افشاگری مشاور رییس جمهور پیشین

    به گزارش کاپ، علاقه رییس دولت پیشین به فوتبال اظهر من الشمس بود و او هرگز این علاقه را پنهان نمی کرد. از همان دستور عجیبش به علی آبادی که گفته بود برو و فوتبال را درست کن گرفته تا شایعه دستور برای عزل داییوفوتسال با مورالس و مواردی از این دست مصداق هایی برای فوتبالی بودن احمدی نژاد بود.

    برای بررسی ابعاد علاقه احمدی نژاد به فوتبال، عبدالرضا داوری از حلقه اول مشاوران او و مدیرعامل پیشین موسسه صندوق بازنشستگی صنایع مس ایران به سوالات خبرنگار کاپ پاسخ داد.

    گفتگویی که از یکی از روابط سری فوتبال ایران پرده برداشت.

    احمدی نژاد خیلی فوتبالی بود؟

    بله،‌ ایشان به شدت به فوتبال علاقه داشتند …

    در میان چهره های فوتبالی، به چه کسی علاقمند بود؟

    به فرهاد مجیدی خیلی علاقه داشت. هم فوتبال او را دوست داشتند و هم اخلاقش را، فرهاد یک فوتبالیست حرفه ای بود و مطمئنم در آینده فوتبال ایران تاثیر گذار خواهد بود. احمدی نژاد به او خیلی علاقه داشت.

    به غیر از آن فوتسال معروف،‌بار دیگری هم پیش آمد که احمدی ن‍ژاد و فرهاد مجیدی همدیگر را ببینند؟

    بله، من نمی توانم دقیقا بگویم چند بار همدیگر را دیدند، اما فرهاد فوتبالیست محبوب احمدی نژاد بود و ایشان گفته بود که هر وقت فوتبالیست ها و چهره های ورزشی از او وقت ملاقات می خواستند این امر را تسهیل کنند. فرهاد یکی از کسانی بود که هر وقت می خواست احمدی نژاد را ببیند،‌ به او وقت می دادند.

    شما هم در این جلسات حضور داشتید؟

    نه اما از مطالبی که در آن جلسات می گذشت اطلاع پیدا می کردم. به عنوان نمونه در یکی از جلسات که بعد از بازگشت فرهاد پس از الغرافه برگزار شده بود،‌ فرهاد مسایلی درباره اصول حرفه ای فوتبال را عنوان کرده بود. در جلسه ای که میان او،‌ احمدی نژاد و مشائی برگزار شد.

    جلسات فرهاد با احمدی نژاد و مشایی منظم بود؟

    نمی دانم و نمی توانم به قطعیت در این باره صحبت کنم، اما این را می دانم که فرهاد جلسات زیادی را احمدی نژاد و مشایی داشت و برای این جلسات هم محدودیت نداشت، هر وقت که درخواست ملاقات می داد خیلی سریع به او وقت می دادند و جلساتش با رییس جمهور وقت مشخصی نداشت، یعنی محدودیت زمانی برای ملاقاتش در نظر گرفته نمی شد.

    شما هم با فرهاد در ارتباط بودید؟

    بله، ما به واسطه مدیربرنامه هایش با او ارتباط داشتیم و به هرحال من و مدیربرنامه های فرهاد با هم دوستی ای داشتیم.

    مطمئن هستید که جلسات فرهاد مجیدی با احمدی نژاد برگزار شده بود؟ شاید در این مساله غلو شده باشد.

    نه شک نداشته باشید،‌ من در این باره مستنداتی دارم که انکار ناپذیر است،‌ ضمن این که من از هر دو طرف این قضیه را شنیده ام.

    ارتباط خودتان با فرهاد نزدیک بود؟

    در زمانی که فرهاد به الغرافه رفته بود، تقریبا هر شب از اسکایپ با هم صحبت می کردیم، او خیلی علاقه داشت به ایران بازگردد و زمانی که هم برگشت قلعه نویی مربی استقلال شده بود آتیلا حجازی که مشاور من بود گفت شرایط برای بازگشت فرهاد مجیدی به استقلال مناسب نیست. البته در همان فصل مجیدی به استقلال پیوست.

    آن زمان شما در کارخانه مس بودید، چرا او را جذب نکردید؟

    اتفاقا با او به توافق قطعی هم رسیدیم منتها من از مس به ریاست جمهوری آمدم و مسوولیتم در هیات مدیره باشگاه را واگذار کردم.

    یعنی اگر می ماندید مجیدی به مس می آمد؟

    شک نداشته باشید، من با فرهاد تمام کرده بودم و قرار بود او در آن فصل برای مس بازی کند، فرهاد به خاطر من به مس می آمد.

    رقم قراردادش چقدر بود؟

    با او یک و نیم میلیارد تومان توافق کردیم اما آمدن من به ریاست جمهوری باعث شد این اتفاق نیفتاد.

    با قلعه نویی هم مذاکره کردید؟

    بله،‌ در آن فصل با قلعه نویی یک جلسه مذاکره کردیم که او گفت که به مردم آذربایجان تعهد دارد و به مس نمی آید. اگر خاطرتان باشد او تراکتورسازی را آسیایی کرده بود، برای همین در همان یک جلسه گفت که به مس نمی آید. قلعه نویی می خواست در تراکتورسازی بماند و نمی دانم چرا این اتفاق نیفتاد.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    احمد سماره جوان مصری سایت داعش را هک کرده است!

    به گزارش عصرایران، این برنامه نویس مصری گفته است، تصاویر ویدیویی که داعش تاکنون منتشر کرده در واقع تنها «قطره ای از دریا» هستند، و آن چه او به آن دست یافته بسیار فاجعه بار‌تر و وحشتناک‌ تر از آنچه تا حالا مشاهده شد بوده است.

    سماره در گفت‌و‌گو با العربیه از چگونگی تصویر برداری داعش از عملیات سربریدن و آتش زدن قربانیان سخن گفت. وی همچنین افزود به ویدیوهای اصلی آتش زدن قربانیان دست یافته که هنوز گروه تروریستی داعش آن‌ها را پخش نکرده است. این جوان مصری در باره چگونگی هک کردن پایگاه اینترنتی داعش گفت: «تقریبا از یک ماه پیش وقتی متوجه شدم که رسانه‌ های جهان به آن چه داعش منتشر می‌کند خیلی اهمیت می‌ دهد تصمیم گرفتم سایت داعش را هک کنم به خصوص که پیش از این در هک کردن سایت‌های دیگر تروریست مانند «انصار بیت المقدس»، «اخوان مسلمین» و «اجناد مصر»، تجربه کافی را کسب کرده بودم به همین دلیل با اسم مستعار وارد سایت‌های آن‌ها می‌شدم».

    وی در ادامه افزود: «وقتی داعش، «معاذ الکساسبه» خلبان اردنی را به آتش کشیدند، دقیقا در روز ۳ فوریه، به «سرور» داعش نفوذ کردم و همه فایل‌های موجود در آن «سرور» را مرور کردم، تا به فایلی رسیدم که ویدیوهای اعدام، قتل، آتش زدن و سربریدن را پنهان می‌کنند و از آنچه در آن فایل دیدم، وحشت زده شدم».

    آتش زدن خلبان اردنی

    احمد سماره گفت: «منظره آتش زدن معاذ الکساسبه مرا بر انگیخت تا علیه این گروه اقدام کنم پیش خود گفتم باید سایت این تروریست‌ها را هک کنم حتی اگر این کار به از دست دادن جانم منجر شود من که جانم از جان افسران مصری که در مبارزه با تروریست جانشان را از دست می‌دهند عزیز‌تر نیست بنابرین این بار با اسم اصلی خودم وارد فایل‌های آن‌ها شدم».

    وی با بیان این که ویدیوی کامل آتش زدنِ خلبان اردنی را مشاهده کرده است، گفت: «تصویر برداری این فیلم، وقت زیادی از آن‌ها گرفته است. آن‌ها برای اینکه کار، به بهترین صورت فیلم برداری شود، برخی از صحنه‌ها را چند بار تکرار می‌کردند. فیلم برداری از این صحنه‌ها را افرادی خارجی به عهده داشتند که انگلیسی را به صورت روان و سلیس صحبت می‌کردند. کارگردان نیز آمریکایی بود و این مساله را از لهجه‌اش فهمیدم، اما بقیه از کشورهای مختلف بودند. صحنه آتش زدن معاذ کساسبه چند بار تکرار شد. کارگردان عصبانی می‌شد و از آن‌ها می‌خواست مرتب این تصویر را تکرار کنند، تا اینکه عملا صحنۀ آتش زدن را انجام دادند. آن‌ها واقعا او را آتش زدند و هیچ فتوشاپی در کار نبود. فیلم اصلی سوزاندن معاد کساسبه را مشاهده کردم و دیدم که چگونه معاذ استوار، پایدار وبدون اینکه از آن‌ها یا از زبان‌های آتشی که او را می‌سوزاند بترسد». این هکر جوان مصری اظهار داشت در میان ویدیو‌ها، ویدیوهایی از سر بریدن شماری افراد خارجی جود داشت که داعش هنوز آن را پخش نکرده است.

    ویدیوی سربریدن ۲۰ قبطی مصری

    این هکر مصری درباره ویدیوی سربریدن قبطی‌های مصری در لیبی نیز گفت: «این فیلم را یک هفته پیش از پخشِ آن، دیدم و متاسفانه نمی‌دانستم که قربانیان مصری هستند و از آنجا که نمی‌دانستم داعش افرادی مصری را ربوده است، گمان نمی‌کردم این قربانیان مصری باشند بویژه که یک سیاهپوست با آن‌ها بود، متوجه شدم که او افریقایی نیست بلکه یک بنگلادشی است. سربریدنِ افراد، در فاصله‌ای بسیار زیاد از پخش فیلم آن صورت گرفت، زیرا ویدیوی آن‌ها، یک ماه پیش از پخش، تهیه شده بود. در فیلمی که من مشاهده کردم، قربانیان، هنگام سربریده شدن، ناله می‌کشیدند.

    تصوير بردارى از سربردن ها

    سماره، با اشاره به اینکه کارگردانان و تهیه کنندگانِ این فیلم نیز خارجی بودند، پنج دوربین را برای فیلم برداری از این جنایت به کار گرفتند و برای تدوینِ آن از افکت صوتی و تصویری و موسیقی استفاده کردند. آن‌ها از افکت به شیوه‌ای مطالعه شده استفاده می‌کردند، بعضی مواقع آن را کُند می‌کردند و هنگام کشتن آن را تند می‌کردند تا در بیننده، رعب و وحشت ایجاد کنند و این‌‌ همان شیوه‌ای است که در فیلم‌های جهانی به کار گرفته می‌شود. سماره در ادامه گفت: «وقتی فیلم سر بریدن مصری پخش شد، تازه متوجه شدم که این افراد مصری بودند. به همین سبب، فوری تصاویر آنان را پخش منتشر کردم. هنگامی که ۴۷ فیلم موجود در «سرور» را به صورت سطحی بررسی می‌کردم، نمی‌دانستم این افراد مصری هستند و حتی نمی‌دانستم که داعش شماری مصری را ربوده است. وی تاکید کرد: ویدیوی سربریدن مصری‌ها را به صورت کامل و بدون مونتاژ روی «سرور» مشاهده کردم. در میان قربانیان، پیرمردی بنگالی بود که بسیار ترسیده بود و بدون صدا گریه می‌کرد. هر بار یکی از قربانیان حرف یا جیغ می‌زد، کارگردان «کات» می‌داد و کار را از سر می‌گرفتند. این جوان هکر مصری در ‌‌نهایت پی می‌برد که همه سداهایی که بر روی این فیلم گذاشته شده است، استودیویی و «مونتاژ» هستند. سماره همچنین گفت: علاوه بر این، ویدیوی سربریدن اشخاص ژاپنی و اروپایی و ده‌ها ویدیوی مربوط به آتش زدن ژاپنی‌ها به شیوۀ آتش زدن الکساسبه نیز در این فایل مشاهده کردم.

    قرار دادن آرم ارتش مصر بر سایت داعش

    این جوان مصری در ادامه می‌گوید: «در تاریخ ۹ فوریه قبل از پخش ویدیو سر بریدن مصری‌ها وارد سایت «داعش» شدم و «آرم ارتش» مصر را بر صفحه اصلی سایت داعش منتشر کردم و زیر تصویر «آرم» عکسی از سربازان کشته شده مصری منتشر کردم و زیر آن نوشتم با تمام غم و اندوه کشته شدن خلبان اردن را به ملت برادر اردن تسلیت می‌گوییم». وی در ادامه افزود: «عکس معاذ کساسبه در حالی که با قامتی استوار و سربلند در قفس ایستاده است بر صفحه آن‌ها گذاشتم و نوشتم تو شیری شجاع در میان گله‌ای از سگان پس سربلند باش».

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز


    اشکان دژاگه وکی روش

    سعید اکبری؛قطری ها خوشحال شدند که کروش دارد می رود. شاید در پایان مصاحبه مکثی کنید و باورتان نشود اشکان دژاگه، پسر آرام و بی حاشیه تیم ملی چنین حرف هایی را به زبان آورده است. اما می گویند هرکس آستانه صبر و تحملی دارد و پیداست، با اظهارات اسدی دبیر کل جدید فدراسیون، کاسه صبر اشکان لبریز شده است. او باور نمی کند که دبیر کل، عملکرد تیم ملی و کروش را پایین تر از استانداردها خوانده و مدام می گوید، حرف های اسدی را نمی فهمد.

    دژاگه عادت ندارد درباره مشکلات تیم ملی حرف بزند. حداقل بارها او را در شرایط سخت امتحان کرده ایم ولی در این گفت و گو با خبرآنلاین ، به ناگهان حقایقی را بازگو می کند و از مشکلاتی حرف می زند که به قول خودش «خنده دار» است. او می گوید در همین اردوی عیدنوروز، لباس تمرینی نداشتند! این شما و این هم مصاحبه ای متفاوت از اشکان دژاگه؛ بازیکنی که شاید هنوز باور نکنید چنین حرف هایی به زبان نیاورده است.

    اشکان جان! اگر موافق هستی با اردوی تیم ملی در اروپا شروع کنیم. دو بازی خوب برگزار کردیم.

    بله همین طور است. فکر می کنم بازیهای خیلی خوبی بود. بازی با شیلی، دیداری بود که با تیم پانزدهم دنیا داشتیم و توانستیم بعد از چهار سال یک بازی بسیار خوب با یک تیم قدرتمند انجام بدیم. دوباره نشان دادیم که می توانیم با تیمهای بزرگ دنیا رقابت کنیم. بر اساس تفکری که کروش در این چهار سال در تیم القا کرده توانستیم خوب دفاع کنیم و این نقطه قوت ماست. خدا را شکر توانستیم شیلی را ببریم. دیدید که سانچز و براوو هم برای شیلی هم بازی کردند و بر خلاف اینکه بعضی پیش بینی می کردند، شیلی با تیم اصلیش برابر ما بازی کرد.

    مقابل شیلی فوق العاده بازی کردی…

    خدا را شکر توانستم تیم را کمک کنم. در تیم باشگاهی ام هم 90 دقیقه بازی می کنم. این اعتماد به نفسی که کارلوس کروش به من داده خیلی کمکم کرده است.

    بعد از بازی با شیلی هم به مصاف سوید رفتیم؛ دیداری که بسیاری از آن به عنوان بازی خداحافظی کروش یاد کردند.

    امیدوارم که واقعا بازی با سوید آخرین دیدار ما با کروش نبوده باشد. خیلی ها پیش از این دو بازی می گفتند که این دیدارها بازی خداحافظی کروش است اما همه ما دیدیم که چطور او با قلبش کار می کرد. امیدوارم آخرین بازی کروش نبوده باشد. فکر می کنم در این دو بازی نشان دادیم که این مربی به تیم ایران چقدر کمک کرده است. نمی دانم چند دفعه گفته ام ولی دوباره می گویم کروش خیلی طرفدار دارد و مردم می دانند که چطور با قلبش با تیم ایران کار کرده. امیدوارم آدمهای دیگر متوجه شوند که کروش چقدر برای فوتبال ایران مهم است. اگر او نباشد فوتبال ایران ضرر بزرگی می بیند.

    شما که اتریش و سوید بودید در تعطیلی رسانه های مکتوب مردم در شبکه های اجتماعی خیلی جدی از کروش حمایت کردند.

    مردم همیشه پشت کروش بوده اند اما منظورم کسانی است که چند وقتی می شود به شیوه های مختلف او را اذیت کرده اند و گفته اند کروش خوب کار نمی کند. نمی دانم چطور آنها این حرف را می زنند. من یادم نمی آید که تیم ایران توانسته باشد تیم پانزدهم دنیا را اینگونه شکست بدهد. یا آن عملکردی که برابر آرژانتین داشتیم. من نمی فهمم که چرا این حرفها مطرح می شود. چطور آنها به خودشان اجازه می دهند که می گویند کروش کمکی به فوتبال ایران نکرده است.

    منظورتان کسانی است که گفته اند کروش پایین تر از استانداردها کار کرده است؟

    بله شنیدم که آقای اسدی این حرف ها را زده است. خیلی از حرفهای ایشان ناراحت و متعجب شدم. همه دنیا دیده اند که فوتبال ایران چه قدر خوب بازی می کند. من دوستان زیادی در تیمهای ملی بوسنی، غنا، هلند و آلمان دارم که بعد جام جهانی به من گفتند اشکان! شما عجب چه تیم خوبی داشتید و چه فوتبال خوبی بازی می کنید. نمی دانم چطور آقای اسدی این حرف را مطرح کرده است. من تا به حال ایشان را ندیده ام و با هم صحبت نکرده ایم اما حرفهای ایشان به ما هم بر می خورد و ما هم ناراحت می شویم که چنین حرفی زده می شود. این حرف ایشان یعنی اینکه تیم ملی خوب نبوده. واقعا این حرفها را نمی فهمم.

    یعنی فکر می کنید منظور از این حرف ها بازیکنان تیم ملی هم بوده؟!

    کروش خیلی به تیم ملی ایران کمک کرده است. نمی فهمم که چطور این حرفها را زده اند و گفته اند ما استانداردی پایینتر از استانداردهای مدنظرشان داریم. من چهار، پنج سالی می شود که پیراهن تیم ملی ایران را بر تن می کنم و به این پیراهن افتخار می کنم اما اگر اتفاقاتی که اینجا (در تیم ملی) افتاده را تعریف کنم خیلی ها باورشان نمی شود. از پاداش و پول گرفته تا بلیت و هتلها و لباس اما من تا الان هیچ چیز نگفته بودم. با این حال وقتی می بینم که حالا دارند حق سرمربی و بازیکنان را می خورند وقتش است که دهانم را باز کنم و واقعیتها را بگویم. متاسفانه وقتش رسیده بخشی از واقعیتها را بگویم.

    ما هم به خاطر همین سراغ شما آمدیم.

    ببیند ما سر لباسها چقدر دعوا داشتیم. آن لباسها خجالت آور بود. اگر من بروم این حرفها را به دوستانم در تیمهای ملی دیگر بگویم از تعجب شاخ در می آورند. ببینید، من فوتبالم را در زمین خاکی آغاز کرده ام برایم مشکلی نیست که با لباس خوب بازی نکنم اما وقتی شما درباره تیم ملی ایران صحبت می کنی، باید همه چیز کامل باشد. ما بازیکنان تیم ملی 70 میلیون نفر را نمایندگی می کنیم، بنابراین باید لباسهایی را بر تن کنیم که شأن مردم ایران رعایت شود. واقعا اگر پول ندارند که لباس خوب تهیه کنند خود بازیکنان تیم ملی حاضرند پول جمع کنند تا پیراهنی در خور نام مردم ایران تهیه کنند.

    یا در تمام بازیهای دوستانه مقامات رسمی با کت و شلوار می آیند ولی همراهان ما با شلوار ورزشی و پیژامه می آیند. من در آلمان بزرگ شده ام و در تیمهای آلمانی و انگلیس بازی کرده ام اما در تمام دوران بازیگریم این چیزهایی که در تیم ملی اتفاق افتاده را هیچ جای دیگر ندیده ام. جرات ندارم که این ها را به کسی بگویم چون آدم خجالت می کشد اما این مرد به نام کروش با سابقه ای بزرگ این همه دارد زحمت می کشد و دارد جانش را می دهد.

    با وجود اینکه از قبل گفته شد که بازی با سوید آخرین بازی کروش است اما جوری کار کرد که انگار چهار، پنج سال دیگر در ایران می ماند. نمی فهمم که چرا ما این هم ناشکریم و از داشتن چنین مربی بزرگی ناراحتیم. من در قطر بازی می کنم. بازیکنان قطر وقتی شنیدند که کروش می خواهد برود، آمدند از من پرسیدند که چطور او دارد از ایران می رود. از یک لحاظ شوکه شده بودند که کروش دارد می رود و از طرف دیگر خوشحال شدند که ایران او را از دست می دهد.

    اشکان دژاگه وکی روش

    خیلی از مردم دوست دارند او بماند اما ظاهرا تصمیم گرفته اند کروش دیگر نباشد…

    تمام دنیا دارد می بیند که این مربی چه قدر خوب کار کرده اما خودمان قدرش را نمی دانیم. آن روز نیاید که کروش برود و همه حسرت بخوریم که چطور گذاشتیم او از فوتبالمان برود. آدم چه قدر می تواند چشمانش را ببندد. من بعضی وقتها دلم می سوزد که باید به همه چیز اوکی بگوییم. هر چیزی می گویند باید بگوییم چشم. من این چیزها را در عمرم ندیدم.

    اتفاقاتی که در فرودگاه اتریش رخ داد را برای اولین بار می دیدم. بازیکنان باید خودشان بارشان را تحویل می دادند و کارت پروازشان را می گرفتند. این تیم ملی ایران است. در جام جهانی بازی کرده ایم. همه شأن بزرگی برای فوتبال ایران قائلند. سه تا بلیت بازیکنان هم اوکی نبود. شاید اگر اتفاقات لحظه آخر نمی افتاد سه بازیکنمان باید جدا می رفتند. خب با وجود این شرایط سرمربی دارد برای تیم ملی جون می دهد اما می آیید می گویید که پایین تر از استانداردهایتان کار کرده است؟! واقعا دور از انصاف است. این چیزها را که آدم می بیند باور نمی کند.من تا حالا چنین حرفهایی را نزده بودم.

    تا به حال یک کلمه درباره پاداش های صعود به جام جهانی صحبت نکرده بودم اما الان می گویم. ما صعود کردیم به جام جهانی. حواله و پول دادند به بازیکنان. متاسفانه پای من شکست. خدا خواست و نتوانستم سه بازی آخر در کنار تیم باشم و کمک کنم اما قبلش که بودم. جانم را که داده بودم. آقای رحمتی بود، آقای پولادی هم بود. او هم جانش را داد و در تیم ملی مصدوم شد. اما حقمان را خوردند. حتی یک بار هم کسی درباره موضوع پاداش ها با من صحبت نکرده است. بیایند لااقل بگویند چرا؟ فقط گفته اند اینها نبوده اند! یعنی چه نبوده ایم؟ قبل از مصدومیت که در همه بازیها حضور داشتم. برای من حواله و پول مهم نیست اما انتظار دارم برای ما شخصیت قائل شوند. پولادی مگر کجا مصدوم شد؟ آخر چرا حقش را می خورند و می گویند نبودی! آدمهایی حواله را نفر اول گرفتند که اصلا یک قطره عرق هم برای تیم ملی نریختند اما بازیکنان که جانشان را دادند و مصدوم شدند در آن بازیها حقشان خورده شد. گفتم، پول و پاداش برای من مهم نبود. می خواستم آن پول را به امری خیر اختصاص بدهم اما نشد. من با پای شکسته با قلبم بازی ها را نگاه می کردم ( اشکان بغض می کند). بازی ها را نگاه می کردم. خوشحال می شدم که هم بازی هایم مثل آندو با دست شکسته برای تیم ملی بازی می کنند و جان می دهند.

    خب شاید به همین دلیل وقتی می گویند پایین تر از استانداردها بودید، خیلی ناراحت می شوید.

    اما وقتی این حرفها را می زنند و می گویند پایینتر از استانداردهایشان بازی کرده ایم خیلی بی انصافی است. این درست نیست. فوتبال رشته محبوبی است و هر کس دوست دارد و می تواند درباره آن نظر بدهد و همه نظرها هم قابل احترام است ولی مسوول فوتبالی باید تجربه داشته باشد که نظر می دهد. من به نمایندگی از همه بازیکنان حرف می زنم. تا الان چیزی نگفته بودم اما وقتی می بینم حق سرمربی را هم می خوردند و می گویند که کروش خوب کار نکرده برای من دیگر غیر قابل تحمل است. حرفشان مثل جوک است. یعنی چی این حرفها؟ ما به عنوان تیم اول رفتیم جام جهانی. در برزیل هم خوب کار کردیم. نتایج آن طور که بازی کردیم رقم نخورد. حقمان بدون هیچ اغراقی این بود که آرژانتین را ببریم.

    چیزهایی که من در این چند ساله در تیم ملی دیده ام عجیب است اما کروش دارد همچنان می جنگد و جانش را می دهد. خیلی مربیان هستند که حوصله جنگیدن با مشکلات را ندارند اما آنقدر تیم ملی ایران و بازیکنانش برای کروش مهم است که برای همه چیز می جنگد و جانش را می دهد. خیلی سختی کشیدیم در این چند ساله. من در تیم نوجوانان آلمان بازی کردم. در آنجا هم اینطوری نبود. چه قدر آدم صبر دارد. باید یک روز این حرف را می گفتم.

    در همین اردوی عید. می خواستیم برویم تمرین، پیراهن نداشتیم تمرین کنیم. لباس تمرینمان شماره ندارد. خنده دار است. بازیهای دوستانه ای که می کنیم اگر بخواهیم لباس مان را عوض کنیم باید دستمان بلرزد که لباس برای بازی داریم یا نه. تمرین می رویم لباس مدیوم انگار ایکس لارج است. لباسها هم هیچ کیفیتی ندارد. ما چشممان را روی خیلی از مشکلات بستیم و گفتیم ایرادی ندارد. اما آخر تا کی؟! واقعا چه قدر دیگر تحمل کنیم؟!

    من شنیده ام برای بازی با شیلی رییس فدراسیون شیلی آمده بود اما رییس فدراسیون ما نبود. شام برای بعد از بازی دعوت کردند اما رییس فدراسیون نبود. این خیلی بد است. این چیزها خیلی مهم است. اگر می خواهیم با تیمهای بزرگ دنیا بازی کنیم باید این پروتکلها را رعایت کنیم. معلوم است که دفعه بعد قبول نمی کنند با ما بازی کنند.

    کروش در آستانه سفر به اتریش ممنوع الخروج شد. این هم یکی از مشکلاتی بود که در رسانه های دنیا منعکس شد.

    در تمام دنیا ممنوع الخروجی کروش بازتاب داده شد. واقعا خجالت کشیدم. خیلی از هم تیمی های سابقم به من زنگ زدند و گفتند قضیه چی است؟ می خواهیم دفاع کنیم و بگوییم رسانه ها شلوغش کرده اند اما مگر می شود واقعیت را پنهان کرد. در این چندین سالی که دارم فوتبال بازی می کنم کار این ماساژورهایی که اینجا هستند را بی نظیر دیده ام. در عمرم ماساژ به این خوبی نگرفتم. واقعا زحمت می کشند (دژاگه دوباره بغض می کند)، بعد حق اینها را هم می خورند. پول تو جیبی این ماساژورها را هم می خورند اما این دو 24 ساعته سرویس می دهند و جانشان را می دهند. آقای ابراهیمی هم این همه زحمت می کشد. حق اینها را می خورند. مهم پول نیست. مهم این است که چطور رفتار می کنند. من نه در وولفسبورگ، نه هرتابرلین و نه فولام هیچ وقت چنین ماساژی نگرفته بودم. اینها این همه زحمت می کشند اما چطور می شود بعضی وقتها پول تو جیبی اینها را می خورند؟! ما چیزی نگوییم اینها که حرفی نمی زنند و اگر هم چیزی بگویند حرفشان به جایی نمی رسد. اینها چیزی به ما نمی گویند اما ما از چشمشان می فهیم که ناراحت هستند. زندگی و خانواده شان را گذاشته اند و آمده اند اینجا دارند جانشان را می دهند اما از آن طرف اینطوری حقشان را می خورند.

    سوال آخر ما هم درباره خداحافظی جواد نکونام از تیم ملی است…

    افتخار می کنم که با جواد نکونام در یک تیم بودم. آقا جواد بهترین کاپیتان دوران فوتبالم است. همیشه به ما من و همه بازیکنان کمک می کرد، هم در بازی و هم بیرون از زمین که برایمان مثل یک برادر بزرگتر بود. خیلی حیف شد که آخرین بازی اش را جلوی سوید انجام داد ما خدا را شکر توانست این دو مسابقه را با خوبی تمام کند. آقا جواد بازی های خوبی انجام داد و انشالله در آینده دو بار با هم کار می کنیم. مدتی همبازی بودیم و او قرار است مربی شود.

    خبر داشتید که خداحافظی می کند؟

    نه نمی دانستم. شوکه شدم که خداحافظی کرد. یک بار دیگری می گویم او برای ایران و تیم ملی خیلی زحمت کشید.

    آندرانیک تیموریان هم با اشاره به شرایط حال حاضر تیم ملی گفته:

    اگر برانکو خوب بود چرا او را همین سیستم برکنار کرد؟ چرا قبل از او بلاژویچ را برکنار کردند؟ چرا ویه‌را بعد از صعود به جام جهانی برکنار شد؟ آیا بعداً افسوس و حسرت نخوردیم؟ آقایانی که درباره کی‌روش نظر می‌دهند خودشان برای فوتبال چه کرده‌اند؟

    کاپیتان تیم ملی ایران تأکید کرده: خواهش می‌کنم بعد از این مصاحبه نیایند و بگویند که بازیکنان تیم ملی پشت کی‌روش در آمده‌اند. هیچ‌کس به من آندرانیک تیموریان نمی‌تواند بگوید چه بگویم و چه نگویم. من ۱۲ سال در تیم ملی بازی کرده‌ام و باورهای شخصی‌ام را می‌گویم. تیمی که پرچم ایران روی لباسش است، لباس قلابی می‌پوشد.

    در حالی که امیر قلعه‌نویی سرشناس‌ترین منتقد این روزهای تیم ملی است، تیموریان با کنایه به دوران سرمربی‌گری او در تیم ملی گفته:

    همان دورانی را می‌خواهند که قبلاً در تیم ملی بود. ۲۰ نفر را به تیم ملی می‌آوردند اما کی‌روش اجازه نمی‌دهد کسی در کارش دخالت کند. با من بمیرم و تو بمیری کار نمی‌کند. من حقایق را می‌گویم. از کسی نمی‌ترسم و عوام‌فریبی نمی‌کنم. نمی‌دانیم با کدام سازشان برقصیم. متأسفانه حرف‌هایشان مغرضانه است.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    خشم کی روش از این همه بی برنامگی و مافیا

    کارلوس کی ‌روش سرمربی تیم ملی فوتبال ایران در مصاحبه ‌ای متفاوت و غیرمنتظره، دست به افشاگری از پشت پرده‌ مسایل تیم ملی فوتبالزد!وی در نشست خبری روش سه شنبه 25 فروردین گفت :

    احساس می‌ کنم باید یک سری مسایل را توضیح دهم. در ایران مثل یک گروگان با من برخورد می‌ شود و من گروگان اداره مالیات و فدراسیون فوتبال شدم. نمی‌ دانم که چطور وظایفم را انجام دهم. در دقایق پایانی و لحظه آخری تصمیمات گرفته می‌ شود. نباید این‌ طور باشد. کی‌ روش ضمن اشاره به دخالت افراد ناآگاه به فوتبال، در مسایل فنی تیم ملی اظهار داشت که این گونه افراد تحت نام من تصمیماتی می‌ گیرند.

    وی در ادامه گفت: ما روی پیراهن تیم ملی آرم یوزپلنگ ایرانی را هک کردیم که نشان از اعتراض به انقراض نسل این حیوان باشد و به نوعی حس انسان‌ دوستانه خود را اعلام کردیم، ولی اگر همین حیوان در قفس باشد و در کنارش مار و عقرب حضور داشته باشند یقین داشته باشید نسلش به زودی منقرض می‌شود.

    کی‌روش در خصوص مدیریت تیم ملی گفت: کفاشیان در روز پایانی سال گذشته در جلسه‌ ای به من اعلام کرد که پس از بازی با سوید قراردادمان تمام است. اما به خاطر هواداران گفتم که باید در مورد یک سری مسایل شفاف سازی کنیم. برخی مواقع مدیریت تصمیماتی می‌ گیرد که به سود تیم ملی نیست. در چهار سال گذشته هم یاد نگرفته‌ اند که چگونه برنامه‌ ریزی کنند. به نظر من این گونه نمی‌توان مدیریت کرد!

    از اتفاقی که در فرودگاه افتاد (ممنوع خروجی‌ ام) خبر دارید،‌ این مساله لطمه روحی به آبروی داخلی و بین‌ المللی من زد و با آبرویم بازی شد. از این اتفاق خیلی ناراحت شدم. اتفاقی که روز اول فروردین افتاد بسیار بد بود و مسوولان به من قول دادند که در بازگشت، این موضوع تکرار نشود، ولی با وجود قولی که آن ها دادند باز هم این اتفاق افتاد. حالا امروز در ۲۵ فروردین شاهد این موضوع هستیم که هنوز این مساله وجود دارد. فکر می‌ کنم گروگان فدراسیون و اداره مالیات هستم و وسیله‌ بازی اداره‌ مالیات و فدراسیون فوتبال شدم و این موضوع بسیار ناراحت‌ کننده است.

    وی در باره مسایل مالی تیم ملی اظهار داشت: تیم ملی نه هزینه‌ هایش مشخص است نه این که در کجا مستقر شود و بازی کند و نه این که با چه وسیله‌ ای برود!

    در ادامه درباره‌ مسابقات مقدماتی جام جهانی گفت: با کمال احترام و تقاضای خاضعانه‌ ای که دارم در ۳۷ روز مانده به آغاز مسابقات مقدماتی جام جهانی، اگر می‌خواهیم صعود به جام جهانی را تکرار کنیم باید یک برنامه‌ سطح بالا داشته باشیم و بازیکنان آماده شوند و سرابی که اقدامات لحظه آخری انجام داده بود، تکرار نشود. نباید آینده فوتبال ایران را بر مبنای تخیلات خودمان رقم بزنیم. بعد از سی و چهار سال کار در فوتبال نمی‌ توانم بپذیرم که دستیار خودم را خودم انتخاب نکنم و برای هر مطلبی باید از کفاشیان اجازه بگیرم!

    وی درباره‌ سرپرست تیم ملی (محمدنبی) گفت: هم‌ اکنون مساله‌ای را می‌ گویم و خودتان شرایط را قضاوت کنید. برای بازی اول ما در دور دوم مرحله مقدماتی جام جهانی (ایران – ازبکستان در تاشکند) پرواز ما برای یک روز گرفته شده بود در حالی که ویزای بازیکنان برای روز بعد از آن بود. وی ادامه داد:‌ این شرایط در حالی رقم خورده بود که هتلی که برای ما رزرو کرده بودند برای دو روز بعد از پروازمان بود یعنی بین پرواز تا هتل دو روز فاصله بود و به همین دلیل مدت زیادی را در ازبکستان معطل بودیم چون ویزا نداشتیم و نمی‌توانستیم وارد این کشور شویم و پس از این که مشکل‌مان حل شد نتوانستیم به هتل برویم و به ما اتاق نمی‌دادند.تمام این اتفاقات قبل از بازی با ازبکستان بود یعنی بازیکنان ۴۸ ساعت نخوابیدند.

    کی‌ روش با بیان این که با چنین افرادی نمی‌ توان کار کرد، گفت : برای دیدار با اندونزی به کفش‌ های مخصوصی نیاز داشتیم تا بتوانیم در شرایط بارندگی زیاد راحت‌ تر بازی کنیم. پیش از رفتن به اندونزی یقین داشتیم که باید از این کفش‌ها استفاده کنیم. چون ما با شرایط آن جا آشنا بودیم اما این کفش‌ ها خریداری نشد چون پول‌ ها جای دیگری خرج شده بود تا لیدرهایی بیایند تا اسم آن آقا را سدا بزنند.

    وی ادامه داد: وقتی هم ناراحت می‌ شوند به صورت آدم نگاه می‌ کنند و مردم پرتغال را دزدان دریایی خطاب می‌ کنند. همه افرادی را که کار می‌ کنند را هم خاین و جاسوس می‌ نامند.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    صدف طاهریان پس از کشف حجاب در فضای مجازی

    تهدید به افشاگری از پشت پرده سینمای ایران کرده است.

    این بازیگر زن سینماى ایران بازى در فیلم هایى چون “سلام بر عشق” ،”پس كوچه هاى شمرون” و “عصر یخبندان” را در كارنامه دارد.

    پس از چهره هایی چون گلشیفته فراهانی و مینا لاکانی که با مهاجرت به آن سوی آب ها و کشف حجاب پا در مسیری بی بازگشت گذاشتند حالا یک بازیگر ایرانی دیگر چنین مسیری را در پی گرفته است.

    خبری در فضای مجازی دست به دست شد مبنی بر کشف حجاب صدف طاهریان بازیگر زن ایرانی در اینستاگرامش که این موضوع باعث شد تا پیج این بازیگر با هجمه کاربران برای صحت از این خبر روبرو شود که هنگام مواجه شدن با صفحه صدف طاهریان با تصاویری نامتعارف روبرو شدند.

    در این بین دوست این بازیگر تصویر یک پیامک را برای یکی از شبکه های تلویزیونی اینترنتی ارسال کرده که صدف طاهریان در آن تهدید به افشاگری از پشت پرده سینمای ایران کرده است. شایعه شده که صدف طاهریان قرار است در یکی از شبکه های ماهواره ای که مرکز آن در مالزی است شروع به فعالیت کند.

    عکس هایی از صدف طاهریان پیش از خروج از ایران و کشف حجاب

    بیوگرافیصدف طاهریان

    صدف طاهریان (زاده ۳۰ تیر ۱۳۶۷) بازیگر سینما و تلویزیونی، که در فیلم‌های سینمایی سلام بر عشق (۱۳۸۸)(حدودا بیست سالگی)، هیچ کجا هیچ‌کس (۱۳۹۰) و پس کوچه‌های شمرون (۱۳۹۱) بازی کرده، در تله فیلم های دارکوب و تلفن همراه نیز نقش داشته است.

    صدف طاهریان، در نخستین سرمایه‌گذاری سینمایی بابک زنجانی، (درام «هیچ کجا هیچ‌کس») به بازی پرداخته‌است. او انواع فعالیت‌های سینمایی خودش را، در سال ۱۳۹۰ هجری شمسی (حدودا در سن ۲۲ سالگی)، و باکار و نقش‌آفرینی در همین «فیلمِ هیچ کجا هیچ‌کس» آغاز کرد.

    فیلم‌شناسی

    سینمایی

    هیچ کجا هیچ‌کس (ابراهیم شیبانی ۱۳۹۰)

    پس کوچه‌های شمرون (کامران قدکچیان ۱۳۹۱)

    قرار بعدی همان‌جا (محسن توکلی ۱۳۹۲)

    مجموعه تلویزیونی

    فیلم تلویزیونی

    تلفن همراه (شهرام شاه حسینی ۱۳۹۰)

    دارکوب (سعید اسدی ۱۳۹۰)

    مثل یک خواب (رضا غفاری اعتبار ۱۳۹۱)

    فیلم کوتاه

    فیلم کوتاه برای همسرم (علی پناهی مجد ۱۳۹۱)

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    سازندگان مستند ۵۰ سال با پرسپولیس سندی منتشر کردند که در این نامه، اجازه ساخت این مستند از سوی باشگاه پرسپولیس به آنها داده شده است.

    به گزارش فارس، در حالی که قرار بود در روز 7 دی ماه مراسم رونمایی از مستند ۵۰ سال با پرسپولیس برگزار شود اما باشگاه پرسپولیس یک روز پیش از آن با انتشار اطلاعیه‌ای اعلام کرد که این مستند هیچ ارتباطی با این باشگاه ندارد.

    در همین رابطه مسوولان ساخت این مستند سندی را منتشر کردند که در این سند مشخص شده بهروز منتقمی قایم مقام وقت باشگاه پرسپولیس اجازه ساخت و توزیع این مستند را به گروه سازنده این فیلم داده است. به گفته سازندگان این مستند این نامه از زمان صدور در وزارت ارشاد ثبت شده است و با این کار، اجازه ساخت مستند به این گروه داده شده است.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز
© تمامی حقوق مطالب برای وبسایت ته موویز محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع و شرعا حرام می باشد.
طراحی و کدنویسی : پرشین وردپرس
سایت بت اسپات