این دو بازیگر که برای تشویق و حمایت از تیم ملی کشورمان در بازی های جام جهانی در قالب تیم هنرمندان به برزیل سفر کرده بودند که شایعاتی مبنی بر ازدواج شان در اینترنت پخش شده بود، تا این که آقای درخشانی در یک مصاحبه این خبر را تکیب کردند.

    مادر سام درخشانی چندی پیش در گفتگو با مجله ایده آل گفت: درحال حاضر دوست دارم سام هرچه زودتر ازدواج کند. اما متاسفانه به خاطر مشکلاتی که وجود دارد جوان‌ها از تشکیل خانواده گریزانند. به‌خصوص که تحمل شرایط هنرمندان کار آسانی نیست. به هرحال بازیگری شغلی است که وقت و بی‌وقت باید به فیلمبرداری بروی و این کمبود وقت برای خانواده شاید ایجاد دردسر کند.…من مثل هر مادری آرزوی دیدن ازدواج پسرم را دارم اما اینکه این اتفاق پیش بیاید یا نه به تصمیم خود سام بستگی دارد، سام من ۳۹ساله شده و کم کم باید آستین بالا بزند. سام پسر بزرگ من است، دخترم پانته‌آ ۵سال از او کوچک‌تر است، شهریار هم پسر کوچک‌تر خانواده است. از بین ۳ بچه‌ام فقط پانته‌آ ازدواج کرده اما هنوز صاحب نوه نشده‌ام.

    سام درخشانیمتولد ۳۱ تیر ۱۳۵۴ و دارای مدرک تحصیلی علوم تجربی و دانشجوی انصرافی تئاتر است.او در آموزشگاه بازیگری سمندریان یک دوره بازیگری گذرانده‌است و با مجموعه شب زدگان به دنیای بازیگری پا گذاشت.پس از آن با بهشت آبی، مجموعه همسفر، خانه پدری، دلباخته، و اخیراً هم در سریال سالهای برف و بنفشه و ما چند نفر و روزهای زیبا و نابرده رنج و دارا و ندار و مجموعه پژمان با بازی پژمان جمشیدی این مسیر را ادامه داده‌است.

    نرگس محمدینیز زاده ی ۹ فروردین ۱۳۶۴ در تهران است و به گفته خود وی در یک برنامه تلویزیونی اصالتی سرابی دارد.نرگس محمدی ابتدا به تئاتر مشغول شد. اولین حضور سینمایی وی در فیلم ریسمان باز بود. وی با بازی در آناهیتا (فیلم) نشان داد که استعداد خوبی در این زمینه دارد و پخش ستایش (مجموعه تلویزیونی) نیز زمینه شهرت وی را فراهم کرد.وی همچنین دارای مدرک کارشناسی پرستاری می‌باشد.

    دانلود قسمت آخر فصل دوم سریال ستایش

    سام درخشانی ازدواج کرد + عکس ها

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    موفقیت مسابقات قهرمانی المپیک، تمایل فیفا برای ایجاد رقابت‌های قهرمانی جهانی خود را تشدید کرد. پرسش‌نامه‌هایی به انجمن‌های وابسته فرستاده شد و از آن‌ها پرسیده شد که آیا به تمایلی به سازمان‌دهی این مسابقات قهرمانی دارند یا خیر، و در صورت تمایل، تحت چه شرایطی حاضر به انجام این کار هستند. یک کمیته ویژه به رهبری جولز ریمت مسئول بررسی این سؤال شد. دبیر خستگی‌ناپذیر فدراسیون فوتبال فرانسه، هنری دولونه، نیز در این امر کمک زیادی به او کرد.

    پس از یک پیشنهاد قابل‌توجه از سوی کمیته اجرایی، در 28 ماه مه سال 1928، کنگره FIFA در آمستردام، تصمیم گرفت یک دوره مسابقات قهرمانی جهان را تحت مدیریت فیفا برگزار کند. الآن لازم بود که کشور برگزارکننده کننده انتخاب شود. مجارستان، ایتالیا، هلند، اسپانیا، و سوئد ، کاندیداتوری خود را اعلام کردند. از همان ابتدا، اروگوئه گزینه موردعلاقه بود و این نه‌تنها به دلیل کسب مدال طلا در مسابقات المپیک سال 1924 و 1928 توسط آن‌ها ، بلکه همچنین به دلیل این بود که این کشور، با صرف هزینه زیاد، صد سالگی استقلال خود را در سال 1930 جشن می‌گرفت.

    علاوه بر این، انجمن ملی کشور اروگوئه حاضر بود که تمام هزینه‌های مربوطه، که شامل سفر و اقامت تیم‌های شرکت‌کننده می‌شد را نیز تقبل کند. هرگونه سودی که از این رقابت‌ها به دست می‌آمد، به اشتراک گذاشته می‌شد، درحالی‌که اروگوئه کسر بودجه خود را جبران می‌کرد. بحث‌وجدل زیادی در این مورد انجام گرفت. کنگره فیفا در بارسلونا، در سال 1929 اروگوئه را به عنوان اولین کشور میزبان جام جهانی انتخاب کرد. نامزدهای دیگر عقب کشیدند.

    در آن زمان که اروپا در چنگال یک بحران اقتصادی بود، با شمارش معکوس شروع این مسابقات، همه کشورها برای شرکت در آن برنامه‌ریزی نکردند. مشارکت در این مسابقات برای کشورهای اروپایی، صرفاً به معنی یک سفر طولانی دریایی نبود، بلکه باشگاه‌ها مجبور بودند برای دو ماه بازیکنان خود را از دست بدهند. در نتیجه، کشورهای زیادی وعده خود را به مشارکت شکستند و ریمت تلاش زیادی انجام داد که مطمئن شود که حداقل چهار کشور اروپایی ( فرانسه، بلژیک، رومانی و یوگسلاوی) او را در سفر دریایی خط کُنته ورده به مقصد بوئنوس‌آیرس همراهی می‌کنند.

    اولین جام جهانی فوتبال، در 18 ژوئیه سال 1930، در استادیوم کاملاً جدید سنتناریو (Estadio Centenario) در مونته ویدئو افتتاح شد. این آغاز یک دوره جدید در فوتبال جهان بود و اولین دوره مسابقات، هم از جنبه ورزشی و هم مالی، موفقیت قابل‌توجهی در پی داشت. البته این‌که فقط چهار کشور اروپایی در این مسابقات شرکت کردند، باعث ناامیدی سازمان دهنده‌ها شد. خشم در مونته ویدئو آن‌قدر شدید بود که چهار سال بعد، تیم اروگوئه که در دوره اول قهرمان جهان شده بود، اولین و تنها تیمی شد که نخواست از عنوان قهرمانی خود دفاع کند.

    هنگامی‌که کنگره در سال 1930 در بوداپست تشکیل جلسه داد، برای برگزار کردن مسابقات قهرمانی جهان برای اولین بار در آن شرایط دشوار ، از اروگوئه تشکر کرد و همچنین تأسف خود را از دیدن اینکه تعداد خیلی کمی از تیم‌های اروپایی در آن شرکت کرده بودند نشان داد.

    اهمیت این مسابقات، تنها پس از شکستی که FIFA در فراهم کردن مقدمات بازی‌های المپیک 1932 در لس‌آنجلس متحمل شد افزایش پیدا کرد. پس‌ازاینکه فیفا نتوانست اختلاف‌نظری که در مورد وضعیت آماتوری بازیکنان فوتبال وجود داشت را با کمیته بین‌المللی المپیک حل‌وفصل کند، طرح‌هایی که برای سازمان‌دهی رقابت‌های قهرمانی فوتبال المپیک وجود داشت، رها شد.

    فیفا ، برای میزبانی دوره دوم رقابت‌های جام جهانی، ایتالیا را به جای رقیب آن که سوئد بود انتخاب کرد و این بار، برای مشخص کردن 16 فینالیست، رقابت‌های مقدماتی را برگزار کرد. برخلاف جام‌ جهانی سال 1930، در این دوره هیچ گروهی وجود نداشت و مسابقات فقط به شکل دور حذفی انجام شد، و به همین دلیل برزیل و آرژانتین پس از فقط یک بازی، به خانه رفتند. یک‌بار دیگر، تیم میزبان که ایتالیا بود پیروز شد، که توانست در مسابقه نهایی، در وقت اضافه چکسلواکی را شکست بدهد. مسابقه نهایی از طریق رادیو پخش شد.

    چهار سال بعد، زمانی که دور سوم رقابت‌های جام جهانی در کشور فرانسه، کشور زادگاه ریمت، برگزار شد، رؤیای او به تحقق پیوست. بازهم همه‌چیز طبق نقشه پیش نرفت: اتریش از صحنه محو شده بود و به همین ترتیب سوئد در دور اول هیچ رقیبی نداشت. اروگوئه تمایلی به شرکت نداشت و آرژانتین کناره‌گیری کرد. به همین دلیل تیم‌های ملی کوبا و هند شرقی هلند (از مستعمره های هلند) به فرانسه آمدند. این بار کشور میزبان پیروز نشد و ایتالیا توانست با موفقیت از عنوان قهرمانی خود دفاع کند.

    چهارمین دوره جام جهانی باید در سال 1942 انجام می‌شد، اما وقوع جنگ جهانی دوم، اجازه این کار را نداد. با وجود اینکه فیفا دفاتر زوریخ خود را در طول جنگ حفظ کرد، کنگره فقط توانست برای اولین بار پس از شروع جنگ، در اول جولای سال 1946 در لوکزامبورگ تشکیل جلسه بدهد. 34 انجمن در آن جلسه شرکت کرده بودند و آن‌ها به ریمت که تا آن زمان، برای 25 سال رئیس فیفا بود، یک هدیه سالگرد ویژه دادند: از آن زمان به بعد، جایزه جام جهانی فیفا، به نام جام جولز ریمت نامیده شد.

    هنگامی‌که مسابقات پس از جنگ جهانی دوم مجدداً از سر گرفته شد، جام جهانی فوتبال به سرعت جایگاه بی‌رقیب خود به عنوان بزرگ‌ترین رویداد ورزشی جهان مدرن را به دست آورد. از آنجا که جام‌ جهانی فوتبال، از سال 1958، به شکل متناوب بین قاره‌های اروپا و آمریکا انجام می‌شد، زمانی که هیئت اجرایی تصمیم گرفت که در ماه مارس 1996، کره و ژاپن را به عنوان میزبانان مشترک جام جهانی سال 2002 انتخاب کند، فصل جدیدی در میزبانی این رقابت‌های باشکوه به وجود آمد. از سال 1930، در 16 دوره رقابت‌ها، تنها هفت تیم به قهرمانی رسیده‌اند؛ بااین‌حال تاریخ جام جهانی فوتبال فیفا، وقایع غیرقابل‌پیش‌بینی زیادی که به شکل‌گیری تاریخ فوتبال کمک کرده‌اند را به خود دیده است، مانند شکست خوردن ایتالیا از کره شمالی در سال 1966، مطرح‌شدن کامرون در سال‌های 1980 و شکست خوردن آرژانتین از آن‌ها در سال 1990 در اولین مسابقه کامرون.

    امروز، جام جهانی فوتبال بخش عمده‌ای از جمعیت جهان را تحت طلسم خود نگه داشته است. مجموع تعداد افرادی که رقابت‌های جام جهانی سال 98 فرانسه را دیدند، به 37 میلیارد نفر رسید، و مسابقه نهایی، حدود 1.3 میلیارد نفر بازدیدکننده داشت.

    بعد از این همه سال و ایجاد تغییرات بسیار زیاد، تمرکز اصلی جام جهانی فوتبال ثابت مانده است: جایزه درخشان طلایی که تجسم جاه‌طلبی هر فوتبالیستی است.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    پیش از اعزام تیم ملی به استرالیا، کارلوس کی روشبا نکونام و قوچان‌نژاد به مجتمع خیریه بهشت رضا رفتند. پیش از صعود به جام جهانی هم رفته بودند، این بار 12 هزار دلار اهدا کردند.

    کی روش هم لوازم ورزشی که به همین منظور از منچستریونایتد تهیه کرده بود را تقدیم کرد. بهرام از کودکان هنرمند مجتمع که از دو دست معلول است، با دهانش نقاشی کشید و روی آن نوشت: «تقدیم به کارلوس کی‌روش و با آرزوی سربلندی ایران در جام ملت‌های آسیا».

    کی‌روش ضمن صحبت با او، برای تشویق بهش گفت: “بهرام پیکاسو”. یکشنبه با بحرین بازی داریم. نظر بزرگان فوتبال ایران درباره جام ملتهای آسیا را می‌خوانم. انتظارات محمود یاوری، بیژن ذوالفقارنسب، وزیر ورزش، مجید جلالی و بقیه تا ببینم با کدامیک موافقم. به این نتیجه رسیدم که بهترین رفتار و صادقانه‌ترین نظر متعلق به بهرام پیکاسو است: «همدلی، عشق به تیم ملی، حمایت و آرزوی موفقیت.» او بدون دست، باری از روی تیم ملی برداشته که دکاندارهای فوتبال ایران با دست های قلچماق، از انجامش خودداری می‌کنند.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز


    اشکان دژاگه وکی روش

    سعید اکبری؛قطری ها خوشحال شدند که کروش دارد می رود. شاید در پایان مصاحبه مکثی کنید و باورتان نشود اشکان دژاگه، پسر آرام و بی حاشیه تیم ملی چنین حرف هایی را به زبان آورده است. اما می گویند هرکس آستانه صبر و تحملی دارد و پیداست، با اظهارات اسدی دبیر کل جدید فدراسیون، کاسه صبر اشکان لبریز شده است. او باور نمی کند که دبیر کل، عملکرد تیم ملی و کروش را پایین تر از استانداردها خوانده و مدام می گوید، حرف های اسدی را نمی فهمد.

    دژاگه عادت ندارد درباره مشکلات تیم ملی حرف بزند. حداقل بارها او را در شرایط سخت امتحان کرده ایم ولی در این گفت و گو با خبرآنلاین ، به ناگهان حقایقی را بازگو می کند و از مشکلاتی حرف می زند که به قول خودش «خنده دار» است. او می گوید در همین اردوی عیدنوروز، لباس تمرینی نداشتند! این شما و این هم مصاحبه ای متفاوت از اشکان دژاگه؛ بازیکنی که شاید هنوز باور نکنید چنین حرف هایی به زبان نیاورده است.

    اشکان جان! اگر موافق هستی با اردوی تیم ملی در اروپا شروع کنیم. دو بازی خوب برگزار کردیم.

    بله همین طور است. فکر می کنم بازیهای خیلی خوبی بود. بازی با شیلی، دیداری بود که با تیم پانزدهم دنیا داشتیم و توانستیم بعد از چهار سال یک بازی بسیار خوب با یک تیم قدرتمند انجام بدیم. دوباره نشان دادیم که می توانیم با تیمهای بزرگ دنیا رقابت کنیم. بر اساس تفکری که کروش در این چهار سال در تیم القا کرده توانستیم خوب دفاع کنیم و این نقطه قوت ماست. خدا را شکر توانستیم شیلی را ببریم. دیدید که سانچز و براوو هم برای شیلی هم بازی کردند و بر خلاف اینکه بعضی پیش بینی می کردند، شیلی با تیم اصلیش برابر ما بازی کرد.

    مقابل شیلی فوق العاده بازی کردی…

    خدا را شکر توانستم تیم را کمک کنم. در تیم باشگاهی ام هم 90 دقیقه بازی می کنم. این اعتماد به نفسی که کارلوس کروش به من داده خیلی کمکم کرده است.

    بعد از بازی با شیلی هم به مصاف سوید رفتیم؛ دیداری که بسیاری از آن به عنوان بازی خداحافظی کروش یاد کردند.

    امیدوارم که واقعا بازی با سوید آخرین دیدار ما با کروش نبوده باشد. خیلی ها پیش از این دو بازی می گفتند که این دیدارها بازی خداحافظی کروش است اما همه ما دیدیم که چطور او با قلبش کار می کرد. امیدوارم آخرین بازی کروش نبوده باشد. فکر می کنم در این دو بازی نشان دادیم که این مربی به تیم ایران چقدر کمک کرده است. نمی دانم چند دفعه گفته ام ولی دوباره می گویم کروش خیلی طرفدار دارد و مردم می دانند که چطور با قلبش با تیم ایران کار کرده. امیدوارم آدمهای دیگر متوجه شوند که کروش چقدر برای فوتبال ایران مهم است. اگر او نباشد فوتبال ایران ضرر بزرگی می بیند.

    شما که اتریش و سوید بودید در تعطیلی رسانه های مکتوب مردم در شبکه های اجتماعی خیلی جدی از کروش حمایت کردند.

    مردم همیشه پشت کروش بوده اند اما منظورم کسانی است که چند وقتی می شود به شیوه های مختلف او را اذیت کرده اند و گفته اند کروش خوب کار نمی کند. نمی دانم چطور آنها این حرف را می زنند. من یادم نمی آید که تیم ایران توانسته باشد تیم پانزدهم دنیا را اینگونه شکست بدهد. یا آن عملکردی که برابر آرژانتین داشتیم. من نمی فهمم که چرا این حرفها مطرح می شود. چطور آنها به خودشان اجازه می دهند که می گویند کروش کمکی به فوتبال ایران نکرده است.

    منظورتان کسانی است که گفته اند کروش پایین تر از استانداردها کار کرده است؟

    بله شنیدم که آقای اسدی این حرف ها را زده است. خیلی از حرفهای ایشان ناراحت و متعجب شدم. همه دنیا دیده اند که فوتبال ایران چه قدر خوب بازی می کند. من دوستان زیادی در تیمهای ملی بوسنی، غنا، هلند و آلمان دارم که بعد جام جهانی به من گفتند اشکان! شما عجب چه تیم خوبی داشتید و چه فوتبال خوبی بازی می کنید. نمی دانم چطور آقای اسدی این حرف را مطرح کرده است. من تا به حال ایشان را ندیده ام و با هم صحبت نکرده ایم اما حرفهای ایشان به ما هم بر می خورد و ما هم ناراحت می شویم که چنین حرفی زده می شود. این حرف ایشان یعنی اینکه تیم ملی خوب نبوده. واقعا این حرفها را نمی فهمم.

    یعنی فکر می کنید منظور از این حرف ها بازیکنان تیم ملی هم بوده؟!

    کروش خیلی به تیم ملی ایران کمک کرده است. نمی فهمم که چطور این حرفها را زده اند و گفته اند ما استانداردی پایینتر از استانداردهای مدنظرشان داریم. من چهار، پنج سالی می شود که پیراهن تیم ملی ایران را بر تن می کنم و به این پیراهن افتخار می کنم اما اگر اتفاقاتی که اینجا (در تیم ملی) افتاده را تعریف کنم خیلی ها باورشان نمی شود. از پاداش و پول گرفته تا بلیت و هتلها و لباس اما من تا الان هیچ چیز نگفته بودم. با این حال وقتی می بینم که حالا دارند حق سرمربی و بازیکنان را می خورند وقتش است که دهانم را باز کنم و واقعیتها را بگویم. متاسفانه وقتش رسیده بخشی از واقعیتها را بگویم.

    ما هم به خاطر همین سراغ شما آمدیم.

    ببیند ما سر لباسها چقدر دعوا داشتیم. آن لباسها خجالت آور بود. اگر من بروم این حرفها را به دوستانم در تیمهای ملی دیگر بگویم از تعجب شاخ در می آورند. ببینید، من فوتبالم را در زمین خاکی آغاز کرده ام برایم مشکلی نیست که با لباس خوب بازی نکنم اما وقتی شما درباره تیم ملی ایران صحبت می کنی، باید همه چیز کامل باشد. ما بازیکنان تیم ملی 70 میلیون نفر را نمایندگی می کنیم، بنابراین باید لباسهایی را بر تن کنیم که شأن مردم ایران رعایت شود. واقعا اگر پول ندارند که لباس خوب تهیه کنند خود بازیکنان تیم ملی حاضرند پول جمع کنند تا پیراهنی در خور نام مردم ایران تهیه کنند.

    یا در تمام بازیهای دوستانه مقامات رسمی با کت و شلوار می آیند ولی همراهان ما با شلوار ورزشی و پیژامه می آیند. من در آلمان بزرگ شده ام و در تیمهای آلمانی و انگلیس بازی کرده ام اما در تمام دوران بازیگریم این چیزهایی که در تیم ملی اتفاق افتاده را هیچ جای دیگر ندیده ام. جرات ندارم که این ها را به کسی بگویم چون آدم خجالت می کشد اما این مرد به نام کروش با سابقه ای بزرگ این همه دارد زحمت می کشد و دارد جانش را می دهد.

    با وجود اینکه از قبل گفته شد که بازی با سوید آخرین بازی کروش است اما جوری کار کرد که انگار چهار، پنج سال دیگر در ایران می ماند. نمی فهمم که چرا ما این هم ناشکریم و از داشتن چنین مربی بزرگی ناراحتیم. من در قطر بازی می کنم. بازیکنان قطر وقتی شنیدند که کروش می خواهد برود، آمدند از من پرسیدند که چطور او دارد از ایران می رود. از یک لحاظ شوکه شده بودند که کروش دارد می رود و از طرف دیگر خوشحال شدند که ایران او را از دست می دهد.

    اشکان دژاگه وکی روش

    خیلی از مردم دوست دارند او بماند اما ظاهرا تصمیم گرفته اند کروش دیگر نباشد…

    تمام دنیا دارد می بیند که این مربی چه قدر خوب کار کرده اما خودمان قدرش را نمی دانیم. آن روز نیاید که کروش برود و همه حسرت بخوریم که چطور گذاشتیم او از فوتبالمان برود. آدم چه قدر می تواند چشمانش را ببندد. من بعضی وقتها دلم می سوزد که باید به همه چیز اوکی بگوییم. هر چیزی می گویند باید بگوییم چشم. من این چیزها را در عمرم ندیدم.

    اتفاقاتی که در فرودگاه اتریش رخ داد را برای اولین بار می دیدم. بازیکنان باید خودشان بارشان را تحویل می دادند و کارت پروازشان را می گرفتند. این تیم ملی ایران است. در جام جهانی بازی کرده ایم. همه شأن بزرگی برای فوتبال ایران قائلند. سه تا بلیت بازیکنان هم اوکی نبود. شاید اگر اتفاقات لحظه آخر نمی افتاد سه بازیکنمان باید جدا می رفتند. خب با وجود این شرایط سرمربی دارد برای تیم ملی جون می دهد اما می آیید می گویید که پایین تر از استانداردهایتان کار کرده است؟! واقعا دور از انصاف است. این چیزها را که آدم می بیند باور نمی کند.من تا حالا چنین حرفهایی را نزده بودم.

    تا به حال یک کلمه درباره پاداش های صعود به جام جهانی صحبت نکرده بودم اما الان می گویم. ما صعود کردیم به جام جهانی. حواله و پول دادند به بازیکنان. متاسفانه پای من شکست. خدا خواست و نتوانستم سه بازی آخر در کنار تیم باشم و کمک کنم اما قبلش که بودم. جانم را که داده بودم. آقای رحمتی بود، آقای پولادی هم بود. او هم جانش را داد و در تیم ملی مصدوم شد. اما حقمان را خوردند. حتی یک بار هم کسی درباره موضوع پاداش ها با من صحبت نکرده است. بیایند لااقل بگویند چرا؟ فقط گفته اند اینها نبوده اند! یعنی چه نبوده ایم؟ قبل از مصدومیت که در همه بازیها حضور داشتم. برای من حواله و پول مهم نیست اما انتظار دارم برای ما شخصیت قائل شوند. پولادی مگر کجا مصدوم شد؟ آخر چرا حقش را می خورند و می گویند نبودی! آدمهایی حواله را نفر اول گرفتند که اصلا یک قطره عرق هم برای تیم ملی نریختند اما بازیکنان که جانشان را دادند و مصدوم شدند در آن بازیها حقشان خورده شد. گفتم، پول و پاداش برای من مهم نبود. می خواستم آن پول را به امری خیر اختصاص بدهم اما نشد. من با پای شکسته با قلبم بازی ها را نگاه می کردم ( اشکان بغض می کند). بازی ها را نگاه می کردم. خوشحال می شدم که هم بازی هایم مثل آندو با دست شکسته برای تیم ملی بازی می کنند و جان می دهند.

    خب شاید به همین دلیل وقتی می گویند پایین تر از استانداردها بودید، خیلی ناراحت می شوید.

    اما وقتی این حرفها را می زنند و می گویند پایینتر از استانداردهایشان بازی کرده ایم خیلی بی انصافی است. این درست نیست. فوتبال رشته محبوبی است و هر کس دوست دارد و می تواند درباره آن نظر بدهد و همه نظرها هم قابل احترام است ولی مسوول فوتبالی باید تجربه داشته باشد که نظر می دهد. من به نمایندگی از همه بازیکنان حرف می زنم. تا الان چیزی نگفته بودم اما وقتی می بینم حق سرمربی را هم می خوردند و می گویند که کروش خوب کار نکرده برای من دیگر غیر قابل تحمل است. حرفشان مثل جوک است. یعنی چی این حرفها؟ ما به عنوان تیم اول رفتیم جام جهانی. در برزیل هم خوب کار کردیم. نتایج آن طور که بازی کردیم رقم نخورد. حقمان بدون هیچ اغراقی این بود که آرژانتین را ببریم.

    چیزهایی که من در این چند ساله در تیم ملی دیده ام عجیب است اما کروش دارد همچنان می جنگد و جانش را می دهد. خیلی مربیان هستند که حوصله جنگیدن با مشکلات را ندارند اما آنقدر تیم ملی ایران و بازیکنانش برای کروش مهم است که برای همه چیز می جنگد و جانش را می دهد. خیلی سختی کشیدیم در این چند ساله. من در تیم نوجوانان آلمان بازی کردم. در آنجا هم اینطوری نبود. چه قدر آدم صبر دارد. باید یک روز این حرف را می گفتم.

    در همین اردوی عید. می خواستیم برویم تمرین، پیراهن نداشتیم تمرین کنیم. لباس تمرینمان شماره ندارد. خنده دار است. بازیهای دوستانه ای که می کنیم اگر بخواهیم لباس مان را عوض کنیم باید دستمان بلرزد که لباس برای بازی داریم یا نه. تمرین می رویم لباس مدیوم انگار ایکس لارج است. لباسها هم هیچ کیفیتی ندارد. ما چشممان را روی خیلی از مشکلات بستیم و گفتیم ایرادی ندارد. اما آخر تا کی؟! واقعا چه قدر دیگر تحمل کنیم؟!

    من شنیده ام برای بازی با شیلی رییس فدراسیون شیلی آمده بود اما رییس فدراسیون ما نبود. شام برای بعد از بازی دعوت کردند اما رییس فدراسیون نبود. این خیلی بد است. این چیزها خیلی مهم است. اگر می خواهیم با تیمهای بزرگ دنیا بازی کنیم باید این پروتکلها را رعایت کنیم. معلوم است که دفعه بعد قبول نمی کنند با ما بازی کنند.

    کروش در آستانه سفر به اتریش ممنوع الخروج شد. این هم یکی از مشکلاتی بود که در رسانه های دنیا منعکس شد.

    در تمام دنیا ممنوع الخروجی کروش بازتاب داده شد. واقعا خجالت کشیدم. خیلی از هم تیمی های سابقم به من زنگ زدند و گفتند قضیه چی است؟ می خواهیم دفاع کنیم و بگوییم رسانه ها شلوغش کرده اند اما مگر می شود واقعیت را پنهان کرد. در این چندین سالی که دارم فوتبال بازی می کنم کار این ماساژورهایی که اینجا هستند را بی نظیر دیده ام. در عمرم ماساژ به این خوبی نگرفتم. واقعا زحمت می کشند (دژاگه دوباره بغض می کند)، بعد حق اینها را هم می خورند. پول تو جیبی این ماساژورها را هم می خورند اما این دو 24 ساعته سرویس می دهند و جانشان را می دهند. آقای ابراهیمی هم این همه زحمت می کشد. حق اینها را می خورند. مهم پول نیست. مهم این است که چطور رفتار می کنند. من نه در وولفسبورگ، نه هرتابرلین و نه فولام هیچ وقت چنین ماساژی نگرفته بودم. اینها این همه زحمت می کشند اما چطور می شود بعضی وقتها پول تو جیبی اینها را می خورند؟! ما چیزی نگوییم اینها که حرفی نمی زنند و اگر هم چیزی بگویند حرفشان به جایی نمی رسد. اینها چیزی به ما نمی گویند اما ما از چشمشان می فهیم که ناراحت هستند. زندگی و خانواده شان را گذاشته اند و آمده اند اینجا دارند جانشان را می دهند اما از آن طرف اینطوری حقشان را می خورند.

    سوال آخر ما هم درباره خداحافظی جواد نکونام از تیم ملی است…

    افتخار می کنم که با جواد نکونام در یک تیم بودم. آقا جواد بهترین کاپیتان دوران فوتبالم است. همیشه به ما من و همه بازیکنان کمک می کرد، هم در بازی و هم بیرون از زمین که برایمان مثل یک برادر بزرگتر بود. خیلی حیف شد که آخرین بازی اش را جلوی سوید انجام داد ما خدا را شکر توانست این دو مسابقه را با خوبی تمام کند. آقا جواد بازی های خوبی انجام داد و انشالله در آینده دو بار با هم کار می کنیم. مدتی همبازی بودیم و او قرار است مربی شود.

    خبر داشتید که خداحافظی می کند؟

    نه نمی دانستم. شوکه شدم که خداحافظی کرد. یک بار دیگری می گویم او برای ایران و تیم ملی خیلی زحمت کشید.

    آندرانیک تیموریان هم با اشاره به شرایط حال حاضر تیم ملی گفته:

    اگر برانکو خوب بود چرا او را همین سیستم برکنار کرد؟ چرا قبل از او بلاژویچ را برکنار کردند؟ چرا ویه‌را بعد از صعود به جام جهانی برکنار شد؟ آیا بعداً افسوس و حسرت نخوردیم؟ آقایانی که درباره کی‌روش نظر می‌دهند خودشان برای فوتبال چه کرده‌اند؟

    کاپیتان تیم ملی ایران تأکید کرده: خواهش می‌کنم بعد از این مصاحبه نیایند و بگویند که بازیکنان تیم ملی پشت کی‌روش در آمده‌اند. هیچ‌کس به من آندرانیک تیموریان نمی‌تواند بگوید چه بگویم و چه نگویم. من ۱۲ سال در تیم ملی بازی کرده‌ام و باورهای شخصی‌ام را می‌گویم. تیمی که پرچم ایران روی لباسش است، لباس قلابی می‌پوشد.

    در حالی که امیر قلعه‌نویی سرشناس‌ترین منتقد این روزهای تیم ملی است، تیموریان با کنایه به دوران سرمربی‌گری او در تیم ملی گفته:

    همان دورانی را می‌خواهند که قبلاً در تیم ملی بود. ۲۰ نفر را به تیم ملی می‌آوردند اما کی‌روش اجازه نمی‌دهد کسی در کارش دخالت کند. با من بمیرم و تو بمیری کار نمی‌کند. من حقایق را می‌گویم. از کسی نمی‌ترسم و عوام‌فریبی نمی‌کنم. نمی‌دانیم با کدام سازشان برقصیم. متأسفانه حرف‌هایشان مغرضانه است.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    خبری که رسانه ای شد : پیشنهاد ‫‏روسیه‬ به سردار ایرانی برای تغییر تابعیت!

    خبر جالبی که به تازگی منتشر شده این است که ظاهرا در زمان حضور ‏سردار آزمون‬ در روسیه، از طرف ‫‏فابیو کاپلو‬ ‫‏سرمربی‬ ‏تیم‬ ‫‏ملی‬ روسیه پیشنهاد داشته تا با گرفتن پولی قابل توجه ملیتش را تغییر دهد اما سردار آزمون و خانواده اش این تقاضا را رد می کنند.

    این خبر را ‫‏اکبرمحمدی‬ سرمربی سابق تیم های ملی نوجوانان و جوانان و کسی که کاشف سردار آزمون است در گفت و گو با سایت آی اسپورت رسانه ای کرده است. صحبت های اکبرمحمدی را بخوانید:

    «قبل از ‫‏جامجهانی‬ ‏برزیل‬ یعنی زمانی که کاپلو سرمربی تیم ملی روسیه بود و سردار هنوز برای تیم ملی کشورمان بازی نکرده بود، مربی سرشناس ایتالیایی تلاش کرد تا سردار را راضی به تغییر تابعیت کند تا او بتواند برای تیم ملی روسیه بازی کند. اتفاقی که خوشبختانه سردار و خانواده اش با آن مخالفت کردند تا آزمون بتواند برای تیم کشورش به میدان برود.

    همین را کم داشتیم: اشکان و سردار در کمیته اخلاق !!

    همین را کم داشتیم، اینکه کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال اشکان دژاگه و سردار آزمون دو ستاره ملی‌پوش را برای ادای توضیحات احضار کند. شاید برایتان جالب باشد که اشکان دژاگه و سردار آزمون از سوی محمد زاده رییس کمیته اخلاق به کمیته انضباطی احضار شده‌اند تا در مورد خالکوبی‌های‌شان توضیحاتی بدهند.

    اما نکته جالب این است که دژاگه از سالیان قبل در آلمان زندگی کرده و با همین شکل و شمایل برای اولین بار به اردوی تیم ملی توسط کی‌روش دعوت شد. محمدزاده اعلام کرده پیش از بازی با گوام به این بازیکنان تذکر داده شده بود که خالکوبی‌های‌شان را بپوشانند اما به نظر نمی‌رسد با توجه به اینکه خالکوبی‌ها در نقاط پایینی دست واقع شده راهی برای پوشاندن آنها وجود داشته باشد.

    آزمون روی ساعد دست چپ خود به انگلیسی این جمله را خالکوبی کرده که دوستم بدار برای آنچه که هستم. دژاگه هم که از سال‌ها پیش بدن خود را با اشکال و عبارات مختلف تاتو کرده است قطعا نخواهد توانست این نقش و نگار را از روی بدن خود پاک کند و طبعا با هر شرایطی در هر جلسه تمرینی یا در مسابقات این اشکال به نمایش در خواهد آمد. کمیته اخلاق که چندی پیش مهرداد خانبان مربی تیم ملی را محروم کرده بود دوباره وارد عمل شده تا در افکار عمومی مخالف تیم کی‌روش جلوه کند. احتمالا رییس کمیته اخلاق توضیحات و توجیهات خاص خود را درباره این احضار خواهد داشت.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    دانلود بهترین بخش های فیلم مستند جدید من ناصر حجازی هستم (خلاصه)

    دانلود خلاصه و مهم ترین بخش های فیلم مستند جدید من هستم

    من ناصر حجازی هستم ، نامفیلم مستند جدیدی به کارگردانی نیما طباطباییاست که در 11 خرداد در بازار پخش شده است. در این پست چکیده و گزیده هایی از آن را آماده کردیم.

    آن چه که می بینید

    √ درخشش در تیم ملی در بازی های مقدماتی جام جهانی و همچنین بازی های جام جهانی

    √ رفتن به منچستر یونایتد و رخ دادن یک تراژدی

    √ قانون عجیب کنار گذاشتن بازیکنان بالای 27 سال و دور ماندن از تیم ملی در اوج

    √ درخشش با استقلال (حضور در فینال لیگ قهرمانان آسیا و دوم شدن در لیگ آزادگان)

    √ دشمنی های قلعه نوعی با ناصر حجازی و کوشش برای زمین زدن او

    √ سرپیچی و کارشکنی بازیکنان از دستوران وی

    √ مبارزه با بیماری کشننده سرطان و بدورد با زندگی.

    دانلود کامل فیلم «من ناصر حجازی هستم»

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز
© تمامی حقوق مطالب برای وبسایت ته موویز محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع و شرعا حرام می باشد.
طراحی و کدنویسی : پرشین وردپرس
سایت بت اسپات