نقد و بررسی فیلم ابلق نرگس آبیار

نگاهی به «ابلق» ساخته جدید نرگس آبیار / این زن حرف نمی زند

حمیدرضا مدقق (مجله فیلم):

لیلا در اشیا از آن چه در آینه می بینید به شما نزدیک ترند در نتیجه یک تصمیم غلط، ناخواسته گرفتار پنهانکاری و ناگزیر از سکوت می شود. تنها دلخوشی الفت در فقدان پسرش در شیار 143 ، رادیویی است که به کمر بسته و عادت کرده در سکوت به آن گوش دهد. بهار در نفس هر چقدر که بزرگ تر میشود ساکت تر می شود و بیش از بیش به رویاهایش پناه می برد و فائزه، دختر عاشق و خوشحالِ شبی که ماه کامل شد به تدریج به زنی اسیر و تنها تبدیل می شود که دیگر قادر نیست حتی یک کلمه با مردی حرف بزند که روزگاری نه چندان دور دلبسته اش بود.

«زن و سکوت» مولفه های اصلی پنجمین فیلم آبیار هم هست. راحله در «ابلق» در موقعیتی گرفتار می شود که ناگزیر از سکوت است و شکستن دیوار ستبر سکوت نیز در جامعه ای که به شدت اسیر مناسبات پیچیده مردسالارانه و باورهای نادرست فرهنگی و اجتماعی است، دستاورد چندانی برای او ندارد. گویی ساکت بودن، ساکت شدن و ساکت ماندن تقدیر محتوم هر زن است، درست مثل مبینا در فصل آغازین فیلم که پس از آن که می بیند پدرش مادرش را کتک می زند خودخواسته لب فرو می بندد و در جریان روایت حتی یک کلمه هم حرف نمی زند.

دیگر مولفه ثابت فیلم های آبیار نمایش خرده فرهنگ ها (ارزش ها و هنجارهای خاص یک گروه کوچک که اغلب با ارزش‌ها و هنجارهای اکثریت جامعه بزرگ ‌تر تفاوت دارد) است. البته با این تمایز که در حالی که در چهار فیلم پیشین، نمایش خرده فرهنگ‏ ها بر بستر مناسبات اجتماعی و فرهنگی چند شخصیت محدود صورت می گرفت، در ابلق تمرکز بر حاشیه نشینان شهری فرصت بیشتری برای نمایش هنجارها، باورها، روابط و دل مشغولی های جامعه ای کوچک از زنان و مردانِ متعلق به طبقه فرودست را فراهم آورده است.

امری که به نوبه خود سبب شده است تازه ترین فیلم آبیار بیش از فیلم های پیشین او رنگ و بویی به اصطلاح «اجتماعی» پیدا کند. «ابلق» برخلاف فیلم پیشین آبیار که لوکیشن های متعددی داشت، محدود به جغرافیای یک محله با خانه های تو در تو و چندکوچه است. اما این لوکیشن محدود سبب کندی ریتم و کسالت فیلم نشده است. دوربین پرتحرک سامان لطفیان و تدوین دقیق حمید نجفی راد (که در شبی که ماه کامل شد نیز با آبیار همکاری داشتند) ضرب آهنگ مطلوبی به فیلم بخشیده است. گواه این موضوع فصل نزاع خانوادگی است که با آن که در یک کوچه ۳۰۰ متری روی می دهد، حدود ۴۰ دقیقه طول می کشد و نیز فصل آزار جنسی که با مسابقه کفتربازی تدوین موازی شده است.

.

به بهانه درخشش در  ابلق
درخشش ابدی یک ذهن خلاق

سام بهشتی: یکی از ویژگی های مهم در بازیگری، خلق کردن است. این که بازیگر از ذهن خود برای خلق شخصیت بهره بگیرد؛ یک اصل اولیه و ساده ترین نکته ای است که باید آن را به کار بگیرد و همین نکته ساده می تواند نجات دهنده باشد.

خلاقیت ذهنی در جان بخشیدن به شخصیت مبتنی بر موقعیت هایی که کاراکتر با آن مواجه می شود یک تیتر و عنوان و سرفصل نیست، بلکه نیازمند یک درک عمیق و شگرف است. اگر بازیگر بتواند این اصل را رعایت کند و در گام های بعدی، علاوه بر خلاقیت ذهنی؛ از نبوغ و تکنیک های لازم که به ویژگی های فردی بستگی دارد، استفاده کند به یک بازیگر توانا بدل خواهد شد که می شود به طور جدی به او نگاه کرد. در مدیوم سینمای ایران کمتر بازیگری وجود دارد که به این درک درست از وجود خود رسیده باشد.

الناز شاکردوست در تازه ترین فیلم نرگس آبیار؛ این توانایی و دانش و درک درست خود را به رخ می کشد. شخصیت راحله در #ابلق برای هر بازیگری یک چالش جدی است و هرکسی به غیر او با این نقش مواجه می شد، نمی توانست آن را از آن خود کند اما شاکردوست با دانش و آگاهی و درک درست نسبت به شخصیت؛ راهله را خلق می کند.

لهجه و گویش آذری زبانی به کار می گیرد که تماشایی است. در موقعیت های گوناگون و فراز و فرودهای شخصیت و موقعیت هایی که با آن مواجه می شود، در لحظه از بدن و بیانش بهره می گیرد و خود را به یک بازیگری تبدیل می کند که به شدت فوق تکنیکی است. پیشرفت اعجاب برانگیز و تحسین شده او بعد از فیلم #خفگی فریدون جیرانی آغاز شد، با #شبی که ماه کامل شد به اوج پختگی و تکامل رسید و در #ابلق جایگاه خود را تثبیت کرد و این نکته را به رخ کشید به شدت بازیگر هوشمندی است، جهان بینی دارد و این درخشش ذهن خلاقش شاید ابدی باشد.

شاکردوست در این نقطه ای که ایستاده است یک بازیگر تکامل یافته، فوق تکنیکی و همه چیز تمام است. او یک ستاره به تمام معنا است که هم در میان عوام قابل احترام است هم منتقدان و خواص را به تحسین وادار می کند و این یعنی یک موفقیت جاودانه برای یک بازیگری که از هوش، نبوغ و ذهن خلاقش بهره می گیرد.

.

میثم محمدی: در «ابلق»؛ خیره کننده و باور پذیر

بازیگران بسیاری هستند که شهامت حضور در هر نقش و هر ژانری را ندارند. دشوار است تجزیه و تحلیل کاراکتر در فضاهای متنوع ژانری و ترسیم الگوی فیزیکی و شیمیایی منطبق با فیلمنامه و همسو کردن بیان و بدن و لحن با مختصات کاراکتری که خلق می‌شود. این‌که فقط به خودت و چند نقطه بارزِ غریزی تکیه کنی، نتیجه‌ای جز تکرار نخواهد داشت.

هوتن شکیبا، تسلط عجیبی بر الزامات و ابزارهای بازیگری دارد و این احاطه را می‌توان در فیلم «ابلق» نرگس آبیار به وضوح دید. حضوری خیره‌کننده و متمایز از نقش‌هایی که پیش از این بازیگران دیگری به ایفای مشابه آن از منظر شناسنامه پرداخته‌اند. نقش‌هایی که به شدت استعداد تبدیل شدن به کاریکاتورهایی آنتی‌سمپات و پس‌زننده را دارند، اما این‌جا همه چیز از ریتم و لحن و حس مهندسی‌شده و سپس با عبور از فیلتر ذهنی بازیگر زلال شده و تصویری دل‌نشین را ارائه کرده است.
نقش‌آفرینی‌های او در سریال «لیسانسه‌ها» و فیلم «شبی که ماه کامل شد» که سیمرغ را برای او به ارمغان آورد و حضورش در صحنه تئاتر، اثبات می‌کند که شکیبا نقش را جلوتر از خود می‌بیند، یعنی این‌که اولویتش نیاز نقش است، نه این‌که نقش را زیر سایه خود ببیند. از همین رو هیچ‌کدام از نقش‌آفرینی‌های موفق او شباهتی به هم ندارد و هر کدام حس و گرافیک خاص خودش را دارد.

کاراکتر علی در «ابلق» یک عرض‌اندام هنرمندانه است که به غایت درست و باورپذیر از آب درآمده است. نگاه کنید به شکل راه رفتن و لحن منحصر به‌فرد علی که با حجم‌ و ظرافت آگاهانه‌ای دیالوگ می‌گوید و پاساژهای حسی به موقعی دارد و از طرفی مکث‌ها و بازی‌های هوشمندانه با چشم و اجزاء صورت شکیبا که یک‌تنه او را از دیگران متمایز می‌کند.
هوتن شکیبا با این نقش، خط و نشان محسوس و محکمی برای دیگر بازیگران سی و نهمین جشنواره فیلم فجر کشید و نشان داد که می‌توان به‌عنوان یکی از قدرتمندترین بازیگران حال حاضر سینما، روی هوش و توانایی و فهم بالای او حساب کرد و با خیال راحت نقش‌ها را به او سپرد.

.

یادداشت محسن جعفری راد درباره «ابلق»
یک فیلم جریان ساز

حالا دیگر می توان نرگس آبیار را به عنوان فیلمسازی شناخت که جهان بینی منحصر به خودش را در فیلمهایش ارائه می دهد و اگر مروری اجمالی به کارهایش داشته باشیم همیشه نوعی دفاع از زنان ستم دیده و مهجور از زاویه دید کارگردان، در فیلم قابل مشاهده است که در ابلق ملموس تر از کارهای قبلی است چون سعی کرده روایتی ساده و صمیمی و البته روشنگرانه و افشاگرانه داشته باشد.

آبیار چه در طراحی صحنه که به خوبی پستی و بلندی های روستا را نشان می دهد و فرم بصری که از هلی شات به عنوان یکی از نشانه ها و کد های فیلم هنگام پرواز فیلم استفاده کرده که با تدوینی خلاقانه کاملا به ثمر نشسته و میزانسن های شلوغ که به باورپذیری روابط آدمها در یک روستا کمک کرده است.

یکی دیگر از امتیازات مثبت فیلم طبق معمول کارهای آبیار بازی بازیگران است. بهرام رادان کاملا در قالب نقش فرو رفته و شخصیتی دو رو و متقلب و غیر اخلاقی را به خوبی ارائه می کند. در واقع به خصوص با نوع نگاهش به‌خوبی مخاطب را سر دوراهی و تعلیق قرار می دهد. شاکردوست هم در خدمت فیلم رفتار کرده و بازی در نقش زنی سنتی و خانه دار را خوب انتقال می دهد اما به نظرم بهترین بازیگر فیلم هوتن شکیباست. او کاملا نقش یک جوان بیکار و بی خیال و سرخوش و در عین حال سر جایش متعصب و غیرتی را به خوبی ایفا کرده است. مثلا موقعیت هایی که مدام می خواهد از همسرش دلبری کند تا فریادش هنگام دعوا که اینجا فن بیان قوی اش کاملا آشکار می شود و به کمک چهره پردازی دقیقش، به راحتی می توان او را برای نقش مکمل مستحق سیمرع دانست.

در کل فیلم آبیار در راستای محتوایی تابوشکنانه یک تلنگر بزرگ به مخاطب می زند و می تواند فیلمی جریان ساز باشد. در راستای حرف زدن درباره چیزهایی که نگاه سنتی جامعه همیشه روی آن سرپوش گذاشته است. درباره صداقت میان زن و شوهر که باید مثل دو رفیق باشند. درباره زنان جسور و شجاع که باید از هویت و فردیت خود دفاع کنند تا جایگاه فردی و اجتماعی مناسبی داشته باشند‌.تماشای چنین فیلمی طبعا و قطعا قابل توصیه است.

 

 

> دانلود فیلم ابلق

دانلود فیلم ابلق

توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





تلگرام ته موویز