دانلود رایگان برنامه دید در شببا حضورشهرام جزایری

    نسخه کاملبرنامه دید در شبرضا رشیدپور از آپارات

    free download did dar shab shahram jazayeri

    دید در شب نام برنامه ای با اجرای رضا رشیدپور است که به گفتگو با چهره های شناخته شده می پردازد. این برنامه از هیچ شبکه تلویزیونی پخش نمی شود و تنها بر روی اینترنت (کانال رسمی آپارات دید در شب) گذارده می شود.

    این هفته (26 آذر 94) شهرام جزایری مهمان دید در شب بود.

    شهرام جزایری ورضا رشیدپور در پشت صحنهبرنامه دید در شب

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    گفتگوی فارس با بزرگ آقای شهرزاد

    نباید وارد مقایسه زنده‌ یاد علی حاتمی و حسن فتحی شویم

    کارگردان «شهرزاد» چیزی کم ندارد

    علی نصیریان گفت: شاید بتوان شباهت‌هایی بین زنده‌یاد علی حاتمی و حسن فتحی پیدا کرد اما او کار خودش را می‌کند و چیزی کم ندارد. این دو از دو نسل متفاوت هستند.

    به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، علی نصیریان بازیگر نقش «بزرگ آقا» در مجموعه «شهرزاد» که مدتی است در شبکه نمایش خانگی توزیع می‌شود با اقبال خوب مخاطبان روبه‌رو شده است از وی در ارتباط با اینکه آیا به نظرش شهرزاد اتفاق ویژه ای در شبکه نمایش خانگی محسوب می‌شود و می‌تواند دوباره اطمینان را به مخاطب زخم خورده این شبکه برگرداند و این که ‌آیا دلشن نمی‌خواست این فیلم در رسانه فراگیرتری همچون رسانه ملی پخش می‌شد گفت:

    ای کاش در سدا و سیما شرایطی به وجود می‌آمد که این مجموعه در آن جا به نمایش در می‌آمد. از یک طرف من احساس می کنم که خیلی هم خوب است که بخش خصوصی وارد عرصه ساخت چنین آثاری شده است که البته حمایت هم باید بشود.

    سدا و سیما کار تولیدی نکند

    وی در ادامه افزود: تا بتواند ارتباط بهتری با مخاطب برقرار کند. واقعا همه جا گفتم باز هم می‌گویم بهتر است تولید در دست دولت نباشد و سدا و سیما به جز مسایل خبری و…. تولید نداشته باشد. کار تولیدی نکند و این کار را به کنندگان این عرصه واگذار کند. کسانی که در بخش خصوصی تولید می‌کنند را دریابد مثلا اگر اثر خوب و با کیفیتی ساخته شده است آن را از آنها بخرد. بهترین راهی که به نظرم می رسد همین است.

    بخش خصوصی به فکر هزینه و کیفیت اثر خواهد بود

    او همچنین اظهار داشت: وقتی بخش خصوصی وارد عرصه تولید می‌شود هم به صرفه‌تر کار می‌کند و وارد هزینه‌های اضافی نمی‌شود و هم به دلایل دیگری مانند اینکه هزینه ها از جیب شخصی است در کیفیت دقت زیادی می‌کند تا بتواند مخاطب حداکثری را جذب کند.

    نباید وارد مقایسه زنده یاد علی حاتمی و حسن فتحی شویم

    کارگردان «شهرزاد» چیزی کم ندارد

    نصیریان بازیگر پیشکسوت سینما تیاتر و تلویزیون که با مرحوم علی حاتمی نیز همکاری داشته است درباره برخی از اظهار نظر ها مبنی بر این که شاید حسن فتحی نزدیکترین کارگردان به لحاظ کاری به علی حاتمی است گفت: شاید بتوان گاهی شباهت‌هایی بین این دو کارگردان پیدا کرد اما به هر حال هر دوی این کاگردانان از دو نسل متفاوت هستند. علی حاتمی شکل خاص خود را در کار کردن داشت و حسن فتحی هم کار خودش را می‌کند و نگاه خود را در کارهایش دنبال می‌کند. البته لزومی ندارد که وارد مقایسه این دو کارگردان و آثارشان بشویم برای اینکه هر کس کار خودش را انجام می‌دهد.اگر بخواهیم ارزش گذاری کنیم به نظرم حسن فتحی چیزی کم ندارد. نسل بعدی در کل چیزی کم ندارند.

    موفقیت یک مجموعه یک علت ندارد

    بازیگر فیلم سینمایی «گاو» درباره دلیل استقبال مخاطبین از مجموعه «شهرزاد» در شبکه نمایش خانگی گفت: علت توفیق و موفقیت مجموعه «شهرزاد» یک چیز نیست. بلکه چندین عامل دست به دست هم داده است تا این مجوعه مخاطب پسند شود. ابتدا باید به فیلمنامه اشاره کنم و دیگری کارگردان است در مجموعه تمام عوامل به درستی در جایگاه خود قرار گرفته بودند. انسجام گروهی که در کل مجموعه وجود داشت قطعا از نقاط قوت این مجموعه به حساب می‌آید.

    گفتگوی دوم با بزرگ آقا – بانی فیلم

    یک فنجان چای با علی نصیریان – بخش نخست

    مثل شاگرد كلاس اول

    شناسنامه‌اش عددی بیش از هشتاد سال را نشان می‌دهد اما کماکان پر انرژی و پر انگیزه است. سبک و نگاهش به بازیگری کاملا جدی و نقش در مشتش کارگردانی می‌شود. هنوز قوی و پر صلابت قدم بر می‌دارد. سال‌ها کار تیاتر و تجربه بازی در سینما و تلویزیون به او یاد داده کاراکتر چگونه شکل می‌گیرد، چگونه جذاب می‌شود و چگونه در دل یک درام متبلور می‌شود.

    بازیگر سریال‌های «جلال الدین»، «قاب خاطره»، «زمین انسان‌ها»، «پرواز در حباب»، «نیمه گمشده»، «تصمیم نهایی» و نقش قاضی شارع «سربداران» را در کارنامه دارد. جزو بازیگرانی است که در این عرصه نویسندگی و حتی کارگردانی (تله تیاتر) را تجربه کرده است و با شناخت کامل از ابزار سینما و تلویزیون و حتی بازیگری امروز جلوی دوربین می‌رود. بازیگر شخصیت ماندگار آقای هالوی سینمای ایران که به همراه تعدادی از تیاتری‌ها با فیلم سینمایی «گاو» و شخصیت مش اسلام وارد سینما شد، در این مدیوم نیز با «پستچی»، «دایره مینا»، «سرایدار»، «جایزه»، «کفش‌های میرزا نوروز»، «شیرسنگی»، «جاده‌های سرد»، «روز باشکوه»، «بوی پیراهن یوسف»، «دیوانه‌ای از قفس پرید»، «شاه خاموش»، «شکارچی شنبه» و «ایران برگر» درخشید.

    او که در فیلم «پستچی سه بار در نمی‌زند» و سریال «میوه ممنوعه» هم با فتحی همکاری کرده این بار برای یک نقش خاص جلوی دوربین حسن فتحی رفته است. بزرگ آقا و سریال «شهرزاد» تجربه اخیر علی نصیریان در عرصه بازیگری است که این روزها با استقبال مخاطب روبرو شده است.

    او که به هیچ وجه بزرگ آقا را گاد فادر نمی‌داند مهمان یک فنجان چای بانی‌فیلم شد و از «شهرزاد»، همکاری‌اش با حسن فتحی و اوضاع و احوال فیلمنامه گفت. بخش نخست این گفت‌وگو پیش روی شماست:

    بعد از سریال «میوه ممنوعه» و فیلم سینمایی «پستچی سه بار در نمی‌زند» این بار با سریال «شهرزاد» با حسن فتحی همکاری کردید و شخصیت (بزرگ آقا) خلق شد؟

    – ابتدا تهیه‌کننده این سریال آقای عفیفه بودند و ایشان عوض شدند. من فیلمنامه را خواندم و به نظرم هم قصه بسیار خوب و کامل بود و هم این شخصیت جالب توجه، کار با آقای فتحی هم با توجه به تجارب قبلی برایم با خاطرات خوبی همراه بود به همین دلیل با کمال میل حاضر شدم کار کنم.

    کمتر در کارنامه علی نصیریان نقش خاکستری دیده شده، اصولا ذهنیت مخاطب در مورد شما چیزی جز (بزرگ آقا) است.این نقش را با چه تعریف و ویژگی‌هایی پذیرفتید؟ و اینکه چطور یک کاراکتر با این ویژگی‌ها می‌تواند دوست داشتنی از آب در آید؟

    – هم خود فیلمنامه و هم در گفت‌وگوها و نشست‌هایی که با آقای فتحی داشتیم به این نکته رسیدیم که اصولا آدمیزاد خیلی زیر و بم دارد و نمی‌توان به او در زندگی یک زاویه و یک جهت داد. انسان در طول زندگی می‌تواند جهات مختلفی پیدا کند. به نظرم این نگاه خیلی انسانی و درست هم بود. مساله (بزرگ آقا) هم همین گونه بود. در دستورالعمل استینلاوکسی هم شما می‌بینید که می‌گوید اگر شما یک چیز سیاه (در یک شخصیت) پیدا کردید به سراغ نقاط سپیدش بروید و برعکس اگر یک کاراکتر سپید داشتید نقطه‌های سیاهش را پیدا کنید. در واقع به این تعریف می‌رسیم که بشر نیروهای شیطانی و رحمانی را توامان با خودش دارد. حالا اینکه کجا کدام حس و نیرو بر آن دیگر غلبه پیدا می‌کند تعریف کاراکتر را نشان می‌دهد. خب ضرورت‌های زمانه، نوع زندگی، اتفاقات و شرایطی که آن کاراکتر در آن بزرگ شده روی تعریف شخصیت تاثیر می‌گذارد.

    بخصوص در مورد (بزرگ آقا) که ما در رفتار و کردارش به نوعی یک تاریخ، یک گذشته و یک نگاه عمیق را حس می‌کنیم؟

    – بله دقیقا، ما در صحبت‌هایی که با آقای فتحی هم داشتیم به این نکته رسیدیم. من در مورد شخصیت (بزرگ آقا) هم حس کردم باید مثل هر تجربه دیگری در بازیگری و ایفای هر نقش به سراغ تحقیق و تفکر در مورد این نقش بروم. شناخت کاراکتر، بررسی و پیدا کردن نقاط مختلف نقش از روی فیلمنامه، کنکاش، جستجو و در نهایت تخیل راجع به کاراکتر و البته اتود کردن جزو وظایف یک بازیگر است که من به آن اعتقاد دارم. اتودها پیش از آغاز تصویربرداری، دورخوانی، تمرین‌ها، گپ و گفت‌ها راجع به میزانسن و… شرایط را مهیا می‌کند تا تو مطلع جلوی دوربین بروی!

    به یک تمرین و دورخوانی تیاتری پیش از ضبط هر سکانس اعتقاد دارید؟

    – نه به اندازه دورخوانی‌های تیاتر، ولی خب اینجا هم یکسری دورخوانی محدود داشتیم. به هر حال هر بازیگری می‌رود روی نقش وقت می‌گذارد، کار می‌کند و تا به نقاطی دست یابد که حالت اجرایی پیدا ‌کند. به هر حال پیدا کردن حالت‌های نقش، ریتم شخصیت، ریتم کلی کار و قصه به تمرین احتیاج دارد. اینجا هم ما پیش از ضبط تمرین‌های ابتدایی را انجام می‌دادیم سپس کار با میزانسن و دوربین ضبط می‌شد.

    و در مورد ایفای یک نقش خاکستری…

    – اصلا برای من سیاهی و سپیدی‌های نقش مطرح نیست. برای من زیر و بم‌ها و پیچیدگی‌های انسانی یک شخصیت مطرح است. اینکه این آدم خوب است یا بد، خیلی مطرح نیست به هر حال همه آدم‌ها ویژگی‌های مثبت و منفی دارند. من نگاه‌ هالیوودی ندارم که یک کاراکتر را بدمن یا قهرمان و خوب ببینیم. نگاه من به عملکرد شخصیت است و حالا در این عملکرد پیچیدگی‌های کاراکتر است که خیلی اهمیت دارد.

    در مورد (بزرگ آقا) و رفتارهای متفاوتش در طول قصه با شخصیت‌های مختلف از جمله قباد، شهرزاد، دخترش و حتی دستیارش این فرصت به شما ‌داده شد که به پیچیدگی‌های این کاراکتر پیش از اجرا دست پیدا کنید؟

    ـ بله دقیقا، بزرگ آقا دارای این پیچیدگی‌ها بود و همانطور که شما به درستی اشاره کردید ما از او در تمام لحظات واکنش‌های مختلفی در برخورد با کاراکترهای دیگر می‌بینیم. اینکه یک شخصیت چقدر منفی است و چقدر سپید و اینکه مردم چه نظری راجع به آن دارند واقعا برایم اهمیت ندارد. من در زمان اجرا، آنچه را لازمه نقش است به آن اضافه می‌کنم و حس نمی‌کنم چون تا به حال روال کارم این بوده، بیایم فلان نقش را هم مثبت از آب در بیاورم.

    یکی از نقدهایی که اصولا بازیگران به فیلمنامه‌ها و البته طراحی شخصیت‌ها دارند نگاه تخت و تک بعدی به کاراکتر است…

    ـ بله…

    اینجا ما در مورد اکثر شخصیت‌ها (هاشم خان، حشمت، قباد و… و به خصوص بزرگ آقا این نگاه چند بُعدی حس می‌شود.اما این فاکتور شاید در بازی همه بازیگران محسوس نیست.

    ـ بله این نگاه در فیلمنامه سریال «شهرزاد» به قلم خانم نغمه ثمینی و آقای حسن فتحی وجود دارد. در مورد «بزرگ آقا» هم همین زیر و بم‌ها بود که شخصیت را جالب کرد. وگرنه اگر ما او را آدمی می‌دیدیم که مدام بدی می‌کند و مدام زور می‌گوید حتما نمی‌توانست جذاب از آب در آید. «

    بزرگ آقا» یک شخصیت خاص ایرانی شاید مرتبط با آن دوره زمانی باشد که امروز هم مدل او اصلا دور از دسترس نیست.

    ـ بله او یک شخصیت سنتی دارد.

    یک کاراکتر سنتی که اصول خودش را در زندگی دارد…

    ـ بله واقعا پایبند به اصول خودش است.

    و در اصول او نگاه انسانی هم می‌توان پیدا کرد؟

    ـ بله نمونه‌اش اتفاقی است که برای او و خانواده‌اش رخ داده. او می‌داند قاتل کیست ولی هیچ اقدامی نمی‌کند چون هنوز بد بودن آن آدم بهش ثابت نشده است. نمی‌خواهد اشتباه کند و خون آدم بی‌گناهی را بریزد. خیلی مراقب است اشتباه نکند…

    تماسش با رییس شهربانی در خصوص واقعه 28 مرداد…

    ـ بله در آن تماس می‌گوید. بس کنید چه خبر است؟ ما آمدیم یه کار کنیم شما برگردید سر کار! حالا که برگشتید چه خبرتان است؟! ما او را پایبند یکسری سنت و قاعده می‌بینم که برای خودش وجود دارد. او معیارهای خاصی در زندگی دارد که بر اساس آن حرکت می‌کند.

    برویم سراغ رابطه حسی شما و نقش «بزرگ آقا»، نگاه‌های سرد و جدی به شخصیت‌هایی مثل شهرزاد، گاه گرم و مهربان به قناری‌های اتاقش «شما چرا کِز کردید؟»، استایل و نوع حرکت، کم و خلاصه حرف زدن‌ها و…

    ـ (می‌خندد) به هر حال هر بازیگری برای خودش در کار روالی دارد. یادم است یکبار یک نفر از آقای عزت ا… انتظامی پرسید چکار می‌کنید که اینجوری می‌شود؟ ایشان گفت والله نمی‌دانم؟! (می‌خندد) استاد آن نمی‌دانم را درست گفت ولی واقعیت این نیست که ایشان نمی‌داند چکار می‌کند؟ گاهی اوقات بعضی از رفتارهای ما می‌رود که از دست خارج شود. بعضی از رفتارها واقعا باطنی است. به قول استاد بزرگ که می‌گوید به آن طبیعت خلاقانه خودت رجوع کن! آن طبیعت خلاقانه که درون هر هنرمندی وجود دارد و می‌جوشد، که اگر نباشد و نجوشد هنر شکل نمی‌گیرد و این اقدامات عملی نمی‌شود، (در هر رشته هنری) هدایت‌گر بازیگر است. در واقع راهنماست تا بازیگر بتواند به جایی برسد و نقشی را متفاوت بازی کند. گفتم هر بازیگری برای خودش در اجرای نقش یک روالی دارد، روال و نگاه من این است که برای هر نقشی مثل شاگرد کلاس اول می‌شوم.

    یعنی برای هر نقش؛ بازیگری نقطه سر خط؟

    ـ بله دقیقا، چون با یک کار جدید مواجه شده‌ام پس باید مثل شاگرد کلاس اول که آمده سر درس رفتار کنم. یعنی باید همان مسیر اولیه را طی کنم. انقدر روی نقش فکر می‌کنم، تمرکز می‌کنم، اتود می‌کنم، تخیل و کار و تلاش می‌کنم تا به یک جایی برسم.

    به نظر شما همه بازیگران با همین منوال با نقش برخورد می‌کنند؟

    ـ نمی‌دانم شاید برخی فکر کنند خب این نقش در فیلمنامه آمده پس باید آن را راحت بازی کنم! همین! ولی من نمی‌توانم اینقدر بی‌خیال باشم! من مطمینم هر بازیگری اگر روی نقش تمرکز کافی و کامل داشته باشد می‌تواند تمام نقاط ریز و درشت کاراکتر بالا و پایین‌های نقش را پیدا و اجرا کند. به هر حال خود اجرا هم مهم است. گاهی در زمان اجرا، نقش، خودش بازیگر را راهنمایی می‌کند. در واقع اجرا به خود بازیگر حس حالی می‌دهد که در کارش موثر است. گاهی خود صحنه، یکی از همکاران، یک راهنمایی از سوی کارگردان یک چیزی به بازیگر می‌دهد که نگاهش را تغییر می‌دهد. گاهی اوقات اتودهای متفاوت به بازیگر راهکارهای جدید راجع به نقش می‌دهد. من می‌خواهم به شما بگویم عزیزم؛ «هنر کار دشواری است» هر کسی این حرفه را سهل بگیرد نمی‌تواند به مسیر درستی برسد.خیلی‌ها حس می‌کنند بازیگری یک حرف زدن و راه رفتن است و یا یک دست و بال تکان دادن است!

    تمام!؟

    ـ (می‌خندد) در حالی که این گونه نیست! مگر می‌شود در موسیقی بدون ساز، اثری خلق کرد!؟ معلوم است که نه!! خیلی‌ها فکر می‌کنند حرف که می‌توانند بزنند چون خیلی‌ها، خیلی حرف می‌زنند! (می‌خندد) خب چلاق هم که نیستیم راه می‌رویم، دست و پای‌مان را هم تکان می‌دهیم! خب این تعریف بازیگری نیست! وارد شدن به یک شخصیت، تجسم نقش و خلق یک کاراکتر جدید اصلا به این سادگی نیست. بازیگری تلاش می‌خواهد، تفکر و تخیل می‌خواهد، نگاه می‌خواهد، نگاه درونی و بیرونی، در واقع گریم، صحنه، لباس و… کمک می‌کنند تا بازیگر بتواند به نقش نزدیک شود، به عمق نقش برود و وجوه مختلف کاراکتر را بیرونی کند.

    ادامه دارد

    تمجيد فتحی از بازی نصيريان

    حسن فتحی کارگردان سریال «شهرزاد» که هفته آینده مهمان یک فنجان چای بانی فیلم خواهد بود و این روزها به شدت مشغول تدوین قسمت‌های آتی مجموعه‌اش است. سابقه همکاری با علی نصیریان در سریال «میوه ممنوعه» و فیلم سینمایی «پستچی سه بار در نمی‌زند» را دارد. کارگردان سریال «شب دهم» وقتی از گپ و گفت بانی فیلم و صرف یک فنجای چای با این بازیگر پیشکسوت مطلع شد درباره او چنین اظهارنظر کرد: «برای من افتخار است که با این هنرمند با اخلاق همکاری می‌کنم. یک بازیگر بزرگ، منظم، کاربلد، همیشه حاضر سر صحنه، در حال فکر کردن به نقش که به نظر من هر سال بهتر می‌شود. این حاصل یک زندگی سالم است که علی نصیریان در این سن و سال اینگونه پر انرژی می‌درخشد. علی باید امروز الگوی بازیگران جوان سینما و تلویزیون باشد».

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    دانلود رایگان برنامه دید در شببا حضورحجت الاسلام شجونی

    نسخهکاملبرنامه دید در شبرضا رشیدپور از کانال آپارات

    free download did dar shab hojatol eslam shojuni

    دید در شب نام برنامه ای با اجرای رضا رشیدپور است که به گفتگو با چهره های شناخته شده می پردازد. این برنامه از هیچ شبکه تلویزیونی پخش نمی شود و تنها بر روی اینترنت (کانال رسمی آپارات دید در شب) گذارده می شود.

    این هفته (3 دی 94) حجت الاسلام شجونیمهمان دید در شب بود. از نکات جالب و طنز این برنامه می توان بهشوخی های حجت الاسلام شجونی با آیت الله جنتی اشاره کرد!!

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    دانلود رایگان برنامه دید در شببا حضورمحمود شهریاری

    نسخهکاملبرنامه دید در شبرضا رشیدپور از آپارات

    جوک فوتبالی محمود شهریاری و قه قهه رشیدپور

    free downloaddid dar shab mahmoud shahriyari

    دید در شب نام برنامه ای با اجرای رضا رشیدپور است که به گفتگو با چهره های شناخته شده می پردازد. این برنامه از هیچ شبکه تلویزیونی پخش نمی شود و تنها بر روی اینترنت (کانال رسمی آپارات دید در شب) گذارده می شود.

    این هفته (10 دی 94) محمود شهریاریمهمان دید در شب بود.

    به افتخار محمود شهریاری، مجری پرسپولیسی ممنوع از تصویر. در آخرین برنامه دید در شب ، محمود شهریاری در انتهای برنامه، از رضا رشید پور درخواست می کند یک دقیقه به او وقت دهد تا درباره موضوعی صحبت کند. همان طور که می بینید او رو به دوربین می کند و جوکی فوق العاده درباره استقلال تعریف می کند که با خنده شدید رضا رشید پور مواجه می شود.

    بدین ترتیب سری اول 1 دید در شب با این برنامه به پایان رسید و پس از چندی سری دوم آن ساخته خواهد شد.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    ترانه علیدوستیاین روزهادر نقش شهرزاد می درخشد.

    گفتگوی متفاوت با او را از دست ندهید.

    آخرین باری که خیلی خوشحال بودید؟

    همین امروز. بابت سکانس خیلی زیبایی که گرفتیم. سر فیلم آقای فرهادی

    یعنی از کار خودتان راضی بودید؟ و خوشحال؟

    نه که کار خودم. از مجموعه صحنه ای که گرفتیم آن قدر به وجد آمدم که چند ساعتی خیلی خوشحال بودم.

    و آخرین باری که غمگین بودید؟

    خیلی آخرین بار ندارد. آدم هر هر روز باهاش سر و کار دارد.

    یعنی همیشه یک اندوهی باهاتان هست؟

    نه این که همیشه یک اندوهی باهام باشد. ولی خب هر روز که چشم باز کنی یک چیزهایی هست که تو را غمگین کند. بگردی، هست. گاهی آدم می گردد و گاهی نه.

    آن خصوصیتی که فکر می کنید شخصیت شما با آن تعریف می شود؟

    شاید اصول گرایی [می خندد]!

    اصول گرایی؟ منظورتان که دقیقا همین نیست؟

    نه به معنی مصطلحش در عرصه سیاست کشور! بار اول یکی از نزدیکانم به من گفت اصول گرا هستم. اول مخالفت کردم. حالا فکر می کنم او راست می گوید و گاهی هتا دیگران را با این خصوصیتم عصبانی کرده ام. چون کوتاه نمی آیم. یکی اصول گرای افراطی [می خندد]! منظورم البته اصول شخصی است که هر آدمی به شکل خاص برای خودش دارد.

    یکی اش را می توانید بگویید؟

    راز داری. راست گویی. شجاعت، در حد منطقی. قدرت سکوت کردن. از همه مهم تر انصاف. انصاف خیلی حیاتی است.

    و آن خصوصیتتان که ازش ناراضی هستید؟

    فکر می کنم زیادی حساس و زودرنجم. و کم اند کسانی که این را می دانند. چون وقتی هم که از چیزی یا کسی می رنجم نمی توانم درباره اش حرف بزنم. نمی توانم نشان بدهم که اذیت شده ام. از این که حس کنم حس ناراحتی من دردسری برای دیگران است وحشت دارم. از این که فکر کنم مسوولیت حال بدم را گردن بقیه انداخته ام. این خصوصیت بدی است چون دلگیری ها را عمیق می کند و انسان را تنها. و گاهی یک دنده.

    پس وقتی به هر دلیلی ذهنتان درگیر و تحت فشار است چه کار می کنید؟

    هیچ کاری. دقیقا هیچ کاری نمی کنم.

    گاهی وقت ها نوشتن درباره اش به آدم کمک می کند.

    بله. آن موقع ها که می نوشتم باز خوب بود ولی از وقتی نمی نویسم یا کمتر می نویسم… بعضی ها تکنیک هایی دارند برای خلاص شدن ازش. یوگا می کنند. موسیقی گوش می کنند. من اگر چیزی بزند به سرم با اینها بیرون نمی رود.

    «تکنیکی» برایش ندارید.

    خودخوری. خودخوری تا عبور به مرحله بعد.

    با استرس قبل از کار چه می کنید؟قبل از رفتن جلوی دوربین.

    وقت کار استرس ندارم.

    یعنی هیچ صحنه یا فیلمی نبوده که قبلش دلهره نداشته باشید؟

    آن اسمش دلهره و استرس نیست. یک جور نگرانی خوشایند است. دغدغه است. اهمیت است. اتفاقا هر دردی ام باشد وقتی می روم سر صحنه بهتر می شوم. اصلا آن چیزی که از بقیه نگرانی ها در زندگی روزمره نجاتم می دهد بازی است. «باری تراپی» می کنم. با نقش ها از خودم بیرون می آیم. وقتی از خودم خوشم نمی آید نقش ها کمکم می کنند به خودم فکر نکنم.

    می خواستم بپرسم آیا کاری به جز بازیگری بوده که بخواهید امتحانش کنید؛ پس نبوده.

    خب من موسیقی کار می کردم و خیلی دوستش دارم. نوشتنش را امتحان کرده ام و ترجمه می کنم ولی حرفه من بازیگری است. از این که بازیگرم خیلی راضی ام. خوشحالم. فکر می کنم در جایی هستم که باید باشم. خیلی وقت ها که سر فیلم نیستم هم به بازیگری فکر می کنم. به این که واقعا چه اتفاقی می افتد وقتی بازی می کنیم. یک وجه جادویی دارد به نظرم. تو هم یکی دیگر باشی هم نباشی. عمیقا خودت باشی در حالی که خودت نیستی. مثل زندگی در یک واقعیت موازی است. بازیگری دنیای من را بزرگ تر کرده.

    اولین کاری که می کنید، صبح ها که بیدار می شوید؟

    روزهایی که کار نمی کنم، رفتن سراغ حنا دخترم. یعنی این جوری است که همیشه با سدای او بیدار می شوم و می روم به او می رسم.

    اولین کاری که صبح برای خودتان می کنید؟ [می خندد] چایی دم می کنم.

    کدام کارتان را بزرگ ترین موفقیتتان می دانید؟ فیلم اولم، «من ترانه 15 سال دارم»، بهترین فیلم من نیست، اما اگر تازه واردی من و سطح موفقیت آن فیلم را در نظر بگیرید قطعا آن را تعیین کننده ترین کارم می دانید. اما فیلم هایی که سر و شکل به کارنامه ام داده اند و شاید تعریف درستی از جنس فعالیتم داده اند، فیلم هایی هستند که با اصغر فرهادی و مانی حقیقی کار کرده ام.

    دلتان می خواست شبیه کدام شخصیت تاریخی باشید؟ البته درباره شما شاید درست ترش این است که بپرسیم دلتان می خواست شبیه کدام کاراکتر ادبی باشید؟

    راستش شبیه هیچ شخصیت تاریخی ای دلم نمی خواهد باشم و کاراکتر ادبی… از آن سوال هایی است که آدم باید فکر کند و جواب بدهد. دلم می خواست و می خواهد انسان آزاده ای بودم. مثل آنا کارنینا، مثل راوی داستان های کورت ونه گات. هتا مثلا اسکارلت اوهارا.

    عزیزترین دارایی تان در زندگی؟

    عزیزترین چیز دخترم حناست، اما او دارایی من نیست. احساسم به او دارایی من است.

    بارها از قول بازیگرها، بازیگرانی مثل کیت لانشت، کالین فرث و دیگران جملاتی خوانده ایم شبیه این که بچه دار شدن علاج خودشیفتگی است یا بچه دار شدن باعث می شود به چیزی بیرون از خودت و غیر از خودت فکر کنی. نظر شما چیست؟

    مخصوصا که آدم فکر می کند خودشیفتگی برای بازیگرها شاید یک حسن به حساب بیاید. خودشیفتگی برای همه عیب است. زهری است که دیر عمل می کند و رفته رفته زوالت را جلو می اندازد. بچه داشتن هم علاج خودشیفتگی نیست؛ انسان خودشیفته با بچه دار شدن فقط خودش را بیشتر آزار می دهد و فرزندش را آزار می دهد. فکر می کنم بچه داشتن، علاوه بر ارضای حس بقا که مساله مهمی است هنوز برای انسان، تنها چیزی است که به تو ثابت می کند عیب های تو هم بخشی از توست و می توان آنها را پذیرفت و دوست داشت. فقط فرزند توست که وقتی بداخلاق و ضعیف هم باشی دوستت دارد. فقط اوست که تو را از ته قلب و بی بدیل می خواهد. تا روزی که به مقام مادری ات غره نشوی، و تا روزی که او درگیر پیچیدگی های بزرگ سالی نشده، این غریزی ترین و صاف ترین رابطه دنیاست. باید خیلی مواظب این احساس بود.

    کتابی که کنار تختتان است؟

    سه تاست. «نامه به سیمین» از ابراهیم گلستان، «The Savage Detectives» نوشته روبرتو بولانیو و «کار هنرپیشه روی نقش». البته این آخری را قبلا خوانده ام و فقط می خواستم درباره نکته ای به آن رجوع کنم.

    و آن دو تا را با هم دارید می خوانید؟

    آن دو تا را هم قرار است بخوانم. گذاشته ام که بخوانم مثلا. وقت نمی کنم مثل سابق کتاب بخوانم متاسفانه.

    بازیگری که دوستش دارید؟

    راستش من خیلی به این که آدم حتما در بازی الگویی داشته باشد یا بازیگری را مدل خودش قرار بدهد اعتقادی ندارم. اصلا این جوری نمی بینم ماجرا را.

    منظورم این وجهش نبود. آن بخش حسی اش را می گویم. کسی که دوستش دارید و مثلا اگر در فیلمی بازی کند آن فیلم را حتما می بینید.

    کسی که الان برایم این حکم را دارند آقای نصیریان اند.

    یعنی بعد از این که در شهرزاد باهاشان هم بازی شدید این اتفاق افتاد؟

    خب همیشه به شان علاقه داشتم و فیلم هایشان را دیده بودم ولی بعد از این همکاری اصلا سطح قضیه برایم عضو شد. من خیلی اهل گفتن جملات این جوری نیستم. چون همیشه به حساب تعارف یا کلیشه گذاشته می شوند و افرادی این جمله ها را بی معنی خرج می کنند؛ ولی واقعا آقای نصیریان بازیگرانی هستند که در هر صحنه که باهاشان هم بازی بودم حس کردم چیزی به من افزوده شد.

    از چی می ترسید؟

    از خیلی چیزها می ترسم. از فضاهای بسته

    آسانسور مثلا؟

    اگر خیلی تنگ و کوچک باشد، یا بی خودی از حرکت بایستد. از هر فضای کوچکی که درش بسته شود. و همیشه این وحشت باهام هست که آن در دیگر باز نشود [مکث]. این یک هراس خیلی عینی است. درباره مسایل مفهومی و ناشناخته مثل مرگ یا آوارگی یا بیماری صحبت نمی کنم.

    اگر بخواهید چیزی را در ظاهرتان تغییر بدهید؟ درواقع آیا از چیزی در ظاهرتان ناراضی هستید؟

    دلم می خواست مژه های پرپشت تری داشتم [می خندد]، ولی دلم هم نمی خواهد بروم اینها را در خودم تغییر بدهم.

    و در خلق و خوتان، آیا چیزی هست که دلتان می خواست جور دیگری می بود؟

    [مکث می کند] دلم می خواست کمتر سخت می گرفتم.

    در زندگی یعنی؟

    در همه چیز. زندگی سخت می شود این طوری. خیلی چیزها در زندگی آن طوری که باید باشد نیست و آن طوری که باید، پیش نمی رود. خیلی چیزها کامل نیستند و تو باید بتوانی این را بپذیری و یک جوری باهاش کنار بیایی. حتی از عدم تکاملش لذت ببری. وقتی این کار را نمی کنی خب سخت می شود همه چیز.شاید شکل دیگری از همان اصول گرایی است که آن اول صحبتش شد و دیگران را هم گاهی ازم شاکی می کند.

    و شکلی از کمال گرایی.

    بله. شاید.

    کلمه ای که دوستش دارید؟

    «رضایت».

    کلمه ای که اذیتتان می کند؟

    «متلک». هر عبارت یا کلمه ای که به کنایه ادا شود. از حرف هایی که به جای این که سرراست گفته شوند به کنایه گفته می شوند متنفرم. از حرف کلفت.

    وسوسه ای که نمی توانید در برابرش مقاومت کنید؟

    وسوسه ای که نتوانم در برابرش مقاومت کنم؟ من پرروام. در برابر همه چیز می توانم مقاومت کنم [می خندد]. اگر کاری به نظرم دلخواه باشد می روم انجامش می دهم. اگر هم نباشد می توانم در برابرش مقاومت کنم. هر چه که باشد. منظورم چیزی است که آدم خوشش می آید ولی با خودش فکر می کند خیلی بهتر می بود که خوشش نمی آمد! مثلا این آقای شرلوک هلمز (بندیکت کامبریچ) جایی گفته بود که عاشق تماشای برنامه X Factor است. تماشا می کند ولی همیشه هم بابتش عذاب وجدان دارد.آهان. خب آن چیز دیگری است. مثلا خیلی وقت ها ممکن است موسیقی پایی گوش کنم که خودم به سطحش واقفم و می دانم کار جدی ای نیست. ولی بابتش شرمنده نیستم. خب موسیقی کلاسیک هم گوش می کنم. هر دو برایم نوعی محصول کاربردی است. موسیقی سنگین تر برای فعالیت های جدی تر موسیقی سبک و گاهی هتا سخیف برای تمام لحظه هایی که باقی مسایل به اندازه کافی سنگین هستند و آدم نیاز به رهایی دارد. این را ممکن است فقط به خاطر لذتش گوش کنم و از این خجالت نمی کشم.

    سریالی که دوست دارید و می بینید؟

    به «بازی تاج و تخت» تقریبا معتادم. بعد از آن «برکینگ بد» بود که شاهکار بود. «یک» سودربرگ را می بینیم و «مردگان متحرک» را دنبال می کنم. فصل اول «کارآگاه حقیقی» هم از آنهایی بود که بعید می دانم دیگر شبیهش را ببینم. و فکر می کنم یک دلیلش حضور متیو مک کانهی در آن بود. مک کانهی اصلا آن موجودی است که می توانم بگویم از یک مرزی گذشته است. می دانید، نمی توانم بگویم خدای بازیگری. چون احتمالا نمی توانید این تعبیر را به آن معنی چاپ کنید. ولی آن حد را فقط او دارد. منحصر به فرد و خالق است واقعا.

    و سوال آخر: قهرمان زندگی تان؟

    ندارم.

    یعنی نگاهتان هیچ وقت به دنیا این جوری نبوده؟

    نه. آدم به نظرم تنهاست. خودش است که باید بخواهد و بهترین باشد.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    مصطفا زمانی گفت: خوشبختانه میزان استقبال از سریال شهرزاد تا جایی بالا بوده که اگر کسی ۲ قسمت ابتدایی آن را ببیند دیگر نمی‌تواند ادامه آن را نگاه نکند.

    خبرگزاری فارس: مردم نمی‌ توانند «شهرزاد» را دنبال نکنند/ یوسف(ع) و فرهاد هر دو عاشق بودند

    «مصطفا زمانی» بازیگر سریال نمایش خانگی «شهرزاد» در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی فارس درباره حضورش در سریال «شهرزاد» گفت: بازی در سریال «شهرزاد» برای هر بازیگری جذاب است، حال می‌توان این جذابیت‌ها را در عناصری مثل کارگردان، قصه و … جستجو کرد. شهرزاد یک درام عاشقانه خیلی قوی داشت و فکر می‌کنم من دومین بازیگری بودم که به من پیشنهاد داده بودند ولی اولین بازیگری بودم که موافقتم را برای حضور در این سریال اعلام کردم.

    وی ادامه داد: سریال «شهرزاد» از لحاظ قصه و محتوا و نوع روایت، داستان جدیدی را به تصویر می‌کشد و به عنوان بازیگری که در این سریال بازی کرده‌ باید بگویم با تمام سریال‌هایی که در این چند مدت اخیر دیده‌ایم،‌ کاملا تفاوت دارد. شهرزاد من را یاد روزهای خیلی خوب زندگی می‌اندازد که همکاران من در این اثر به شدت افراد با اخلاقی بودند.

    وی درباره بازی مقابل شهاب حسینی و اینکه نقش کدام یک را مثبت یا منفی می‌داند، تصریح کرد: ما مقابل هم هستیم و همین جذاب است. نقش من منفی نیست و البته نقش شهاب حسینی را هم منفی نمی‌دانم.

    بازیگر سریال «در چشم باد» با ابراز بی اطلاعی از اینکه گزینه اول برای انتخاب نقش سریال شهرزاد بوده است،‌ گفت: حقیقتش این است که نمی‌دانم گزینه اول و یا چندم برای ایفای این نقش بودم،‌اما اینطور نبود که با همه دوستان بازیگرم بدانیم که برای یک سریال همه‌ ما حضور خواهیم داشت و کاملا اتفاقی بود که هر کدام برای بار چندم با یکدیگر همبازی شدیم. ضمن اینکه تا به حال با هیچ کدام از این عزیزان غیر از آقای پاک‌نیت بازی نداشتم.

    این بازیگر درباره خصیصه‌های نقشش و اینکه نقش یک جوان عاشق‌ پیشه را در سریال «شهرزاد» بازی می‌کند، گفت:‌ من پیشتر تجربه ایفای نقش یک عاشق را در سریال «یوسف پیامبر(ع)» داشتم. یوسف هم در جای خودش عاشقی بود که قصه‌اش اینچنین شد.


    زمانی اظهارداشت: البته باید بگویم که شخصیت فرهاد یک نمونه از جوان‌های همین مرز و بوم است و ویژگی محرز او حق‌طلبی است. در حقیقت حقانیت تنها با عشق به دست نمی‌آید. فرهاد جوان سرسختی است که به دنبال خواسته خود می‌رود و دست از طلب برنمی‌دارد.

    وی درباره استقبال مردم از این سریال که در شبکه نمایش خانگی توزیع می‌شود،‌گفت: درباره استقبال مخاطب از این سریال فقط این را می‌گویم که دو قسمت ابتدایی را ببینند و اگر توانستند دیگر نگاه نکنند!

    بازیگر فیلم «خط ویژه» ادامه داد: وقتی بازیگر می‌شوی در کل نگاهت به زندگی تغییر می‌کند و شاید اغلب زندگیت را مخاطبانت شامل شوند و اگر لحظه‌ای به این موضوع فکر کنی که این همه برای دوست دارانت ارزش داری،‌ دیگر تمام خواهی شد. من از داشتن یک زندگی عادی مثل تمامی مردم محروم هستم، اما چیزی دیگر بدست می‌آورم که برایم بسیار ارزشمند است.

    وی درباره زندگی یک بازیگر در بین مردم گفت:‌ زندگی من بعد از پشت دوربین تبدیل به یک بازی شده است و این بازی را برای افرادی که دوستم دارند،‌انجام می‌دهم. هر کدام از مخاطبانم مرا در یک استایل دوست دارند و می‌پسندند و فقط این را می‌دانم از زمانیکه می‌گویند سدا دوربین و حرکت، زمان برای من خواهد شد و مابقی زمانم برای مردم هست.

    زمانی درباره اینکه آیا از این شرایط گله مند است نیز گفت:‌ گله‌ای ندارم،‌ چراکه وقتی کارگردان کات می‌دهد دیگر نمی‌دانم چه کنم. اما زمانیکه جلوی دوربین هستم حداقل این را می‌دانم که در آن زمان می‌توانم زندگی کنم و از این بابت بسیار خوشحالم که به عنوان یک بازیگر فعالیت می‌کنم.

    «شهرزاد» با عنوان قبلی «روزی روزگاری عاشقی» یک مجموعه ویدیویی است که در 26 قسمت 60 دقیقه‌ای به کارگردانی حسن فتحی و تهیه‌کنندگی محمد امامی در سال 1393 ساخته شده است. داستان سریال «شهرزاد» در دههٔ 30 خورشیدی می‌گذرد. داستانی که روایتی عاشقانه بر بستر تاریخ است نغمه ثمینی و حسن فتحی آن را نوشته‌اند.

    سریال «شهرزاد» به کارگردانی «حسن فتحی» و بازی «ترانه علیدوستی»، «شهاب حسینی» و «مصطفی زمانی» یک سریال عاشقانه است که برای پخش خانگی تولید شده است. داستان سریال شهرزاد از زمان کودتای 28 مرداد به بعد اتفاق می‌افتد و بیشتر مضمونی رمانتیک دارد و می‌توان آن را ملودرامی عشقی جنایی تعریف کرد.

    سریال شهرزاد با هنرنمایی سه نسل از هنرمندان خاطره‌انگیز ایران، پرهزینه‌ترین سریال شبکه نمایش خانگی است که داستان عاشقانه‌ای را در تهران قدیم روایت می‌کند. حسن فتحی که افزون بر کارگردانی سریال «شهرزاد»، نویسندگی آن را نیز انجام داده، پیش از این مجموعه‌های پهلوانان نمی‌میرند، میوه ممنوعه و مدار صفر درجه را ساخته است.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    دانلود رایگان برنامه دید در شببا حضورشقایق فراهانی

    نسخهکاملبرنامه دید در شبرضا رشیدپور از کانال آپارات

    free download did dar shabshaghayegh farahani

    دید در شب نام برنامه ای با اجرای رضا رشیدپور است که به گفتگو با چهره های شناخته شده می پردازد. این برنامه از هیچ شبکه تلویزیونی پخش نمی شود و تنها بر روی اینترنت (کانال رسمی آپارات دید در شب) گذارده می شود.

    این هفته (17 دی 94) شقایق فراهانی مهمان دید در شب بود. از نکات جالب این برنامه می توان از گپ و گفت درباره گلشیفته فراهانی نام برد!!

    شقایق فراهانی ورضا رشیدپور – پشت صحنهدید در شب

    شقایق فراهانی ، پسرش ورضا رشیدپور – پشت صحنهدید در شب


    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    کلیپ: نامزدی سحر قریشی و امید علومی

    سحر قریشیو امید علومی برای اولین‌بار از زندگی مشترک و عشق‌شان می گویند و از حرف و حدیث‌ها خلاص می شوند…

    گاهی در چشم بر هم زدنی مسیر زندگی‌ات تغییر می‌کند. مجبوری همه‌چیزی را که برای خودت نگه داشته‌ای رو کنی تا شایعات و پچ‌پچ‌ها دست از سر زندگی‌ات بردارد. این اتفاق برای سحر قریشی هم افتاد. یک روز تصمیم گرفت مقابل دوربین برنامه «دید در شب» بنشیند و به سوالات عجیب و غریب و چالشی رشیدپور پاسخ دهد. او بی‌ترس و اضطراب این کار را کرد. تازه اما داستان شروع شده بود. به محض پخش برنامه در اینترنت حاشیه‌های زیادی برای او به وجود آمد؛ از داستان‌هایی که برای نشناختن کاپولا و تارانتینو و رئیسسازمان صدا وسیماشکل گرفت و تا ستایش رئیس‌جمهور پیشین و البته آشنایی با امید علومی کشیده شد.

    قبل‌تر البته حرف‌های درگوشی ازاینستاگرامخود سحر قریشی ایجاد شده بود و رشیدپور آن را قاپیده بود تا سحر قریشی را غافلگیر کند. سحر قریشی با خونسردی درمورد امید علومی سخن گفت. همین شد که سحر قریشی وامید علومیسوژه مصاحبه ما شدند تا برای اولین‌بار از زندگی مشترک و عشق‌شان بگویند و از حرف و حدیث‌ها خلاص شوند؛ البته نه فقط عشق‌شان که از حاشیه‌ها و حضور در برنامه رشیدپور و اتفاقات آن هم گفتند.

    شما شایعه را رها نمی‌کنید یا شایعه دست از سرشما برنمی‌دارد؟

    قریشی: به نظرم این ویژگی شغل من است که با حاشیه همراه باشد. همه هنرمندان در هر عرصه‌ای چه بازیگری، چه خوانندگی و حتی بازیکنان عرصه ورزشی چون زندگی‌شان زیر ذره‌بین است دچار یک‌سری حواشی می‌شوند. از طرفی هرچه پیشرفت شما در کارتان بیشتر باشد، حاشیه‌های‌تان نیز بیشتر می‌شود.

    این ماجرا،شمارا در طی این سال‌ها دلزده نکرده است؟

    قریشی: اوایل بازیگری‌ام چرا، این اتفاق افتاد چون خیلی حساس بودم. تازه از یک محیط متفاوت وارد جامعه بازیگری به اسم سینما شده بودم که فکر می‌کردم همه همکارانم هستند. اصلا به این فکر نمی‌کردم که حتی از سوی آنها هم زیر ذره‌بین باشم. این مسئله حتی در زندگی شخصی‌ام تاثیر گذاشت چون روحیه‌ام با آن سازگار نبود اما الان اصلا برایم مهم نیست و رویش فکر نمی‌کنم. برای این حواشی وقت نمی‌گذارم و شاید همان بهتر که سایرین برای حاشیه‌های کاری‌ام وقت بگذارند.

    فکر می‌کنید چه اتفاقی افتاده که اینقدر نسبت به رفتارها و زندگی شخصی یکدیگر کنجکاو شده‌ایم و حتی از مرز کنجکاوی رد شده و کار به فضولی کشیده است؟ البته منظورم فقط هنرمندها نیست؛ درواقع به‌راحتی در مورد همدیگر نظر می‌دهیم و یکدیگر را قضاوت می‌کنیم.

    قریشی: این ماجرای قضاوت کردن نکته مهمی است که به نظرم به بی‌ایمانی بازمی‌گردد. ما انگار خیلی چیزها را فراموش کرده‌ایم و تا به مشکلی برنخوریم یاد خدا نمی‌افتیم. همیشه صبر می‌کنیم تا مشکل به قول معروف همسایه، برای ما هم پیش بیاید تا به خدا نزدیک شویم و خودمان را در شرایط همسایه ببینیم و درک کنیم. شاید چون یک‌سری آدم‌ها مسلمان هستند و یک‌سری آدم‌ها مسلمان‌زاده هستند.

    این آدم‌ها سطحی به دنیا نگاه می‌کنند. جوانی را در نظر بگیرید که پشت فرمان یک خودرو بدون اهمیت دادن به دیگران و برای فخر فروختن پایش را روی پدال گاز می‌گذارد، قطعا جانش هم برایش مهم نیست. چنین آدمی چه اهمیتی برایش دارد که پشت سحر قریشی چه حرفی زده شده و چه نظراتی زیر پست‌های او گذاشته می‌شود. به نظرم این ماجراها تنها به خاطر کمرنگ شدن ایمان آدم‌هاست.

    یعنی فقط مسئله این است؟

    قریشی: ببینید ما انگار به نوعی خودمان را محق هم می‌دانیم؛ مثلا طرف می‌گوید یا کامنت می‌گذارد که چرا فلان کار را کردی؟ انگار باید راه بیفتیم قبل از هر تصمیم و کاری از همه اجازه بگیریم و به میل آنها رفتار کنیم. اینکه چرا با فلانی ازدواج کردی؟ چرا فلان فیلم را بازی کردی؟

    چرا با فلانی دوست هستی و … . اصلا انگار فراموش می‌کنند بعضی مسائل جزو مسائل شخصی افراد است. به نظرم چنین افرادی مسائل شخصی در زندگی خودشان ندارند وگرنه به حیطه خصوصی افراد دیگر احترام می‌گذاشتند. شاید بهتر باشد از همان اول دبستان این آموزش را به همه بدهند که زندگی هر کسی متعلق به خودش است. درواقع اینکه شما چیزی را دوست ندارید دلیل بر بد بودن آن نیست و دلیلی نیست شخص دیگری هم آن را دوست نداشته باشد.

    این ماجرا در فضای مجازی زیاد شده و به نظر می‌رسد رفتارهای این‌چنینی با آمدن برنامه‌های شبکه‌های اجتماعی پررنگ‌تر شده باشد.

    قریشی: آدم‌ها عادت کرده‌اند به زندگی هم سرک بکشند. منظورم همه نیست؛ منظورم این طیف افرادی است که در زندگی همه دخالت می‌کنند و فقط هدف‌شان سحر قریشی نیست؛ البته بخشی از ماجرا به خاطر بیکار بودن‌شان است. وقتی سوار آژانس می‌شوید و می‌بینید راننده با داشتن مدرک تحصیلی بالا و توانایی کارهای مختلف فنی به خاطر شرایط، جایگاه شغلی خوبی ندارد، ناراحت می‌شوید ولی از طرفی می‌بینید غیرت آن را دارد که برای زندگی کردن و تامین حال و آینده خود و خانواده‌اش کاری را انجام دهد که تنها از روی اجبار برای کسب درآمد است.

    این مسئله نشان می‌دهد یک‌سری مشکلات حاد در جامعه داریم. وقتی دانشجوی شهرستانی با امکانات کم در تهران قبول می‌شود و دانشجوی تهرانی با این همه امکانات در شهرستان پذیرفته می‌شود، یعنی دچار یک‌سری مشکلات فرهنگی شده‌ایم. همه این ماجراها نشان می‌دهد یک چیزی در حال رخ دادن است.

    و بالاتر از همه اینها بازیگرها محکوم به این نوع حواشی هستند.

    قریشی: بله و دیواری کوتاه‌تر از دیوار بازیگرها نیست. جوابی هم نمی‌شود داد چون هر جوابی بدهی منجر به حاشیه بعدی می‌شود.

    آقای علومی اینحواشیشما را هم آزار می‌دهد؟

    علومی: نه آنقدرها اما این ماجرا روی من هم اثر گذاشته و باعث تاسف است.

    خودتان هم دچار چنین مشکلاتی شده‌اید؛ مثلا اینکه بگویند امید علومی که خواننده بود، ای بابا! این هم که آمد بازیگر شد.

    علومی: تا دل‌تان بخواهد و حرف‌های مشابه که همگی فقط قضاوت بدون شناخت و آگاهی است.

    در مواجهه با آن چه کار می‌کنید؟

    علومی: فقط تحمل می‌کنم. چه کاری می‌شود کرد؟! بازیگر هستی می‌روی یک آلبوم موسیقی می‌دهی می‌گویند همه بازیگرها می‌خواهند خواننده شوند. خواننده هستی می‌روی سمت بازیگری، می‌گویند همه خواننده‌ها بازیگر شدند.

    و شاید این حرف که مثلا بچه پولدار است و… .

    علومی: دقیقا؛ اینکه مثلا امید علومی بچه مایه‌دار است و پول داده تا بازی کند وگرنه خودش چیزی برای ارائه ندارد یا با پول خواننده و بازیگر شده وگرنه نه صدا دارد و نه قیافه و… . تا دل‌تان بخواهد این حرف‌ها را شنیده‌ام.

    فکر می‌کنید چقدر از این ماجرا به حسادت ما نسبت به موقعیت یکدیگر بازمی‌گردد؟

    علومی: حسادت هم نقش دارد. به نظرم آدمی که چشم دیدن پیشرفت دیگران را ندارد، به‌راحتی در مورد آنها حرف می‌زند و نظر می‌دهد. به نظرم اطراف همه ما آدم‌های حسود وجود دارد.

    شما خودتان به موقعیت کسی حسادت کرده‌اید؟

    علومی: بله ولی خیلی کم پیش آمده است. همیشه سعی می‌کنم اینگونه به مسئله نگاه نکنم بلکه یاد بگیرم خودم را به موقعیت بهتر و بالاتری برسانم.

    به خاطر این قضاوت‌ها و دخالت‌ها، چقدر زندگی‌تان دور از چشم مردم است؟

    علومی: متاسفانه مجبور هستی که این کار را بکنی؛ حتی کمی باعث شده دور از افراد بوده و به نوعی منزوی باشم؛ اینگونه بسیار راحت‌تر است.

    این موضوع در روابط دوستانه‌تان هم اثر گذاشته؟ مثلا از ترس اینکه یک عکس در مهمانی برای شما ماجرا و حاشیه به وجود بیاورد، به هر جمعی نروید؟

    علومی: صددرصد این اتفاق می‌افتد؛ هم تعداد دوستان کم می‌شود و هم اینکه شما مجبورید خود را نسبت به خیلی چیزها محدود کنید. برای همین ما خیلی از کارها را نمی‌کنیم، خیلی جاها نمی‌رویم و رفت و آمدمان هم محدود و گزیده می‌شود.

    این باعث شده از زندگی کمتر لذت ببرید؟

    علومی: سعی کرده‌ام جایگزینی پیدا کنم و سرم را با چیزهای دیگری گرم کنم.

    خانم قریشی شما هم نسبت به قبل از زندگی کمترلذتمی‌برید؟

    قریشی: فکر می‌کنم این واقعیت ـ که پشت سر آدم‌هایی که در چشم هستند حرف زده شودـ فقط مختص هنرمندان نیست؛ حتی پشت سر رئیس‌جمهور کشور هم حرف می‌زنند؛

    رئیس‌جمهوری که با رأی اکثریت مردم به این جایگاه رسیده‌اند. ما که در مقابل ایشان کسی نیستیم. من خودم را می‌گویم، خود سحر قریشی که به کسی هم برنخورد. من یک شغل دارم که بازیگری است و در کنارش زندگی شخصی خودم هم هست. چقدر ممنون می‌شوم که بگذارند بدون مشکل به زندگی خودم برسم؛ مثلا در مورد حسادت که گفتید، برخی مردم فکر می‌کنند هنرمندان حق آنها را خورده‌اند.

    همین حس بد را به شکل و قالب کلمه و انرژی منفی به تو منتقل می‌کنند تا به قول خودشان دلت را بسوزانند. اینکه مسیر زندگی هر کسی به سمتی است به نظرم یا لیاقتش را دارد یا ندارد. باید زحمت کشید تا به جایگاهی رسید.

    شما زحمت کشیدید؟

    قریشی: اگر از بازیگری بیاییم بیرون، من سحر قریشی در زندگی شخصی‌ام زحمت بسیاری کشیده‌ام. قبل از آنکه مردم مرا به عنوان یک بازیگر بشناسند، زندگی سخت خودم را داشته‌ام. شاید الان خدا خواسته در جواب سکوت و سختی و… در مرحله‌ای از زندگی در شغلی به اسم بازیگری به من نگاهی داشته باشد.

    اگر به زندگی خیلی از بازیگران ما نگاه کنید با زحمت و سختی به این جایگاه فعلی‌شان رسیده‌اند. ما فقط حال امروز آدم‌ها را می‌بینیم. شما به جای آنکه چشم دیدن خوشحالی و موفقیت دیگری را نداشته باشید و فکر کنید دیگری حق‌تان را خورده به این فکر کنید که خودتان واقعا چه کار کرده‌اید؟ شمایی که به‌راحتی به دیگری توهین می‌کنید اگر به جایی برسید می‌خواهید چه کار کنید؟

    اما گاهی عوامل بیرونی هم به جز خواست و تلاش شما هست که مانع می‌شود.

    قریشی: بله صددرصد. من خودم وقتی وارد این عرصه شدم و در کارهایی بازی کردم که با پخش آن کارها به شهرت رسیدم، خیلی سریع در اوج شهرت ممنوع‌الکار شدم. این یعنی همیشه کسی هست که جلوی شما را بگیرد؛ یکی که قدرت دارد و با امضای یک نامه مانع پیشرفت شما می‌شود.

    یکی دیگر مثل همان قشری که آن قدرت را ندارند اما با حرف و شایعاتی که برای شما ایجاد می‌کنند، شما را آزار می‌دهند. یکی که از ریشه‌های حسادت و کمبودهاست. چون جوان‌ها وارد فضای مقایسه می‌شوند، می‌گویند فلانی دارد چرا من ندارم؟ این برای آن آدم مانند یک فشار روانی است و ما به شکل توهین آن را می‌شنویم.

    به این توهین‌ها فکر هم می‌کنید؟

    قریشی: گاهی بله. بعضی از آنها شبیه نوعی درددل کردن است. علت دارد، همه این کامنت‌ها هم مغرضانه نیست اما واقعا برخی خیلی خیلی عجیب هستند. مدام می‌گویند تو که قیافه نداری چرا بازیگر شدی؟ چند وقت بعد همان آدم‌ها می‌آیند کامنت می‌گذارند بازیگری هنر می‌خواهد نه چهره، تو فقط به خاطر چهره‌ات وارد بازیگری شده‌ای!!! تو نمی‌دانی بالاخره باید قیافه داشته باشی یا نه؟ از تو خوش‌شان نمی‌آید بعد فیلم تو را می‌بینند و شروع می‌کنند به کامنت‌های توهین‌آمیز و مغرضانه.

    اگر از سحر قریشی خوش‌تان نمی‌آید، خب کاری ندارد فیلم‌هایش را تماشا نکنید. به نظرم این نگاه مغرضانه‌ای است که بگوییم فلانی بازیگر نیست، من قطعا استعدادی در این عرصه داشته‌ام که در این جایگاه هستم. کسی نمی‌آید در این سینما یا عرصه موسیقی یا هر شاخه‌ای از هنر، روی نداشته‌های شما سرمایه‌گذاری کند. طرف می‌گوید چون فلانی پول دارد در سینما بازی می‌کند اما اگر سینما اینقدر پولکی باشد باید تاسف خورد برای مردمی که می‌روند فیلم‌ها را می‌خرند و می‌بینند.

    اگر این‌طور فکر می‌کنید، اعتصاب کنید و فیلم‌ها را نبینید اما این اعتصاب برای کار هنری بد وجود ندارد. اگر فلانی را دوست ندارید فیلم او را نبینید. وقتی قدرت انتخاب دارید چرا خودتان را آزار می‌دهید و فیلم بازیگری را تماشا می‌کنید که به او علاقه ندارید. به جای سحر قریشی که وقتی او را می‌بینید حرص می‌خورید، سراغ بازیگری بروید که کارهایش به شما انرژی خوب می‌دهد.

    قطعا پس از ویدئوی تاک‌شویی که از شما پخش شد، برخوردهای بد زیادی دیدید. نگاه شما نسبت به آدم‌ها چطور شده؟ مثلا وقتی کسی سمت شما می‌آید چقدر نگرانید که ممکن است بخواهد توهین کند یا چیزی بگوید که دوست ندارید؟

    قریشی: من معمولا بابت هر آدم و هر واکنشی خودم را اذیت نمی‌کنم اما بارها شده که خیلی ناراحت شده‌ام؛ مثلا برای خرید به پاساژی رفته‌ام، یکی می‌آید می‌گوید: «وای خانم قریشی یعنی شما واقعا عکس فلانی را نشناختید؟» می‌گویم: «نه، مگر شما شناختید؟ چقدر خوب، آفرین» و برایش دست زدم. راستش من هیچ‌وقت برای آدم‌ها زندگی نکرده‌ام اما برایم مهم بوده که نگاه‌شان به من چیست. برایم مهم بوده در این فرصتی که خدا به من داده و موقعیتی که برایم فراهم کرده توانسته‌ام کاری انجام دهم. آنهایی که طرفدارم بودند مرا دوست داشتند، با این ماجرا دلی‌تر برخورد کرده‌اند و همیشه با من هستند اما بعضی رفتارها و حرف‌ها بوده که حس کردم در مقابل‌شان سکوت کنم بهتر است.

    مثلا چه حرفی؟

    قریشی: یکی از من می‌پرسد: اصلا چرا به برنامه رشیدپور رفتی؟ چه بگویم؟ بگویم ببخشید که از قبل از شما اجازه نگرفتم. می‌گویند: شما که رفتید حداقل از قبل سوالات را با هم هماهنگ می‌‌کردید که جلوی مردم آبروی‌تان نرود! خیلی جالب است من بروم و با دروغ یک برنامه اجرا کنم برای مردم خیلی بهتر است. خب، دروغ که بدتر است. انگار داریم به دروغ گفتن و دروغ شنیدن عادت می‌کنیم. انگار فراموش شده که دروغ یک گناه کبیره است. دغدغه‌های زندگی‌مان آنقدر زیاد شده که یادمان رفته دروغی که مثل نقل و نبات می‌گوییم، فخری است که به دیگران می‌فروشیم، پشت سر یکدیگر غیبت می‌کنیم و… همه و همه گناه است و یک روزی باید جوابگوی همه آنها باشیم.

    خیلی خوشحال می‌شوم این افراد را سر پل صراط که همه به آن اعتقاد داریم، ببینم. شده بارها در خلوت خودم ازخداخواسته‌ام به من صبر دهد که از این همه بار انرژی منفی که به سمت من می‌آید، خم نشوم. آن هم فقط برای یک مصاحبه؛ مصاحبه‌ای که دلی رفتم و دلی جواب دادم. دوست دارم بعضی از همان برنامه‌ها را ببینید که آدم‌ها چطور شو اجرا کرده‌اند، دیالوگ‌های از پیش تعیین شده گفته‌اند، مونولوگی را حفظ کرده‌اند و جلوی دوربین گفته‌اند. چرا مردم نسبت به آنها واکنش نشان نمی‌دهند؟ اگر گوش شما به دروغ شنیدن عادت کرده من عذرخواهی می‌کنم که جلوی دوربین دروغ نگفتم. من به‌راحتی می‌توانستم به آقای رشیدپور بگویم آن بخش از مصاحبه را دربیاورد اما این کار را نکردم.

    خب، چرا این کار را نکردید؟

    قریشی: دلم می‌خواست همه بدانند من و آنها با هم فرقی نداریم. من هم نقطه ضعف‌ها و کمبودهایی دارم. همه ما کمبود داریم. من اگر در این موقعیت هستم شاید برای این است که جایی خوب کار کرده‌ام یا دست کسی را گرفته‌ام که حالا خدا دست مرا گرفته است. با خوردن حق و پول مردم بالا نیامده‌ام. برای من هنوز خیلی چیزها همان معنای خودش را دارد. دزدی، دزدی است.

    حق مردم، حق مردم است. دوست ندارم دروغ را پشت صحنه تبدیل به مصلحت کنم و بیایم جلوی دوربین برنامه آقای رشید‌پور. کار همان کار است و فقط اسمش عوض می‌شود. الان طرف خیانت می‌کند اسمش را می‌گذارد پیچاندن. فکر می‌کند از گناه ماجرا کم می‌شود. وقتی اسم گناه را عوض کنیم، ترس‌مان هم برای انجام آن گناه کم می‌شود. من واقعا برای این شکل نگاه‌ها و آدم‌ها متاسفم. بعضی‌ها همان آدم یک ماه محرم هستند. در یک ماه عزاداری می‌کنند بعد به زندگی پر از گناه خود بازمی‌گردند. همیشه و در همه حال باید انسان بود.

    الان از آن مصاحبه پشیمان نیستید؟

    قریشی: نه. من نه از آن مصاحبه ناراحتم و نه از جایگاهی که دارم. هرکسی از من ناراحت است حق با اوست. هرکسی نظر خودش را دارد و نظر همه برای من محترم است. هیچ گاردی نسبت به کسی ندارم.

    من یک خبرنگار هستم و ممکن است کارم با شما ارتباط داشته باشد اما آقای رشیدپور یکی از بدنه و به نوعی همکار شماست. چقدر این برنامه باعث شد نگاه شما به آدم‌های هم‌صنف خودتان عوض شود و مثلا اگر برای تاک‌شوی دیگری دعوت شدید، درنگ کنید؟

    قریشی: آقای رشیدپور به اندازه سن من تجربه کاری دارند و من احترام زیادی برای ایشان قائل هستم. من از رفتن به این برنامه و زمانی را که با همکارم گذراندم، پشیمان نیستم؛ همکاری که پیشکسوت من هستند و از ایشان یاد گرفته‌ام. اتفاقا حس می‌کنم او زمینه اتفاقی را برایم پیش آورد که بیشتر به حرفه خودم فکر کنم؛ حتی به این فکر کنم اگر این حیطه و کار مال من نیست از آن بیرون بروم. راستش دغدغه من این نیست که پیش چشم مردم زندگی کنم.

    بخشی از سوالات در آن برنامه سوالات مردمی بود و من خواستم کاملا صادقانه جواب مردم را بدهم، با اینکه می‌توانستم جواب ندهم یا اگر جواب دادم بعدا از ایشان بخواهم حذف کنند. دوست داشتم روراست باشم و به نظرم افرادی با روراستی مشکل دارند که خودشان اهل تظاهر کردن باشند. من معجزه‌وار وارد این حرفه شدم و همان کسی که مرا به این جایگاه رسانده هوای مرا هم دارد.

    به جز مردم، همکاران خودتان هم واکنش بد نشان دادند؟

    قریشی: به هر حال همکاران من نیز بخشی از همین مردم هستند. ما همه مثل همین هستیم؛ فقط نوع کارمان متفاوت است. بله برخی از همکاران و هم‌صنف‌های خودم نیز واکنش‌های بدی نشان دادند.

    خب، کمی فضا را عوض کنیم. آقای علومی دغدغه این روزهای شما چیست؟

    علومی: فعلا درگیر آلبوم جدیدم هستم که اولین آلبوم مجاز من است. دوست داشتم که دیگر به شکل مجاز کار کنم؛ البته نسبت به کارهای قبل تفاوت‌هایی خواهد داشت اما نه آنقدر که بگویم کارهایم را عوض کرده‌ام. این مسئله باعث شده حرفه‌ای‌تر و با دقت بیشتری به موسیقی نگاه کنم. به همین خاطر کارم سخت‌تر شده است.

    سینما و موسیقی را موازی جلو می‌برید؟

    علومی: بله و به هر دوی آنها علاقه و توجه دارم.

    یعنی سینما برای‌تان مقوله سرگرمی نیست؟

    علومی: اصلا برایم در حد یک سرگرمی نیست و کاملا جدی برایش برنامه دارم؛ البته حتی قبل از خوانندگی دوست داشتم بازیگر شوم؛ حتی به کلاس آموزش بازیگری هم رفتم اما دیدم مسیر بسیار دشواری است.

    بعد پشیمان شدید؟

    علومی: پشیمان که نشدم اما زمینه‌اش فراهم نبود. در همان دوره رفتم کلاس گیتار و بعد از مدتی موسیقی و آهنگسازی را شروع کردم. وقتی وارد دنیای موسیقی و خوانندگی شدم از فضای سینما دور ماندم.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    دانلود رایگان برنامهدید در شببا حضورسیروان خسروی

    نسخهکاملبرنامه دید در شبرضا رشیدپور از کانال آپارات

    free download did dar shabsirvan khosravi

    دید در شب نام برنامه ای با اجرای رضا رشیدپور است که به گفتگو با چهره های شناخته شده می پردازد. این برنامه از هیچ شبکه تلویزیونی پخش نمی شود و تنها بر روی اینترنت (کانال رسمی آپارات دید در شب) گذارده می شود.

    این هفته (1 بهمن 94) سیروان خسرویمهمان دید در شب بود. از نکات جالب این برنامه می توان به همکاری سیروان خسروی و انریکه ایگلسیس اشاره کرد!!

    سیروان خسروی ورضا رشیدپور – پشت صحنه برنامهدید در شب

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    دانلود نسخه کامل دید در شب با حضور بهاره افشاری

    دانلود رایگان برنامه جدیددید در شببا حضور بهاره افشاری

    نسخهکاملبرنامه دید در شبرضا رشیدپور از کانال آپارات

    free download did dar shab withbahareh afshari

    دید در شب نام برنامه ای با اجرای رضا رشیدپور است که به گفتگو با چهره های شناخته شده می پردازد. این برنامه از هیچ شبکه تلویزیونی پخش نمی شود و تنها بر روی اینترنت (کانال رسمی آپارات دید در شب) گذارده می شود.

    این هفته (8 بهمن 94) بهاره افشاریمهمان دید در شب بود. از نکات جالب این برنامه می توان از شایعه ازدواج وی با بنیامین بهادری ، حواشی بازی در فیلم پایان نامه ، ممنوع از کاری سه ساله و همچنین رد دعوت های مکرر محمود احمدی نژاد نام برد!

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز
© تمامی حقوق مطالب برای وبسایت ته موویز محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع و شرعا حرام می باشد.
طراحی و کدنویسی : پرشین وردپرس
سایت بت اسپات