پیشگفتار
شوربختانه این روزها مردم برگزاری جشن ها و مناسبت های بیگانه را نشانه تجدد، تمدن و تفاخر می دانند. سفره هفت سین نمی چینند ولی در آراستن درخت کریسمس کوشش می کنند! جشن شب یلدا که به بهانه بلند شدن روز، برای ستایش از برکات و نعمات خداوندی برگزار می شده است را نمی شناسند، ولی همراه و همزمان با بیگانگان روز شکر گزاری برپا می کنند!
نگرد، نیست. اگر سالنامه را هم زیر و رو هم کنی، ردپایی از «ولنتاین» نمییابی. ولی مگر میشود این افراد هر سال مرتکب چنین اشتباهی شوند، این چه جشنی است که این گونه دل از دخترها و پسرهای جوان برده و نام و نشانی از آن نیست…ذهن خود را بیش از این درگیر یافتن مقصر نکن؛ کوتاهی رخ نداده است. تنها مرغ همسایه دوباره شمایل غاز به خود گرفته است.
اگر هزار توی تاریخ ایران باستان را جستوجو کنی این جشن را با نام دیگری می یابی. جشن اسپندگان (سپندار مذگان) همان جشنی است که امروز با نام ولنتاین بر سر زبان ایرانیها است.
داستان پیدایش ولنتاین
چند سالی ست که ۲۵ بهمن (۱۴ فوریه) روز ولنتاین و خرید گل و عروسک ، شکلات و … در کشورمان جا افتاده است. در این روز هیاهو و هیجان را در خیابان ها می بینیم. فروشگاههایی که کالاهای کادویی لوکس و فانتزی می فروشند، پرهمهمه می شود. همه جا نام Valentine به گوش می خورد. بیشتر جوان ها بدون آگاهی از این که این ولنتاین خوردنی یا پوشیدنی است، تنها می دانند که باید برای کسانی که دوست دارند هدیه بخرند.
یا برخی دیگر همه چیز را در باره Valentine و چگونگی نامگذاریش می دانند، ولی در برابر نام سپندارمذگان به گوششان نخورده است. بسیاری ها می دانند که :
در سده سوم میلادی که برابر می شود با آغاز امپراتوری ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده است به نام کلودیوس دوم. کلودیوس باورهای شگفتی داشته است، برای نمونه سربازی خوب خواهد جنگید که بی همسر باشد. از این رو زناشویی را برای سربازان امپراتوری روم برمی چیند. کلودیوس به اندازه ای سنگدل و فرمانش به اندازه ای راسخ بود که هیچ کس یارای کمک به ازدواج سربازان را نداشت. ولی کشیشی به نام والنتیوس (ولنتاین)، پنهانی عقد سربازان رومی با دختران محبوب شان را جاری می کرد. کلودیوس دوم از این موضوع آگاه می شود و دستور می دهد که ولنتاین را به زندان بیاندازند. ولنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان می شود. سر انجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق، با قلبی عاشق اعدام می شود. بنابر این او را نماد و فدایی راه عشق می دانند و از آن زمان ولنتاین سمبلی برای عشق می شود.
ولی کمتر کسی است که بداند در ایران باستان، نه چون رومیان از سه سده پس از میلاد، که از بیست سده پیش از میلاد، روزی به نام «روز عشق» بوده است. این روز که اسپندگان یا سپندارمذگان یا اسپندارمذگان نام داشت برای گرامیداشت و ستایش از زنان و مادران بوده است.اکنون همان گونه که داستان ولنتاین را با شکیبایی خواندید داستان “اسپندگان” خودمان را هم بخوانید.
پیدایش اسپندگان یا سپندارمذگان
چگونگی بزرگداشتن این روز بدین گونه بوده است که در ایران باستان هر ماه را سی روز می شمردند و افزون بر این که ماه ها نام داشتند، هر یک از روز های ماه نیز یک نام داشتند.
برای نمونه روز نخست ، روز «اهورا مزدا» ، روز دوم ، روز «بهمن» (تندرستی ، اندیشه) ، روز سوم «اردیبهشت» ( بهترین راستی و پاکی) ، روز چهارم «شهریور» (شاهی و فرمانروایی آرمانی) و روز پنجم «سپندارمذ» بوده است. سپندارمذ فرنام (لقب) ملی زمین است. یعنی گستراننده ، پاک و فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود پناه می دهد. از این رو در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را به عنوان نماد عشق می پنداشتند.
در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی می شده است که در همان روز که نامش با نام ماه برابر می شد، جشنی ترتیب می دادند متناسب با نام آن روز و ماه. برای نمونه شانزدهمین روز هر ماه مهر نام داشت که در ماه مهر، مهرگان نامیده می شده است. همین گونه روز پنجم هر ماه سپندارمذ یا اسپندارمذ نام داشت که در ماه دوازدهم سال که آن هم اسپندار مذ نام داشت، جشنی با همین نام می گرفتند.
هم اکنون در برخی جاها ، به جای روز جشن اسپندگان (سپندارمذ) (پنجم) از ماه اسپند (سپندارمذ) ، روز بیست و نهم بهمن را روز جشن سپندارمذگان می دانند. درباره پرسش به جهت دوگانگی ها باید گفت که جشن ها و فاصله های میان آن ها در نوشته های کهن ایرانی دارای تعریف و اندازه های مشخصی است که به مانند دانه های یک زنجیر در پیوستگی کامل با یکدیگر هستند. تغییر جای یکی از آن ها موجب گسست همه این رشته خواهد شد؛ روز پنجم اسپند در همه گاهشماری های (تقویم های) ایرانی به عنوان روز جشن اسپندارمذگان شناخته می شود.
این دوگانگی به جهت دگرگونی هایی ست که پس از نابودی فرمانروایی ساسانیان در گاهشمار تازه ایرانیان (خورشیدی) در آن داده شد. تا پیش از آن روزهای همه ماه ها 30 روزه بودند و ما سال کبیسه نداشتیم ولی در گاهشمار خورشیدی این گونه نبود. برای این دوگانگی ما پیشنهاد می کنیم از 29 بهمن تا 6 اسپند را هفته عشق بنامیم.
چگونگی جشن گرفتن و کارهای ویژه این روز
در این روز مردان به همسران خود هدیه می دادند. مردان زنان خانواده را بر تخت شاهی می نشاندند و از آن ها پیروی می کردند و به آن ها پیشکش می دادند. این یک یادآوری برای مردان بود تا مادران و همسران خود را گرامی بدارند و چون یاد این جشن تا زمان های درازی ادامه داشت و بسیار باشکوه برگزار می شد همواره این آزرم و کرنش به زن برای مردان گوشزد می گردید. این جشن هیچ پیوندی به ولنتاین ندارد.از دید زمان برگزاری نیز جشن اسپندگان که در ۲۹ بهمن برگزار میشده است، با جشن لوپرکالیا نزدیک است.
هنوز نیز در برخی از گوشه های ایران زمین مانند سپاهان (اصفهان) ، پهله ، ری و دیگر شهر های ناحیه مرکز و غرب ایران، مراسم جشن اسپندگان همچون گذشته برگزار می شود، در این روز بانوان لباس و کفش نو می پوشند، زنانی که مهربان، پاکدامن، پرهیزگار و پارسا بوده اند و در زندگی زناشویی خود فرزندان نیک را به میهن ارزانی داشته اند مورد تشویق قرار می گیرند و از مردهای خود پیشکش هایی دریافت می کنند. آن ها در این روز از کارهای همیشگی خود در خانه و زندگی معاف شده و مردان و پسران وظایف جاری زنانه را در خانه بر عهده می گیرند.
این جشن را به نام جشن برزیگران هم می شناسند. در روز اسپندگان چند جشن با مناسکی ویژه بر گزار می شده است. نخستین جشن مردگیران یا جشن مژدگیران بود که ویژه زنان بود. در این روز مردان برای زنان هدیه ای خریداری و از ایشان قدر دانی می کردند. امروزه نیز مهم ترین جنبه اسپندگان قدردانی از زنان است. در زمان گذشته (چنان که ابوریحان روایت کرده است) کارهای دیگری هم انجام می دادند چون آیین های جادویی برای دور کردن خرافه پرستان ولی ابوریحان این آیین ها را تازه و نااصیل خوانده است.
گرامیداشت و آزادی زن در برگزیدن همسر در ایران باستان
در میان گات های زرتشت سروده هایی دیده می شود که نشان می دهد در آن هنگام نیز زن ها در گزینش همسر خود آزادی داشتند و همچنین در جدایی پیوند زناشویی که این دوسویه بوده و زن هم می توانسته این کار را بکند.
«و تو ای پورو چیست، ای جوان ترین دختر زرتشت از خاندان هچت اسپ. من که پدر تو هستم، جاماسپ را که یاور آیین مزداست از روی راستی و منش پاک به همسری تو برگزیده ام. اینک برو با خردت مشورت کن و در صورت پسندیدن او، با عشق پاک در انجام وظیفه مقدس زناشویی بکوش».
«یسنا – هات 53 – بند سوم»
پاسخ پوروچیست به پدرش پس از اندیشه ژرف:
«ای پدر، پس از ژرف اندیشی، من جاماسب را پسندیدم و دوست دارم و با ته دل به او مهر خواهم ورزید و او را به عنوان شوهر آینده خود مانند پدر و بزرگ تر و راهنمای خود خواهم پذیرفت. بشود که مزدا اهورا بخشش نیک اندیشی را همیشه بهره ما سازد».
« یسنا – هات 53 – بند چهارم»
این ها همه در هنگامی است که تا سده ها و هزاره ها پس از آن یونانیان و دیگر ملت ها به «زن» مانند برده خود نگاه می کردند. برای نمونه بد نیست به یکی از نوشته های «پل دو بروی» در این باره نگاهی بیندازیم :
«تحولی که زرتشت در فرهنگ آن زمان به وجود آورد ، زن های ايرانی را در همه زمينه ها هم تراز مردان کرد و زن ها از چنان آزادی برخوردار شدند که مانند آن را در هيچ جايی از جهان باستان نمي توان يافت. در آن زمان يونانی ها با زنان خود مانند برده رفتار مي کردند و ارستو مي گفت زن نمی تواند روح داشته باشد».
در قوانین اوستا می خوانیم : ۱- زن می توانسته دارایی خود را به تنهایی اداره کند. ۲- زن می توانسته سرپرست و نگهدار فرزندان خود باشد. ۳- زن می توانسته نماینده قانونی شوهر خود بوده و در بیماری شوهر کارها را به تنهایی اداره کند ۴- زن می توانسته از شوهر ستمگر خود به دادستان شکایت کند و سزای او را بخواهد. ۵- شوهر حق نداشته است بدون اجازه زنش دختر خود را شوهر دهد. ۶- در دادگاه گواهی زن پذیرفته می شد. ۷- زن می توانسته است داور یا وکیل شود. ۸- زن می توانسته وصی قرار گیرد و همگی دارایی های خود را وصیت کند.
سخن پایانی
آگاهی از فرهنگ دیگر کشورها و رنگ باختن در برابر آن فرهنگ ها دو گفته جداست. با پذیرفتن فرهنگ و آداب و رسوم دیگران، بی آن که ریشه در خاک، فرهنگ و تاریخ ما داشته باشد، اگر هم به جایی برسیم، جایی است که دیگران پیش از ما به آن جا رسیده اند و جا خوش کرده اند!
برای این که مردمی در اندیشه عقیم گردند، باید هویت فرهنگی تاریخی را از آنان گرفت. فرهنگ مهم ترین عامل در زندگی، رشد، بالندگی یا نابودی مردمان است. هویت هر مردمی در تاریخ آن مردم نهاده شده است. مردمانی که در تاریخ از جایگاه شامخی برخوردارند، کسانی هستند که توانسته اند به شیوه موثرتری؛ خود ، فرهنگ و استوره های باستانی خود را بشناسانند و زندگی خود را تا بلندای یک افسانه بالا برند.
آن چه برای امروزی ها و آیندگان دارای اهمیت است، شمار مردم یک کشور و شمار سربازانی که در جنگ کشته شده اند نیست؛ بلکه ارزشی است که آن مردم در زرادخانه فرهنگی بشریت دارند.
به هر روی جشن ولنتاین را ما ایرانیان برگزار نمی کنیم. مگر خانواده هایی که آن کیستی ایرانی بودن خود را فرو نهادهاند و فرنگی وار رفتار میکنند.شايد هنوز دير نشده باشد كه روز عشق را از 25 بهمن به 29 بهمن جابجا کنیم.
توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.