اگه این حملات بخاطر دفاع ازمن و جزیره باشه .من میخوام جلوی ارن رو بگیرم… جان و هانجی ازین حرف میکاسا تعجب میکنن ..

    جان : حتی اگه واقعا بتونیم جلوی ارن رو بگیریم بعدش چی؟ حتی اگه ارن بتونه قدرت تایتان مادر رو حفظ کنه اون فقط 4 سال دیگه از عمرش مونده ,‌ بعدش چی به سر این جزیره میاد؟ نفرت جزیره از ما یه شبه که تموم نمیشه بایس سال ها بدوشش بکشیم. اگه جلوی ارن رو بگیریم جزیره رو نابود کردیم.

    هانجی : بنظر من مارلی اینجوری به قضیه نگاه میکنه که سلاح ویرانگر وقتی فعال شد که اونا به جزیره حمله کردن..حداقل برای مدتی ممکنه فکر حمله به جزیره رو برای مدتی نکنن….

    جان : اگه دنیا جزیره رو نگاه نکنه دائم بایس منتظر باشن که یروزی نیست و نابود بشن.سخنرانی ویلی تایبر هم حسابی اونا رو تحریک کرده ….

    هانجی : این مطمئنا امکانش هست اما قبل ازینکه این فرضیه عملی بشه یکم وقت داریم.حتی اگه قراره که جزیره نابود بشه میتونیم برای چندسال این اتفاق رو عقب بندازیم …..

    جان : ولی مگه ما نبودیم که میخواستیم یکاری کنیم و چندسال هم گذشت و حتی یه راهم پیدا نکردیم؟ واسه همینه که ارن میخواد دنیا رو ..

    هانجی : ما نمیتونیم مردم رو قتل عام کنیم هیچ دلیل خوبی برای این کار وجود نداره… ببخشید …خیلی سرو صدا کردم..همونطور که تو گفتی جان.. ارن کارش به اینجا کشیده شد چون من سست عقیده بودم .تازه دارم عربده هم مبکشم در حالی که خودمم سعی کردم فرار کنم!!میخواستم همه چی رو بذارم و برم همه چی رو فراموش کنم و به زندگیم برسم اما من همچنان چهاردهمین فرمانده لژیون گشتم من خودم رو وقف ازادی بشر کردم.. حس میکنم که همرزم هام دارن من رو تماشا میکنن… بیشترشون مردن بدون اینکه بفهمن بیرون از دیوارا هم ادم وجود داره… اما بازهم همینکه ازادی رو برای جزیره به ارمغان بیارم برام کافیه… مطمئنم که بین فرمانده های قبلی هیچ کدوم چنین حرف احمقانه ای نمیزدن.. زمان جلوگیری از انتقام یا الانه یا هیچوقت 

    اتک قسمت 25 فصل 4 (1)

    اتک قسمت 25 فصل 4 (2)

    اتک قسمت 25 فصل 4 (3)

     


    پارت دوم

     میرسیم به جنگل , جایی که هانجی و ماگاث و تایتان ارابه و … هستن.

    هانجی مشغول اماده کردن غذاست که میگه : هیچکس بهم کمک نمیکنه؟ جون خودتون انقدر به همدیگه چشم غره نرید…

    ماگاث :عجب روزگاری.. داریم با کسایی غذا میخوریم ک تا دیروز داشتیم همدیگه رو میکشتیم.. جالبه.. چرا تغییر نظر دادین؟ اگه ارن رو به حال خودش رها کنین دنیا همون چیزی میشه که ارزوش رو داشتید درست نمیگم؟ بهشتی برای شیاطین جزیره.. اگه شماها دخالت نکرده بودین چیزی نمونده بود که نذاریم ارن و زیک به هم برسن… 

    هانجی : دلیلش همونه که توضیح دادم ژنرال . ما دنبال قتل عام نیستیم.. اگه اینطور نبود فرار نمیکردیم و اینجا وسط جنگل کنارشما غذا درست نمیکردیم.

    ماگاث: یعنی میخوای بهم بگی که جس عدالت توی شما بوجود اومده؟

    جان با عصبانیت میگه : عدالت؟ گفتی عدالت؟ درست شنیدم تو الان حرف از عدالت زدی؟ اونم تو؟ تموم عمر ما با ترس از تایتان هایی گذشت که شماها حواله ما میکردین حالا ما شدیم بد؟ شنیدین بچه ها؟ ما به این دلیل تا پای جون می جنگیدیم چون نمیخواستیم تایتان ها بخورنمون.. حالا تو به ما میگی ما مثل شیطان بودیم؟

    ماگاث: اره.. شما. خیلی خوب هم شبیه شیطانید.. تموم فرضیه هایی که درباره جزیره میزدن درست از اب درومد و دنیا داره نابود میشه. اینم نتیجه جنگیدن شما تا پای جونتون .. کجای حرفم اشتباس؟

    جان : اولا گه دیوار شکسته نمیشد و مادر ارن رو درست جلوی چشاش نمیخوردن اون هم هیچوقت اینکارارو نمیکرد.. از کجا معلوم که خودت دنبال سلاح ویرانگر نباشی؟

    ماگاث : حالا به من درس تاریخ میدی؟  مثل اینکه یادت رفته اول اون الدیا بود که مارلی رو له و نابود کرده بود.

    تا کی میخواید برای اتفاقی که 2 هزار سال پیش افتاده نقش قربانی رو بازی کنین؟انگار راست راستی دارم با یه بچه حرف میزنم .. تو فکر کردی این چرندیات در برابر دوهزار سال تاریخ واقعی اهمیتی داره؟

    هانجی : عه بسه دیگه این حرفا و دعواها سر جنگای دوهزار سال پیش که هیچکدوم نبودیم و به چشم ندیدیم حوصلمونو سر میبره..جان .. مشخصه که وجود ما ژنرال رو دوچار سردرگمی کرده. به چشم اون ما شیطان هایی هستیم که قید جزیره خودمونو زدیم تا دنیا رو نجات بدیم  دنیایی که میخواست همین شیاطین رو نابود کنه. ما چند ماه رو در دنیای بیرون از دیوار سپری کردیم دیگه نمیتونیم همون شیاطین سابق باشیم.

    آنی : خب پس اماده کشتنش هستین؟ ارمین : ها ..؟ آنی : میتونین ارن رو بکشین؟

    میکاسا : کشتن ارن تنها راه حل متوقف کردنش نیس… آنی : میدونستم همین حرفو میزنی.. میخوای باش حرف بزنی؟ ینی میخوای کسی رو که داره نسل کشی میکنه رو با حرف زدن از خر شیطون پیاده کنی؟

    آرمین : تا وقتی باش حرف نزنیم نمیتونیم بفهمیم .

    انی : خب فرضا تونستیمم باش صحبت کنیم .. اگه نظرش عوض نشد چی ؟ نبایس تا اونجایی که میتونیم به اخرین راه حل فکر نکنیم؟ میدونستم.. اکه بخوایم از زادگاهمون مارلی دفاع کنیم میاید جلومون رو میگیرید و پشتی ارن رو میگیرید. پس اینه میکاسا نه ؟ چون تو عمرت  هیچی برات مهمتر از ارن نبوده.

    میکاسا : یعنی داری میگی مجبوری من رو بکشی؟؟؟

    آنی در حالت اماده شدن برای تایتان شدن قرار میگیره و همه میترسن… آنی : من خوب احساساتت رو درک میکنم. من هم دلیلی دارم که میخوام جلوی ارن رو بگیرم. نمیخوام پدرم توی مارلی کشته بشه. واسه همینه که دار بهتون کمک میکنم. اگه بتونیم با حرف زدن جلوی ارن رو بگیریم که عالیه اگر هم نتونیم تا اون زمان دلیلی برای جنگیدن نداریم ..

    هانجی : بیاید غذا امادس. در حین غذا خوردن ..

    اتک قسمت 25 فصل 4 (4)

     

    خلاصه قسمت 25 اتک


    پارت سوم

     

    حتی اگه بذاریم اسب ها نفسی تازه کنن اسکله 5 ساعت بااینجا فاصله داره .. بایس ممنون خاندان آزومابیتو باشیم انگار یه قایق پرنده اماده کردن که سلاح ویرانگر رو زیرنظر بگیرن اگه ازش استفاده کنیم میتونیم به تایتان مادر نزدیک شیم..

    ماگاث : حدس میزنم آزومابیتو از پشت بمون خنجر زد.

    هانجی : مشکل ما تایتان مادره اگه همینطور الکی بچرخیم خیلی زود سوختمون تموم میشه.

    ماگاث : درسته ! بایس دنبال مسیر تایتان مادر بریم. واسه ی همین بود که اون رو میخواستم (یلنا رو میگه) ماگاث در خطاب به یلنا میگه : قبل هرچیزی مقصد ییگر رو بگو.

    یلنا : من از کجا بدونم ؟ حتی اگه میدونستمم نمیگفتم!

    ماگاث : تو بودی که اطلاعات دادی به ارن , ارنی که هیچی نمیدونس. ارن نقشه رامبلینگ رو از قبل کشیده بود . تو بایس بتونی یه سری چیزارو پیش بینی کنی.

    یلنا : آشغال. ماگاث : چی؟  یلنا : من گفتم که چرا باید با یه اشغال مارلیایی همکاری کنم.

    آنی :دلیلش اینه که جونت دست ماس.

    جان : فایده نداره انگار خودش دوس داره بمیره

    پیک در خطاب به یلنا : تو توی لیبریو بهم رکب زدی یلنا . من کل گذشته تورو جستجو کردم و شوکه شدم. از وقتی زیک و دیدی تموم اطلاعات مربوط به شهر خودتو دستکاری کردی.. خودت رو از یه شهروند عادی مارلی تبدیل کردی به شهروند یه کشور کوچیک که به مارلی ضمیمه شده بود. تو که از مارلی ناامید شده بودی برای خودت یه داستان سرهم کردی . داستان شاهزاده ای که دنیارو نجات میده… حقیقت رو در مورد خودت مخفی کردی تا خودت رو توی تاریخ جا کنی.

    یلنا خطاب به پیک : هه انگار میخوای بگی با من فرق داری. دقیقا چه فرقی با من داری؟ تحات دنیا .. اصلا جمله ای شیرینتر ازین برای جادوکردن مردم وجود هم داره؟ اینکه خودت رو وقف این هدف جذاب نجات جان میلیون ها ادم کنی تموم شرور های دنیارو با یه قلپ بشوری و بدی پایین ..انگاری اصلا وجود نداشتن … به چشم من شما الان دقیقا همینجور به نظر میاین. اجازه بدین یه دوره کنیم خاطراتمون رو

    راینر براون وقتی توی دیوار حفره درست کردی بنظرت تایتان ها چندتا الدیایی خوردن؟ خودت رو داخل دیوار کشوندی و رفیق این همرزم هات شدی. خیانت کردی ادم کشتی و حالا بازم وانمود کنی همرزم بقیه ای.آنی لئونهارت انگار توهم کلی از افراد گشت رو کشته بودی اخرشم کلی شهروند رو کشتی و له کردی.. اه البته شما اهالی جزیره هم در برابر مارلی قهرمانانه عمل کردین با قدرتی که از برتولت دزدیدی( ارمین رو میگه) تویی که ادم عاقل و باهوشی هستی زدی بندر رو نابود کردی از جمله افراد غیر نظامی رو و یه کوهی از جنازه درست کرده بودی. و هیچی از شجاعتتون در لیبریو نمیدونم .. زدین سربازای مارلیایی که از شما بیشتر بودن رو نابود کردین و خیابونارو خون الود کردین مخصوصا تو جان. برای اینکه تایتان ارابه رو شکست بدی نیزه صاعقه رو به اون خوبی سمت فالکو نشونه گرفتی  خوب شد نیزه به خطا رفت وگرنه فالکو الان اینجا نبود.. بعدش اون دختر کوچولویی که اینجا نشسته ساشا رو با تیر کشت .من برا ساشا خیلی ناراحت شدم چون دختر خیلی خوبی بود

    اتک قسمت 25 فصل 4 (5)

     


    پارت چهارم

    بعد از تموم شدن حرفای یلنا , مشغول خوردن شام میشن.
    جان : ممنون یلنا کمک کردی که نیت بد خودمون نسبت به هم رو بیرون کنیم و ذهنمون رو مرتب کنیم . گرچه رویای بچگونه ای که انقدر دنبالش بودی و حتی بخاطرش مغز رفیقت رو متلاشی کردی اخرش نقش بر اب شد و حاضر بودی که بمیری زحمت شد ببخشید
    یلنا : اوه یادم رفت . اسمش چی بود . رفیق جون جونیت که قبلا بهم گفته بودی.. اهان مارکو.. اگه اشتباه نکنم گفته بودی که مسئول مرگش آنی بوده نه؟ از خود آنی شنیدی؟ بذار حقیقت مرگش رو بگم.
    آنی : من جلیقه رزمی سه بعدی مارکو رو برداشتمش واسه همین بود که تایتان ها تونستن مارکو رو بخورن..
    راینر : آنی از دستور من اطاعت کرد.. مارکو صحبتای منو و برتولت رو شنید میترسیدم که لو بریم . بفکرم اومد که بدیم تایان ها بخورنش تا نتونه چیزی بگه. وقتی مارکو توی هوا بود انداختمش روی پشت بوم و سفت گرفتمش تا نتونه فرار کنه آنی هم جلیقش رو برداشت.. مارکو نتونست ازونجا تکون بخوره . یه تایتان گرفتش و خوردش.
    همه با شنیدن این حرفا ناراحت میشن که جان میگه : مارکو توی لحظه اخر حرفی هم زد اصلا؟ 
    راینر : گفت “ما هنوز حرف نزدیم” 
    جان : اره درسته ما درست باهم حرف نزدیم . به همین خاطره .. مگه بخاطر همین نیس که همدیگه رو میکشتیم تا اینکه هیچکس زنده نموند؟ اگه ازهمون اول درست حرف زده بودیم تموم این قتل عام ها…..
    هانجی : هنوزم دیر نشده حتی برای ادمایی مثل ما که با بیرحمی همدیگه رو کشتن حداقل الان داریم باهم حرف میزنیم بدون اینکه همدیگه رو بکشیم کی فکرشو میکرد ؟ که ما دور اتیش جمع شیم و باهم غذا بخوریم؟
    راینر: وقتی داشتم می دیدم که تایتان چجوری مارکو رو میخوره از خودم پرسیدم که چرا داره میخورش و بعد خشم کنترلم رو گرفت رو اون تایتان رو کشتم و داد میزدم که ” تو اینکارو با مارکو کردی” 
    جان : دیگه بسه تو از خود بی خود شده بودی چون احساس گناه میکردی نه ؟ 
    راینر : من رو نبخش من واقعا نمیدونم بایس چیکار کنم؟
    جان : دیگه بسه !!!!!!!
    راینر : متاسفم….
    یهو جان به راینر حمله میکنه و راینر رو میزنه.. تااینکه گابی خودش رو میندازه روی راینر تا جان راینر رو ول کنه.
    فالکو : گابی حالت خوبه؟
    گابی : ببخشید ما میخواستیم که شما مردم جزیره همتون نیست و نابود شین که دنیا ما رو ببخشه و بپذیرمون و حالا پدرمادرم و تموم مردم لیبربو دارن نابود میشن معذرت میخوام میدونم که چقدر پر روییه ولی ما به کمکتون نیاز داریم لطفا بهمون کمک کنین. خواهش میکنم در کنارما جلوی رامبلینگ و ویرانی رو بگیرین.خواهش میکنم…
    جان از پیششون میره . 
    کانی : کجا میری جان .
    هانجی : جان مگه غذا نمیخواستی؟
    گابی: فایده نداره اون دیگه رفت!
    لیوای : چقدر سر و صدا می کنید!
    اتک قسمت 25 فصل 4 (6)

    پارت پنجم

    صبح میشه. 

    جان گابی رو بیدار میکنه و میگه که : وقت رفتنه 

    گابی : شما بهمون کمک می کنین؟

    جان : اره معلومه

    جان میره پیش راینر و بلندش میکنه  و میگه تا کی میخوای بخوابی راینر ؟ تموم زخمات تا الان بایس خوب شده باشن .

    سوار اسب و گاریاشون میشن

    جان: گابی ببخشید که لگدت زدم حالت خوبه؟ 

    گابی : اره خوبم اشکالی نداره!!

    جان : راینر من از تو یکی معذرت خواهی نمیکنم

    راینر : باشه چیزی نیس

    جان: من نمیتونم ببخشمت

    راینر : میدونم.

    دارن به این فکرمیکنن که میتونن به آزومابیتو اعاتماد کنن یا نه ..یهو سر کله تایتان ارابه پیدا میشه

    پیک از تایتانش بلند میشه و میگه ییگریست ها گرفتنش احتمالا با قطار رفتن و قبل ما رسیدنکلی سرباز با جلیقه سه بعدی اونجا مستقر شدن. انگار متوجه شدن که میخوایم جلوی سلاح ویرانگر رو بگیریم و تصمیم گرفتن که مقابلمون بایستند..

    نشون میده که فلوک آزومابیتو رو گروگان گرفته…

    اتک قسمت 25 فصل 4 (7)

    اتک قسمت 25 فصل 4 (8)

    خلاصه قسمت 25 اتک

    ………….پایان………..

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    خلاصه قسمت 26 اتک

    (وضعیت پست : در دست ویرایش)

    امروز با یک پست دیگر در رابطه با انیمه حمله به تایتان در خدمت شما هستیم.  مطالبی که امروز آماده کرده ایم مربوط به خلاصه قسمت جدید این انیمه هستند که امروز 22 اسفند ماه قسمت جدید پخش  میشود.

    ضمنا بعد از آمدن قسمت جدید در هر هفته “عکس های جدید آن قسمت “در سایت قرار میگیرد.

    با ما همراه باشید.

    عنوان این قسمت : خائن

    دانلود قسمت 26 فصل 4 اتک

    ” عکس ها بزودی قرار میگیرند”

     

    آتک فصل 4 قسمت 26 (1)

    هشدار اسپویل!!!

    “توجه داشته باشید با توجه به اینکه مانگا تمام شده و معلوم نیست هر قسمتی از انیمه دقیقا تا کدام قسمت از مانگا را پخش میکند لذا امکان ویرایش پست وجود دارد و اگر نمیخواهید اسپویل شوید پست را نگاه نکنید ” ضمنا بعد از آمدن قسمت جدید اسکرین شات های مربوط به هر پارت قرار خواهد گرفت.

     

     

     

    لینک امتیازدهی به این قسمت در imdb

    خلاصه


    اینستاگرام ته موویز

    پارت اول

    آتک فصل 4 قسمت 26 (2)

    هانجی : فکرشم نمیکردم فلوک بتونه انقدر سریع خودشو برسونه اینجا.

    ماگاث: اگه ییگریست ها کشتی هواییمون رو خراب کنن کارمون دیگه تمومه. چرا خرابش نمیکنن؟

    هانجی: تعجب میکنم.احتمالا مدرک قطعی ای ندارن که مطمئن شن ما میایم اینجا که جلوی ارن رو بگیریم.

    ماگاث: اگرچه خراب کردن کشتی هوایی اسونه , ولی اگه دنیا نابود شه صدها سال طول میکشه تا بتونن تعمیرش کنن

    هانجی: اگه یه قاره ی غیر مسکونی میخوان ارزش کشتی هوایی هم خیلی بیشترازینا میشه. هدف اصلیشون از اشغال بندرگاه ممکنه عقب نگه داشتنه آزومابیتو باشه که هم کشتی ها رو در اختیار داره هم مهندساش رو… در هر صورت اگه میدونستن ما اینجاییم فورا کشتی هوایی رو نابود میکردن.. متوقف کردنشون حتی با در اختیار داشتن قدرت های 9تا تایتان هم خیلی سخته 

    ماگاث: درهرصورت اگه الان گیج بزنیم دیگه هیچوقت نمیتونیم جلوشونو بگیریم.

    هانجی: یه نقشه .. ماگاث: چیشده؟ هانجی : سرت رو بیار پایین 

     


    پارت دوم

    آتک فصل 4 قسمت 26 (3)

    آنی: باید فعلا سلاح و قدرتتونو بهمون قرض بدین و حرفی هم نباشه شیفهم شد؟

    کانی: صبرکن یه چیزی .. آنی : چیه؟

    میکاسا ک اگه کل بندرگاه رو نابود کنیم خود ازومابیتو هم نابود میشه

    انی: بهرحال اجداد تو هم دشمنایی ان که الان به سرزمین ما حمله کردن.

    پیک : نه . انی اگه ازومابیتو بمیره به مشکل برمیخوریم.. درست میگم نه؟

    اونیون کوپون: دقیقا همونجوری که گفتی. من میتونم بلخره خودم یجوری هرطور شده کشتی هوایی رو برونم خودم 

    یلنا: اما بدون کارگرای ازومابیتو کشتی هوایی فقط یه قایق بی بادبانه..

    اونیون کوپون: کشتی های هوایی جوری ساخته میشن که بال هاش خم میشن و همین باعث میشه با دریا کشش ایجاد کنن! اگه فقط بال ها رو باز بکنیم با سحر و جادو که پرواز نمیکنن!

    راینر: خب این چقدر طول میکشه؟؟

    اونیون کوپون: نمیدونم بستگی به ازومابیتو داره.

    انی : فهمیدم. ما بایس زمان بخریم تا کشتی ها اماده بشن در حالی که داریم ا ازومابیتو و کشتی های هوایی محافظت میکنیم.

    کانی : و از همشون مهمتر..

    انی : نمیخوایم به هیکدوم از ییگریست ها که بهمون حمله میکنن اسیب بزنیم . این چیزیه که میخواید بگید درسته؟

    جان: ما نمیخوایم بهشون صدمه ای بزنیم . هممون توی روزای اموزشی باهم بودیم ..

    انی: چیکار میخوای بکنی؟ میشه بگی؟ چجوری زمان لازمو برای همه اینکارا بدست میاری که از یطرف به اونایی که بهمون حمله میکنن اسیب نزنیم و از طرف دیگه از ازومابیتو و کشتی های هوایی مواظبت کنیم؟..

    بهم بگو . ارمین.. مثل اونموقه ای که منو تعقیب میکردی نقشه ات رو بگو؟

    پیک: نقشه ای نداریم.. نه واسه اینکه همین الان حل و فصلش کنیم نه واسه اینکه خرابکاری کنیم و کشتی هوایی رو از دست بدیم..

    کانی : صبر کنین ما اینجاییم که مردمو نجات بدیم ولی چرا اولین کاری که بایس کنیم اینه که هرکی تو این بندرگاهه بکشیم؟چرا باید اینجور باشه؟

    آنی: اره.. شما مجبور نیستید توی این ماجرا همراهمون باشین و این تصمیمات سخت رو بگیرید.. اگه اونروز جای ما بودین هیچوقت تصمیم نمیگرفتید که دیوارو خراب کنین برعکس کاری که ما کردیم.

    ……راینر یاد حرف ارن میفته وقتی که با ارن به هم دست دادن و ارن توی مارلی به تایتان تبدیل شد ارن: در اخر منم دقیقا شبیه به توعم.

    راینر: شما 4نفر اگه نجنگین اشکالی نداره با فالکو و گابی یجا پناه بگیرین و نگاه کنین درسته که نمیخوام دخالت کنم.

    کانی: داری میگی فقط وایسیم و ببینیم همدیگه رو به کشتن میدین؟

    پیک : وسط دریا که بودم رفتن تایتان ها رو دیدم وقتی که بخار ازخودشون بجا میذاشتن همین حالاشم به مارلی رسیدن

    هانجی: فکرنمیکردم انقدر سریع از دریا رد شن!

    یلنا داشت میگفت که : نمیدونم تا همین الان چند تا ادم مردن که ماگاث جلو دهنش رو میگیره و پرتش میکنه روی زمین.. ماگاث: بهمون بگو ارن ییگر کووووش؟؟؟ تک به تک استخونای بازوت رو میشکونم تا بلخره به حرف بیای

    آتک فصل 4 قسمت 26 (4)

    ماگاث یکم اروم میشه و بهش میگه نمیخواد بترسی نمیکشمت .. یلنا خوشحال میشه و میگه نظرم عوض شذ نمیخوام بمیرم تا ببینم چی میشه تهش اگه منم باخودتون ببرین شاید بهتون بگم ک ارن کجاس

    ماگاث از بابت رفتارای شب قبلش از جان و میکاسا و ارمین و کانی معذرت خواهی میکنه و من همیشه فکرمیکردم حق با ماس و تقصیر شما نبوده و تقصیر اجدادتون و کارای گذشتشون بوده و رو به انی و پیک و راینر میکنه و میگه که نیازی نیس یار این همه نفرت از دنیا رو به دوش بکشید و …

     

    خلاصه قسمت 26 اتک


    پارت سوم

     

    فلوک و ازومابیتو رو می بینیم که فلوک بدجور در حال تحقیر ازومابیتو  هستش و یگریست ها افرادش رو گرفتن و یسریا رو هم کشتن.

    ازومابیتو به فلوک میگه که چرا انقدر ذوق داری و اگه فکرمیکنی پارادایستون اینجوری دیگه درامانه دارین اشتباه میکنین اینجوری فقط ادمای بیشتری کشتید 

    مشغول حرف زدن بودن که از بیرون فلوک رو صدا میزنن با این نقشه که مثلا با یگیریست ها متحدن و میخوان مارلیایی ها رو بکشن بااین نقشه که کشتی هوایی رو در اختیار بگیرن…

    یکی از یگریست ها دستشونو میخونه و میگه که شما با مارلی دست به یکی کردین و میخواین با کشتی هوایی در برید که جلوی ارن رو بگیرین ولی کانی و ارمین انکار میکنن

    ازومابیتو و فلوک دارن حرف میزنن که ازومابیتو فلوک رو به زمین پرت میکنه …جان میکاسا ماگاث و هانجی و … وارد میشن و شروع به حمله میکنن…

     

    آتک فصل 4 قسمت 26 (5)

     


    پارت اخر

    آتک فصل 4 قسمت 26 (6)

    ارمین و کانی که پیش داز و ساموئل هستن متوجه شورش میشن که سام وئل ارمین رو با تفنگ میزنه. ساموئل و ارمین یاد صحنه ای میفتن که با ساشا روی دیوار میخواستن گوشت بخورن 
    جنگ بزرگتر میشه و خیلی از یگریست ها کشته میشن
    انی و راینر به فرم تایتان در میان و کمک میکنن ( به شخصه با دیدن این سکانس خیلی کیف کردم و اون سکانسی هم که میکاسا اومدش از پنجره داخل)
    آتک فصل 4 قسمت 26 (7)
    آتک فصل 4 قسمت 26 (8)
    داز میخواست به سر ارمین شلیک کنه که کانی مانع میشه….کانی ساموئل رو هم میکشه و گریه میکنه از بابتش
    آتک فصل 4 قسمت 26 (9)
    خلاصه قسمت 26 اتک

    ………….پایان………..

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز
© تمامی حقوق مطالب برای وبسایت ته موویز محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع و شرعا حرام می باشد.
طراحی و کدنویسی : پرشین وردپرس
سایت بت اسپات