خلاصه قسمت ۱۸ اتک
هشدار اسپویل!!!
امروز با یک پست دیگر در رابطه با انیمه حمله به تایتان در خدمت شما هستیم. تصاویری که امروز آماده کرده ایم مربوط به خلاصه قسمت جدید این انیمه هستند که امروز ۲۶ دی ماه قسمت جدید پخش شد.
ضمنا بعد از آمدن قسمت جدید در هر هفته “عکس های جدید آن قسمت “در سایت قرار میگیرد.
با ما همراه باشید.♥
دانلود قسمت ۱۸ اتک
پارت اول
میکاسا ارمین جان کنی و… از زندان خارج میشوند.
میکاسا و ارمین درگیر اینن که منظور ارن از اینکه به میکاسا گفت ازت متنفرم چی بوده که ارمین صحنه ای که اولین بار دریا رو دیدن یادش میاد و میگه ممکنه بخاطرهمین باشه (ارن گفته بوده :ینی اگه اونور دریا که دشمنانمون هستن رو بکشیم به ازادی میرسیم؟) در ادامه ارمین میگه که وقتی تموم این ماجراها تموم شد شخصا از ارن میپرسیم..
پارت دوم
در ادامه شاهد مبارزه تن به تن ارن و راینر هستیم . راینر میگه: “هممون خسته شدیم و زجر کشیدیم.. ارن تو خودت هم کم عذاب نکشیدی , چرا انقدر تلاش میکنی؟ برای چی میجنگی؟”
پورکو بازهم به سمت ارن حمله میکنه و بازم مثل همیشه ارن او را میزنه و از خودش دور میکنه
راینر درحالی که ارن رو گرفته میگه که” میخوام همه اینا تموم بشه” اما ارن با تمام زوری که داره سعی داره راینر رو شکست میده..
درهمین حین مشت بزرگی سنگ ریزه به سمت راینر پرتاب میشود … ولی کار کی میتونه باشه؟
بله! زیک ییگر!!
پارت سوم
همه با اومدن زیک در فرم تایتانیش متعجب مبشن .. در اخر زیک به ارن میگه که دیرکردم ولی همونجور که قول دادم اومدم باقیشو بسپار دست داداش بزرگترت:)
خلاصه قسمت ۱۸ اتک
پارت چهارم
زیک تموم نیروهای هوایی مارلی رو داغون و منفجر میکنه(همون سبک مبارزه ای که توی قسمت ۱۷ فصل سه داش!)
بعلاوه به پیک(تایتان ارابه) هم سنگ پرتاب میکنه که پیک جاخالی میده)
کولت(برادر فالکو) و گبی کنارهمن و همگی از قصد زیک و ارن باخبر شدن.. گابی و کولت درگیر اینن که چجور جلوی ارن رو بگیرن
کولت میخواد فالکو رو نجات بده اما گابی میگه که بخاطرمن فالکو اینجور شده و خودم بایس برم و نمیتونم بدون اون ازینجا فرار کنم!
پارت پنجم
کنی و جان از زندان به سمت فرماده پیکسس و کیث سادیس میرن . سادیس میگه که “من دیگه اخر خطم و بیخیال من شو و برو”
بلافاصله توی سالن پیکسس رو میبینن و جویای حالش میشن که پیکسس میگه که” فعلا خوبم ..فقط خیلی نوشیدم(از همون مشروباتی که مایع نخاعی زیک رو داخلشون ریختن و بیشتر ارتش ازون خوردن)”
پارت ششم
یلنا از اتیش گرفتن نیروهای هوایی مارلی خیلی ذوق زدس..ارمین میکاسا جان و کنی میرسن که یلنا با ذوق بهشون میگه که اینکاره زیک بوده
بازهم راینر به سمت ارن شورش میکنه (چقدر سیریش اخه:/ ) که زیک دوباره مانعش میشه
جان و … از این صحنه که ارن به سمت زیک میره خیلی شوکه شدن و تعجب میکنن که چجوری زیک از دست لیوای فرار کرده!( طفلکیا نمیدونن لیوای داغون شده:( )
اینستاگرام ته موویز
ارمین به میکاسا و جان میگه که تنها راهی که میشه دنیا رو نجات بدن همکاری با ارن و زیک و رسوندن اونا بهم دیگس.
پارت هفتم
فالکو و نایل همراه با جمعیت از در بیرون میرن که فالکو یهو داداشش رو می بینه و نایل ازش میپرسه که چی بود و فالکو میگه داداشم بوده. بعدش نایل فالکو رو به سمت کولت و گابی میبره و سه تاشون ازونجا میرن..
داشتن میرفتن که نیکولو و خانواده ساشا رو میبینن و سریع قایم میشن .. صداشونو شنیدن که مامان ساشا میگه که نمیدونم میا (گابی)و بن (فالکو) موفق به فرار شدن یا نه و بابای ساشا میگه که اونا قوی ان ..
و اون دختری که ساشا توی فصل دو نجاتش داد و عضوی از خونواده ساشا شد میگه که چرا دلسوزی کسیو میکنین که ساشا رو کشت اگه بینمش (گابی رو) حتما میکشمش..
گابی که با شنیدن این حرف ها ناراحت شد گریه میکنه و میگه :” هیچ شیطانی توی این جزیره نبود همه اینجا ادمن و حالا حس راینر رو درک میکنم .. ما ازینا متنفر بودیم و بهشون میگفتیم شیاطین درصورتی که اینطور نبود!
فالکو به گابی اعتراف میکنه که” همیشه دوستش داشته و نمیخواسته که گابی تایتان زره پوش رو به ارث ببره(چون تایتان شیفترها ۱۳ سال عمر میکنن و بعدش میمیرن) فالکو میگه که براهمین داوطلب جنگ شدم که بتونیم ازدواج کنیم و برای همیشه خوشبخت باشیم”
بعدش کولت میگه که اگ زیک بفهمه که مایع نخاعی خوردی غرش نکنه(چون با غرش زیک کسانی که مایع نخاعی زیک خوردن بلافاصله تبدیل به تایتان های ادمخوار میشن در اوایل فصل ۴ هم دیدیم)
خلاصه قسمت ۱۸ اتک
پارت هشتم
بازهم پورکو به سمت ارن میاد (بشین سرجات دیگه!) که بازهم زیک اونو هدف میگیره و مانعش میشه..
در حالی که همه فکرمیکردن که تایتان ارابه نابود شد با حمله ناگهانی افرادی که روی تایتان ارابه مینشستن روبرو شدن! پس پیک نمرده بود
ناگهان فرمانده ماگات با سلاح مخصوص به زیک شلیک کرد که باعث شد زیک از اون ارتفاع زیاد به پایین سقوط کنه!
پارت اخر
زیک بی جون افتاد روی زمین و ماگات نگرانه اینه که ازهمین یذره قدرتیم که برا زیک مونده زیک استفاده کنه و غرش کنه!
گابی و فالکو و کولت به سمت زیک میرن (که بگن غرش نکن)
“پایان”