پریناز ایزدیار: در فصل دوم سریال شهرزاد 2 حضور دارم

    بازیگر نقش شیرین با تایید حضورش در فصل دوم سریال «شهرزاد» گفت: رمز موفقیت «شهرزاد» پرداخت به مقوله‌های انسانی مثل عشق است.

    پریناز ایزدیار بازیگر سینما و تلویزیون در گفت‌وگو با تسنیم «پویا»، با اشاره به فیلم «ابد و یک روز» گفت: یکی از فیلم هایی بود که با آن ارتباط دلی برقرار کردم، وی همچنین اظهار کرد: من با تمام صحنه‌ها، دیالوگ ها، لباس و حتی لوکیشن کار این فیلم ارتباط دلی برقرار کردم و این ارتباط از دل کار نشات می‌گرفت.

    وی در پاسخ به این سوال که سیمرغ گرفتن شما آیا روی انتخاب نقشهایتان تاثیر گذاشته است، گفت: این اتفاق یک اتفاق تازه‌ای است، ولی من همیشه به این اعتقاد دارم که خوب است بازیگر بداند چه کاری انجام می‌دهد تا بتواند با آن ارتباط برقرار کند؛ من اگر هم سیمرغ نمی‌گرفتم، سعی می‌کردم تلاشم را بیشتر کنم تا درجا نزنم یا پس رفت نکنم. چه با سیمرغ و چه بدون آن باید روی انتخاب نقش دقت داشت.

    این بازیگر سینما و تلویزیون خاطرنشان کرد: قطعا سیمرغ گرفتن یک سری مسوولیت هایی با خود همراه می‌کند و من سعی بیشتری برای هرچه بهتر شدن کارهایم انجام دهم.

    وی در واکنش به سخنان برخی مخاطبان و اهالی فرهنگ که معتقدند سریال شهرزاد سینمای خانگی را زنده کرد، بیان کرد: این که شهرزاد سینمای خانگی را متحول کرد باید مردم بگویند. اما این اثر نسبت به سایر کارها بسیار متفاوت بود. سریال شهرزاد به مقوله‌ای به نام عشق پرداخته که یک بخش جدایی ناپذیر از زندگی هر انسان است و این موضوع سریال شهرزاد را جذاب کرده‌ است.

    ایزدیار درباره برخورد مردم در رابطه با نقش شیرین در سریال «شهرزاد» خاطرنشان کرد: در بسیار از مواقع مردم نقش شیرین را درک می‌کنند و برخی مواقع هم احساس تنفر می‌کنند؛ این نقش بسیار بر رفتار مردم تاثیر گذاشته است، چون این سریال خیلی همه‌گیرتر است و بسیاری از مردم این سریال را تماشا می‌کنند، قاعدتا بازخوردهای آن بیشتر است.

    وی درباره کار با ترانه علیدوستی و شهاب حسینی گفت: از همکاری با ترانه علیدوستی و شهاب حسینی بسیار لذت بردم ، من خود از طرفداران هر دونفر آنها هستم و فیلم‌هایشان را دنبال می‌کردم و در حال حاضر هم افتخار همکاری با آنها را دارم. ایزدیار تصریح کرد: در سریال شهرزاد رفاقت‌های بسیاری ایجاد شده است که باعث می‌شود زمانی از ترانه علیدوستی و زمانی هم از شهاب حسینی و باقی بازیگران انرژی بگیریم.

    وی در پاسخ به این سؤال که کار با استادی مثل علی نصیریان چگونه بود، گفت: ایشان آنقدر اخلاقشان حرفه‌ای است و هوای جوانان را دارند که به هیچ عنوان کار سخت نمی‌شود؛ ایشان آنقدر مهربان هستند که در پلانهایی که خودشان هم حضور نداشتند، پشت دوربین می‌آمدند و باعث ایفای بهتر نقش می‌شدند. وی درباره حضور خود در فصل های بعدی شهرزاد گفت: صحبت ها بر این شده است که باشم ولی فعلا چیزی قطعی نیست.

    >>>دانلود فصل دوم شهرزاد

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    سپاس و تشکر مهدی مزروعی وکیل دادگستری از سریال شهرزاد و حسن فتحی

    یادداشت یک حقوقدان به حسن فتحی، كارگردان شهرزاد:

    آقای فتحی از شما تشکر می کنم

    شبکه خبری تحلیلی فرهنگ هنر نوشت:

    «در قسمت بیست و پنجم سریال شهرزاد، در گفتگویی که بین بزرگ آقا و وکیل او صورت می گیرد، تصویری که حسن فتحی از وکیل دادگستری نمایش می دهد، درخور تقدیر است، وکیل به عنوان فردی به روز، محل رجوع و مشورت در خصوص مسایل اجتماعی و حرفه ای و همچنین فردی صاحب دغدغه در زمینه اجتماع و آزادی معرفی شده است.

    از طرفی حسن فتحی با انتخابی آگاهانه خبر تصویب استقلال کانون وکلای دادگستری در آن زمانه پرخبر را دستچین کرده و به این بهانه به امروزیان هشدار می دهد که این میراث مصدق دیرزمانی است با چالش مواجه شده و در خطر است. نوع گفتگوی سرشار از احترام مابین وکیل و موکل هم کلاس درسی است برای وکلا و موکلین امروزی… آقای فتحی از شما تشکر می کنم».

    مهدی مزروعی – وکیل دادگستری

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    گزارش گاردین از موفقیت سریال شهرزاد: هر هفته مخاطب محو تماشا می شود

    وب سایت روزنامه گاردین بریتانیا گزارش مفصلی را

    درباره موفقیت و محبوبیت سریالشهرزادنوشته است

    به گزارش چهره نیوز در بخش هایی از این گزارش چنین نوشته شده است:

    سریال شهرزاد در بستر سال 1950 میلادی مخاطبان بسیاری را به خود جلب کرده است. شهرزاد با به تصویر کشیدن ایران تحت حکومت مستبدانه شاه، یک درام مستقل است.

    هر هفته هنگامی که یک قسمت جدید منتشر می شود تمامی ملت محو تماشای آن می شوند. شهرزاد به کارگردانی آقای حسن فتحی و نویسندگی مشترک او با پروفسور نغمه ثمینی داستانی از یک رابطه عاشقانه است که به واسطه وقایع سیاسی کودتای سال ۱۹۵۳ برای براندازی وزارت دکتر محمد مصدق، از هم پاشیده می شود.

    این کودتای برنامه ریزی شده توسط CIA و سازمان جاسوسی انگلیس برای حفظ منافع نفت در غرب بوده است که فرمان شاه را تا انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ متحد کرد. این واقعه یکی از مهم ترین وقایع در تاریخ مدرن ایران است که طنین آن همچنان در دنیای امروز حس می شود.

    گزارش گاردین از موفقیت سریال شهرزاد: هر هفته مخاطب محو تماشا می شود

    شهرزاد دانشجوی پزشکی با فرهاد که ژورنالیست است معمولا در کافه نادری که پاتوق تحصیلکرده های آن زمان بوده است همدیگر را ملاقات می کنند. فرهاد از طرفداران مصدق است پس از آن که نیروهای شاه دفتر روزنامه او را به زور می بندند، به زندان می افتد. در همین حال شهرزاد خلاف علایق باطنی خویش مجبور به ازدواج می شود. آن هم به عنوان زن دوم داماد بزرگ آقا که یک چهره همانند پدرخوانده و بسیار تاثیرگذار و نزدیک به شاه است.

    این سریال سرکوبی روزنامه نگارها و تحصیلکرده ها را توسط نیروهای شاه به تصویر می کشد که آن ها بازخواست و تحقیر می شوند و متعاقبا آن ها را به زندان انداخته و امتیاز نشریه را لغو می کنند.

    به گفته یک منتقد سینما “بیان بسیار صریح داستان گونه، این سریال را به یک ملودرام موفق تبدیل کرده است و در واقع رجوعی است به یک دوره بسیار مهم در تاریخ مدرن ایران. سریال هایی که خارج از محدوده شبکه های دولتی به طور خصوصی تهیه می گردند پدیده ای جدید در ایران هستند.

    شهرزاد تنها سیاست های گذشته ایران را به نقد نمی کشد بلکه به طور نامحسوسی عقاید و عرف های اشتباه و بی مورد که هنوز هم در جامعه کنونی ایرانیان وجود دارد را به تصویر می کشد. همچنین به تصویر کشیدن شخصیت هایی از قبیل بزرگ آقا که هم دست شاه هستند، در قالبی که چندان هم منفی نیستند تعجب برانگیز است.در گذشته نمایش این گونه شخصیت ها در قالبی انسانی ممکن نبود. اما شخصیت هایی از قبیل بزرگ آقا گاهی اوقات حتی باعث برانگیخته شدن احساسات می شوند و این امری بسیار بدیع است”.

    گزارش گاردین از موفقیت سریال شهرزاد: هر هفته مخاطب محو تماشا می شود

    هر قسمت شهرزاد به طور جداگانه هر هفته در وب سایت آن به فروش می رسد. همچنین تهیه آن به صورت DVD از مراکز فروش محصولات فرهنگی ممکن است. تهیه کنندگان درصدد ترغیب احترام ایرانیان به حقوق کپی رایت و نخریدن نمونه های تقلبی هستند. سریال های ترکیه ای که توسط شرکت هایی همانند جم تی وی در دبی پخش می شوند پرمخاطب هستند و شهرزاد توانسته است به رقابت با آن ها در جذب بیننده دست یابد.

    اگرچه عموم مردم ایران، دسترسی به پرداخت های خارجی و دسترسی به نت فلیکس را ندارند، اما سریال های تلویزیونی آن از قبیل برکینگ بد در ایران بسیار محبوب است. “اکثریت مردم سریال هایی از قبیل برکینگ بد یا فارگو را در ایران دیده اند که در بازار سیاه به پارسی دوبله شده اند. این مساله، کار را برای فیلم سازان ایرانی بسیار مشکل کرده است. چرا که آنها باید خود را با این قبیل استانداردها مطابقت دهند.”

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    دو گاف و سوتی در قسمت 26 سریال شهرزاد حسن فتحی

    دو گاف و سوتی در بخش 26 سریال شهرزاد

    سریال «شهرزاد» به کارگردانی حسن فتحی و با بازی‌های درخشان علی نصیریان و ترانه علیدوستی و شماری از ستارگان سینما همچنان دیدنی است و بیست و ششمین قسمت آن هم مورد استقبال قرار گرفته است.

    به گزارش سایت «عصر ایران»، هر چند از شماری از اشتباهات تاریخی در این سریال باید صرف نظر کرد چون در فیلمنامه و درام نمی‌توان همه جزییات را رعایت کرد اما در قسمت بیست و ششم شهرزاد در اصطلاح مطبوعاتی‌ها دو «گاف» واضح دیده می‌شود؛ گاف یا اشتباهی که نسل امروز در محاوره‌ها از آن با لفظ «سوتی» یاد می‌کند!

    دو گاف و سوتی در قسمت 26 سریال شهرزاد حسن فتحی

    یکی هنگامی که مادر شهرزاد از داماد سابق خود – قباد – فاصله می‌گیرد و از او می‌خواهد محرم و نامحرم را رعایت کند؛ حال آن که داماد بعد از جدایی از زن نیز باز به مادر او محرم است. عین فتوای آیت‌الله مکارم شیرازی: «مادر زن در همه حال محرم است و عروس هم در هر حال به پدر شوهر محرم است.»

    گاف دوم مربوط به تاریخ اعدام دکتر فاطمی است. در اعلامیه ترحیم بابک که بر دیوار دانشکده نصب شده تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۳۳ آمده در حالی که سردبیر نشریه زمانه در آرامگاه و بر سر خاک، خبر از اعدام دکتر فاطمی می‌دهد. وزیر خارجه دولت دکتر مصدق و مدیر روزنامه باختر امروز در ۱۹ آبان ۱۳۳۳ اعدام شد و از آبان ۳ ماه تا بهمن فاصله است و یک روزنامه‌نگار طبعا در این فاصله بی اطلاع نبوده است.

    دو گاف و سوتی در قسمت 26 سریال شهرزاد حسن فتحی

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    گفتگو با طراح لباس سریال شهرزاد

    گفتگو با طراح لباس سریال شهرزاد

    سریال پربیینده شهرزاد که این روزها در آستانه پایان فصل اول قرار دارد، به غیر از فیلمنامه عالی، بازی های قوی و کارگردانی بی نظیر حسن فتحی از جنبه طراحی لباس هم، بسیار مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است. ژاله زکی زاده، طراح لباس این مجموعه می گوید برای هر بازیگری با توجه به شخصیت و کاراکترش در داستان، لباس ها را طراحی کرده و رنگ لباس ها را هم با موقعیت های مختلف در قصه هماهنگ کرده است. گفت وگوی اختصاصی چهره نیوز با این طراح لباس توانا را در ادامه می خوانید:

    *کار طراحی لباس را چند سال است که به طور حرفه ای در پیش گرفته اید؟

    من درسم که سال 72تمام شد وارد کار طراحی لباس شدم. در دانشگاه شریعتی درس خواندم. وارد این مجموعه شدم و ازدستیاری شروع کردم. از دستیاری آقای خورشیدی شروع کردم. خوشبختانه و بعد کم کم دنبال آقای میرفخرایی گشتم و بالاخره موفق شدم. چون ایشان استادم نبودند و من پرس و جو کرده بودم و متوجه شده بودم که بهترین آدم در این موقعیت آقای میرفخرایی هستند. بعد با آقای میرفخرایی کار ملاصدرا را شروع کردم. اولین کارم با آقای میرفخرایی ملاصدرا بود، ولی قبل از آن تله تئاترهای تلویزیونی کار می کردم. «سوپ قارچ» که جزء تله تئاتر های آن سال و یک کار اروپایی بود از همین جمله است که گفتند لباس هایش خیلی خوب است، ولی گفتند تازه کار و جوان است و فعلاً از او تقدیر نمی شود. همین باعث شد من تلاشم را بیشتر کنم تا یک چیزهایی را به دست بیاورم. خلاصه خیلی زحمت کشیدم تا برسم به آقای میرفخرایی و خدا را شکر ایشان بستر را برایم فراهم کردند و در کار ملاصدرا خیلی دست من را به عنوان دستیار باز گذاشتند. بعد هم سینمایی «گاهی به آسمان نگاه کن» کار آقای کمال تبریزی، «یوسف پیامبر»، سینمایی «دلتنگی های عاشقانه » و «یکی می خواد باهات حرف بزنه» و بعد هم سریال «شوق پرواز» و «سقوط یک فرشته» به عنوان طراح لباس بودم. از اینکه در چنین کارهایی بودم خوشحالم، چون احساس خوبی به من دست می دهد. اینکه مردم کار را ببینند و خوششان بیاید برایم مهم است زیرا من برای مردم کار می کنم.

    *در حال حاضر طراحی لباس سریال پرطرفدار «شهرزاد» را انجام داده اید که از سوی بسیاری مورد توجه قرار گرفته است. برای طراحی لباسهای 60 سال پیش به منابع خاصی رجوع کردید یا تحقیقاتی را انجام دادید؟

    راستش را بخواهید خانواده مادری و پدری من فوق العاده آدمهای شیک پوشی بودند. من اهل ارومیه هستم و عکسهای آن دوران را دارم که خب سیاه و سفید هم هستند. علت اینکه بعضی از مردم می گویند چرا رنگ در لباس های سریال زیاد است این است که بیشتر عکسهایی که از آن دوران می بینند سیاه و سفید است و از رنگ در آن دوران چیزی ندیدند. مثلاً من نمونه پارچه ها و لباسهایی را از مادرم دارم که فوق العاده رنگهای خوب و قشنگی است. این رنگها بالاخره وجود داشته است و ژورنال هایی از آن زمان ها وجود دارد. من همچنین به دنبال عکسهایی از آن زمان گشتم و مجموعه ای از عکسهای خانواده های شیک پوش آن زمان را دیدم. در طیف رنگها هم حتی از عکس های سیاه و سفید کمک گرفتم. مثلا در طیف سفید در عکس ها متمایل به کرم تا سفید سفید هست و در طیف سیاه هم کمرنگ و پررنگ است. من از خیلی ازین رنگها عکس می گرفتم و خودم سایه روشنش می کردم که بفهمم این رنگ اگر قرمز است چه رنگیست. داستان سریال شهرزاد هم مصادف با سالهای 1950 هست. آنموقع مردم خیاطی داشتند و ژورنال های فرانسه را ورق می زدند. یعنی آدمهای مدیستی بودند. اینکه متأسفانه ایرانی ها را می خواهند ببرند به عصر حجر به شخصه نمی پذیرم.

    *برخی معتقدند آن بازه تاریخی بعد از کودتا اصلاً یک دوره خاصی بوده است و مردم رو به شیک پوشی آورده بودند…

    اصلاً مردم چون ژورنالهایی از فرانسه می آمد و خود فرانسه اصلاً آن سالها، سالهای مُد بود هم به مدل مو و هم به لباس خیلی اهمیت می دادند. یعنی صنعت پارچه بافی رشد کرده بود. همه اینها را من خواندم و تحقیق کردم. یعنی من حدود 3 هفته فقط راجع به پوشاک مردم در آن سالها تحقیق می کردم. منتها یک دوره ای مردم بین فقیر و ضعیف با پولدار که مثلاً طبقات متوسط جامعه بودند و تعدادشان کم بوده است تفاوت وجود داشته است، ولی باز هم آنها شیک پوش بودند اما مثلاً یک لباس را شاید 2 سال می پوشیدند ولی ژنده پوش نبودند. همان لباس را خوب نگهداری می کردند و می پوشیدند. من عکسهای روزمره مردم در خیابانهای آن زمان را نگاه می کردم همه کت وشلوار می پوشیدند و حتی پسر بچه ها هم کت وشلواری بودند. در واقع این شیک بودن و این مدیست بودن مردم و گذشتگان وجود داشته است. رنگ وجود داشته و پوشش مردم شاداب بوده است.

    مُد از فرانسه می آمد. مادربزرگ من زنده است و در آن دوران زندگی کرده. خودش از دختران ملاک بود. با اینکه ماشهرستانی بودیم مادربزرگ من از ژورنال های فرانسوی آن زمان می گوید. این ژورنالها در موزه ها وجود دارد. درگوگل هم که 1950 را سرچ کنید، ژورنالهای فرانسوی نمایش داده می شود.

    *در طراحی لباس شهرزاد به عنوان نقش محوری قصه، آیا تمرکز بیشتری گذاشتید یا نکته های خاصی را برایش ویژه در نظر گرفتید؟

    به نظر من شخصیت شهرزاد محوریت داستان است. من در کارم معمولاً وقتی شخصیتی محور اصلی هست تمرکزم را بیشتر روی آن قرار می دهم تا حداقل شخصیت با پوشش درست در بیاید. خود شخصیت (شهرزاد) که درست دربیاید اطرافش هم درست در می اید. شما وقتی یک پارامترهایی را برای یک شخصیت قرار می دهید، شخصیت های دیگر را هم براساس آن پارامترها می سنجید بعد به این شکل شخصیت ها درست سرجایشان می نشینند.یکی از حسنهای این کار این بود که بازیگرها خوش تیپ بودند.

    *در واقع می خواهید بگویید در طراحی لباس شخصیت ها، به نقششان توجه کردید…

    بله… قطعا… من مطابق با کاراکترهای سریال لباس ها را طراحی می کردم. یک جاهایی بود که دوست داشتم لباس دیگری را برای بازیگری طراحی کنم ولی شخصیتش این اجازه را به من نمی داد که چیزی جز آنچه مناسب نقش اش است انجام بدهم. سعی ام این بود که لباس ها خیلی به کاراکترها نزدیک باشد و حالا نمی دانم چقدر درست درآمده و چقدر اشتباه.

    *در واقع به اینجا می خواستم برسم که در طراحی لباس شهرزاد، نوع تفکرش و طبقه اجتماعی اش را هم در آن زمان که یک خانم دکتر است مد نظر قرار دادید؟

    بله سعی ام بر همین بوده است و اینکه چقدرموفق شدم قضاوت بر عهده بیننده و شماست .

    *از انتخاب رنگها هدف داشتید؟ مثلاً در قسمتهای اول که تماشاگر رابطه عاشقانه شهرزاد و فرهاد بودیم، نشان داده می شود شهرزاد در کافه نادری هنگام دیدار با فرهاد قرمزپوشیده است اما بعدتر درخانه قباد، لباس هایش در رنگهای یاسی کمرنگ یا آبی است…

    اول بگویم خیلی خوشحالم که این فکر توسط تماشاگر که شما باشید گرفته شده است. بله شما وقتی که هیجان داری و خوشحالی یا یک گل رز قرمز می گیری یا لباس خوشرنگ می پوشی. یعنی اینکه یک قرمزی در وجود شما هست. من می خواستم آن عشق را آنطور که هست نشان بدهم چون جایی نداشتم که استفاده اش کنم به خاطر همین آن را در پوشاک بردم و خیلی خوشحالم که درست انجام دادم و توانستم طوری انجام بدهم که بیننده متوجه بشود. یعنی کلام شهرزاد با ظاهرش باید همخوانی داشته باشد. مثلا در قسمتی که می رود کافه نادری و با فرهاد خداحافظی می کند لباس تیره می پوشد. خدا را شکر آقای فتحی دست من را باز گذاشته بود و تقریباً می شود گفت آقای فتحی خیلی از من ایراد نمی گرفت.

    *آن زمان ها لباس ها آنقدر که در فیلم نشان داده شده اتوکشیده بوده است؟

    اتو ذغالی در آن موقع بوده است. یعنی از دوره رضاشاه بود. کم کم برقی شد و در آن سالها خشکشویی هم بود.یعنی در دوره 1320 ما خشکشویی داشتیم. حالا هر کسی نمی برد لباسهاش رو با اتو های پرسی انجام بدهد. ما فرهنگمان خیلی غنی است و تکنولوژی به روز وارد کشور ما می شد. یعنی سال 1320 اگر اروپا اتو وجود داشت ایران هم اتو وجود داشت.

    *در سریال شهرزاد دیالوگها خیلی ادبی نیست و این حتی برای برخی سوال هست. البته به نظر من فرم دیالوگها در شهرزاد با وجود اینکه نزدیک به امروز است خیلی بهتر است. گاهی اوقات مخاطب از دیالوگهای ادبی و تاریخی خسته می شود و ضمنا فکر می کنم این ممکن است کمی روی بازی ها هم اثر بگذارد. من مخاطب بیشتر با بازی بازیگران در شهرزاد ارتباط برقرار می کنم. آیا شما به این فکر کردید که پوشش را هم طوری طراحی کنید که وقتی مخاطب می بیند بتواند ارتباط برقرار کند؟ یعنی علاوه براینکه بخواهید آن لباس را در آن زمان نشان بدهید، آن حس ارتباط را هم در نظربگیرید؟

    ببینید تنها تفاوت شاید این است که الان لباس ها بلند شده و اسمش را مانتو گذاشتیم. واژه مانتو فرانسوی است. می خواهم این را بگویم که گذشتگان ما لباس های خوبی به تن می کردند و واقعا شیک پوش بودند. همین الان هم شما نگاه کنید گاهی عکسهایی از زمان های قدیم منتشر می شود که می گوییم آیا واقعا اینجا ایران است؟ خیلی دلم می خواست این را نشان بدهم تا مردم بدانند که گذشتگان چقدر خوب لباس می پوشیدند و سعی ام بر این بود تا واقعاً پوشش مفهوم پیدا کند. یعنی الان با مانتو مهمانی می رویم، با مانتو به عزا می رویم و باز با مانتو به خرید هم می رویم. ما اصلاً پوششهایمان تعریف ندارد.

    *اول تست گریم انجام می شود یا ابتدا لباسها باید دوخته و تن شود و بعد با آن لباس گریم انجام شود؟

    معمولا با هم است. یعنی اول یک بار گریم می کنند و در مورد این چیزهای خاص می پرسند که مثلا فرم کلاهچیست. معمولاً با هم کار می کنیم. مثلاً به من می گویند که برای فلان سکانس لباس چه رنگی است؟ یا من می بینم در سکانسی رنگ چهره بازیگر باید پریده رنگ باشد من هم سعی می کنم با نوع و رنگ لباس آن زرد بودن قیافهرا تقویت کنم.

    *می توانید یک میزانی بگویید که مثلا برای سریال شهرزاد چند دست لباس تا پایان سریالدوخته شد؟

    دقیقا حضور ذهن ندارم که یک رقم درست به شما بدهم، ولی تقریبا چندصد دست لباسی شد. حالا شاید کمتر ازهزارتا، شما حساب کنید این سریال 200 بازیگر دارد. یعنی 200 تا بازیگر حرفه ای و برای همه این 200 بازیگر لباس دوخته می شود. حالا حساب کنید دیگر… ببینید برای دو کاراکتر شیرین و شهرزاد در هرسکانس و هر قسمتلباس هایشان عوض می شود. خب خود شهرزاد صد و اندی دست لباس داشت.

    *در انتخاب نوع پارچه ها مرغوبیت و قیمت برایتان اهمیت بیشتری داشت یا زیبایی ظاهری؟

    زیبایی بصری اصل بود. ولی وقتی می دیدم یک پارچه با قیمت کمتر همان جلوه را دارد که پارچه با قیمت بیشترقطعاً عقل سالم ایجاب می کرد که هزینه پایین تر را انتخاب کنم. ضمن اینکه تهیه کننده اثر، خیلی آدم خوبی بود وآدم دوست نداشت اذیتشان کند. خیلی سعی کردم هم آقای تهیه کننده را در نظر بگیرم و هم مردم و هم خود آقای کارگردان را. البته همکاری که لباسها را می دوخت هم خیلی دقیق طرح ها را اجرا می کرد و این هم از دیگر حسن های کار بود. خوشحالم که کارم دیده شده و دوست دارم ایرادها را بدانم.

    *آیا لباس هایی بود که دوخته بشود و بگویید خوب نیست؟

    نه واقعا لباسی نبود که استفاده نکرده باشیم. یعنی تمام لباس هایی که دوختیم استفاده شد.

    *آیا خارج از طراحی لباس برای فیلم و سریال، خودتان هم مشغول هستید؟

    بله… من یک آتلیه طراحی لباس را مدیریت می کنم که نامش جیب است و سفارشات مختلفی را قبول می کنم.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    درس های سریال شهرزاد برای مدیران تلویزیون

    درس های شهرزادبرای مدیران تلویزیون

    به گزارش چهره‌نیوز، سیدعبدالجواد موسوی با این مقدمه در «خبرآنلاین» نوشت: تماشای تقریبا رایگان یک مجموعه تلویزیونی ظاهرا باید برای مردم راحت‌تر باشد اما مردم به دیدن این مجموعه چندان رغبت نشان نمی‌دهند اما در عوض به خود زحمت می‌دهند و هر هفته در یک روز خاص راهی مغازه‌های دور و نزدیک می‌شوند و پول می‌دهند و دی‌وی‌دی یک سریال موجود در شبکه خانگی را می‌خرند.

    جالب این که هر دو سریال تقریبا یک دوره تاریخی را روایت می‌کنند. البته مجموعه تلویزیونی می‌توانست به دلیل موضوع خاصی که به سراغ آن رفته است بسیار پرطرفدار باشد که به دلایلی نشد. نمی‌خواهم در این یادداشت به مقایسه این دو سریال بپردازم بلکه می‌خواهم بگویم حسن فتحی چگونه توانست هنرمندانه از ضعف‌های آشکار تلویزیون استفاده کند و سریالی موفق را روانه بازار کند.

    اگر در تلویزیون، موسیقی اینقدر با محدودیت و ممنوعیت مواجه نبود، اگر طرح موضوع عشق در تلویزیون اینقدر با کج‌فهمی و کج‌سلیقگی مواجه نمی‌شد و مردم می‌توانستند ارتباط عاطفی سالم و عاشقانه را در قاب تلویزیون به تماشا بنشینند، اگر نام‌آوردن از مصدق در تلویزیون جرم محسوب نمی‌شد، اگر ادبیات معاصر در تلویزیون جزو محرمات به شمار نمی‌رفت، اگر سیاست صرفا در تلویزیون در انحصار عده خاصی نمی‌بود و اگر تلویزیون کمی با خودش و جامعه ایرانی صادق‌تر بود، سریال شهرزاد به چنین توفیقی دست نمی‌یافت.

    این حرف‌ها به معنای انکار هنرمندی حسن فتحی نیست. او کارنامه‌ای روشن دارد؛ هم در تلویزیون و هم در سینما اما هنرمند در یک فضای تهی که اثر تولید نمی‌کند. او هوشمندانه به جامعه‌اش نگاه می‌کند و به قول یکی از هنرمندان، این جامعه است که به هنرمند پیشنهاد و سفارش می‌دهد.

    در تلویزیون، امکان اینکه پیشنهادات و سفارشات یک جامعه توسط یک هنرمند به تصویر کشیده شود وجود ندارد، پس هنرمند راهی دیگر برای ارتباط با مخاطب برمی‌گزیند؛ راهی که نه شرع آن را ممنوع کرده و نه عرف و نه عقل و نه اخلاق. تنها کج‌سلیقگان و انحصارطلبانند که نمی‌خواهند به این خواسته‌ها تن در دهند و نتیجه‌اش همین وضعیتی می‌شود که ملاحظه می‌فرمایید.

    مردم پای تماشای سریال تقریبا رایگان تلویزیونی نمی‌نشینند اما حاضرند 4000 تومان هر هفته برای سریال مورد علاقه‌شان پرداخت کنند. تازه با اینکه به قانون کپی رایت هیچ اعتنا و عقیده‌ای هم ندارند، از روی دی‌وی‌دی اورژینال کپی هم نمی‌کنند، برای سازندگان سریال هم دعا می‌کنند.

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    چرا از سریال شهرزاد استقبال شد؟ / قسمت آخر و پایان فصل 1

    دلیل استقبال از سریال شهرزاد

    تکنیک‌ها و روش‌های تبلیغاتی همواره ابزار موثری برای معرفی محصولات به‌شمار می‌روند. محصولات فرهنگی نیز مانند هر کالای دیگری نیاز به تبلیغات تاثیرگذار برای جذب مخاطب دارند. امروزه بزرگ‌ترین پروژه‌های فیلم و سریال‌سازی در دنیا هم‌زمان با آغاز پیش‌تولید، برنامه مدونی برای روابط‌عمومی و تبلیغات محصول هنری‌شان در نظر می‌گیرند.

    تعامل با رسانه‌ها به منظور انعکاس اخبار و هم‌زمان تبلیغات و معرفی کالای هنری، بخشی از وظایف اصلی روابط‌عمومی فیلم‌ها و سریال‌هاست. در ایران روابط‌عمومی در فیلم‌سازی حرفه‌ای هنوز جایگاه خود را پیدا نکرده است. گرچه شاید در بعضی پروژه‌ها نام روابط‌عمومی به چشم بخورد اما در عمل، کارکرد و ماهیت آن برای بسیاری از فیلم‌سازان و مدعیان این حرفه روشن نیست. تبلیغ درباره یک اثر هنری مانند یک سریال آداب خاص خودش را دارد. مخاطب با تماشا یا گوش‌سپردن به تبلیغ یک سریال علاوه بر آشنایی با هنرمندان و کارگردان، باید با روح اثر درگیر شود و ذهنش در قصه جا بماند.

    چنین است که گاهی مشاهده می‌شود، یک سریال با فیلم‌نامه‌ قوی در کنار تبلیغات گسترده به یک اثر ماندگار تبدیل و از سوی مخاطبان با اقبال فراوان روبه‌رو می‌شود؛ به‌اصطلاح بر سر زبان‌ها می‌افتد و در دوره‌ای بحث روز مجالس هنری و غیرهنری می‌شود و حتی سال‌ها بعد نیز از سنین و اقشار مختلف دوباره به تماشای آن می‌نشینند و درباره شخصیت‌ها و سرنوشت آنها گفت‌وگو می‌کنند.

    بیراه نیست اگر سریال «شهرزاد» را به کارگردانی حسن فتحی در زمره همین آثار به‌شمار آوریم؛ یک سریال موفق شبکه نمایش خانگی که از طرفی تحسین منتقدان و جامعه هنری را به‌همراه داشته و از طرف دیگر با کمک استراتژی‌های تبلیغاتی متفاوت، باوجود تمام محدودیت‌ها، مخاطبان را با قصه همراه کرده است. سریال «شهرزاد» با فیلم‌نامه و عوامل قوی توانست نگاه‌های بسیاری را به خود جلب کند. تماشاگران بی‌شماری از اقشار و سنین مختلف با قصه و شخصیت‌ها ارتباط تنگاتنگ برقرار کردند و مخاطب دهه ٩٠ به تماشای داستانی از دهه ٣٠ شمسی نشست که روایتی تازه داشت.

    با یک جست‌وجوی ساده در میان صفحات هواداران «شهرزاد» در شبکه‌های اجتماعی می‌توان به دلتنگی و ناراحتی آنها از اتمام فصل اول سریال محبوبشان پی برد و بر رابطه عمیق میان مخاطبان با «شهرزاد» صحه گذاشت. به گفته بسیاری از منتقدان، ‌این اثر از هر لحاظ استانداردهای لازم را به‌عنوان یک محصول باکیفیت برای جذب مخاطب دارد؛ کارگردانی حرفه‌ای، بازی‌های مبهوت‌کننده نقش‌آفرینان در کنار رنگ، صدا و تصویر هماهنگ، از لحاظ فنی کار را بی‌نقص جلوه می‌دهد. جذابیت داستان همراه با طراحی صحنه و لباس بی‌نظیر در لوکیشن‌های متعدد تاریخی، کشش بیننده را برای دقت و پیگیری هر دقیقه از سریال بیشتر می‌کند. اما به نظر می‌رسد نکته دیگری که «شهرزاد» را از سایر محصولات شبکه نمایش خانگی متمایز می‌کند، توجه دست‌اندرکاران این سریال به موضوع روابط‌عمومی و تبلیغات و سرمایه‌گذاری در این بخش است.

    گویا عوامل مجموعه «شهرزاد» این مهم را درک کرده‌اند که یک محصول، هرچند خوب و باکیفیت باشد اما تا از مجراهای تبلیغاتی مناسب به مخاطب معرفی نشود، از شانس بالایی برای دیده‌شدن برخوردار نخواهد بود. دست‌اندرکاران «شهرزاد» از ابتدا با برگزاری نشست خبری، یک ماه پیش از آغاز پخش سریال، روابط‌عمومی پاسخ‌گو به مخاطب و در تعامل با رسانه‌ها را به‌عنوان پل ارتباطی خود معرفی کردند و نشان دادند تصمیمی جدی برای عرضه متفاوت کالای خود به بازار دارند. آنها به‌خوبی از جایگاه روابط‌عمومی و نقش تعیین‌کننده‌اش در میزان فروش محصولات هنری در دنیا باخبر بودند و تمام تلاششان را برای جذب مخاطب بیشتر و همراهی‌اش تا پایان قصه انجام دادند. برگزاری دو رویداد بزرگ یعنی «فرش قرمز آلمان» پیش از آغاز اولین قسمت و «اکران سریال شهرزاد در سینما ملت» تبلیغات این پروژه را وارد فاز جدیدی کرد.

    برپایی مراسم فرش قرمز یک سریال بخش خصوصی در یک کشور خارجی برای نخستین‌بار و همچنین تماشای آن بر پرده سینما ملت همراه با خیل عظیم هواداران، از اتفاقات کم‌نظیر در عرصه هنر و فرهنگ این مرزوبوم است. تیم رسانه‌ای با به‌کارگرفتن روش‌های گوناگون توانست نام «شهرزاد» را قبل از شروع سریال بر سر زبان‌ها بیندازد و طیف بسیاری را برای آغاز قصه منتظر و کنجکاو کند. پخش ویژه‌نامه‌هایی به نام «شهرزادنامه» در شکل و شمایل یک روزنامه، پیش از آغاز سریال و توزیع آن توسط کلاه‌مخملی‌ها در سطح شهر تهران و برخی شهرستان‌ها از دیگر اقدامات بدیع و اثرگذار بود.

    «شهرزادنامه» درواقع با هدف معرفی بازیگران و عوامل این مجموعه و آشنایی مخاطبان با حال‌وهوای تاریخی و عاشقانه قصه، در چند نوبت منتشر شد. می‌توان به‌جرئت گفت روابط‌عمومی مجموعه «شهرزاد» اولین روابط‌عمومی منسجم و شکل‌یافته را برای محصولات فرهنگی- هنری، فیلم و سریال پایه‌گذاری کرد و با دردست‌گرفتن نبض فضای مجازی در شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام و تلگرام، قشر جوان را هدف خود گرفت و با طراحی‌های متفاوت از تصاویر بازیگران و سکانس‌های سریال، ساخت تیزرهای گوناگون و… صدای بلندگوهای خود را بیشتر کرد و با راه‌انداختن صفحه‌های به‌روز در اینستاگرام و کانال تلگرام، موج گسترده‌ای را در بین هواداران به راه انداخت.

    روایت شاعرانه از صحنه‌های به‌یادماندنی هر قسمت با طراحی‌های گرافیکی زیبا که در شبکه‌های اجتماعی مختلف دست‌به‌دست می‌شد، از دیگر ابتکارات جالب روابط‌عمومی و تیم تبلیغات برای کمک به برقراری ارتباط عاطفی مخاطب با سریال است. بیش از ٥٠٠ هزار دنبال‌کننده در صفحه رسمی در اینستاگرام، بیش از یکصد هزار شرکت‌کننده در کمپین «من و شهرزاد» به منظور دریافت تصاویر و نوشته‌های هواداران درباره سریال و بیش از ١٣٥ هزار عضو در کنال تلگرام، از رکوردهای جالبی است که نشان از تعامل درست روابط‌عمومی این مجموعه با مخاطبان دارد.

    در این میان از آنچه نمی‌توان گذشت، ترانه‌های «محسن چاوشی» با صدای خاص و محزونش برای «شهرزاد» است. «محسن چاوشی» نیاز به معرفی ندارد. آنها که با سبک و سیاق کارهایش آشنا هستند، می‌دانند که او برای هر اثری نمی‌خواند و حساسیت بسیاری در انتخاب دارد. چاوشی با انتخاب اشعار زیبا و ساخت و تنظیم آهنگ‌های شنیدنی، محبوبیت سریال را چندبرابر کرد. با اینکه داستان سریال «شهرزاد» مربوط به دهه ٣٠ خورشیدی است، اما ساخت کلیپ‌های تأثیرگذار و همراهی صدای چاوشی با صحنه‌ها و تصاویر سریال هر بار غوغایی در بین هواداران به پا می‌کرد.

    تیم رسانه‌ای سریال نیز با اقدامات درست و بموقع در انتشار آهنگ‌ها و ساخت کلیپ‌ها، موجب افزایش فراگیری این ترانه‌ها شدند. نمونه آن نیز دانلود میلیونی قطعه «کجایی» است که قریب به چهار میلیون نفر آن را تنها از کانال اختصاصی شهرزاد در تلگرام، گوش کرده‌اند. این مجموعه با درپیش‌گرفتن پاسخ‌گویی فوری به تماشاگران، به رسالت اصلی خود به‌عنوان یک روابط عمومی عمل کرد. بنا بر گزارش‌های دریافتی از سوی روابط عمومی این سریال، تاکنون بیش از ٢٥٠ هزار پیام تلگرامی از سوی مخاطبان پاسخ داده شده است که با وجود مشغله بسیار ناشی از اقدامات متنوع این تیم، عملکردی قابل‌تحسین است. طرح مفهوم «دانلود حلال» یا همان فروش آنلاین نسخه الکترونیک قسمت‌های سریال از وب‌سایت اصلی، راهکار مؤثری برای مقابله با خرید غیرقانونی محصولات هنری است که برای نخستین‌بار از سوی کادر سازنده یک اثر، موردتوجه قرار گرفته است.

    به‌روزبودن وب‌سایت رسمی، انتشار اخبار و فعالیت‌های مرتبط و پاسخ به نظرات کاربران گواه دیگری بر حس احترام به مخاطب از سوی عوامل این مجموعه است. یقینا همه این اقدامات باعث شده است وب‌سایت رسمی این سریال در مدت کوتاهی در بین ٢٠٠ وب‌سایت پربیننده کشور براساس رنکینگ الکسا قرار گیرد که در نوع خود اتفاقی بی‌سابقه است.

    امکان خرید پستی تمامی قسمت‌های سریال و تحویل در سراسر کشور از دیگر اقداماتی است که این تیم تبلیغاتی برای سهولت در دسترسی به نسخه‌های اصلی انجام داده است. با وجود تلاش‌های بسیار تیم رسانه‌ای در مقابله با قاچاق گسترده این محصول پربیننده، اما در نبود قانونی با ضمانت اجرایی محکم درباره حقوق مالکیت آثار هنری، شمار زیاد دانلود و کپی غیرمجاز، گریبان سازندگان این مجموعه را نیز گرفت.

    روابط عمومی این سریال با راه‌اندازی کمپینی به نام «روز شهرزاد» هم‌زمان با تولد بازیگر این نقش، از عموم همراهان و مخاطبان خود خواست با اقدامی مشترک، حمایت خود را از خرید نسخه‌های اصل این سریال اعلام کنند. از اهداف این کمپین می‌توان به مواردی مانند پرهیز از دانلود و خرید نسخه‌های غیرقانونی، پرهیز از به‌اشتراک‌گذاری دی‌وی‌دی‌های سریال، برخورد با فروشندگان و ترویج‌دهندگان نسخه‌های تقلبی اشاره کرد.

    برپایی چنین کمپین‌هایی بی‌شک برای دو دسته از افراد زنگ هشدار بلندی است. یک برای آن دسته از کسانی که با نادیده‌گرفتن زحمات تهیه‌کننده، ‌سرمایه‌گذاران، کارگردان و بازیگران دست به قاچاق گسترده آثار هنری می‌زنند و وجدان و اخلاق و شرع را هم زیر پا می‌گذارند. دو برای کسانی که باید به فکر فرو روند و راه چاره‌ای برای جلوگیری از این خسارات که بر پیکره فرهنگ و هنر کشور وارد می‌شود، ارایه دهند.

    عرضه آویز «مرغ ‌آمین» به عنوان نمادی به‌یادماندنی از «شهرزاد» و فلش‌مموری‌های حاوی قسمت‌های سریال و ماگ و پیکسل ویژه «شهرزاد»، مهر تأییدی بر احترام به سلیقه و خواسته مخاطب است که آلبوم خلاقیت‌های تبلیغاتی این تیم را زیباتر می‌کند. بیش از ٧٠ بازیگر، چندین کارگردان مطرح و منتقد سینما، چندین ورزشکار، خواننده و همچنین استادان ارتباطات، درباره این سریال به اظهارنظر پرداختند و همگی بر زیبایی این هنر، کارگردانی و تهیه‌کننده را در بین چهره‌های شاخص به‌ویژه هنرمندان به راه انداخت. در آستانه پایان سریال «شهرزاد» می‌توان تمام‌قد از زحمات عوامل تولید این مجموعه تشکر کرد و به آینده سریال‌سازی در ایران امیدوار بود.

    در شرایطی که مردم از تماشای محتوای تکراری و کسل‌کننده سریال‌ها، خسته شده بودند و مدام به دنبال جایگزینی سریال‌های خارجی برای پرکردن این خلا بودند، حسن فتحی توانست نگاه مخاطبان را به سوی یک محصول باکیفیت وطنی جلب کند و با داشتن فکری نو و اهمیت‌دادن به ذائقه تماشاگر، باز هم با ساخت اثری ماندگار کلکسیون افتخارات هنری‌اش را کامل‌تر کند؛ چنان‌که نه‌تنها هم‌وطنان در داخل کشور در انتظار دوشنبه‌های «شهرزاد» بمانند بلکه ایرانیان خارج از کشور نیز به تماشای یک سریال دیدنی حتي کیلومترها دور از وطن بنشینند.

    از طرفی دیگر با نگاهی به تاکتیک‌های تبلیغاتی و پررنگ‌بودن نقش روابط عمومی سریال «شهرزاد» می‌توان گفت فصل جدیدی از چگونگی تعامل با مخاطب و جلب اعتماد تماشاگر در روند سریال‌سازی ایران اتفاق افتاد. همه این عوامل دست به دست هم داد تا مردم ایران در طول هشت ماه با شخصیت‌های سریال «شهرزاد» هم‌ذات‌پنداری کنند و از ناراحتی آنها ناراحت و از شادی‌شان، خوشحال شوند.

    قطعا تصمیم به ساخت فصل دوم «شهرزاد» ناشی از همین استقبال بی‌سابقه تماشاگران از دیدن یک اثر فاخر است و با نگاهی به کارنامه حسن فتحی می‌توان منتظر یک شاهکار هنری دیگر از این کارگردان خوش‌نام بود. دست‌مریزاد به حسن فتحی برای هنر کارگردانی‌اش و سیدمحمد امامی، تهیه‌کننده هوشمند این اثر برای اندیشه بزرگش.

    دانلود کامل سریال بسیار زیبای «شهرزاد»

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    شهرزاد، دختر دلبر ایران / مقاله ایمان عبدلی درباره سریال شهرزاد


    ، دختر دلبر ایران /یادداشتی از ایمان عبدلی درباره سریال شهرزاد

    «شهرزاد» بی گمان پدیده بود، اما اتفاقی نبود، بی گمان شهرزادی های در نیاز شناسی مخاطب امروزی با تیزهوشی عمل کردند، نیاز هایی که شناخته شد چه بود؟

    شهرزادی ها چه کردند که پدیده ساختند؟ حالا که قصه های «شهرزاد» به انتها رسیده، بهتر می شود در مورد کم و کیف پدیده سریال های چند سال اخیر قضاوت کرد، مجموعه ای که هر دوشنبه عده ی زیادی را به دنبال خودش و قصه هایش می کشاند و مردم را متقاعد می کرد که دست به جیب شوند، سریالی که قصه هایش را برای همه جذاب تعریف می کرد.

    در این یادداشت نکات مثبت مجموعه ی شهرزاد را بررسی کرده ایم، ایرادات کار را بعدتر در یادداشتی دیگر خواهیم آورد.

    نوستالژی؛ مرا در خاطره هایم گم کن…

    حسن فتحی و نغمه ثمینی به خوبی می دانستند داستان را در چه بستری تعریف کنند، هم ظرف زمان و هم ظرف مکان در تقویت احساسات حسرت زده نوستالژی دوست شهروند امروز ایرانی تعریف شد. طراحی صحنه و طراحی لباس و حتی نورپردازی هم در تقویت حس خاطره بازی نقش آفرینی کردند.

    شهرک غزالی که با فیلم های حاتمی در ذهن ما نقش بسته و نا خودآگاه تصویری از هزار دستان و روزهای دورتر را به ذهن می آورد، در تمام سریال به مانند یک کاراکتر قدرتمند نقش داشت، افزون برآن میزانسن و یا شکل چینش لوازم صحنه مثل چیدن گلدان ها کنار حوض و یا استفاده از ظروف سفالی نمونه هایی از استفاده ی هدفمند از ابزار و اشیا در جهت نیت سازندگان بود، همه ی این ها در کنار عناوین و اماکن خاطره انگیزی مثل: لاله زار که خود بار معنایی خاصی دارند و یادآور شروع تجدد و کافه نشینی و شکل زندگی مترقی شهری است بار نوستالژیک سریال را سنگین کرد.

    رنگ های فیروزه ای در طراحی لباس، به طور خاص لباس آذر گلدره ای و رنگ های قرمز که در خانه ی بزرگ آقا بود رنگ های آشنای ذهنیت ایرانی است، رنگ هایی که معرف سنت است، همان سنتی که ایرانی امروز نا امید از آینده ی مبهم به گذشته ای که برای خودش تعریف می کند دل می بندد و این گذشته با رنگ هایی نظیر: فیروزه ای با حوض های پر آب و سنگفرش خیابان تعریف می شود.

    کلمه بازی؛ جنون عکس نوشت های مجازی

    شتاب زدگی، لقمه حاضر و آماده می خواهد، همان طور که فست فودها می فروشند، جملات حاضر و آماده و خلاصه شده مخاطب بیشتری دارند، جملاتی که ظاهرا پر از مفهومند اما کیست که نداند مفاهیم سنگین با خرده جملات انتقال نمی یابند، حجم وسیعی از کلمات می تواند مفاهیم عمیق را منتقل کند.

    «شهرزاد» در جای جای قصه اش پر از جملاتی بود که میشد گوشه ای نوشت و با کلمه هایش سرخوش بود، مثلا: «وقتی زندگی رو روالش نیست، وقتی همه چی درهم برهمه، من دیگه از هیچی تعجب نمی کنم» این کلمه بازی دو کارکرد دارد به طور عمده؛ تخلیه احساساتی که به شکل همذات پندارانه مابین مخاطب و کاراکترها اتفاق می افتد و هویت سازی که از طریق خود نمایی مجازی حادث می شود، مخاطب شهرزاد جمله ای زیبا را از دهان کاراکترهای سریال می شنود و احساس نزدکی می کند چند دقیقه بعدتر همان جمله را ضمیمه تصویری می کند و به اشتراک می گذارد بدین وسیله هم میخ شهرزاد کوبیده می شود و هم احساسات به شکل مناسبی تخلیه می شود.

    این نیاز شناسی متبحرانه دست مریزاد دارد، وقتی مخاطب امروزی را بشناسی و بدانی تا چه حد پابند و علاقه مند عکس نوشت است و نیت و قصد داستانت ر ا در ظرف مورد علاقه اش بریزی می شود همین سیل نقل قول های شهرزادی شبکه های مجازی.

    موسیقی درمانی؛ اعجاز نت و ترانه

    موسیقی پر مخاطب ترین محصول فرهنگی است، بخش عظیمی از مردم در اوقات زیادی از روز و موسیقی را همراه دارند در تاکسی یا محل کار، در منزل به وقت خواب موسیقی در تار و پود زندگی به اصطلاح مدرن ریشه دوانیده، موسیقی وقتی شنیده می شود با تصاویری که ذهن خلق می کند همراه است، حال اگر این تصاویر ذهنی پیش زمینه یا خوراک قبلی داشته باشد، کار برای مخاطب راحت پسند ساده تر می شود.

    این همه شبکه هایی که 24 ساعته کلیپ پخش می کنند، از همین فرمول تصویر سازی مخاطب جذب می کنند، «شهرزاد» به خوبی وارد گودی شد که پر از بیننده بود، تدوین مناسب کلیپ هایی که با سدای چاوشی همراه میشد، در تمام طول مسیر «شهرزاد» به خوبی تاثیر گذار بود، کلیپ ها در روندی تعریف شده فعل خود را به خوبی برای این مجموعه ایفا کردند.

    جذب مخاطب و ایجاد ابهام و تعلیق و تحریک، حس کنجکاوی برای مخاطبین موسیقی که «شهرزاد» را ندیده بودند، آن ها را ترغیب به تماشای این مجموعه می کرد و از طرفی دیگر با پیوست افراد مختلف به باشگاه مخاطبان این سریال همان موسیقی ها نبض سریال را حفظ می کرد و در جایی به غیر از خود سریال هویت سریال را حفظ می کرد، مردم ترانه های «شهرزاد» را با یاد کاراکترهای سریال می شنیدند و شهرزاد در تمام طول هفته و تمام ساعات نفس می کشید.

    قصه های آشپز خانه؛ زرد پر طرفدار

    «شهرزاد» برای خیل طرفداران سریال های ترک هم راه چاره داشت، قصه پر غصه ی هوو، توطیه، سیانور و خیانت در شهرزاد با زبانی تعریف می شد که بارها تا مرز لمپنیسم رفت و برگشت و برخی اوقات هم پا را در سرزمین زردها گذاشت، اما در نهایت وجاهت خودش را حفظ کرد.

    کاراکتر اکرم با بازی گلاره عباسی عصاره قصه های آشپزخانه است؛ او حسود است و جاه طلب دایما در پی فریب و نیرنگ است و البته پر از عقده های حقارت است، جاه طلبانه در پی موقعیت می رود و برای رسیدن به هدف هر که را که سر راهش باشد قربانی می کند؛ توطیه می کند و خبر چینی، صحنه سازی می کند و حتی موجب قتل می شود، او هر آن چه که باید در یک کاراکتر خاله زنک پسند باشد را یک جا دارد، اکرم موفق می شود در کنار شیرین سیل مخاطبان داستان های عاطفی آشنا را به خود جذب کند.

    اکرم همان تمایلاتی است که در دورهمی ها و مهمانی ها در عروسی ها و عزاها در همه ما کم و زیاد نهفته است و بنا به مصلحت کمتر و ضعیف تر بروز می دهیم، از همین رو این کاراکترها با همه کلیشه ای بودن با همه ی تکراری بودن و زرد رنگی اش همیشه طرفدار دارد، چون بخشی از خود ماست.«شهرزاد» این بخش خبیث ما را در مرزی ظریف ارابه کرد.

    هویت سازی؛ بسط مفاهیم با نشانه

    مفاهیم هر اثر هنری با نشانه ها بیشتر و بهتر بسط و گسترش پیدا می کنند، نمادها علاوه بر اینکه در انتقال مفهوم تاثیر گذارند می توانند زنگوله ای برای اثر باشند و گاه و بی گاه نام اثر را در ذهن بیاورند، «شهرزاد» از این تکنیک هم به شکل مناسبی استفاده کرد؛ نمونه بارزش گردنبند «مرغ آمین».

    گردنبندی که به نشانه عشق فرهاد و شهرزاد به تمام لایه های جامعه رسید تا برند شهرزاد را در هیاهوی مسافران مترو در انتهای یک روز کاری خسته کننده داد بزند، مرغ آمین یک شی ساده بود که هر وقت دست شهرزاد یا روی گردنش دیدیم به یاد فرهاد می افتادیم و همان گردنبند را وقتی در سطح شهر را در فروشگاه ها می دیدم، زنگوله برند شهرزاد در ذهن ما به سدا در می آمد و انتقال مفهوم و تاکید برند توامان.

    اما فقط اشیا نماد نبودند «شهرزاد» در نفوذ از همان تکنیک سریال های مهران مدیری در سال های نه چندان دور هم استفاده کرد در شب هایی که مجموعه های طنز آنتن تلویزیون را تصرف کرده بود، امتداد آن ها صبح فردا در بازار و ومدارس حس می کردیم وقتی که تکیه کلام ها در میان مردم رواج داشتند، «شهرزاد» هم تا دوشنبه بعدی ادامه داشت وقتی که تکیه کلام هایی نظیر: «حرفای خارجی می زنی» و یا «شعر تحویل من نده» روی زبان مردم بود و شهرزاد قصه ای میشد در لا به لای حرف های روزمره هویت ساخته میشد و نشانه ها شهرزاد را عمیق می کردند.

    عشق؛ حدیث مکرر نا مکرر

    شهرزاد در مورد چه بود؟ یک کلمه ای که پاسخ بدهیم می شود؛ عشق، چند سال بود که عاشقانه درست و حسابی ندیده بودیم؟ از فروتن و عاشقانه های اوایل دهه هشتاد دیگر کاراکتر دلباخته ای نظیر فرهاد نداشتیم، تمام خواص عشق در داستان عاشقانه «شهرزاد» موجود بود؛ از مثلث عشقی و حسادت و توطیه تا فراق و وصال …

    نمودار رابطه شهرزاد، فرهاد و قباد در تعادلی دلنشین در تمام طول و عرض داستان تقسیم شده بود، شهرزاد عیش آشنایی داشت و پس از چندی دچار رنج دوری شد، پای قباد به میانه رابطه باز شد، در ابتدا غریبه ای مزاحم بود و بعدتر ضلع پر رنگ مثلث عشقی شد، از آن طرف فرهاد وارد عشقی نا به هنجار شد ، جایگزین ها ظاهرا هیچ کاستی از نسخه اصلی نداشتند، نه آذر گلدره ای کم از شهرزاد داشت، نه قباد کم از فرهاد، همین هم کشش ماجرا بیشتر می کرد، برخلاف بسیاری از آثار تلویزیونی این بار نفرات دوم چه بسی قوی تر از نفرات اول بودند؛ هم در چهره و هم در اجرا.

    مخاطب در روابطی قرار می گرفت که احساس خطر می کرد و هول از دست دادن رابطه ی شهرزاد و فرهاد را حس می کرد و کماکان با شخصیت ها پیش می رفت، «عشق» در شهرزاد به چند شکل حضور داشت؛ قباد و شهرزاد، شهرزاد و فرهاد، آذر و فرهاد، بابک و مریم، میترا و اصغری و حتی همایون و شیرین، در واقع «عشق» های حاضر در جامعه در انواع مختلف در داستان شهرزاد نماینده داشت.

    بزرگ آقا؛ آقای بزرگی که ذهن ما طلب می کند…

    یک نفر که همه کارها را درست می کند، یک نفر که هر چه می خواهیم از او بخواهیم، یک نفر که بار تمام مسوولیت نپذیرفتن هایمان را به دوش بکشد، یک نفر که بشود هر وقت خواستیم به او پناه ببریم، او حلال باشد و ما مدح او بگوییم، کلی معادلات ریز و درشت را در ذهنش بچیند و ما از درخشش یک ذهن زیبا حظ کنیم.

    بزرگی که کسی تزلزلش را ندید، همیشه نگاه از بالا داشت، اشکش در انزوا بود و غرشش در جمع، بالای حرفش نمیشد حرف زد، تمام اجزای بدنش حتی عصایش شکلی از اقتدار داشت، چابلوسی را نه تنها تقبیح نمی کرد بلکه پر و بال می داد، دیکتاتور و زورگو و گاها بی ادب…

    «بزرگ آقا» نسخه ایرانی پدر خوانده است که به درستی و در جایی که باید بومی شده بود و خصایص ایرانی به خود گرفته بود، او تبلور تمام کشش های درونی روان شهروند ایرانی بود که همیشه به دنبال یک بزرگ در برگیرنده است، پازل آخر ارضای روانی داستان شهرزاد وجود بزرگ آقا بود که با نقش آفرینی بی کم و کاست نصیریان ماندگار شد.

    >>>دانلود فصل دوم شهرزاد

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    شهاب حسینی و ترانه علیدوستی در راه کن

    شهاب حسینی و ترانه علیدوستی در فرودگاه و در راه کن

    شهاب حسینی، ترانه علیدوستی و اصغر فرهادی به فرانسه رفتند تا در جشنواره کن امسال (2016) شرکت کنند.

    غروب آدینه 31 اردیبهشت 95 و در ساعت 19، فیلم فروشنده یا دستفروش یا مشتری اصغر فرهادی در کن به نمایش آمد. روز یک شنبه 2 خرداد با پایان یافتن جشنواره، آرای نهایی اعلام خواهد شد.

    علی معلم درباره «فروشنده» اصغر فرهادی:

    داوران کج سلیقگی نکنند شانس مسلم کسب جایزه است.

    علی معلم لحظاتی پس از تماشای «فروشنده»:

    «فروشنده» خوشبختانه در داستانگویی فیلم بسیار موفقی بود و تمشاگران را روی صندلی میخکوب کرد. حالا می شود با اطمینان گفت فرهادی بهترین داستانگو سینمای معاصر ایران است.

    اصولا داستانگویی در سینما که از نظر برخی خیلی کار دشواری است توسط فرهادی به خاطر این که نقاط عطف و شروع و پایان داستانش را می فهمد و صحنه و هنرپیشه هایش را اداره می کند در «فروشنده» به بهترین شکل اتفاق می افتد.

    «فروشنده» یک نوع درام اجتماعی بازجویانه است که به نظرم برای تماشاگر خیلی جذاب خواهد بود. این فیلم یکی از بهترین فیملنامه های موجود در کن را داشت و اگر داوران آدم های کج سلیقه ای نباشند جایزه فیلم قطعی است. بازی هنرپیشه ها به خصوص شهاب حسینی و بقیه خیلی خوب بود.

    «فروشنده» ریتم خیلی مناسبی داشت و با این که دو ساعت و پنج دقیقه است اما تماشاگر را به راحتی جلو می برد و آن ها را جذب می کند. این که مساله گناه و قضاوت در کار فرهادی دوباره طرح شده از لحاظ ریتم داستانی و اجرا فیلم را شبیه به «درباره الی» می کند و من «فروشنده» را هم پای «درباره الی» پسندیدم. خوشبختانه اصغر فرهادی رو به جلو حرکت کرده و این در سینمای ما خیلی نادر و کمیاب است.

    تازه ترین اخبار از فیلم فروشنده جدید اصغر فرهادی در جشنواره کن 2016

    آپدیت / 1 خرداد 95 : کن یکپارچه «فروشنده» را ستود

    فیلم سینمایی «فروشنده» به کارگردانی اصغر فرهادی شب گذشته در جشنواره کن به نمایش در آمد و اغلب افراد حاضر در جشنواره درباره آن اظهار نظر کرده‌اند که بیشترشان نظر مثبتی داشتند، اما باید دید سهم فرهادی از جوایز جشنواره چیست؟

    خبرگزاری فارس نوشت: ساعاتی پیش فیلم سینمایی «فروشنده» و یا به قول فرانسوی‌ها «مشتری» به کارگردانی اصغر فرهادی در شصت و نهمین جشنواره کن به نمایش در آمد در اولین اکرانش با مشکل فنی مواجه شد اما به سرعت این مشکل برطرف شد.

    در چند ساعت گذشته بلافاصله بعد از پایان اولین نمایش رسمی فیلم سینمایی «فروشنده» منتقدین و روزنامه نگاران حاضر در کن واکنش های مختلفی را نشان داده‌اند که در ادامه گزارش اجماع نظرات موجود در ارتباط با آخرین ساخته فرهادی را مشاهده می‌کنید.

    ترانه علیدوستی در فوتوكال فيلم فروشنده در كن

    ترانه علیدوستی در فوتوكال فيلم فروشنده در كن

    *نقد ورایتی بر فیلم «فروشنده»

    یکی از بیشمار دلیلی که آلفرد هیچکاک از نظر عموم به‌عنوان بزرگترین فیلمساز تمام تاریخ شناخته می‌شود، استاد فیلمسازی، این است که جوهر و تکنیک کار او بیشتر کارگردانان ( شاید همه‌ی‌آنها) را تحت تاثیر قرار داده. البته هیچکاک خدای ابدی و ازلی هرکسی است که تریلر می‌سازد. اما سایه‌ او روی سر فیلمسازان دیگری هم افتاده که به سختی می‌شود آنها را غیرهیچکاکی خواند.

    بهترین نمونه‌اش نویسنده و کارگردان کاربلد ایرانی اصغر فرهادی است. فرهادی درام‌هایی درباره‌ی اختلافات خانوادگی می‌سازد و از پررنگ‌ کردن هرچیزی که درام‌ها عیانش می‌کنند، سرباز می‌زند.

    درام‌هایی مبتنی بر مشاهده‌ دقیق، بدون دستکاری، مشخص و واقعی. هنوز هم وقتی که فیلمی از فرهادی را می‌بینی، مثلا «جدایی نادر از سیمین»، «گذشته» یا همین فیلم جدیدش «فروشنده»، تقریبا با استفاده از نوعی مهندسی معکوس به سمت موقعیتی کشیده می‌شوید که ناتورالیسم کامل و محض بر آن حاکم است.

    تازه بعدش دستگیرتان می‌شود که درون یک گردباد گیر افتاده اید که هرکاری از دستش بربیاید انجام می‌دهد تا ذات شخصیت‌های روی پرده‌ را زیر و رو کند. شما با چیزی رو به رو می‌شوید که فقط می‌توان آن را تعلیق نامید و تکان‌دهنده هم هست. تعلیقی که تمام و کمال برمبنای آن چیزی شکل می‌گیرد که در دل و ذهن شخصیت‌ها می‌گذرد.

    «فروشنده» بر خلاف رویه‌ی معمول فیلم‌های فرهادی با شرح یک حادثه آغاز می‌شود: ظاهرا آپارتمانی در تهران در حال فرو ریختن است و ساکنان آن از جمله زوج متاهلی که شخصیت‌های اصلی داستان اند، عماد (شهاب حسینی) و رعنا (ترانه علیدوستی)، برای نجات جان خود با عجله در حال فرار از خانه اند. در پایان خانه سر جایش ثابت می‌ماند، با ترکی عمیق بر روی دیوار که منجر به نشت گاز می‌شود.

    عماد و رعنا مجبور می‌شوند که خانه‌ی تازه‌ای پیدا کنند. آنها سریعا می‌روند به واحد بزرگ ولی قدیمی خانه‌ای که در نزدیکی همان‌جا واقع است. اما ظاهرا ردپای ناخوشایندی از گذشته‌ی خانه هنوز باقی مانده.

    مستاجر قبلی نیمی از اثاثش را جا گذاشته و حاضر نشده که برای بردنشان بیاید. وقتی که علتش را می‌پرسند، در جواب معلوم می‌شود خانم مستاجر، آن طوری که در بیان مردم تهران رایج است، با مردهای زیادی پریده، به بیان دیگر روسپی بوده. نق‌ نق‌ها شروع می‌شود و بعد از آن اتفاقی می‌افتد که سبب نادیده گرفتن موضوعی سیاه‌تر می‌شود. رعنا در خانه تنها است و می‌شنود که کسی وارد خانه شده. به تصور این که عماد است شروع می‌کند به حرف زدن، اما عمادی در کار نیست.

    شب همان روز عماد به خانه برمی‌گردد و وقتی که از پله‌ها بالا می‌رود، ردپای خونی در راه‌پله‌ها به چشمش می‌خورد و همسرش را در حالی می‌بیند که وقتی زیر دوش بوده، توسط کسی که وارد خانه شده به سرش ضربه خورده. در بیمارستان سرش را بخیه می‌زنند و معلوم می‌شود که مشکل جسمی خاصی ندارد. به غیر از این که اوضاع کلا خوب نیست.

    چنین اتفاقاتی پیش می‌آید و آدم‌های خوب در شهرهای بزرگ ممکن است که مورد حمله قرار بگیرند. اما آنچه که بر سر رعنا آمده، خوبی ذاتی‌اش را تحت تاثیر قرار می‌دهد. رعنا وحشت کرده…حالت تدافعی هم بهش دست داده. از عماد که معلم ادبیات دبیرستان است می‌خواهد تا کارش را رها کند و در خانه پیشش بماند… اما از طرف دیگر هم می‌خواهد که تنها باشد. رعنا مجموعه‌ای از تنش‌ها و فراتر از آن مجموعه‌‌ی تناقضات است. از سر تنش و استرس شروع می‌کند به پرخوری. عماد در قالب جوانمردی تمام عیار ظاهر می‌شود که فقط به دنبال آرامش و حمایت از همسرش است.

    اما اوضاع وقتی به هم می‌ریزد که احساسات زنانه‌ی غیرمنطقی رعنا این اجازه را به او نمی‌‌دهد و عماد هم طاقتش تمام می‌شود. برای بخشی از فیلم، «فروشنده» حتی از ساخته‌های پیشین فرهادی مینیمال‌تر، سربه زیر‌تر و جمع‌وجورتر است. با این‌حال اما تکنیک نویسنده و کارگردان مثل همیشه با اعتماد به نفس کامل همراه است.

    هرنمایی در جای خودش است و هر سرنخی به نتیجه‌ای غیرقابل انتظار ختم می‌شود. وقتی عماد شروع به بررسی جرم می‌کند، یک موبایل و یک دسته کلید می‌رسد که در وانتی که در محله رها شده را باز می‌کند. برای مدتی هیچکدام از این مسائل مهم به نظر نمی‌آیند، و «فروشنده» مانند یک فیلم آماتوری نئورئالیستی در ژانر کارآگاهی، چندان تنشی ایجاد نمی‌کند.

    اما همه این‌ها بخشی از طراحی فکر شده‌ی اثر است. عماد تنها یک کارآگاه نصفه و نیمه است، اما بعد کاملا به صورت تصادفی به شخصی می‌رسد که به نظر همسرش را در حمام گیر انداخته. این شخص متجاوز آن کسی نیست که ما انتظار داریم و آشکار شدن اینکه چه کسی این کار را انجام داده هم نکته اصلی نیست.

    نکته اصلی چیزی است که از بار عاطفی داستان را شکل می‌دهد: حالا که عماد شخص مهاجم را پیدا کرده، با این دانش چه می‌کند؟ در فیلمهای انتقامی مثل «ربوده شده» قهرمان یک قاتل است که کارش قابل توجیه است. در چنین اثری او از به نتیجه رسیدن انتقام شخصی‌اش لذت می‌برد (همانطور که مخاطب لذت می‌برد) اما نقشه‌ی او یک نتیجه اخلاقی هم دارد: او دخترش را پیدا می‌کند و او را برمی‌گرداند.

    در «فروشنده» انتقام پیچیدگی فرمی و متافیزیکی می‌یابد. عماد می‌خواهد کسی که این همه مشکل برای او ایجاد کرده را مجازات کند، و چون آسیبی که آن شخص زده واقعا باعث خون‌ریزی شده و خطرناک بوده، چندان این انتقام بلندپروازانه نیست. اما مشکل اصلی عماد مقابله با کنار کشیدن همسرش است.

    این چیزی است که او را عصبانی می‌کند، این چیزی است که او را به انتقام گیری سوق می‌دهد. در درونش (به طریقی که خودش هیچ اطلاعی از آن ندارد) او دارد سر همسرش تلافی می‌کند. و برای همین است که نتیجه درام «فروشنده» این قدر پرتنش و نابودکننده است.

    شهاب حسینی بازی بسیار زیبایی از خود ارایه داده، که باعث می‌شود عماد در ظاهر آدم عاقلی به نظر برسد ولی در باطن یک دیوانه کنترل‌کننده باشد، و ترانه علیدوستی که نسخه ایرانی و مصیبت‌زده‌ای از ماریون کوتیار است.اما بهترین بازی فیلم متعلق به بابک کریمی است.

    به عنوان یک آدم بی‌اهمیت و گنده که باعث و بانی همه‌ این اتفاقات است. در ابتدا، شما از او با شانه انداختن و حتی شاید نگاهی از روی تحقیر رد می‌شوید، اما بیست دقیقه بعد، او اشک شما را جاری می‌کند. اسم فیلم، به تصادف، به اجرای آماتور نمایش «مرگ فروشنده» توسط عماد و رعنا اشاره دارد. عماد نقش ویلی لومن را ایفا می‌کند و رعنا نقش همسر او یعنی شخصیت مستاصل لیندا را برعهده دارد.

    این ایده‌ی اولیه‌ای است که با مهارت طراحی شده است، لااقل تا پایان کار، وقتی تشابه بین عماد و ویلی به نتیجه می‌رسد. هردو آنها مردان خوبی هستند، که به خاطر تراژدی ناشی از انتخابهایشان، مجبور می‌شوند اشخاصی را که دوست دارند رها کنند. فرهادی نقدی دراماتیک از مفهومی به نام نظربازی مردان ایرانی را به تصویر می‌کشد. نظربازی‌ای که در نهایت ناشی از قضاوت و خشم شدید است. اما به عنوان یک فیلمساز، نگاه و نظر او درست است.

    شهاب حسینی ، ترانه علیدوستی و اصغر فرهادی در حاشیه جشنواره کن

    شهاب حسینی ، ترانه علیدوستی و اصغر فرهادی در حاشیه جشنواره کن

    *اریک مولار منتقد LAPRESS کانادا :

    فروشنده فیلمی است که در لحظات آخر به جشنواره ۶۹ام کن اضافه شد و در حالی که کیفیت کلی جشنواره امسال بالا رفته بود، همچنان تا شب جمعه شاهکار تمام عیاری ندیده بودیم.

    نتیجه: اصغر فرهادی با فیلمش سطح مسابقه را بالا برد. در این روز عجیب در کن ما بهترین فیلم جشنواره و بدترین را دیدیم، دومی به لطف جناب شان‌پن و آخرین چهره‌ نفرت انگیزش! اگر فستیوال را به دو استقامت تشبیه کنید که از ابتدا در حال دیدن پایانش هستید، فرهادی کسی است که به شما بال پرواز می‌دهد.

    در آخرین حضورش، در سال ۲۰۱۳ با گذشته برای برنیس بژو جایزه بهترین بازیگر زن را به ارمغان آورد. این‌بار اما ایرانی‌ها هستند که بر روی صحنه‌ی کاخ جشنواره خواهند رفت. اما آیا جایزه‌ای خواهند برد؟ خواهیم دید… یک زوج همچنان در مرکز داستان قرار دارند، به خاطر یک تصادف از روی بدشانسی، رعنا (ترانه علیدوستی) در آپارتمانی که با عماد (شهاب حسینی) در آن زندگی می‌کند، مورد حمله قرار می‌گیرد.

    او که از این اتفاق آسیب روحی دیده از شکایت کردن خودداری می‌کند. اما شوهرش که سرنخ‌هایی پیدا کرده، به دنبال یافتن مجرم است، و این کار را تا جایی ادامه می‌دهد که برایش به یک وسواس ذهنی بدل می‌شود. در این بوم نقاشی، فرهادی مسایل مختلفی را برای ما کالبد شکافی می‌کند: مانند خشم، انتقام، تحقیر، عصبانیت، افتخار، بخشش و ترحم.

    و همچنین تغییرات روابط بین یک زوج که با یک اتفاق ناگوار روبرو شده‌اند را تصویر می‌کند. او همچنین سنت‌هایی که در کشورش جریان دارد را بررسی می‌کند، بیخود نیست که روایتی موازی با مرگ فروشنده آرتور میلر ایجاد می‌کند. فروشنده مشخصا تاثیر جدایی نادر از سیمین را ندارد، اما همچنان می‌توان استادی کارگردان را ستایش کرد.

    روند رشد دراماتیک داستان بی‌کم‌وکاست و بدون وقفه پیش می‌رود تا به اوجی تکان‌دهنده می‌رسد. درام روانشناسانه فرهادی نشان از درک والایی او از درونیات انسانها دارد و به مانند فیلم او پل ورهوون اثر زیبایی رو قلب مخاطب می‌گذارد.

    تازه ترین اخبار از فیلم فروشنده جدید اصغر فرهادی در جشنواره کن 2016

    *محمد رضا عباسیان که در جشنواره کن حاضر بود در باره این فیلم گفت:

    ساعت هفت شامگاه جمعه سی و یک اردیبهشت و در اولین نمایش فیلم سینمایی فروشنده اصغر فرهادی در سالن دبوسی جشنواره که مختص خبرنگاران است، را دیدم. همانطور که انتظار می رفت فرهادی همان روندی که از چهارشنبه سوری آغاز کرد و در درباره الی و جدایی نادر از سیمین و حتی گذشته ادامه داد را رها نکرده است. تم اصلی قضاوت در بستر داستانی پرکشش که نشان از توانمندی اصلی فرهادی در نویسندگی است.

    قطعا فیلم با فاصله پایین تر از جدایی و حتی درباره الی ایستاده اما به جرات میتوان گفت از سطح فعلی و بخصوص این سالهای سینمای ایران یک سر و گردن بالاتر است. به اصغر فرهادی باید دست مریزاد گفت که با کیفیت قابل قبول فیلمش پرچم ایران را در کن بالا نگه داشت. همچنین با آنکه میتوان ایراداتی به فیلم وارد آورد بخصوص ارایه تصویری خاکستری از جامعه ایران اما بهرحال جزو فیلمهای سیاه نمایی که دیدنش در بلاد فرنگ موجب سرافکندگی است نبود.

    ترانه علیدوستی ، اصغرفرهادی و شهاب حسینی در فوتوكال فروشنده در كن.

    ترانه علیدوستی ، اصغرفرهادی و شهاب حسینی در فوتوكال فروشنده در كن.

    در ادامه توییت‌ های مختلف منتقدین و اصحاب رسانه‌ حاضر

    در جشنواره کن درباره فیلم سینمایی «فروشنده» آمده است.

    متیو اندرسن: درام اخلاقی عمیق فرهادی را دیدم. فروشنده در کن. به این فیلم نخل طلا را بدهید.

    دونالد کلارک: فروشنده پیرنگی شبیه جدایی دارد.( رازی درون یک ازدواج) اما خرده ای بی روح تر و آکادمیک تر است. مهیج بود.

    هالیوود السور: فروشنده اصغر فرهادی درباره شک،خشم، انتقام، گناه، عشق و بوم پایی ( territoriality) است. اما جریان فرعی اش شوونیسم است

    ربکا لورنس: فروشنده اصغر فرهادی یک رقیب دیرهنگام نخل طلا است.

    عالی پیتر هاول:چک چک آرام سستی بشری و تبعات آن. ماهرانه توسط فرهادی سنجیده می شد. کاملا ویران کننده بود

    دیوید جنکینز:سردرگمی های اخلاقی کاملا ویران کننده به این درام ایرانی از اصغر فرهادی جان می دهد. نقش آفرینی های بی نظیر.

    گرگوری الوود: فروشنده یک ملودرام خوب اما یک داستان اخلاقی روشن از اصغر فرهادی است.یک داستان نو را دوست دارم.

    جوردن رویمی: فکر می کنم کاملا واضح است که فروشنده جدایی نیست اما خب پس چیست؟ یک فیلم عالی. بدجوری پس از فیلم شان پن نیاز بود.

    بیلگه ایبری: فروشنده فرهادی خوش ساخت است.اما رفیق مشکلات جدی با این یکی دارم

    اوئن گلایبرمن(ورایتی): در این فیلم شهاب حسینی به زیبایی طوری نقش آفرینی کرده که از شخصیت عماد، یک شوالیه با زورگویی ابدی می سازد و ترانه علیدوستی که یک نسخه ی ایرانی با غم و اندوه ِ ماریون کوتیار را ارایه می کند.اما بازی درخشان در این فیلم از آن بابک کریمی است.

    دبورا یانگ(هالیوود ریپرتر): سکانس پایانی گروهی از شخصیت های جدید را معرفی می کند که در میان آنها سجادی حسینی فراموش ناشدنی است. طراحی صحنه کیوان مقدم در دو آپارتمان نیز خیره کننده است و برای پنجره ها و درهای خاص فرهادی به عنوان لوکیشن های برای کنش های اجتماعی.»

    منتقد سایت«د رپ»: فروشنده اصغر فرهادی که راهی کن شد به نظر رسید یک فیلم محبوبِ زودهنگام است که برنده نخل طلا می شود. حالا که فیلم نمایش داده شده به ضرس قاطع می توان گفت که فرهادی مسلما قدرتمند و غیر قابل نادیده گرفته شدن است. اما شاید بتوانید او را برای بردن نخل طلا به حساب نیاورید.

    رنه نارانخو خبرنگار اسپانیایی: در فروشنده فرهادی شخصیت‌های قدرتمندی را خلق کرده و تنش‌های موجود در یک چارچوب اخلاقی و مذهبی را آشکار ساخته است.

    سمسی مس از مجله استنلت: «فروشنده» یا مرگ عقاید تلقین شده به یک مرد ایرانی در باب عدالت اجتماعی. بالاخره کارگردانی فرهادی به پای نویسندگی‌اش رسید. الخندرو جی‌کالوو ناشر اسپانیایی: فرهادی در «فروشنده» نسبت به گذشته پیشرفت کرده اما همچنان درامی بیش از حد مهندسی شده دارد.

    تین گریرسون از اسکرین اینترنشنال: سرگردانی اخلاقی و کنایه‌های دراماتیک سرراست فرهادی این‌بار کم رمق‌تر از همیشه و به سختی می‌تواند تأثیر بگذارد.

    نیکولا گروژ اندوویج از پلی‌لیفت: «فروشنده» شگفت‌انگیز است نه به خوبی جدایی ولی بهتر از گذشته. مدعی خیلی جدی برای بهترین بازیگر مرد.

    واکنش رسمی توتال فیلم: ابهامات اخلاقی به شدت تکان‌دهنده این فیلم را از جدایی فراتر برده بازی‌های درجه یک.

    لاورنس معاون دبیر سرویس فرهنگی BBC: فروشنده فوق‌العاده بود مدعی دیرهنگام برای نخل طلا.

    دانلت کلارک از آیریش‌تایمز: «فروشنده» با همان الگوی جدایی راز پنهان در ازدواج پیش می‌رود اما کمی خشک‌تر و آکادمی‌تر. جردن سرلی از توتال فیلم: نمایش اخلاق‌گرایانه تکان‌دهنده‌ای از ایران که به پای جدایی نمی‌رسد.

    هالیوود آرسور: فرونشده درباره شک،‌ خشم، مالکیت، انتقام،‌گناه و ترحم است. اندرسون از بی‌بی‌سی: درام پرتنش اصغر فرهادی را دیدم نخل طلا را بدهید به این فیلم.

    ترویس کولروس از مجله فرهنگی منسل: فیلم فرهادی تشخیص کامل احساس تقصیر و گناه است.

    استفان‌له بلانک روزنامه‌نگار فرانسوی: فروشنده داعیه پرشور بر علیه انتقام‌جویی است.

    منتقد سایت سینماتوگراف: فیلم برای یک ساعت اول به صورت دایره‌ای می‌چرخد سپس با شیب رو به بالا پایان تحسین‌برانگیزی دارد. به نظر فیلمی متوسط است.

    تازه ترین اخبار از فیلم فروشنده جدید اصغر فرهادی در جشنواره کن 2016

    شهاب حسینی در فوتوكال فروشنده در كن.

    عکس های بازیگران فیلم فروشنده اصغر فرهادی در جشنواره کن 2016

    اتفاق بی سابقه در کن 69 :پنج دقیقه تشویق ایستاده اصغر فرهادی و

    گروه سازنده «فروشنده» پس از پایان فیلم در سالن لومیر کن

    عکس های بازیگران فیلم فروشنده اصغر فرهادی در جشنواره کن 2016

    ترانه علیدوستی ، اصغرفرهادی و شهاب حسینی بر روی فرش قرمز فروشنده در كن.

    عکس های بازیگران فیلم فروشنده اصغر فرهادی در جشنواره کن 2016

    ترانه علیدوستی بر روی فرش قرمز فروشنده در كن.

    عکس های بازیگران فیلم فروشنده اصغر فرهادی در جشنواره کن 2016

    لباس زيبای ترانه علیدوستیدر فرش قرمز فروشنده در كن.

    آپدیت – 2 خرداد 95: حذف فروشنده از جشنواره !!

    عکس های بازیگران فیلم فروشنده اصغر فرهادی در جشنواره کن 2016

    با پایان نمایش فیلم ها در جشنواره کن خبرگزاری فرانسه، سه مدعی نخل طلا را معرفی کرد/ غیبت نام «فروشنده» در این فهرست تعجب آور است!!

    ترانه علیدوستی و شهاب حسینی شانس بالایی برای جایزه دارند

    پيش بينی شبكه تلويزيونی فرانس 24: ترانه علیدوستی و شهاب حسینی نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن و مرد جشنواره فیلم کن می شوند.

    با آغاز مراسماختتامیه منتظر اعلام نتایج هستیم

    تصویر ترانه علیدوستی روی فرش قرمز اختتامیه کن 69 روی اینستاگرام رسمی جشنواره کن

    تصویر ترانه علیدوستی روی فرش قرمز اختتامیه کن 69 روی اینستاگرام رسمی جشنواره کن

    آپدیت: شهاب حسینیبهترین بازیگر مرد جشنواره کن

    شهاب حسینیبرنده نخل طلای جشنواره بين المللی فيلم كن 2016برای بازی در فیلم فروشنده شد.شهاب حسینی: مطمینم روح پدرم الان نظاره گر من است از اصغر فرهادی تشكر می كنم که به من اعتماد کرد. اين جايزه را از مردم دارم پس به آن ها تقدیم می کنم.

    شهاب حسینی بهترین بازیگر مرد جشنواره کن

    جایزه بهترین فیلمنامه هم به اصغر فرهادی رسید

    اصغر فرهادی: فیلم های من فیلم های شادی نیستند اما خوشحالم كه با جوایزم مردم ایران يا لاقل بخشی از آن ها را شاد می كنم.

    جایزه بهترین فیلمنامه به اصغر فرهادی رسید

    لیست برندگان جشنواره کن

    بهترین بازیگر زن: ژاکلین ژوزه برای فیلم «ماروسا»

    بهترین بازیگر مرد: شهاب حسینی برای فیلم «فروشنده»

    بهترین فیلم‌نامه: اصغر فرهادی برای فیلم «فروشنده»

    جایزه ویژه هیات داوران: زاویر دولان برای فیلم «اینجا ته دنیاست»

    بهترین کارگردانی: الوييه آساياس براى «خریدار شخصی» و كريستين مونجو برای «فارغ التحصیلی»

    جایزه بزرگ (نخل طلا): کن لوچ برای فیلم «من دنیل بلیک»

    اشک های ترانه علیدوستی پس از اعلام شهاب حسینی برای جایزه بهترین بازیگر مرد

    اشک های ترانه علیدوستی پس از اعلام شهاب حسینی برای جایزه بهترین بازیگر مرد

    شهاب حسینی برنده بهترین بازیگر مرد جشنواره کن

    سدا و سیما موفقیت «فروشنده» در کن را ندید!

    سدا و سیمای ایران خبر موفقیت فیلم «فروشنده» در جشنواره فیلم کن را در سطح یک خبر معمول بازتاب داد.

    به گزارش ایسنا، در حالی که شامگاه گذشته موفقیت فیلم «فروشنده» در بخش فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد در جشنواره کن، به خبری داغ و مسرت‌بخش در شبکه‌های اجتماعی و اغلب شبکه‌های ماهواره‌ای پارسی‌ زبان بدل شده بود، تلویزیون ایران به صرف اعلام خبری کوتاه در بخش‌های خبری‌ بسنده کرد.

    همچنین شبکه خبر با درج زیرنویس در میان سایر خبرهای سینمایی این شبکه، به اعلام این موفقیت بزرگ در سینمای ایران پرداخت.

    پیمان یوسفی هم در میان گزارش بازی قهرمانی جام حذفی اسپانیا میان تیم‌های بارسلونا و سویا، این موفقیت را به شهاب حسینی و اصغر فرهادی تبریک گفت.

    اما سدا و سیمای ایران در حالی چنین رویکردی را برای اعلام خبر یک موفقیت ملی انتخاب کرد که لحظاتی پس از اعلام اهدای این جوایز به فیلم اصغر فرهادی، موجی از ویدسو و عکس از لحظات مختلف این رویداد مهم سینمایی در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شد.

    بر اساس این گزارش، سدا و سیماهمان یکشنبه شب در حالی به خاطر عملکردش در پوشش موفقیت فیلم «فروشنده» در جشنواره کن از سوی فعالان شبکه‌های اجتماعی مورد انتقاد قرار گرفت که بارها از سوی کارشناسان و اهالی رسانه برای جا نماندن از شبکه‌های اجتماعی و همچنین کانال‌های ماهواره‌ای با هشدار مواجه شده است.

    به اعتقاد این کارشناسان منتقد، ممیزی اخبار فراگیر که در سطح بین‌المللی و داخلی رخ می‌دهد، بینندگان ایرانی را به رجوع به شبکه‌های ماهواره‌ای و همچنین ترجیح دریافت اطلاعات از شبکه‌های اجتماعی به جای شبکه‌های سدا و سیمامجاب می‌کند.

    واکنش فرهاد به فرنگ رفتن قباد و شهرزاد

    واکنش فرهاد به فرنگ رفتن قباد و شهرزاد :))))

    شادی شهاب حسینی پس از دريافت نخل طلایی كن

    شادی شهاب حسینی پس از دريافت نخل طلایی كن

    شهاب اکنون دارنده معتبرترین جایزه تاریخ بازیگری ایران است

    سلفى ترانه علیدوستى و شهاب حسینى با نخل طلا

    سلفى ترانه علیدوستى و شهاب حسینى با نخل طلا


    دانلود کامل فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز

    ساخت فیلم گشت ارشاد 2

    کارگردان «مردی شبیه باران» سال آینده دو فیلم

    «دم کلفت» و «گشت ارشاد 2» را مقابل دوربین می برد.

    13 بهمن 94

    سعید سهیلی در گفت وگو با بانی فیلم گفت: «فیلمبرداری فیلم سینمایی «دم کلفت» به اوایل سال آینده موکول شد و قصد دارم به فاصله دو- سه ماه بعد از پایان تولید این فیلم، «گشت ارشاد 2» را مقابل دوربین ببرم».

    او افزود: «در حال حاضر مشغول رایزنی با چند تن از عوامل پشت دوربین و بازیگران هستم و هنوز حضور هیچکس در «دم کلفت» قطعی نشده است. فیلمبرداری نیز به طور کامل در تهران انجام می شود و این روزها مشغول بازبینی لوکیشن ها هستم». سهیلی در ادامه درباره شرایط ساخت «گشت ارشاد 2» نیز گفت: «فیلمبرداری به احتمال فراوان اوایل تابستان در تهران آغاز خواهد شد.

    ضمن این که تمامی عوامل و بازیگران این فیلم نیز از سری اول انتخاب می شوند». این کارگردان در پایان درباره داستان و حال و هوای «گشت ارشاد 2» نیز گفت: «در سری دوم داستان تغییر نخواهد کرد و ادامه سرنوشت شخصیت های سری اول قصه روایت می شود. تا آغاز فیلمبرداری نیز بازنویسی فیلمنامه انجام خواهد شد».

    در سری اول «گشت ارشاد» حميد فرخ نژاد، پولاد كيميايي، ساعد سهيلي، نيوشا ضيغمي، سحر قريشي، ميرطاهر مظلومي و… حضور داشتند. در خلاصه داستان این فیلم آمده: دختر و پسر جواني در يكي از پارك هاي تهران مشغول گپ زدن و گردش هستند كه مأموران گشت ارشاد از راه مي رسند و قصد دارند آنها را به ستاد ببرند…

    سری اول «گشت ارشاد» در زمان اکران با حاشیه های مختلفی روبرو شد به طوری که سینماهای حوزه هنری فیلم را تحریم و از نمایش آن خودداری کردند. «كلاشينكف»، «گشت ارشاد»، «ازدواج در وقت اضافه»، «چار چنگولي»، «چهار انگشتي» «سنگ، كاغذ، قيچي» و… دیگر عناوین سینمایی سهیلی محسوب می شوند.

    چندی پیش خبرهایی از ساخت فیلم«دلواپسان»نیز به گوش می رسید.

    آپدیت: 11 خرداد 95

    پروانه ساخت فیلم سینمایی «گشت ۲» صادر شد.

    به گزارش بانی فیلم، با صدور پروانه ساخت فیلم سینمایی «گشت ۲» به کارگردانی سعید سهیلی، پیش تولید این فیلم وارد مرحله جدی تری شده و دو هفته دیگر این فیلم پیش تولید خود را آغاز خواهد کرد. براساس برنامه ریزی ها نیز فیلمبرداری این فیلم تا اوایل ماه نخست تابستان آغاز می شود.

    «گشت ۲» در ادامه فیلم «گشت ارشاد» مقابل دوربین خواهد رفت. فیلمی که در زمان اکران با تحریم حوزه هنری روبرو شد و حتی در برخی از سینماهای متعلق به حوزه هنری در شهرهای مختلف از نمایش آن جلوگیری به عمل آمد. سهیلی قسمت دوم «گشت ارشاد» را با نام «گشت ۲» می سازد، پروژه ای که این روزها در مرحله انتخاب بازیگر و لوکیشن هاست.

    حمید فرخ نژاد، پولاد کیمیایی و ساعد سهیلی سه بازیگر اصلی سری اول این فیلم در سری جدید نیز حضور خواهند داشت. علاوه بر این سه نفر چندین بازیگر دیگر نیز قرار است به پروژه اضافه شوند. براساس شنیده ها سهیلی این روزها تست گریم اولیه بازیگران را انجام داده و حتی ساعد سهیلی نیز موها و ریش هایش را برای حضور در این فیلم کاملا بلند کرده است.

    فیلمبرداری «گشت ۲» به طور کامل در تهران انجام می شود. فیلمنامه سری جدید این فیلم نیز فضایی کاملا متفاوت نسبت به «گشت ارشاد» دارد و داستان سرنوشت سه شخصیت اصلی را بعد از گذشت چند سال روایت می کند.بازنویسی فیلمنامه نیز در حال حاضر توسط مهدی محمدنژادیان و سعید سهیلی به پایان رسیده است.

    سهیلی سال گذشته پروانه ساخت «دم کلفت» را نیز دریافت کرد اما گویا ترجیح داده که نخست «گشت ۲» را جلوی دوربین ببرد. سحر قریشی، نیوشا ضیغمی، میرطاهر مظلومی، اصغر سمسارزاده، گیتی معینی، زنده یاد ناصر گیتی جاه، احمد ایران دوست، اردشیر کاظمی و… دیگر بازیگران «گشت ارشاد» هستند. سعید سهیلی در «گشت ۲» مانند سری اول خود تهیه کنندگی فیلم را نیز برعهده گرفته است.

    >دانلود فیلم گشت ارشاد 1

    >دانلود فیلم گشت ارشاد 2

    توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





    تلگرام ته موویز
© تمامی حقوق مطالب برای وبسایت ته موویز محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع و شرعا حرام می باشد.
طراحی و کدنویسی : پرشین وردپرس
سایت بت اسپات