واکنش حسن فتحی (کارگردان شهرزاد) به اختلاس ٨ هزار میلیاردی
محمد امامی (سرمایه گذار و تهیه کننده سریال شهرزاد) از صندوق مالی فرهنگیان
حسن فتحی، کارگردان «شهرزاد» با نوشتن نامه ای خطاب به مخاطبانش اعلام کرد:
ما هنرمندان سازنده سریال شهرزاد عمیقا بر این نکته باور داریم که از دست ندادن اعتماد بینندگان شهرزاد مهم تر از خود سریال شهرزاد است!
فصل اول سریال شهرزاد، در تابستان امسال و در میانه موجی از شادمانی و امید و همبستگی به پایان رسید؛ اما فصل دوم این سریال در یک پاییز سرد و در میانه پچ پچ ها و زمزمه های درگوشی و هیاهوهای جهان مجازی و در فضایی مملو از تهدید، تردید و سرخوردگی کلید خورده است.
البته این جابهجایی های ناگهانی در زمانه ای که امیدها دیری نمی پایند و همبستگیها جذرومدی اند و شادمانی ها عمرهای شبنمی دارند، تعجب آور نیست و در آن هیچ غیرمترقبه ای را نمی توان یافت. ما دست اندرکاران خلق این اثر کجا ایستادهایم؟
مهم ترین شاخصی که سریال شهرزاد را تبدیل به یک اتفاق کرد، اعتماد و احترامی بود که در میان طیف های متنوعی از طبقات اجتماعی و فرهنگی برانگیخت. این اعتماد قبل از هرچیز محصول نگاه مستقلی است که در پس این قصه به تاریخ معاصر انداخته شده بود و نیز احترامی که دست اندرکاران این مجموعه به سطح توقع و شعور مردم گذاشته بودند؛ اعتمادی خودانگیخته و مردمی بدون هیچگونه شایبه ای نسبت به مهندسی شدن آن و دخالتی از بالا.
همین استقلال در نگاه به بخشی از تاریخ معاصر بود که اتفاقا موجی از دلواپسی و نگرانی را در میان متولیان قرایت های تک خطی تاکنونی از تاریخ برانگیخت و بخش وسیعی از دوستداران اثر را به استقلال آن امیدوار کرد. هنرمند بیشتر از هرکسی به این اعتماد و استقلال التزام دارد. افتخار و ادعای او نیز باید همین باشد.
او می داند اگرچه در جهانی زندگی می کند که «سیاست» و «سرمایه» متولیان اصلی آن هستند؛ اما در تلاش است که تن به نزدیک بینی سیاست و نفع طلبی صِرف سرمایه ندهد و اثر هنری را از این دو دام مهلک مصون بدارد؛ تلاشی که البته خلق اثر هنری را – در این جا که ماییم- شبیه به آکروباسی میکند. بحران اعتماد از شاخصه های اصلی جامعه ماست؛ جامعه ای که پشت پرده بسیار دارد و راه حلش بی تردید شفاف سازی است و قرا گرفتن در برابر چراغ های روشن. امروزه به یُمن چند منبعی شدن شبکه های اطلاع رسانی همه طبقات اجتماعی و فرهنگی در معرض این ضرورت و قضاوت قرار دارند (پزشکان، سیاستمداران، وکلا، معلمان اخلاق، متولیان دین، روشنفکران و…) و نشانه هایش را مدام بر سردرِ شبکه های اجتماعی می بینیم و زمرمه هایش را بر سر زبان هامیشنویم…
افکار عمومی، قدرت مهم و پنهانی است که سال ها نادیده گرفته شده و مدام دست کاری شده و خوشبختانه راه های بروز و ظهور خود را پیدا کرده است. امری نیکو و مبارک؛ اما در جامعه قطب بندی شده و پنهان کار ما پرسش از دست های پنهان، پرسشی است مجاز و مشروع و این دغدغه که در پس این شفاف سازی سهم حقیقت تا کجا از مصلحت های سیاسی و منافع مالی تفکیک شده است؟ آیا مقصود افشای ناحق است و خوردهشدن حقوقی مسلم (آن هم حقوق فرهنگیان که همسرنوشت هنرمندان هستند) یا غرض بهزمین زدن پروژهای است که مستقل بود و موفق؟!
نکند مقصود ایجاد ترس است تا هنرمند را وادار به خودسانسوری کند؟ تاریخ سیاسی ایران سرشار است از این همدستی های ناخودآگاه و پنهان؛ بازی ای که یکی راه می اندازد و دیگری بازی اش را می خورد! قدر مسلم آن است که عوامل هنری این سریال نیز هم سدا با همه کسانی که خواهان شفاف سازی در امور اقتصادی جامعه هستند و در کنار همه فرهنگیان، خود را قربانی این پشت پردهها می دانند.
فرهنگ و هنر بهمثابه دو رکن اساسی هر اجتماع مدرن و متمدن، همواره در معرض بیحرمتی و تهدید از سوی سیاست و سرمایه بودهاند. هیچ توجیهی برای صفکشی این دو در برابر یکدیگر وجود ندارد و هرگونه یارگیری، بازیخوردن به وسیله آن نگاهی است که هر دو را بازیچه خود کرده و میکند.
آنچه بر همه همکاران من در فصل اول شهرزاد آشکار و معلوم است، این است که این سریال از زمان بستهشدن قرارداد ساخت آن در سال ٩٢ تا زمان پایان فیلمبرداری آن، به دلیل مشکلات مالی و تاخیر طولانی در پرداخت ها دستکم سه بار تا مرز تعطیلی پیش رفت و آنچه اساسا موجب شد تا پای سرمایهگذار دوم به این پروژه باز شود، همین مساله بود.
اکنون این پرسش اساسی و مهم مطرح میشود که چرا سریالی را که تهیهکننده در تامین بودجهاش (که حدود ١٢ میلیارد تومان بوده) ناگزیر به اضافهکردن سرمایهگذار دوم شده، برخی افراد تلاش میکنند تا به ماجرای یک اختلاس هشتهزارمیلیاردی و صندوق ذخیره فرهنگیان ربط و پیوند بدهند!؟ آنهم درحالیکه تا این لحظه هیچ ربط و نسبتی میان آن اختلاس و این سریال مشاهده نشده است؛ آن هم در شرایطی که هم سخنگوی قوه قضائیه و هم رییس کمیسیون مفاسد اقتصادی صراحتا اعلام کردهاند که درباره تهیه کننده شهرزاد، اتهام اختلاس در میان نبوده و تنها مساله بدهی بانکی مطرح است؛ اما این پرسش همچنان باقی میماند که چرا دراینمیان انتقادات نه متوجه اختلاس هشتهزارمیلیاردی که صرفا متوجه سریالی شده است که در زمان تولید خود متحمل شرایط مالی سختی بوده است!؟
واقعیت این است که «شهرزاد»، راوی صادق و مستقل دیروزی بود که نصفه-نیمهکاره به ثبت رسیده است و برای مدتی کوتاه سدای بخش خاموش تاریخ پردرد ما شده بود و از همین رو با استقبال عمومی همراه شد؛ استقبالی که او را نجات داد و به سرانجام رساند. امروز نیز تنها به این امید و با این پشتوانه تداوم خواهد یافت که هرآنچه درباره آن مطرح میشود، با تکیه بر شفافیت و صداقتی هنرمندانه مورد توجه و واکاوی قرار بگیرد؛ زیرا ما هنرمندان سازنده سریال شهرزاد عمیقا بر این نکته باور داریم که ازدستندادن اعتماد بینندگان شهرزاد مهمتر از خود سریال شهرزاد است! و زیبایی شهرزاد – فرزند شهر- مگر در همین نبود؟ جذب اعتمادی از دست رفته و دعوت به صلح و دوستی در زمانه ای پرتهدید و پر از خشونت به یُمن کلمه و گفتگو!
توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.