عکس های جدید پیر داغر Pierre Dagher

    گالری عکس های جدید پیر داغر Pierre Dagher

    آرشیو عکس های جدید پیر داغر (سرگرد فتاحی)

    سرگرد بهروز فتاحی (پیر داغر) و زینت الملوک جهانبانی (لعیا زنگنه)

    در سریال «مدار صفر درجه» حسن فتحی (سکانس دادگاه زینت)

    سرگرد بهروز فتاحى شخصیت داستان «مدار صفر درجه» به شدت ایرانى است، ویژگى هاى قهرمان سریال حسن فتحى آمیزه اى از وظیفه شناسى، احساسات انسانى، صلابت و تیزبینى است. شاید جدا از شخصیت پردازى، یك موضوع دیگر باشد كه كارآگاه فتاحى را براى بینندگان جذاب مى كند و آن زیبایى كار بازیگر این نقش است .

    «پیر داغر» هنرپیشه اى كه به این نقش جان بخشیده، بازیگرى عرب زبان و مقیم بیروت است. او كه بنا به اصرار فتحى به سریال «مدار صفر درجه» دعوت شده، با اندكى تغییر در چهره و نوع بازى اش به همتاى ایرانى خود مبدل شده تا آنجا كه بسیارى از بینندگان تا لحظه خواندن این مصاحبه تصور مى كرده اند او یك بازیگر تازه وارد «ایرانى» است.داغر البته در لبنان هنرپیشه اى معروف و شناخته شده است كه هر از گاهى در آثار سورى نیز به ایفاى نقش مى پردازد. او تاكنون در چهل سریال و چند فیلم سینمایى بازى كرده كه از این میان در 10 سریال در سوریه جلوى دوربین رفته است . پیر داغر مدرك كارگردانى ـ بازیگرى از دانشگاه عالى بیروت دارد و در آخرین فعالیت تلویزیونى خود در نقش «ابوعبیده» و در سرى دوم سریال «خالد بن ولید» به كارگردان غسان عبدالله ظاهر شده است، سریالى كه به گفته خودش در 3-4 ماه تولید شده و در ماه مبارك رمضان در برخى كشورها روى آنتن رفته است. فیلم رمانتیك «ماریا» هم از جمله آخرین كارهاى سینمایى اوست. داغر در تئاتر هم فعالیت زیادى داشته كه در این زمینه به آخرین نمایشش «چه گوارا» مى توان اشاره كرد كه در آن نقش فیدل كاسترو را بازى كرده است. این بازیگر در فیلم ویدئویى ـ سینمایى «افسانه هولوكاست» به كارگردانى عبدالحسن برزیده هم بازى كرده كه آماده پخش از شبكه جهانى سحر است.بازیگر نقش سرگرد فتاحى چند ماهى در ایران حضور داشته و در شرایطى كه «مدار صفر درجه» در سكوت خبرى ساخته مى شد، جلوى دوربین رفته است. او از مردم ایران، همكارى با گروه سازنده و شخصیت سرگرد فتاحى خاطرات زیادى با خود به لبنان برده و تأكید كرده كه با آنها زندگى مى كند.گفت وگوى «ایران» با پیر داغر تلفنى انجام شد، آن هم زمانى كه سرهنگ ارسیا و همپالكى صهیونیست اش را در قسمت بیست و پنجم سریال به گلوله بسته و عاشقانه دل به تقدیر سپرده بود. در این گفت وگو «مختار پرتو» زحمت ترجمه را برعهده داشت، گرچه گفت و گوى رخ به رخ آن هم به زبان بدون واسطه حاوى ارزش هاى دیگرى است.

    آلبوم عکس های جدید پیر داغر Pierre Dagher

    گالری عکس های جدید پیر داغر Pierre Dagher

    آقاى داغر، بازى در سریال «مدار صفر درجه» چگونه اتفاق افتاد؟ آیا شما قبل از این همكارى، با حسن فتحى آشنا بودید؟

    من 2 سال پیش از شروع كار در سریال «مدار صفر درجه» با آقاى فتحى آشنا شده بودم. او پیش از این سریال براى ساخت یك فیلم ویدئویى ـ سینمایى به نام «رؤیاهایت را به خاطر بسپار» به بیروت آمده بود و من به همراه نادى ابراهیم [ بازیگر نقش تئودور در سریال مدار صفر درجه ] با فتحى همكارى كرده بودیم. او همان زمان به من گفت در حال نوشتن یك سریال تاریخى است، بعد كه به ایران برگشت با یكدیگر در تماس بودیم و وقتى كار شروع شد، براى بازى در نقش «سرگرد فتاحى» به ایران دعوت شدم.

    آیا شما قبل از ورود به ایران و بازى در این سریال یا حتى آن فیلم ویدئویى از سینما و تلویزیون ایران شناختى داشتید؟

    البته آشنایى داشتم اما این شناخت چندان شفاف و روشن نبود. من پیش از آن با برخى گروه هاى فیلمسازى كه به بیروت آمده بودند همكارى كرده بودم و یك شناخت كلى از سینماى ایران داشتم. وقتى كار فیلمبردارى و تولید آثار ایران را مى دیدم، متوجه مى شدم كه با آرامش و بدون عجله كار مى كنند و این براى من خیلى خوب بود. آنها خیلى دقت مى كردند كه كارشان خوب پیش برود و محصول نهایى خوب ساخته شود. به نظر من ایرانى ها هم در سینماى جدى [ هنرى] و هم سینماى مخاطب عام [ تجارى] خیلى با آرامش كار مى كنند. من در لبنان از پشت صحنه چند فیلم ایرانى دیدن كردم و از نزدیك با سینماگران ایرانى آشنا شدم، حتى چند فیلم را كه براى جشنواره ها ساخته شده بود، دیدم و بسیار شگفت زده شدم.

    شخصا از سینما و تلویزیون ایرانى چه آثارى در ذهنتان باقى مانده است؟

    سریال حضرت یوسف(ع) را یادم مى آید كه اینجا فیلمبردارى مى كردند، همچنین وقتى به تهران آمدم، در شهرك سینمایى فیلم «فرزند صبح» را فیلمبردارى مى كردند و در آنجا با بهروز افخمى آشنا شدم. من یك دوست ایرانى دارم كه نامش سعید ملكان است و در كارهاى لبنانى به عنوان گریمور همكارى مى كند. من و او درباره سینماى ایران همیشه حرف مى زنیم و بحث مى كنیم. در مجموع سینماى ایران را در سال هاى اخیر شناختم و قبل از این شناخت زیادى از سینماى شما نداشتم.

    آیا از سینماگران مطرح ایرانى مانند عباس كیارستمى، رخشان بنى اعتماد و دیگران فیلمى دیده اید یا شناختى از آثارشان دارید؟

    متأسفانه سینماى ایران از جهان عرب دور است و مردم كشورهاى عربى را با سینماى ایران آشنا نكرده اند.

    در یك نگاه كلى سینماى ایران را به نسبت دیگر كشورها چگونه ارزیابى مى كنید؟

    من در این سطح و اندازه نیستم كه درباره سینماى بزرگ ایران نظر بدهم. اما معتقدم شما یك وجه تمایز با سینماى دیگر كشورها دارید و این كه تنوع فیلم هاى شما خیلى زیاد است. بعضى از كارهاى سینمایى شما جهانى است و در سطح اول سینماى دنیاست و من مى دانم كه برخى از فیلم هاى شما در جشنواره هاى جهانى مورد استقبال قرار گرفته است. در مجموع هم آثار تلویزیونى شما و هم فیلم هاى سینمایى تان از تمامى جهات داراى استانداردهاى جهانى است و مى تواند جزو آثار برتر قرار بگیرد.

    آقاى داغر، شما موفق به دیدن سریال «مدار صفر درجه» شده اید؟

    نه، ندیدم. اما به طور پراكنده درباره آن مطالبى شنیده ام. اخیراً در سرى دوم سریال «خالد بن ولید» بازى كردم كه در این سریال همكاران عبدالله اسكندرى طراح چهره پردازى، به عنوان گریمور همكارى مى كردند. آنها در این مدت به ایران مى رفتند و برمى گشتند، بنابراین همین دوستان برایم تعریف مى كردند كه در قسمت هاى مختلف چطور بودم و چطور بازى كرده بودم. به هر حال خودم دوست دارم آن را ببینم.

    حتى هنگام تصویربردارى و روى میز تدوین هم قسمت هایى از كار یا بازى خودتان را ندیدید؟

    نه، اصلاً. البته به من قول داده اند كه وقتى پخش سریال تمام شد DVD آن را برایم بفرستند.

    اگر ممكن است، كار در سینما و تلویزیون لبنان را با كار در این سریال و آن فیلم ویدئویى ایرانى مقایسه كنید، تا تصویر بهترى از موقعیت سینمایى 2 كشور به دست بیاوریم.

    واقعاً شما از ما پیشرفته تر هستید و مدت زیادى زمان لازم است تا ما هم در این زمینه پیشرفت كنیم. بعضى از موضوعاتى كه شما درباره آنها فیلم مى سازید ما كمتر كار كرده ایم، یكى از موضوعات، مضامین انسانى است. اصلاً وارد شدن به موضوعات انسانى براى ما خیلى سخت است، اما شما آن را بارها تجربه كرده اید. امیدوارم سینماى ما به موقعیتى برسد كه درباره موضوعات مختلف كار كند.

    شما در سریال «خالد بن ولید» یك نقش تاریخى دارید و در سریال «مدار صفر درجه» هم نقشى در یك داستان تاریخى بازى مى كنید. كار در این ژانر خاص چقدر در 2 كشور با هم متفاوت است؟

    ببینید. ما در كشورهاى عربى وقتى یك سریال تاریخى مى سازیم سعى مى كنیم در چند ماه آن را به پایان برسانیم. هدف از این نوع سریال ها بیشتر پخش در ایام ماه مبارك رمضان است و جنبه تجارى [سرگرم كنندگى] دارد. ما در این سریال ها خیلى به سمت تفصیلات و جزئیات نمى رویم. كارگردان هاى ما تمام انرژى شان را روى تولید هرچه سریع تر كار مى گذارند و به نوعى شتابزده اند. اما در كارهاى تاریخى شما وضع متفاوت است. شما به كوچك ترین جزئیات در طراحى صحنه و لباس، بازى ها، فیلمبردارى و… دقت مى كنید و سعى مى كنید همه چیز در جاى درست خود قرار بگیرد. به خاطر همین وسواس هاست كه سینماى ایران از سینماى جهان عرب موفق تر است.

    شما با كشورهاى دیگر هم در زمینه بازیگرى همكارى كرده اید؟

    بله. كشورهایى مانند سوریه كه عرب زبان هستند.

    شما در سریال «مدار صفر درجه» با بازیگران چند كشور مانند ایران، فرانسه، مجارستان و لبنان همبازى بودید، كار در سریالى كه هركس به زبان خودش بازى مى كرد، احتمالاً براى شما یك تجربه كاملاً جدید بوده، درست است؟

    این سریال، مهم ترین تجربه كارى من بود. به نظرم تجربه اى بسیار، بسیار غنى بود و البته كار سخت و سنگینى هم داشتم. این تجربه اى بود كه همیشه درباره آن صحبت خواهم كرد وهیچ وقت آن را فراموش نمى كنم.

    آیا بازى در مقابل كسى كه با زبان دیگرى حرف مى زد و شما به زبان خودتان پاسخ مى دادید، قدرى از كیفیت بازى و احساس شما كم نمى كرد؟

    در صحنه هایى از فیلم كه با بازیگران غیرعرب همبازى بودم، اصلاً نمى فهمیدم كه بازیگر مقابلم چه مى گوید، یعنى موضوع آن را مى دانستم، اما كلمه به كلمه آن را درك نمى كردم. خب این روى احساسات من تأثیرمى گذاشت، اما سعى مى كردم قدرت و انرژى بیشترى بگذارم و آن را به بهترین شكل بازى كنم.

    البته تلاش شما دیده مى شود و دلیل آن هم ارتباطى است كه بینندگان سریال با شما به عنوان یكى از 3 شخصیت اصلى نزدیك شده اند.

    برایم خیلى مهم است كه بدانم بینندگان چه نظرى درباره بازى من دارند. شما نظرتان چیست؟ مردم چه مى گویند؟ آیا خوششان آمده یا نه؟

    همان طور كه گفتم كار شما دیده شده و بسیارى پیش از خواندن مصاحبه حتى فكر نمى كرده اند كه شما یک بازیگر خارجى هستید.

    چه جالب. خدا را شكر. اگر واقعا نظر مردم هم همین باشد خیلى خوشحال مى شوم. من واقعا نقشم را دوست دارم چون شخصیتى با احساس، شجاع و با شهامت است و این را هم بگویم كه براى یک بازیگر افتخارى است كه بتواند نقش هاى متفاوت را بازى كند.

    خودتان موقع بازى احساس مى كردید كه به عنوان یک ایرانى بازى مى كنید؟

    من نمى توانم از خودم تعریف كنم. تنها باید بگویم سعى مى كردم به آن نقش جان ببخشم و تمام تلاشم را مى كردم كه خوب كار كنم، چون موفقیت در این نقش برایم خیلى مهم بود.

    حالا كه صدایتان را مى شنوم؛ احساس مى كنم صداى بهرام زند كه به عنوان دوبلورتان به فارسى صحبت كرده است، بسیار شبیه صداى شماست.

    من وقتى ایران بودم دوبلور نقشم را از نزدیك ملاقات كردم و كار دوبله فیلم هاى ایرانى را دیدم. شما واقعاً از نظر دوبله در سینما و تلویزیون قوى و مانند یك غول هستید. مطمئنا وقتى سریال را ببینم غافلگیر مى شوم و حتى ممكن است خودم را نشناسم. خیلى مهم است كه صدایى پیدا كرده اند كه نزدیك صداى خودم باشد، من مى دانم كسى كه جاى من حرف زده آدم باسابقه و موفقى است و این موضوع به كیفیت بازى من هم كمك مى كند.

    رابطه شما با حسن فتحى چطور بود؟

    خیلى راحت بودم. لازم است از ایشان و تهیه كننده تشكر كنم چون واقعا احساس مى كردم در خانه ام هستم.

    نه، منظورم رابطه شما با ایشان به عنوان كارگردان سریال است.

    او آدم دقیقى بود و من در هیچ مورد احساس كمبودى نمى كردم.

    با توجه به این كه یک واسطه به عنوان مترجم نظرات شما و كارگردان را به هم منتقل مى كرد، آیا این موضوع مانع ارتباط بهتر بازیگر و كارگردان نبود؟

    مترجم نقش مهمى در این نوع همكارى ها دارد. او هم باید امانتدار باشد و هم بتواند حس دو طرف را به هم منتقل كند. در این جا مترجم طرح این عوامل را رعایت كرد. اما من و او سعى كردیم با هم دوست شویم و به هم عادت كنیم، این صمیمیت در نتیجه كار خیلى تأثیر داشت، از سوى دیگر مترجم فقط ترجمه كلمه به كلمه انجام نمى داد بلكه سعى مى كرد كه معناى جمله ها را توضیح بدهد و احساس آن را منتقل كند.

    ارتباط شما با دیگر بازیگران چگونه بود؟

    در این سریال دوستان خوبى پیدا كردم و به خصوص با شهاب حسینى خیلى نزدیک بودم.

    سر صحنه و در حین بازى چطور؟

    بازیگران سریال خیلى سعى مى كردند كه به من نزدیك تر شوند و رابطه حسى بهترى پیدا كنیم، آنها مرا به رستوران و قهوه خانه سنتى مى بردند و از ایران برایم حرف مى زدند و مى خواستند من احساس كنم با آنها در یك خانواده ام. این روابط در بازى هاى ما مقابل یكدیگر هم تأثیر مى گذاشت.

    به نظر شما بازیگران ایرانى در چه سطح كیفى قرار دارند؟

    اولاً بازیگرانى ایرانى خیلى توانا هستند و ثانیاً این كه در نقش هاى متنوعى بازى مى كنند و این روى كیفیت كارشان تأثیر مى گذارد. من در این مدت همكارى از آنها چیزهاى زیادى یاد گرفتم.

    آیا دوست دارید باز هم به ایران بیایید و این بار در یك فیلم سینمایى بازى كنید؟

    بله. سینماى ایران را خیلى دوست دارم و علاقه مندم در یك فیلم سینمایى به ایفاى نقش بپردازم. كار در ایران براى من تجربه خوبى بود و اگر یك فیلمنامه خوب پیشنهاد شود كه نقش خوبى داشته باشد و نزدیك به من باشد حتما بازى مى كنم.

    پیر داغر و نقش آفرینی در فیلم سینمایی زبان مادری 1392
    دانلود این فیلم

    جدا از شما چند بازیگر دیگر عرب هم در سریال «مدار صفر درجه» بازى مى كردند، درباره این موضوع، چه نظرى دارید؟

    این موضوع یك تجربه جدید براى تلویزیون ایران بود كه با بازیگران چند ملیت دیگر همكارى مى كرد. این تجربه قابل تكرار است و به نظرم من این رایحه طعم و مزه جدیدى بود كه توسط بازیگران چند كشور به آن داده بودند. وقتى قرار است كار بزرگى انجام شود باید یك سرى استعدادهاى قوى در آن شركت داشته باشند، نیروى انسانى در این سریال نقش مهمى داشته است.

    حالا كه با شما گفت و گو مى كنیم، آخرین قسمت هاى سریال پخش شده و احتمالاً در این قسمت بازى شما به پایان مى رسد، یكى، دو هفته دیگر هم این سریال به پایان راه خود مى رسد، از این كه چنین چیزى مى شنوید چه احساسى پیدا مى كنید؟

    دنیا همین است دیگر! واقعیت زندگى است، چه مى شود كرد! من تنها آرزو مى كنم. این پایان، آغازى باشد براى پیر داغر كه باز هم بتواند در كارهاى ایرانى مؤثر باشد.

    پیر داغر در تهران

    پیر داغر: بازی در «33 روز» بسیار سخت بود

    پیر داغر تاکید کرد: «33 روز» کار کاملی نیست و من از بازی خودم 70 درصد راضی هستم و این نقش دارای محدودیت‌هایی بود.

    وی با بیان این که طرفدار حزب الله لبنان نیست، افزود: این کار اما یک اتفاق معین را به تصویر کشیده است.

    پیر داغر در فیلم زبان مادری

    پیر داغر در سریالfenjan al dam

    گالری عکس های جدید پیر داغر Pierre Dagher

    آرشیو عکس های جدید پیر داغر Pierre Dagher

    آلبوم عکس های جدید پیر داغر Pierre Dagher

    سریال مدار صفر درجه

    دانلود موزیک تیتراژ سریال مدار صفر درجه

    دانلود فیلم ایرانی زبان مادری با بازی پیر داغر

    مصاحبه با ناتالی متی (بازیگر نقش سارا در مدار صفر درجه)

    سکانس برگزیده ای از سریال مدار صفر درجه با بازی شهاب حسینی

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    کتایون ریاحی در سفر به هند با دالایی لاما رهبر راهبان بودایی دیدار و گفت و گو کرد.
    به گزارش روابط عمومی بنیاد نیکوکاری کمک، ریاحی در دیدار روز نخست فروردین امسال پیشنهاد داد که روزنخست فروردین (23 مارس) هر سال را به عنوان روز خدا (خود آ) نامگذاری کنند ؛ روز صلح و آرامش بشر ، روزی که نباید در آن ، هیچ خونی نه از انسان و از نه حیوان بر زمین ریخته شود.

    این هنرمند و بنیانگذار بنیاد نیکوکاری کمک ، در پی سفرهای همیشگی خود برای همدردی با محرومان و شنیدن صدای خاموش آوارگان و بی پناهان ، در روزهای پایانی سال 1392 با سفر به هند ، به دیدار و ملاقات با پناهجویان و رانده شدگان مسلمان میانماری رفت و از تعدادی از کمپ ها و اماکن زندگی آنان بازدید کرد ؛ و به درد دل ها و حرف های آنان گوش فرا داد.

    درهند ، هشت کمپ متعلق به مسلمانان رانده شده میانماری وجود دارد که اغلب در بدترین شرایط زیستی بسر می برند و به ویژه وضعیت بهداشت و تحصیل برای کودکان و نوجوانان بسیار تاسف آورست.

    ریاحی در این سفر ، ضمن بازدید از کمپ میانماری های حومه دهلی ، به کمپ دیگر آنان در حومه شهر هاریانا هم رفت و از نزدیک با تعدادی از بزرگان آنان ملاقات کرد ، درد دل ها ومشکلات شان را شنید و کمک هایی ، از جمله ساخت جایگاه و خریداری هشت مخزن آب دو هزار لیتری برای داشتن آب آشامیدنی و سالم برای هشت کمپ فوق ، به آنها اختصاص داد.

    ریاحی درباره این سفر گفت: مثل همیشه انگار صدایی از درونم از جایی به گوشم می رسد و بی طاقت می شوم برای انسانی که گاهی به شدت درمانده و تنها شده است ، چند ماه پیش هم نقل مردمی آواره و بی پناه به گوشم رسید و به این جا فراخوانده شدم ، خوشبختانه اینجا با سومالی تفاوت هایی محسوس دارد ، این مردم آرام و صبور، فقیر نبودند ، بلکه آواره از شهر و دیار و کاشانه شان ؛ با مناعتی غریب ما را پذیرا شدند و با گفتن دردهایشان؛ فکر می کنم که تا حدی تسکین یافتند ، ما نمی توانیم این همه مشکل را حل کنیم و فقط در حد بضاعت خود قدمی برداشتیم ، اما امیدوارم و هدفم به طور کلی اینست که صدای کمک این مردم، به گوش آنان که باید این درد دل ها را بشنوند برسد و من می دانم که می رسد. ما باید امید داشته باشیم .ˈ

    پس از آن ریاحی به دعوت دفتر فرهنگی دالایی لاما و برای همراهی با وی ، در روز آخر اسفند ماه 92، به دهکده جذامیان دهلی رفت و در مراسم بازدید و سخنرانی مسئولان مربوطه و مدیران چند موسسه نیکوکاری شرکت کرد.

    کشور هند نزدیک به 150 هزار بیمار جذامی دارد و از این نظر در صدر بیماران جذامی جهان قرار گرفته است.

    همچنین ریاحی ، مهمان ویژه دانشگاه دخترانه ˈلیدی شری رامˈ بود و با رئیس دانشگاه ، دیدار و گفت و گو کرد.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    اصغر فرهادی برنده اسکار سینمایی تصمیم گرفته است زندگی مصدق در تبعید را به تصویر بکشد. از هم اکنون واکنش ها به آن آغاز شده ولی نتیجه هرچه باشد موجی است که ساخت یا عدم ساخت این فیلم ایجاد خواهد کرد.

    بخشی ازمتن مصاحبه اصغر فرهادی با یک روزنامه ژاپنی: به طور حتم، اثری در ارتباط با تاریخ ایران خواهم ساخت. می‌خواهم قیام‌کنندگانی که حدود شصت سال قبل سعی کردند کشور را نجات بدهند، به تصویر بکشم.» سال ۱۹۵۳میلادی دولت مصدق، نخست‌وزیری که قهرمان ملی در ایران خوانده می‌شود، با ابتکار سازمان سیا (سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا) ‌سقوط کرد.

    سپس نظام استبدادی شاه پهلوی که تحت حمایت و پشتیبانی آمریکا قرار داشت، قدرت گرفت و مخالفت با چنین وضعیتی به انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹میلادی منتهی شد.

    تاریخ ایرانی نوشت، اصغر فرهادی، کارگردان ایرانی که برای نخستین بار در طول تاریخ سینمای ایران، برنده جایزه اسکار در بخش فیلم‌های خارجی شد، روز نوزدهم ماه جاری و همزمان با اکران فیلم «گذشته» در ژاپن، با روزنامه ماینیچی مصاحبه کرد.

    به گزارش «تیک»، فرهادی در این مصاحبه با اشاره به اینکه «با روی کار آمدن دولت روحانی، رئیس‌جمهور جناح میانه‌رو، امید در سینمای ایران فوران کرده است»، دیدگاهی دایر بر ساخت فیلم‌هایی که ممکن بود در گذشته سانسور شود، نشان داد.

    داستان فیلم «گذشته» با سکانسی در خصوص سفر مرد ایرانی برای رسیدگی و اجرای تشریفات رسمی طلاق از همسر فرانسوی، که چهار سال قبل از او جدا شد، شروع و در ادامه تطبیق‌هایی از ذهن تاریک و گذشته افراد به عنوان «واقعیت» پدیدار می‌شود. کارگردان در خصوص اینکه برای نخستین بار کشور خارجی (پاریس) را به عنوان محل فیلمبرداری انتخاب کرده است، تصریح کرد: «این امر به دلایل سیاسی ایران نبوده است، بلکه ضرورت این داستان ایجاب می‌کرد که در فرانسه فیلمبرداری شود.»

    اصغر فرهادی اظهار داشت: «دوران دولت پیشین احمدی‌نژاد به جهت سختگیری در سانسور، دوران تاریک برای سینمای ایران بود. بزرگترین مشکل این است خطوط قرمز فرهنگی به طور دقیق تدوین نشده است و به همین جهت، خطوط قرمز همانند آب و هوا به شکل لحظه‌ای تغییر می‌کند. ارزیابی هنوز زود است، ولی در حال حاضر به تحقق آزادی بیان امیدواریم.»

    فرهادی، از یک سو بر این نکته که «این دهه بر خلاف دوران خلاقیت دهه‌های گذشته، کیفیت فیلم‌های ایرانی در مجموع افت کرده است»،‌ تاکید و از سوی دیگر خاطرنشان کرد: «قدرت خلاقیت افراد هنگام تلاش برای عبور از دیوار مقررات سفت و سخت، غنی و شکوفا شده است.»

    کارگردان فیلم «گذشته»، در خصوص ساخت فیلم در آینده تصریح کرد: «به طور حتم، اثری در ارتباط با تاریخ ایران خواهم ساخت. می‌خواهم قیام‌کنندگانی که حدود شصت سال قبل سعی کردند کشور را نجات بدهند، به تصویر بکشم.» سال ۱۹۵۳ میلادی دولت مصدق، نخست‌وزیری که قهرمان ملی در ایران خوانده می‌شود، با ابتکار سازمان سیا (سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا) ‌ سقوط کرد. سپس نظام استبدادی شاه پهلوی که تحت حمایت و پشتیبانی آمریکا قرار داشت، قدرت گرفت و مخالفت با چنین وضعیتی به انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ میلادی منتهی شد.

    اصغر فرهادی، کارگردان ایرانی، به جزئیات واقعیت تاریخی در فیلمی که خواهد ساخت اشاره نکرد، ولی با این حال، با بیان اینکه «چنانچه دورانی که هرج و مرج سیاسی شدید در ایران برقرار بود را به تصویر بکشم، قطعا سانسور خواهد شد و به همین جهت، می‌خواهم پس از نوشتن سناریو در خصوص چگونگی روش بیان آن به شکلی که سانسور نشود، تامل کنم»، نیتی را که در سر داشت، ابراز کرد.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز
    عکس های جدید آزاده نامداری – آذر ماه 93

    آزاده نامداریو اندیشه فولادوند در آغوش هم

    آزاده نامداریو لاله اسکندری

    آزاده نامداری پس از بازدید از نمایش «زورو محاکمه می‌شود» در پشت صحنه این نمایش باهنرمندانعکسیادگاری گرفت و نوشت: «تبریک به احسان کرمی … این نمایش هرشب توی فرهنگسرای نیاوران اجرامیشه..به همه بویژه علاقه مندان زورو توصیه می کنم.»

    نمایش «زورو محاکمه می‌شود» کار شایان افکاری وبازیاحسان کرمی در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه است. داستان این نمایش از جایی آغاز می‌شود که زورو دستگیر شده و قرار است محاکمه شود و در شب آخری که او زنده است اتفاقاتی می‌افتد و کسانی مثل «گروهبان گارسیا»،«کشیش»، «اسب زورو،» به ملاقاتش می‌روند.

    این مجری تلویزیون چند روز پیشخبرجدایی اش را رسانه ای کرد و در مصاحبه ای گفت: «در کل حالم خوب است و به دوستانم از همین جا می گویم اصلاً نگران من نباشید ، حالم خوبه!من همانم ولی کمی سختی کشیدم و حالا به نظرم خیلی خوب هستم.خودم را هم خیلی دوست دارم.»

    او مجموعه از عکس هایش را در صفحه شخصی اش منتشر کرده است.

    حال این روزهای آزاده نامداری پس از جدایی از فرزاد حسنی

    آزاده نامداری – شبنم مقدمی – ارسلان قاسمی بندر عباس – هرمزگان

    مصاحبه خواندنی با آزاده نامداری درباره طلاقش

    اعلامخبرطلاق فرزاد حسنی و آزاده نامداری، از زبان خود آزاده که در مصاحبه‌ای رسماً از جدایی و پایان زندگی مشترکش سخن گفته بود، روز گذشته به یکی از پربازدید‌ترینخبرهای روی وب و از جمله جام جم سرا تبدیل شد. مصاحبه‌ای را که او دربارهطلاق و جدایی خود، زندگی، طرز فکر و دیدگاه‌هایش درباره خانواده، روابط، عشق و… سخن گفته انتخاب کرده‌ایم که در خلال آن تاکید می‌کند دیگر نمی‌خواهد به همه اعتماد کند، و از مردم می‌خواهد او و همکارانش را بخصوص در زمینه مسائلی چونطلاق و موضوعات شخصی تحلیل نکنند. آزاده می‌گوید: «دردناک است که مردم ما را قضاوت می‌کنند».

    این گفتگو برای من که روبه‌روی دوستی نشسته‌ام که تقریباً یک سال و اندی مصاحبه نکرده و در این مدت فراز و نشیب‌های زیادی را گذرانده، گفتگوی خیلی سختی بود. واهمه هر دوی ما هم از این بود که مبادا به گفت‌ و شنودی سطحی و صرفاً حاشیه‌ای برسیم، اما این اتفاق خوشبختانه نیفتاد. از‌‌‌ همان ابتدای بحث رفتیم به سمت و سویی که نامداری تا به الان درباره‌اش حرف نزده بود. از عشق و رابطه شروع کردیم و رسیدیم به تلویزیون و مردم و دانشگاه و البته مهم‌ترین سؤال‌های مردم از زندگی شخصی این هنرمند. به همین خاطر خواندن این گفتگو را به شما توصیه می‌کنیم. این شما و این آزاده نامداری و حال و هوایش در قلب تابستان ۹۳.

    *تو تقریباً یک سال و اندی ست که مصاحبه نکردی و امروز ما باهم اینجا نشستیم تا تمام این یک سال و اندی را با تمام خوب و بد‌هایش تحلیل کنیم و درباره‌اش حرف بزنیم. الان و در مرداد ۹۳ حال آزاده نامداری چطور است؟ به تعبیری حالت چه مزه‌ای‌ست؟

    خیلی ملس… یک چیزی بین خوبی و بدی. یک کسی چند روز پیش به من گفت آزاده تو چقدر بزرگ‌تر شدی. راست می‌کفت من پاییز امسال سی ساله می‌شوم اما احساس می‌کنم درحال حاضر خیلی بیشتر از سی ساله‌ها می‌فهمم. این نمی‌تواند خوب یا بد باشد اما یک کودکانگی وجود دارد که آدم دوست ندارد آن را هیچ وقت از دست بدهد اما من در حال حتاضر حس می‌کنم آن‌ها را از دست دادم. الان دارم فکر می‌کنم چی دوباره می‌تواند من را خیلی خوشحال و هیجانزده کند. و پاسخ این سوال را با تامل به دست می‌آورم. اما راجع به طعمم باید بگویم الان طعم من طعم یک آدم سی ساله نیست، طعم شصت سالگی را از خودم حس می‌کنم. تشخیصم الان از آدم‌ها خیلی بیشتر از سی ساله‌هاست. در کل حالم خوب است و به دوستانم از همین جا می‌گویم اصلاً نگران من نباشید، حالم خوب است!

    عشق شکست ندارد. مثل آب تصفیه نشده یک سری ناخالصی‌هایی باعث می‌شود رابطه‌ات به سرانجام نرسد. دو تا آدم با هم هماهنگ نبودند و به هردلیلی نشده که با هم بمانند. این اسمش شکست نیست.

    *این حرف‌ها به معنای این است که دیگر تمام عزمت را جزم کردی که در هیچ زمینه‌ای اشتباه نکنی؟ چون آن کودکانگی همراه آدم است که من را مجاب می‌کند اشتباه کنم و تو می‌گویی آن را از دست دادی.

    نه؛ من دارای کاراکتری هستم که اشتباه کردم و اشتباه زیاد می‌کنم و متاسفانه فعل خواهم کرد را هم می‌توان به آن اضافه کرد. چون اشتباه کردن را جزو حقوقم می‌دانم. من اشتباه می‌کنم و می‌گویم دوست داشتم که این کار را انجام بدهم، می‌خواستم ببینم چه جوری است! در علم روان‌شناسی به این جور آدم‌ها می‌گویند فلانی آدم «های ریسک»ی است و من هم جزو همین دسته هستم. دویدن، نشستن، شکست خوردن و دوباره پاشدن جزئی از زندگی من است.

    *وقت‌هایی در زندگی هست که آدم حس می‌کند به یک سکوت عاطفی رسیده و دوست ندارد دیگر کسی را دوست داشته باشد. شده که خالی از عشق بشوی؟

    سکوت عاطفی یک بخشی از زندگی هرکسی است اما زندگی بدون عشق امیدوارم برای هیچ کسی پیش نیاید. این عشق می‌تواند مادرت باشد و برای تو دلیل زندگی‌‌ همان مادر باشد پس لزوماً درباره عشقجنسیحرف نمی‌زنم. کسانی را دیدم که می‌گویند عاشق کارشان یا عاشق کتاب‌هایشان و… هستند. من فکر می‌کنم انسان یک فطرت عشق طلبی دارد که نباید از آن فرار کند.

    *یعنی تو معتقدی که شکست عشقی آدم را از عشق متنفر نمی‌کند؟

    نه من این طوری نیستم. البته من به این کلمه که تو می‌گویی اصلاً معتقد نیستم. عشق شکست ندارد. مثل آب تصفیه نشده یک سری ناخالصی‌هایی باعث می‌شود رابطه‌ات به سرانجام نرسد. دو تا آدم با هم هماهنگ نبودند و به هردلیلی نشده که با هم بمانند. این اسمش شکست نیست. اگر عاشق کسی باشی هیچ وقت نمی‌توانی پرونده‌اش را ببندی.

    *این نگاه منطقی توست به عشق. اما در تعریف رایج شیدایی در عشق وجود دارد که با منطق همخوان نیست.

    من می‌گویم که دوست داشتن هیچ وقت با شکست مواجه نمی‌شود چون دوست داشتن یک مسئله شخصی است. من تو را دوست دارم، به تو چه؟ پس وقتی به تو ربطی ندارد من آن را می‌توانم چندین دهه با خودم حمل کنم و به بلوغ برسم.

    *پس این تمام اندیشه‌های عاطفی تو در مرداد ۹۳ است و‌‌ همان طور که می‌گویی حالت خوب است، خوب است؟

    آزاده نامداری که الان روبروی تو نشسته قطعاً زندگی‌اش آبستن یک اتفاق بوده و هرجوری هم که مدیریت کرده نتوانسته جلوی منظر بیرونی این اتفاق را بگیرد. اما من اصلاً سعی نمی‌کنم که بگویم این اتفاق نیفتاده یا مقصرش کس دیگری بوده. من می‌خواهم بگویم که این اتفاق می‌تواند در زندگی هرکسی بیفتد. آدم‌ها می‌توانند خیلی خوب باشند ولی برایشان اتفاقات تلخ بیفتد. عکسش هم صادق است. ولی در کل من معتقدم باید مسئولیت اتفاقی را که افتاده بپذیریم. من مسئولیتش را به عهده می‌گیرم و می‌گویم اصلاً رخداد هولناکی نیست، من همانم،‌‌ همان آزاده نامداری سابق. فقط یک کم بزرگ‌تر شدم و بیشتر می‌دانم و بیشتر می‌فهمم. اما اینکه پس دیگر عشق معنا ندارد و… نه اصلاً این طور فکر نمی‌کنم. من همانم ولی کمی سختی کشیدم و حالا به نظرم خیلی خوب هستم. خودم را هم خیلی دوست دارم.

    تقوا داشتن به معنای کنترل بر نفس خیلی سخت است. من اگر میز داشتم و از قدرتم سوءاستفاده نکردم، اگر زیبا بودی و از زیبایی‌ات سوءاستفاده نمی‌کردی درست است، آن یکی اگر زور فیزیکی داشت و استفاده نمی‌کرد و… درست است اما بیشتر آدمهای دوروبرمان این تقوا را ندارند

    *معمولاً آدم‌ها در میان اتفاقات زندگیشان دنبال مقصر می‌گردند. تو چقدر خودت را مقصر اشتباهاتت می‌دانی؟

    من اصلاً قابل سرزنش نیستم. به دلایل شخصی اصلاً خودم را سرزنش نمی‌کنم و اتفاقاً حس می‌کنم خیلی هم باشهامت هستم. هر وقت احساس کنم کاری درست است آن را انجام می‌دهم و اگر احساس کنم غلط است دیگر انجام نمی‌دهم.

    *پشیمان نیستی از تصمیماتی که گرفتی؟

    من اگر به سال ۸۲ برمی گشتم مسیر زندگی‌ام را عوض می‌کردم. انتخاب دانشگاهم را عوض می‌کردم. هرگز وارد تلویزیون نمی‌شدم و یک زندگی دیگر را تجربه می‌کردم. اگر بخواهم خیلی دردناک فکر کنم این جوری به زندگی‌ام نگاه می‌کنم که کاش خدایا به من یک دهه فرصت می‌دادی تا دوباره بعضی از تصمیمات را بگیرم. مثلاً مدیریت صنعتی دیگر نمی‌خواندم و می‌رفتم روان‌شناسی بالینی می‌خواندم. هرچند که من این اشتباه را تصحیح کردم و در دوره ارشد دارم بالینی می‌خوانم اما می‌توانستم از این فرصت بهتر استفاده کنم. اگر زمان به عقب برمی گشت من هرگز نمی‌رفتم دانشکده صداوسیما تست بدهم و مجری تلویزیون بشوم. اما این به آن معنا نیست که اشتباه کردم، این شیوه‌ای بود که من آن زمان حس می‌کردم درست است، بنابراین انجام دادم.

    *به جای خیلی خوبی رسیدیم. بگذار بعضی از این تصمیمات را مرور کنیم. چرا روان‌شناسی را دوست داری؟

    من در دوره لیسانس احساس کردم که اینجا جایم نیست. من رشته‌ام ریاضی بود و می‌خواستم درسی بخوانم که به رشته‌ام نزدیک باشد. به سرعت حس کردم اینجا اقناع نمی‌شوم و این شغل، شغل من نخواهد بود. من در کنار روان‌شناسی بالینی، عرفان و ادیان را هم خیلی دوست داشتم، همین طور زبان‌شناسی و ادبیات فارسی. اما روان‌شناسی بیشتر به من چشمک زد. شاید برای اینکه دوستان روان‌شناس زیاد دارم و از طرفی حس می‌کنم نگاه یک روان‌شناس به آدم‌ها و اجتماعش با نگاه دیگران متفاوت است و اصلاً سطحی نیست و به فکر و ناخودآگاه آدم‌ها توجه می‌کند. من در روان‌شناسی دارم خانواده درمانی می‌خوانم و فهمیدم که توی نوعی اصلاً گناهی نداری، همه چیز از خانه و خانواده تو نشات می‌گیرد و من اگر بخواهم تو را تحلیل کنم باید بیایم خانه‌ات. این درحالی است که ما خیلی فردی به همه چیز نگاه می‌کنیم.

    می‌پرسند راست است که فلانی از آن یکی جدا شده و طلاق گرفتند؟ به نظرم این حق مردم است که درباره ستاره‌هایشان این سوال را بپرسند و جزو حقوق مردم است. من حق ندارم در این جور موضوعات بگویم این به خودم مربوط است! اما چیزی که از آن می‌نالم این است که مردم ما را قضاوت می‌کنند و این خیلی دردناک است.

    برای اینکه آمدم میان آدمهایی که جنسمان باهم فرق می‌کرد. روی آنتن بودن به تو خیلی چیز‌ها می‌دهد، قدرت، زیبایی، ثروت و… این برای آدم‌ها جالب است اما زیادش دردسر درست می‌کند. من می‌گویم تقوا داشتن به معنای کنترل بر نفس خیلی سخت است. من اگر میز داشتم و از قدرتم سوءاستفاده نکردم، اگر زیبا بودی و از زیبایی‌ات سوءاستفاده نمی‌کردی درست است، آن یکی اگر زور فیزیکی داشت و استفاده نمی‌کرد، فلانی اگر صدایش بلند بود و فریاد نمی‌زد و… درست است اما بیشتر آدمهای دوروبرمان این تقوا را ندارند و از آن چیزی که خدا داده استفاده‌های غلط زیادی می‌کنند. من فکر می‌کنم روی آنتن تلویزیون این قدرت ناخودآگاه به تو تزریق می‌شود. این را هم اضافه کنم که من درباره همه مجری‌ها صحبت نمی‌کنم، من درباره آن ۴-۵ مجری صحبت می‌کنم که قدرتمندند و از تلویزیون این قدرت را گرفتند. وقتی این قدرت را پیدا می‌کنی زندگی کردن برایت سخت می‌شود. من بیست سالم بوده که آمدم تلویزیون و داشتم برنامه «تازه‌ها» را اجرا می‌کردم. در آن زمان دیگر خودم نبودم چون مورد توجه و زیر نگاه‌های مردم بودم. آن کودکی و سرزندگی و… را در تلویزیون از دست دادم و از دست رفت. من بیست تا بیست و پنج سالگی را از سربالایی جام جم بالا رفتم و مورد توجه بودم. یک تصوری از من ساخته شد که می‌خواستند من را با آن مچ کنند. آن وقت یکهو می‌فهمی که من آنقدر که روی آنتن تند حرف می‌زنم در زندگی عادی‌ام این طور نیستم، می‌گویی من فکر می‌کردم تو خیلی بچه پررویی و فکر می‌کردم از عهده خودت برمیایی و من می‌گویم نه من روی آنتن این طوری‌ام! در زندگی معاشرتی واقعی‌ام این طور نیستم. این‌ها را گفتم تا به این نتیجه برسیم که اگر می‌گویم کاش به تلویزیون نمی‌رفتم برای این است که کاش این فرصت را داشتم خودم را زندگی می‌کردم. من همیشه به این فکر کردم که بقیه چه فکری می‌کنند و این فاصله‌ای از خودم تا من برایم به وجود آورد. اگرچه که به تلویزیون آمدن حسن‌هایی هم برایم داشته. اینکه انرژی زیادی از مردم می‌گیرم، کارم زود‌تر راه می‌افتد و… اما خزیدن یک گوشه بیشتر با روحیه‌ام جور است تا در مظان نگاه دیگران بودن.

    *پس شاید باید به این نتیجه برسیم که مردم درباره تو اشتباه فکر می‌کنند و در واقع چیزی را می‌بینند که تو نیستی و نقاب داری؟

    نه نقاب کلمه بدی است و قبول ندارم. داستان سر این است که وقتی با من معاشرت کنید متوجه می‌شوید من آدم آرامتری هستم. آن آزاده نامداری که در تلویزیون دیدید هم منم، اما آن فقط بخشی از من است، من بخش‌های دیگر هم دارم. مثلاً من از کل تلویزیون کسی که واقعاً جزو علاقه‌مندی‌های کاری من است عادل فردوسی‌پور است. چون معتقدم خودش است و هرکاری می‌کند رئال است. من هم دوست دارم رئال باشم اگر غیر از این بود می‌رفتم بازیگر می‌شدم. ولی تمام حرف من این است که آن چیزی که از من در ویترین تلویزیون دیدید فقط بخشی از من است اما شما همه بخش‌های من را نادیده گرفتید و دارید با ۲۰درصد من زندگی می‌کنید! من می‌توانم مجسمه سازی کنم، من نویسنده‌ام، من می‌توانم عکس‌های خوبی بگیرم، من بچه پررو هستم اما آشپزی‌ام حرف ندارد اما شما این‌ها را نمی‌بینید.*این ندیدن‌ها در میان مدیران برای سپردن برنامه به تو هم پیش آمده؟ اینکه محدودت کنند فقط به اجرای یک نوع برنامه روتین؟

    آره. من عقاید دینی خیلی محکمی برای خودم دارم و می‌توانستم یک برنامه مذهبی اجرا کنم. مردم باورشان نمی‌شود که من از پس این بربیایم. پس قبول کن که همه شما من را روی ۲۰ درصد بستید و این نقاب نیست. ما مثل یک منشور هزاران بعد داریم و گاهی جوری می‌میریم که ده‌ها تجربه را تجربه نکردیم.

    *من فکر می‌کنم موفقیت تو در بخشی باعث شده که آن ۸۰ درصد باقی دیده نشود. بگذریم. برسیم به مردم. معمولاً درباره چهره‌ها کنجکاوی درباره کار و زندگیشان وجود دارد اما من می‌خواهم بدانم تا چه حد این را مجاز می‌دانی؟ چرا اغلب آدم‌های معروف این انتظار را دارند که مردم در اتفاقات خوب آن‌ها کنارشان باشند و به آن‌ها تبریک بگویند اما برای اتفاقات بدشان هیچ توضیحی به مخاطبشان ندهند و حتی حاضر نشوند با ما درباره آن مسئله مصاحبه کنند.

    مردم به من لطف دارند. در طول این سال‌ها یادم نمی‌آید کسی ری‌اکشن منفی به من داده باشد و حالم را بد کرده باشد. تنها چیزی که حال من را بد کرد قضاوت کردن است.
    من تصورم این است که اگر به رسانه می‌آیی و دیده شدی خودت را در معرض دید دیگران قرار دادی بنابراین باید انتظار داشته باشیم هراتفاقی با ریشتر بالا و پایین برایمان اتفاق بیفتد. مثلاً مردم می‌گویند که چرا فلان برنامه که همیشه با فلان مجری موفق بود کس دیگری اجرای آن را برعهده گرفته، یا می‌پرسند راست است که فلانی از آن یکی جدا شده و طلاق گرفتند؟ به نظرم این حق مردم است که درباره ستاره‌هایشان این سوال را بپرسند و جزو حقوق مردم است. من حق ندارم در این جور موضوعات بگویم این به خودم مربوط است! اما چیزی که ما از آن می‌نالیم این است مردم ما را قضاوت می‌کنند و این خیلی دردناک است. در کشورهای خارجی این اتفاق دردناک نیست چون زندگی اغلب آدم‌های معروف روی دایره است اما در ایران یک حجب و حیایی وجود دارد و برایمان این قضاوت‌ها قابل درک نیست و اساساً گناه بزرگی هم هست. پس مردم من و همکارانم را تحلیل نکنید و به ما انگ نچسبانید، ما ناراحت می‌شویم.*سروصداهایی از سال گذشته تا الان از زندگی شخصی تو خوب یا بد بلند شده، خیلی دوست دارم بدانم مواجهه تو با مردم در کوچه و خیابان به چه صورت است. شده که سوالی بپرسند یا حرفی بزنند که ناراحتت کنند؟

    مردم در برابر من این برخورد را نداشتند. من ۷سال اجرا کردم و ۳سال اجرا نکردم و نکات زیادی در زندگی من بود که می‌شد درباره‌اش حرف زد اما مردم این کار را حداقل در قبال من نکردند و وقتی به من می‌رسند به من لطف دارند. واقعاً در طول این سال‌ها باور کن یادم نمی‌آید کسی ری‌اکشن منفی به من داده باشد و حالم را بد کرده باشد. تنها چیزی که حال من را بد کرد قضاوت کردن است. اصل دینی‌اش هم این است که ظن و گمان بد درباره کسی گناه محسوب می‌شود.

    *در فضای مجازی هم این فشار روی تو احساس می‌شد، آنجا چطور با شرایط کنار آمدی؟

    راستش را می‌گویم. هرکسی از من سوال کند، تیتر راست آن اتفاق را می‌گویم اما جزییات زندگی‌ام به خودم مربوط است. این را هم بگویم که رابطه من با فضای مجازی بسیار کم است و اصلاً آدم کامنت بخوانی نیستم!

    *این خیلی خوب است که خودت را مسئول پاسخ گفتن به مردم می‌دانی. اما خیلی‌ها شبیه تو نیستند و روی اتفاقات درپوش می‌گذارند. مثلاً فلان برنامه را از او گرفتند و به رقیبش دادند، اصلاً درباره این اتفاق هیچ توضیحی نمی‌دهد و ترجیح می‌دهد تلفنش را خاموش کند.

    تو الان نگاه کاری کردی پس بگذار من این را به حرفت اضافه کنم. من معتقدم در کار هیچ چیزی برای هیچ کسی نیست. مثلاً ماه محرم‌های هرسال به من برنامه بدهند، اما یک سالی یکباره برنامه من را بدهند به آقای کاظم احمدزاده. آن وقت من نباید به رسانه‌ها بگویم که من برای آن برنامه جواب نمی‌دادم و آقای احمدزاده جواب می‌دهد چون این خودزنی است. بنابراین سکوت می‌کنم و می‌گویم خب هیچ چیزی برای هیچ کسی نیست و آن برنامه هم مالکیتش با من نبود که ناراحت شوم.

    *بگذار من هم این را به حرفت اضافه کنم که برخلاف تو فکر می‌کنم برخی برنامه‌ها با نفس مجری و تهیه کننده‌اش است که جان می‌گیرد. مثل «ماه عسل» ۹۱ که آن را از صاحبش که احسان علیخانی باشد گرفتند و به مجری دیگری دادند. این اتفاق هیچ وقت قابل اغماض نیست، چون صاحب طرح، ایده و نوع اجرای آن برنامه احسان علیخانی بود و نباید دوباره این اتفاق تکرار شود.

    خب اگر زمان به عقب برمی گشت من به احسان علیخانی در آن برهه می‌گویم اصلاً ناراحت نباش، چون آن برنامه برای تو نیست و برای شبکه است. پس از خدا بخواه که یک اتفاق بهتر در مسیرت قرار بدهد، کما اینکه این اتفاق افتاد. هم به لحاظ دینی و هم روان‌شناسی این آرامت می‌کند. البته من خودم هیچ وقت این تجربه را نداشتم که برنامه با من برود روی آنتن و با مجری دیگری تمام شود.

    *فرضا اگر برنامه «خانومی که شما باشی» را بدهند به مجری دیگری اجرا کند تو همین قدر خونسرد درباره‌اش حرف می‌زنی؟

    نه من قطعاً آن مجری را می‌کشم! (می‌خندد) البته این را به شوخی گفتم.*پس حرفت نقض شد. دیدی که چقدر اتفاق غیرقابل تحملی است؟!

    آره باید اعتراف کنم که تو راست می‌گویی و جنبه جدیدی از من را کشف کردی. من دست به نصیحت کردنم خوب است و خودم را هیچ وقت نتوانستم در این میزانسن بگذارم.

    *باید حق کپی رایت درباره طراح، مجری و تهیه کننده یک برنامه حفظ شود که متاسفانه در تلویزیون ما مرسوم نیست.

    حرفت کاملاً درست است. (می‌خندد)

    *بگذار کمی درباره حاشیه‌هایی که درباره‌ات وجود داشت شفاف سازی کنیم. این حاشیه را تایید می‌کنی که در برهه‌ای که نبودی ممنوع التصویر بودی؟

    نه واقعا. نبودم برای اینکه فکر کردم بروم یک کار شیک‌تر کنم و مستند بسازم. من تا سال ۹۰ اجرای برنامه زنده داشتم و ۹۰ تا ۹۳ این تجربه مستندسازی در «خانومی که شما باشی» را داشتم و خیلی هم بهم چسبید. دلم می‌خواست فاز دیگری را تجربه کنم.

    *اجرای تو در برنامه سال تحویل به همراه فرزاد حسنی صرفاً سفارشی و اجباری بود؟

    من قبل از اینکه همسر کسی باشم مجری تلویزیون هستم. کارم را دوست دارم و دوست دارم که تجربیات خوبم را تکرار کنم. من سه سال مجری سال تحویل بودم، سال اول با جعفر خسروی، سال دوم با احسان علیخانی و سال سوم با فرزاد حسنی. حالا ممکن است حالت خوب باشد و برنامه خوب شود، ممکن هم هست که حالت بد باشد و برنامه بد بشود.

    *پس یعنی اجباری برای این کار وجود نداشته؟

    هیچ وقت. نه این کار که سر هیچ کاری به من اجبار نشد که برو این برنامه را اجرا کن.

    *از حاشیه‌ها بگذریم، الان داری چه کار می‌کنی؟

    یک کارهایی می‌خواهم انجام بدهم. خانومی که شما باشی را اواخر شهریور و مهر روی آنتن ببرم با‌‌ همان غالب مستند. یک برنامه هم در پاییز احتمالاً اجرا می‌کنم. اما اینکه بخواهم دقیق درباره‌اش حرف بزنم امکان پذیر نیست.

    *دلت برای برنامه روتین در تلویزیون تنگ نشده؟

    احساس تعلق من به تلویزیون خیلی شدید است و حتی مثلاً به شبکه دو به شکل دردناکی وابسته هستم. (می‌خندد) روی تلویزیون متعصب هستم و نمی‌توانم آن را‌‌ رها کنم. اما سه سال است که روتین کار نکردم و حالا احساس می‌کنم که دلم می‌خواهد با یک برنامه روتین برگردم. بیشتر از سه شب در هفته هم نمی‌توانم اجرا کنم چون مشغله‌های زیادی در زندگی‌ام دارم.

    *باز هم پیشنهاد برای بازی در سینما داشتی؟

    آره اما فعلاً به آن فکر نمی‌کنم. پیشنهاد هیجان انگیزی فعلاً ندارم. به نظرم خیلی سخت است که یک مجری را بازیگر کرد و نمی‌توانم در این برهه شهامتش را داشته باشم.

    *به عنوان آخرین سوال دوست دارم بپرسم مهم‌ترین نتیجه‌ای که این روز‌ها گرفتی و می‌خواهی رعایتش کنی چیست؟

    اینکه به همه اعتماد نکنم. (دنیا خمامی/صبا)

    این عکس ها رو یادتون هست ؟

    مراسم عقد فرزاد حسنی وآزاده نامداری

    فرزاد حسنی و آزاده نامداری -کنسرت فرزاد فرزین – 31 اردیبهشت ۱۳۹۲

    دلیل واقعی طلاق آزاده نامداری :

    آزاده نامداری: من وارد یک زندگی شدم که همه اش جنگ بود

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    خاطره حاتمی از سریال‌های جدیدش که در انتظار پخش هستند و

    ادامه پخش سریال سرزمین کهن می گوید

    بازیگر مجموعه «سرزمین کهن» ابراز امیدواری کرد این مجموعه روی آنتن برود.

    خاطره حاتمی بازیگر سینما و تلویزیون به سوره سینما گفت : در روزهای اخیر برای حضور در یک فیلم سینمایی صحبت هایی انجام داده ام اما هنوز قطعی نشده است. اما یک فیلم سینمایی به نام «دنیای پرامید» به کارگردانی منوچهر هادی دارم که آماده نمایش است و همچنین در ماه های اخیر فیلم سینمایی «دربست» به کارگردانی علی خامه پرست را داشتم که هنوز زمان پخش آنها مشخص نیست.

    وی درباره حضور در مجموعه های تلویزیونی گفت : من در سریال «سرزمین کهن» به کارگردانی کمال تبریزی بازی داشتم که گویا دوباره پخش آن از سر گرفته می‌شود. امیدوارم مشکلی برای نمایش این مجموعه پیش نیاید. از طرفی سریال «آمین» به کارگردانی منوچهر هادی را آماده پخش دارم که در یک حال و هوای پلیسی و اکشن ساخته شده و در ماه های آینده روی آنتن می‌رود.

    حاتمی درباره فعالیت های خود در زمینه تئاتر گفت: من تیرماه امسال برای بازی در نمایش «پوزه چرمی» علیرضا کوشک جلالی دعوت شدم و بعد از ۱۵ جلسه تمرین با گروه به دلیل شروع کارم در سریال «آمین» و تداخل زمانی با این کار مجبور شدم که نمایشرا دنبال نکنم ، اما نمایش دیگری از آقای کوشک جلالی هست که پس از بازگشت ایشان به ایران برای حضور در آن صحبت می‌کنیم.

    بازیگر «گاو صندوق» درباره علاقه خود به نویسندگی گفت: من از سال‌های دور به نوشتن علاقمند بودم و زمانی هم در مجله «سروش جوان» ستون می‌نوشتم، اما نوشته هایم را در جایی چاپ نمی‌کنم و فقط به دلیل همان علاقه قلبی که به این حرفه دارم ، نوشتن را دنبال می‌کنم.

    خاطره حاتمی در فیلم‌های سینمایی «قرنطینه»، «گرگ و میش»، «در امتداد شهر» و مجموعه های تلویزیونی «فقط به خاطر تو»، «پول کثیف» و «راه طولانی» بازی کرده است.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    لاله صبوری با سوسن خانم در تلویزیون

    لاله صبوری از اول مهرماه با مجموعه «سیگنال موجود است» به تلویزیون می‌رود.

    صبوری به سوره سینما گفت: تصویربرداری این سریال به کارگردانی مهدی مظلومی هفته آینده به پایان می‌رسد. من در این مجموعه نقش سوسن خانم را بازی می کنم و نقش مقابلم را حامد وکیلی عهده دارد. شاید نام کاراکتر من یادآور اسم خاصی باشد که در جاهایی از سریال به آن اشاره شود. این مجموعه حس و حالی طنز دارد. با وجود کارگردانی مثل مهدی مظلومی و بازیگران باسابقه امیدوارم مجموعه‌ای دیدنی روی آنتن برود. علاوه بر این سریال تله فیلم «هیچ و پوچ» کاری از مهدی فارغی را به پایان رساندم در این تله فیلم که برای شبکه نمایش خانگی آماده می شود حمید لولایی نیز حضور دارد.

    وی افزود: در این سال‌ها گاهی نقش هایی بازی کردم که با ژانر طنز و کاراکتر خودم فاصله داشته، اما اتفاق جالبی که در این مدت پر کاری ام رخ داد پیشنهادهای بسیاری از تئاتر بود که برای خودم جای تعجب داشت. اگرچه تحصیلات من ادبیات نمایشی است اما تا به حال فرصتی برای تجربه صحنه نداشتم. جالب اینکه در این مدت که تئاتر جایگاه مردمی‌تری پیدا کرده دوست دارم حضور داشته باشم. برای رادیو هم اجرای طنزی داشتم که تجربه جالب و متفاوت بود.

    صبوری ادامه داد: چند ماه پیش به عنوان مهمان به برنامه رادیویی «روزهای دوست داشتنی» دعوت شدم که فرزاد حسنی اجرای آن را به عهده داشت پس از مدتی او به دلایلی گروه را ترک کرد و به من پیشنهاد دادند به جای فزراد حسنی اجرا کنم. اگرچه در وهله اول کمی جا خوردم اما قبول کردم و خوشبختانه یکی از پرمخاطب ترین برنامه های رادیو جوان شد. در کارنامه بازیگری ام علاوه بر کار طنز در ژانر جدی هم نقش هایی ایفا کردم که برخی از آنها شاید در عین جدی بودن رگه هایی از طنز را در خود داشتند مثل سریال«معراجی ها» و یا فیلم هایی که به مناسبت محرم ساخته شدند اما تجربه نشان داد کارهای طنز به خودم هم انرژی می دهد.

    وی گفت: اگرچه برخی هنرمندان برای سینما، تئاتر و تلویزیون و رادیو چارچوب خاصی قائلند اما من به هیچ مرزی معتقد نیستم. به نظرم باید از هر فرصتی برای تجربه جدید استقبال کرد. قطعا کسانی که سال‌ها برای تئاتر زحمت کشیدند و خاک صحنه خوردند به خاطر دستمزدهایی که در حق شان اجحاف شده محق هستند، اما از طرفی باید در نظر داشت تئاتر تا چند سال پیش مختص عده ای از اساتید و فرهیختگان و روشنفکران بود. بد نیست که مردم به بهانه دیدن یک بازیگر چهره، به تئاتر بیایند و از این طریق با فضای صحنه ارتباط برقرار کرده و نمایش را در زمره تفریحات و علاقه هایشان قرار دهند.

    لاله صبوری با بازی در مجموعه «جنگ ۷۷» به کارگردانی مهران مدیری به عنوان بازیگر شناخته شد. او در «این زمینی‌ها»، «بزرگمرد کوچک»، «شوخی کردم» و … بازی کرده است.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    علی کریمی در نخستین تجربه مربیگری‌اش دستیار کارلوس کی‌ روش در تیم ملی ایران شد…

    سرمربی پرتغالی تیم ایران در آغاز این نشست گفت: «ما می‌خواهیم خبری را به اطلاع شما برسانیم. ما می‌خواهیم علی کریمی را به عنوان عضو جدید تیم ملی به شما معرفی کنیم. من افتخار داشتم با علی کریمی به عنوان بازیکن کار کنم. او کمک زیادی به ما کرد برای اینکه به جام جهانی صعود کنیم. من بعد از توصیه فدراسیون فوتبال تصمیم گرفتم کریمی در کادر من حضور داشته باشد و می خواهم از او تشکر کنم برای حضور زودهنگام در جمع ما در حالی که تازه از فوتبال خداحافظی کرده است. من شخصا از آقایان کفاشیان و نبی برای این دعوت تشکر می‌کنم.»

    او سپس ادامه داد: «انگیزه من از دعوت کریمی، این است که همه دانشم را به نفرات بعدی منتقل کنم. این میراث چیزی است که باید به نسل تازه مربیگری در ایران برسد.»

    گفتنی است علی کریمی که آبان ماه امسال ۳۶ ساله می‌شود، ۱۲۷ بار پیراهن تیم ملی فوتبال را بر تن کرد و در این بازی‌ها موفق شد ۳۸ گل به ثمر برساند.

    انعکاس خبر مربیگری علی کریمی در آلمان

    به گزارش “ورزش سه”، او روز پنج‌شنبه از سوی کارلوس کیروش سرمربی این تیم به عنوان دستیار منصوب شد. کریمی اواسط سال جاری به دوران بازیگری‌اش در فوتبال پایان داده بود.او سال 1998 کارش را با پرسپولیس تهران آغاز کرد. بین سال‌های 2005 تا 2007 برای بایرن مونیخ توپ زد و سال 2011 عضو باشگاه شالکه بود.این بازیکن 35 ساله به عنوان یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران قلمداد می‌شود. مطبوعات ورزشی محلی نیز از او به عنوان مارادونای آسیا یاد می‌کنند.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    مهرداد اولادی در خصوص اینکه تصمیم به خداحافظی از فوتبال گرفته است گفت : آنقدر تحت فشار هستم که تصمیم گرفتم از فوتبال خداحافظی کنم. یک هفته است روی این موضوع فکر می کنم و متاسفانه از همین طریق اعلام می کنم که از دنیای فوتبال کنار می روم.

    وی افزود: من در اوج فوتبالم به حقم نرسیده ام و دیگر انگیزه ای برای حضور در مسابقات ندارم.
    مهاجم ملوان در خصوص اینکه حاشیه های اخیر چقدر در این تصمیم وی نقش داشته است گفت: شما نمی دانید در این مدت چقدر عذاب کشیدم. من چند وقت پیش در حال صحبت با تلفن بودم که خبر بدی را به من منتقل کردند، از عصبانیت دستم را پرت کردم که متاسفانه بدون اینکه متوجه اطرافم بشوم دستم به شیشه خورد و تاندون دستم پاره شد. در این مدت انواع حاشیه ها را برایم درست کردند و گفتند اولادی خودکشی کرده و اولادی فلان کار را کرده است. من نمی دانم اگر کسی بخواهد خودکشی کند این کار را انجام می دهد؟
    وی در ادامه گفت و گو با فارس تاکید کرد:کاری کردند که امروز در ۲۸ سالگی خداحافظی کنم و سد در سد تصمیمم عوض نخواهد شد. از امروز دنبال کار دیگری می روم بلکه دست از سرم بردارند.
    مهاجم فصل گذشته استقلال در خصوص اینکه برای این تصمیمم خود با چه شخصی مشورت کرده گفت: با هیچ‌کس. خودم این تصمیم را گرفتم و می خواهم در آرامش زندگی کنم. من سال گذشته باید از فوتبال می رفتم و امروز هم این موضوع را به مسئولان ملوان منتقل می کنم. در حال حاضر هم در تهران هستم و هر روز در کلینیک دکتر نوروزی تمرین می کنم و دستم هم هیچ مشکلی ندارد.خوشبختانه شرایط بدنی ام هم خوب است ولی دیگر تمایلی به بازی در این فوتبال ندارم. در این باره هم چند بار با سیروس محجوب تماس گرفتم اما او تلفنش را جواب نداد.
    وی با بیان اینکه خیلی از فرصت های خوب را از دست داده است گفت: در ۱۶ سالگی در پرسپولیس بودم و حتی در بهترین شرایط زندگی پیشنهاد شالکه ۰۴ آلمان را رد کردم و به خاطر سربازی به ایران برگشتم. در حالی که اگر آن زمان به این تیم می رفتم یکی از بهترین بازیکنان تاریخ ایران می شدم. در این بین هم اعتراف می کنم تصمیماتم اشتباه بود ولی از طریق شما از هواداران ملوان و پرسپولیس عذر خواهی می کنم و امیدوارم آنها من را حلال کنند.من به خاطر مشکلات شخصی و خانوادگی فوتبال را کنار گذاشتم اما خواهش می کنم دوستان رسانه ای در مورد من مطالب غیر واقعی ننویسند. من خانواده آبرومندی دارم و همه می توانند بیایند و در این ورد تحقیق کنند اما اگر مطلبی غیر واقعی نوشته شود با آبروی انسان ها بازی خواهد شد.
    وی در پایان گفت: تا کنون فقط ۵ در صد پولم را از ملوان گرفته ام و خداوکیلی در این بین حتی نتوانستم با مسئولان این باشگاه حرف بزنم.
    اولادی نزدیک به 24 ساعت پس از این سخنانخداحافظی را منتفی دانست و گفت سخنانش از روی عصبانیت بود.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    کیارستمی: جنگ هیچ مفومی نداشت + فیلم صحبت‌ ها

    ابراهیم حاتمی کیا: وزارت ارشاد نسبت به سخنان کیارستمی واکنش نشان دهد

    به گزارش سلام سینما، عباس کیارستمیدر حاشیه جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان دانشگاه سیراکیوز آمریکانسبت به اتهامات وارده از سوی ابراهیم حاتمی‌کیا گفته بود :

    «یک هفته قبل از این که اینجا بیایم، یکی از فیلمسازانی که سال‌ها فیلم جنگی ساخته، فیلم‌های پرهزینه جنگی و البته با مخاطب کمتر- برای اینکه مخاطب ایرانی دیگر حوصله جنگ نداشت، بنابراین [ایشان] بودجه‌های خیلی سنگین می‌گیرد و فیلم‌های جنگی می‌سازد- گوش من رو پیچانده بود که زمانی که ما داشتیم می‌جنگیدیم کیارستمی داشت دنبال دفترچه دوستش می‌گشت.»

    «خانه دوست یکی از پربیننده‌ترین فیلم هایی بود که من ساختم، در واقع همه جای دنیا آن را می‌ شناسند. خانه دوست ماندگار شد چون راجع به یک ارزش انسانی صحبت می‌کرد. اما فیلم‌های تو نماند چون تو راجع به یک پریودی از تاریخ ایران حرف زدی که تازه آن پریود هم به هیجان اورد بچه ها را. احمدپور [شخصیت اصلی فیلم خانه دوست کجاست؟] رفت پس داد دفترچه را، اما تو به هیجان آوردی و احمدپورهای دیگر رفتند در جنگ و کشته شدند. و حالا پس از سال‌ها می‌شود راجع به آن‌ها فکر کرد که آن‌ها چطوری از بین رفتند. در یک جنگی که هیچ مفهومی نداشت»

    ابراهیم حاتمی‌کیاکارگردان فیلم سینمایی «چ» که در اختتامیه جشنواره فیلم مقاومت جایزه ویژه هیات داوران را از آن خود کرد در انتقاد به صحبتهای اخیر عباس کیارستمی گفت: عزیز کرده ای از سینمای ایران، اخیرا حرف هایی زده و شهدا را قربانی جنگ دانسته است. من مصاحبه این کارگردان را چندین بار دیدم. البته همیشه می دانستم که جریانی وجود دارد که نسبت به جنگ و دفاع مقدس بی تفاوت است از همین رو از استادان خود که در راس آن ها سید محمد بهشتی قرار دارد می خواهم که نگاه خود را نسبت به این اظهار نظر بیان کنند.

    به گفته وی، عباس کیارستمی کارگردانی بوده که همواره مورد حمایت وزارت خارجه بوده است.

    این کارگردان سینمای دفاع مقدس افزود: سید محمد بهشتی همیشه ما را به فیلمسازی تشویق می کرد، ولی مرا به جنوب فرستاد و دیگری را به شمال. به هر حال این کارگردان، عزیز کرده جشنواره های خارجی است و پرچم ایران را با افتخار بالا برده است. دستش درد نکند، اما آنچه در حال حاضر درباره شهدا گفته غیر قابل چشم پوشی است.

    کارگردان «برج مینو» تصریح کرد:من از همین تریبون از وزیر ارشاد، رییس سازمان سینمایی و دیگر مسوولان ارشد سینمای ایران می خواهم که مواضع خود را صراحتا درباره اظهارات اخیر این کارگردان بیان کنند.

    حاتمی کیا متذکر شد: من به عنوان فیلمسازی که در جنگ بوده و فیلم دفاع مقدسی ساخته از حجت الله ایوبی که می دانم خودش نیز در جنگ بوده است، انتظار دارم نگاه خود را به عنوان رییس سازمان سینمایی درباره این موضوع صراحتا بیان کند که اگر چنین نشود، یقین پیدا می کنم در دولتی حرف می زنم که در آن نفاق است. دعا کنید خداوند کسانی که خون پاک شهدا را نمی بینند، رسوا کند.

    سپس عباس کیارستمی با یک بیت شعر نسبت به سخنان ابراهیم حاتمی کیا واکنش نشان می دهد

    به گزارش کافه سینما عباس کیارستمی در پاسخ به سوال شرق مبنی بر واکنش او به اظهارات ابراهیم حاتمی‌کیا به جمله کوتاهی بسنده کرد و بیتی از اشعار سعدی به روایت عباس کیارستمی را کافی دانست. او گفت: «گر خسته‌دلی نعره زند بر سر کویی / ای بس که نتوان گفت که بی‌خویشتن است او»

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۳ – ۱۰:۱۸
    در ایسنا و در آستانه اکران عمومی «ساکن طبقه وسط»
    شهاب حسینی : نمی‌خواهم حرفه‌ام شغل شود
    -بخش اول

    شهاب حسینیبیش از 13 سال است که در سینما حضور دارد و در این سال‌ها از بازیگری خوش چهره و معروف به بازیگری محبوب درمیان قشرهای مختلف جامعه تبدیل شده است، او پس از بازی در بیش از 40 فیلم و نیز تعدادی سریال شاخص، اولین فیلم سینمایی خود را کارگردانی کرده و منتظر اکران آن است.

    «ساکن طبقه وسط» فیلمی است که حسینی علاوه بر کارگردانی، نقش اصلی آن را هم ایفا کرده و آرزو دارد مردم آن را ببینید و دوست داشته باشند.

    ابن هنرمند در آستانه اکران عمومی فیلمش با روحیه‌ای سرشار از نشاط و انگیزه، مهمان خبرگزاری ایسنا شده بود، تاکید می‌کند که با ساخت این فیلم، نه به دنبال شهرت بوده، نه پول و نه عنوان کارگردانی و از آنجا که این تجربه را در راستای همان هدایت و سیری میداند که از ابتدای کارش وجود داشته، به دیده شدن آن امید دارد.

    بخش اول گفت‌وگوی شهاب حسینی با خبرنگاران سینمایی ایسنا را در ادامه می‌خوانیم:

    ایسنا: اولین تجربه کارگردانی چطور بود؟ آیا این تجربه فیلمسازی ممکن است دوباره تکرار شود یا ادامه کار بستگی به شرایط اکران دارد؟

    برای پاسخ به این سوال ابتدا باید بگویم که در حیطه فعالیت سینما به خصوص در عرصه‌ای که من در آن به عنوان بازیگر مشغول هستم، خط سیر تعالی می‌تواند تبدیل شدن به شکلی دیگر باشد، مثل قانون انرژی که به صورتی دیگر تبدیل می‌شود. در بحث کارگردانیِ کسانی که، بازیگر بوده‌اند، تجربه‌های خوبی در دنیا اتفاق افتاده و بازیگرانی بوده‌اند که به کارگردانی روی آوردند و اتفاقا کارگردان‌های خوبی هم شدند. براین اساس همیشه این دست بازیگرانی که در حرفه خود به جایی می‌رسند و بعد قصد می‌کنند که در تألیف ذهنی خود نقشی داشته باشند، برایم قابل احترام بوده‌اند و این خط مشی را برای خودم هم در نظر داشتم؛ یعنی این دغدغه را داشتم که مقداری در راستای ذهنیات، سلیقه‌ها و علائق خودم حرکت کنم نه اینکه صرفا از این فیلم به آن فیلم، رنگ نقش‌های مختلف را به خود بگیرم.بنابراین طبعا برای آینده بازتاب این فیلم موثر است، هرچند به امید خدا، در اینکه کارگردانی را ادامه دهم تردیدی نیست، اما اینکه چه زمانی اتفاق بیفتد، به بازتاب «ساکن طبقه وسط» بستگی دارد.

    بعد از ساخت این فیلم، این طور نشد که فکر کنید کارگردانی آن چیزی که می‌خواستید نبوده یا مثلا به آن راحتی‌هایی که فکر می‌کردید نبوده است؟

    اصلا فکر نمی‌کردم کار راحتی است. بعد از سال‌هایی که در این حرفه مشغول به کار بودم، متوجه شدم که کارگردانی راحت نیست. اما یک نکته وجود دارد و آن هم این است که همیشه در بازیگری و در بهترین حالت آن، ممکن است در آخر فعالیت کاری وقتی کارنامه خود را نگاه می‌کنید،‌ فقط از 50 درصد کارایی خود رضایت داشته باشید،‌50 درصدی که شما برای آن از عمر و وقت و هرآنچه داشته‌اید مایه گذاشته‌اید؛ ‌به همین دلیل ترجیح می‌دهم ان شاءالله شرایط طوری شود که انرژی آن 50 درصدی را که به هر دلیل، صرف کارهایی کرد‌ه‌ام که خیلی از آن‌ها مطمئن نبودم، به این سمت منتقل کنم تا لااقل اگر قرار است در کاری که اطمینان ندارم چه می‌شود، حضور داشته باشم، کار خودم باشد و فعلا هم اولین آن را امتحان کردم.

    در جایی گفته بودید که سینما و بازیگری دیگر شما را اقناع نمی‌کند؟ آیا این هم دلیلی بر گرایش شما به کارگردانی بود؟

    واقعیت این است که تعداد فیلمنامه‌هایی که در سینما آدم را به وجد بیاورد و باعث شود دچار بی‌خوابی شوید و هر روز با انرژی کافی سر صحنه بروید، بسیار کم است، بنابراین اگر صرفا بخواهم فعالیتم را روی بازیگری متمرکز کنم زندگی‌ام پر از انتظار خواهد شد؛ یعنی باید دائما منتظر باشم که آن کار خوب چه زمانی اتفاق می‌افتد و چند کار گِل باید انجام دهم تا به کار دل برسم. پس فکر می‌کنم لااقل اگر روی مزرعه کوچک خودم کار کنم، تمام سختی‌هایش برایم لذت‌بخش‌تر خواهد بود.

    البته این را هم اضافه کنم که وقتی یک بازیگر با اصغر فرهادی، کیانوش عیاری یا بهرام توکلی کار می‌کند،‌هرگز نمی‌تواند چنین حرفی بزند، چون آثار آن‌ها آنقدر خوب است که می‌توانی مثل کار خودت آن را تلقی کنی، اما متاسفانه در اغلب مواقع این اتفاق نمی‌افتد و همیشه ترس من از این بوده که حرفه‌ام برایم تبدیل به شغل شود که اگر این اتفاق بیفتد قاعدتا شغل کسالت‌باری خواهد بود.

    زمانی که فیلم «اینجا بدون من» اکران شد خیلی‌ها فکر نمی‌کردند موفق شود و یکی از دلایلی هم که برای این موفقیت و فروش خوب در گیشه مطرح شد این بود که موضوعی مانند افسردگی و شرایط بخشی از جامعه را نشان می‌داد. «ساکن طبقه وسط» هم می‌تواند چنین اتفاقی را تجربه کند؟

    حقیقت این است که از نظر من سینما مدت‌هاست از مخاطب عقب افتاده است. اگر می‌بینید «اینجا بدون من» بهرام توکلی مورد توجه قرار می‌گیرد، برای این است که او می‌داند چه می‌خواهد بگوید و آن را هم خیلی خوب می‌گوید. اگر داستان، خوب روایت شود و جذابیت داشته باشد می‌تواند مورد توجه قرار بگیرد، به همین دلیل وقتی «آواتار» یا «ای.تی» اسپیلبرگ را نگاه می‌کنیم، با وجود اینکه در دنیای واقعی ما وجود ندارند، اما تماشاگر با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کند، چون به گونه‌ای داستان خود را روایت می‌کنند که باورپذیر می‌شود.

    این در حالی است که نسل امروز، وقتی به سینما می‌رود، اغلب اقناع نشده بیرون می‌آید که البته علت آن را هم باز نمی‌کنیم و شاید روزی این کار را انجام دهیم، چون حفره‌هایی در سینما وجود دارد که به واسطه آن‌ها شاهدیم نگاه به سینما به شدت بیزینسی شده و سینما را به عنوان ابزاری برای پول درآوردن و مبادلات مالی نگاه می‌کنند. این اتفاق نتایج خوبی برای سینما ندارد و به عنوان کسی که در این حرفه کار می‌کنم با پوست و گوشت و استخوانم آن را لمس کرده‌ام و این طور می‌شود که در مرحله‌ای، در اوج پختگی و جوانی و تجربه به جای لذت بردن از کار و امیدوار بودن به آینده به این فکر می‌کنم که شاید دیگر نخواهم این حرفه را ادامه دهم. وقتی هم به علت این ماجرا فکر می‌کنم می‌بینم، انصافا آن چیزی که ساخته می‌شود و حتی خودم در آن بازی کرده‌ام، در بیشتر موارد خودم را هم راضی نمی‌کند، چون من فیلم‌های خودم را به عنوان تماشاگر نگاه می‌کنم و شهاب حسینی برایم بازیگری است که جدا از خودم می‌بینم. وقتی به این شکل فیلمی را نگاه می‌کنم، متوجه می‌شوم برخی از این آثار مرا به عنوان تماشاگر اقناع نمی‌کند.

    در واقع تماشاگر امروز از سینما سبقت گرفته، اما ما نمی‌خواهیم این موضوع را باور کنیم. سینما نمی‌خواهد باور کند “تماشاگر عام” کم سواد و ناآگاه نیست، ‌چون این تماشاگر”عام” به کسی اطلاق می‌شود که ارتباطی با سینما ندارد و در میان آن‌ها دکتر، دانشجو، مهندس،‌ تاجر و… هم وجود دارد. کارگردانی مثل اصغر فرهادی می‌تواند یک فیلمنامه را در مدت دو ماه بنویسد و به سیاق بسیاری دیگر، در مدت 20 روز بسازد، اما چرا سه سال روی یک فیلمنامه وقت می‌گذارد؟ چرا برای فیلمنامه «درباره الی» مجبور می‌شود خودش تهیه‌کنندگی را بر عهده بگیرد؟ چون هیچ تهیه‌کننده‌ای حاضر نمی‌شود فیلمبرداری فیلمی را که 90 درصد آن با 9 بازیگر و در یک لوکیشن ساخته می‌شود را سه ماهه انجام دهد، پس او مجبور می‌شود خودش تهیه‌کننده باشد تا آنچه را می‌خواهد بتواند بسازد.

    حالا که شما با این نگاه وارد فیلمسازی شدید، اگر در اکران استقبالی از «ساکن طبقه وسط» صورت نگیرد برای شما چه مفهومی خواهد داشت؟ آیا آن را به عنوان تجربه‌ای می‌بینید که می‌تواند شما را به هدفی که می‌خواهید برساند یا اینکه به این نتیجه می‌رسید که جایی از کار نامتوازن است و باید دنبال راه دیگری بود؟

    اول به این مسئله اشاره کنم که متأسفانه وضعیت اکران به لحاظ نامناسب بودن تایم اکران، تعداد سینماها و فیلم‌های زیادی که پشت اکران هستند، چندان مساعد نیست و باید برای نمایش فیلم، تمام اینها را در نظر گرفت، اما جدا از این مسائل اگر «ساکن طبقه وسط» در هنگام اکران با تماشاگر ارتباط برقرار نکند، یک پیام آن این است که این کار را ادامه ندهم، ‌یعنی ادامه ندادن اولین انتخابم باشد و بگویم مردم از فیلم من خوششان نیامده پس دیگر فیلمی نخواهم ساخت. البته با این تعریف، بسیاری از کارگردان‌ها باید در همان ابتدای کار خود را رها می‌کردند. در حالی که معتقدم آثار هنری مثل آدم‌ها سرنوشت‌های مختلفی پیدا می‌کنند، ولی متأسفانه الان سینما به این سمت حرکت می‌کند که منافع زودهنگام برایش اهمیت دارد.

    اما درباره فیلم خودم، مطمئن هستم «ساکن طبقه وسط» برای تعدادی از آدم‌ها که ممکن است زیاد هم نباشند، جالب توجه خواهد بود و آن‌هایی که از این فیلم خوششان بیاید، مثل من آن را در گنجینه ذهن خود قرار می‌دهند. من آرزو دارم که مردم این فیلم را ببینند، دوست داشته باشند و از آن استقبال کنند، چون برای ساخت فیلم،‌ الحمدلله نه انگیزه شهرت داشتم و نه انگیزه مالی. این را تاکید می‌کنم که اگر تاکنون هدایتی درون من اتفاق افتاده که کارهایم را انتخاب شده‌تر انجام دهم و بیشتر مواقع لطف مردم را همراه خود داشته‌ام، ساخت «ساکن طبقه وسط» را هم در ادامه همان سیری که از نقطه صفر شروع کرده بودم،‌ انجام داده‌ام.

    قطعا همه نظرها نمی‌تواند منفی باشد، ضمن اینکه امیدوارم شاید چند سال دیگر، وجوهی از فیلم، تازه خود را نشان دهند. برای من عرصه، عرصه آزمون و خطا و کشف و شهود است؛ عرصه‌ای که در آن کسی مثل اصغر فرهادی با پنج فیلم به قله فیلمسازی می‌رسد، کسی هم 50 فیلم در کارنامه خود دارد، اما به جایی نمی‌رسد. من نمی‌دانم کدام سرنوشت در انتظارم است، اما این را خوب می‌دانم، ‌از آنجا که هیچ‌گاه در فیلمی یک بازیگر صرف نبوده و سعی کرده‌ام به عنوان عضوی مثمرثمر به ارتقای فیلم کمک کنم، اولین فیلم خود را هم با همان بینش ساخته‌ام و تصور می‌کنم نیاز مخاطب خود را درک کرده‌ام. ‌درواقع بازخوردهایی که تاکنون در فضای مجازی گرفته‌ام، این امیدواری را در من بوجود آورده که جدا از اینکه تماشاگران با فیلم ارتباط برقرار کنند یا نکنند، برای دیدن آن کنجکاو هستند. استادم، آقای سمندریان می‌گفت، اثر خوب اثری است که وقتی جلوی چشمت تمام شد، در ذهنت شروع شود. من وقتی فیلم‌های بزرگ را دیدم همین اتفاق برایم افتاد و می‌خواهم برای فیلم من هم همین اتفاق بیفتد و مردم بعد از دیدن آن درباره‌اش حرف زد، حتی اگر بود بگویند بد است، اما از کنار آن خنثی و بی‌تفاوت نگذرند. از نظر من همین که تماشاگر فیلمی را بکوبد یا از آن تعریف کند، اقناع کننده است.

    یکی از شانس‌هایی که فیلم شما داشته این است که در جشنواره نمایش داده نشد و بازخورد آنچنانی هم درباره آن وجود ندارد، ‌یعنی مردم ذهنیت مشخصی از آن ندارند که در اکران تاثیرگذار باشد.

    بله خوشبختانه همین طور است و خوشحالم که این اتفاق افتاد. البته هیأت انتخاب جشنواره فیلم را دیده بود، اما فیلم در مرحله راف کات قرار داشت و مراحل فنی آن تکمیل نشده بود، بنابراین‌ از جشنواره کناره‌گیری کردیم تا رونمایی بدی از فیلم اتفاق نیفتد.

    آیا قرار است بعد از اکران این فیلم سرنوشت کاری شما تغییر پیدا کند؟

    بله، ولی این‌طور نیست که از یک حیطه کاملا جدا شوم و مثلا دیگر سراغ بازیگری نروم. فکر می‌کنم که در این سینما همه موظفیم تلاش کنیم تا کار خوب تولید شود، یعنی اگر من جایی بتوانم مشاوره دهم یا بازیگردانی کنم باید انجام دهم تا اثری خوب ساخته شود. گاهی فکر می‌کنم اگر با بازیگری حالم خوب نشد سراغ کارهای دیگری بروم، مثل کتاب‌های صوتی که به آن علاقه زیادی دارم. البته در این مدت خیلی هم بی‌گدار به آب نزدم و تجربیات کوچکی را داشتم، مثل ساخت تئاترهای تلویزیونی که آن را ضبط کردم و بعد از تحقیقاتی هم متوجه شدم شیوه‌ای که کار کردیم در دنیا مرسوم است.

    شما قبلا هم تجربه بازی در تئاتر داشته‌اید. علاقه ای به ادامه کار در بخش ندارید؟

    در چند تئاتر بازی کرده‌ام، اما دلیل اینکه آن را مستمر ادامه ندادم این است که با توجه به شرایط کاری و مالی و وقتی که صرف می‌شد امکان آن هم فراهم نبود. نکته مهم اینجاست که تئاتر بسیار مهجور است و وضعیت اقتصادی آن برای زمانی که نسبت به آن صرف می‌شود مناسب نیست. اگرچه من تئاترهایی که بازی کردم را با عشق هم کار کرده‌ام، اما به عنوان یک فرد متأهل صرف زمان چند ماهه با بهره مالی کم کار را سخت می‌کند وگرنه اگر شرایط دیگری داشتم حتما سالی یک کار تئاتر انجام می‌دادم.

    و سوال آخر، معمولا با اکران هر فیلمی نقدهایی در فضای رسانه‌ای یا اظهارنظرهایی منتشر می‌شود که می‌تواند تاثیرگذار باشد. از «می‌گویند»، می‌گویندهایی که پس از فضای جشنواره مطرح می شود تا نقدهایی که به هرحال براساس اعتقادات منتقد منتشر می شود. اگرچه فضای اکران با جشنواره فرق دارد،‌ اما نکته مهم این است که «ساکن طبقه وسط» صدایی دارد که البته قرار نیست همه آن را بشنوند و بهتر است بازخورد فیلم هم برپایه همین بینش سنجیده شود. برای شما چقدر این نوع اظهارنظرها اهمیت داشته است؟

    با توجه به آنچه در جشنواره سال گذشته که به لحاظ برخورد با فیلم‌ها یکی از اسفبارترین جشنواره‌ها بود،‌ نسبت به فیلم‌های بسیاری از سینماگران رخ داد، معتقدم اگر بدون حب و بغض قضاوت کنیم اتفاق خوبی رخ خواهد داد. در این باره رسانه باید بتواند مردم را ترغیب کند تا آن‌ها خودشان ببینند و قضاوت کنند. من با جشنواره فجر به یک دلیل مشکل دارم، چون معتقدم وقتی فیلمی هنوز اکران نشده و مردم زیادی نمی‌توانند آن را ببینند، چطور تمام حرف‌ها و نظرها درباره آن باید از سالن میلاد به بیرون منتقل شود که آن فیلم خوب بوده است یا بد؟ پس سهم مردم در این میان چه می‌شود؟

    ضمن این که در خیلی از مواقع نظر منتقدان با مردم متفاوت است. البته نظر منتقدان محترم است چرا که در توفیق یا عدم توفیق یک فیلم می‌توانند موثر باشند، اما وقتی من به عنوان یک علاقه‌مند به سینما نقدی را می‌خوانم، ترجیح می‌دهم مطلبی باشد که زوایای مختلف فیلم را بتوانم از طریق آن کشف کنم. نه آنکه مطلبی بخوانم که برای فیلم حکم صادر کند.

    دانلود فیلم جدید و بسیار زیبای ساکن طبقه وسط

    تازه ترین خبرها درباره شهاب حسینی را از این جا دنبال کنید

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز
© تمامی حقوق مطالب برای وبسایت ته موویز محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع و شرعا حرام می باشد.
طراحی و کدنویسی : پرشین وردپرس
سایت بت اسپات