گفتگو با طراح لباس سریال شهرزاد

گفتگو با طراح لباس سریال شهرزاد

سریال پربیینده شهرزاد که این روزها در آستانه پایان فصل اول قرار دارد، به غیر از فیلمنامه عالی، بازی های قوی و کارگردانی بی نظیر حسن فتحی از جنبه طراحی لباس هم، بسیار مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است. ژاله زکی زاده، طراح لباس این مجموعه می گوید برای هر بازیگری با توجه به شخصیت و کاراکترش در داستان، لباس ها را طراحی کرده و رنگ لباس ها را هم با موقعیت های مختلف در قصه هماهنگ کرده است. گفت وگوی اختصاصی چهره نیوز با این طراح لباس توانا را در ادامه می خوانید:

*کار طراحی لباس را چند سال است که به طور حرفه ای در پیش گرفته اید؟

من درسم که سال 72تمام شد وارد کار طراحی لباس شدم. در دانشگاه شریعتی درس خواندم. وارد این مجموعه شدم و ازدستیاری شروع کردم. از دستیاری آقای خورشیدی شروع کردم. خوشبختانه و بعد کم کم دنبال آقای میرفخرایی گشتم و بالاخره موفق شدم. چون ایشان استادم نبودند و من پرس و جو کرده بودم و متوجه شده بودم که بهترین آدم در این موقعیت آقای میرفخرایی هستند. بعد با آقای میرفخرایی کار ملاصدرا را شروع کردم. اولین کارم با آقای میرفخرایی ملاصدرا بود، ولی قبل از آن تله تئاترهای تلویزیونی کار می کردم. «سوپ قارچ» که جزء تله تئاتر های آن سال و یک کار اروپایی بود از همین جمله است که گفتند لباس هایش خیلی خوب است، ولی گفتند تازه کار و جوان است و فعلاً از او تقدیر نمی شود. همین باعث شد من تلاشم را بیشتر کنم تا یک چیزهایی را به دست بیاورم. خلاصه خیلی زحمت کشیدم تا برسم به آقای میرفخرایی و خدا را شکر ایشان بستر را برایم فراهم کردند و در کار ملاصدرا خیلی دست من را به عنوان دستیار باز گذاشتند. بعد هم سینمایی «گاهی به آسمان نگاه کن» کار آقای کمال تبریزی، «یوسف پیامبر»، سینمایی «دلتنگی های عاشقانه » و «یکی می خواد باهات حرف بزنه» و بعد هم سریال «شوق پرواز» و «سقوط یک فرشته» به عنوان طراح لباس بودم. از اینکه در چنین کارهایی بودم خوشحالم، چون احساس خوبی به من دست می دهد. اینکه مردم کار را ببینند و خوششان بیاید برایم مهم است زیرا من برای مردم کار می کنم.

*در حال حاضر طراحی لباس سریال پرطرفدار «شهرزاد» را انجام داده اید که از سوی بسیاری مورد توجه قرار گرفته است. برای طراحی لباسهای 60 سال پیش به منابع خاصی رجوع کردید یا تحقیقاتی را انجام دادید؟

راستش را بخواهید خانواده مادری و پدری من فوق العاده آدمهای شیک پوشی بودند. من اهل ارومیه هستم و عکسهای آن دوران را دارم که خب سیاه و سفید هم هستند. علت اینکه بعضی از مردم می گویند چرا رنگ در لباس های سریال زیاد است این است که بیشتر عکسهایی که از آن دوران می بینند سیاه و سفید است و از رنگ در آن دوران چیزی ندیدند. مثلاً من نمونه پارچه ها و لباسهایی را از مادرم دارم که فوق العاده رنگهای خوب و قشنگی است. این رنگها بالاخره وجود داشته است و ژورنال هایی از آن زمان ها وجود دارد. من همچنین به دنبال عکسهایی از آن زمان گشتم و مجموعه ای از عکسهای خانواده های شیک پوش آن زمان را دیدم. در طیف رنگها هم حتی از عکس های سیاه و سفید کمک گرفتم. مثلا در طیف سفید در عکس ها متمایل به کرم تا سفید سفید هست و در طیف سیاه هم کمرنگ و پررنگ است. من از خیلی ازین رنگها عکس می گرفتم و خودم سایه روشنش می کردم که بفهمم این رنگ اگر قرمز است چه رنگیست. داستان سریال شهرزاد هم مصادف با سالهای 1950 هست. آنموقع مردم خیاطی داشتند و ژورنال های فرانسه را ورق می زدند. یعنی آدمهای مدیستی بودند. اینکه متأسفانه ایرانی ها را می خواهند ببرند به عصر حجر به شخصه نمی پذیرم.

*برخی معتقدند آن بازه تاریخی بعد از کودتا اصلاً یک دوره خاصی بوده است و مردم رو به شیک پوشی آورده بودند…

اصلاً مردم چون ژورنالهایی از فرانسه می آمد و خود فرانسه اصلاً آن سالها، سالهای مُد بود هم به مدل مو و هم به لباس خیلی اهمیت می دادند. یعنی صنعت پارچه بافی رشد کرده بود. همه اینها را من خواندم و تحقیق کردم. یعنی من حدود 3 هفته فقط راجع به پوشاک مردم در آن سالها تحقیق می کردم. منتها یک دوره ای مردم بین فقیر و ضعیف با پولدار که مثلاً طبقات متوسط جامعه بودند و تعدادشان کم بوده است تفاوت وجود داشته است، ولی باز هم آنها شیک پوش بودند اما مثلاً یک لباس را شاید 2 سال می پوشیدند ولی ژنده پوش نبودند. همان لباس را خوب نگهداری می کردند و می پوشیدند. من عکسهای روزمره مردم در خیابانهای آن زمان را نگاه می کردم همه کت وشلوار می پوشیدند و حتی پسر بچه ها هم کت وشلواری بودند. در واقع این شیک بودن و این مدیست بودن مردم و گذشتگان وجود داشته است. رنگ وجود داشته و پوشش مردم شاداب بوده است.

مُد از فرانسه می آمد. مادربزرگ من زنده است و در آن دوران زندگی کرده. خودش از دختران ملاک بود. با اینکه ماشهرستانی بودیم مادربزرگ من از ژورنال های فرانسوی آن زمان می گوید. این ژورنالها در موزه ها وجود دارد. درگوگل هم که 1950 را سرچ کنید، ژورنالهای فرانسوی نمایش داده می شود.

*در طراحی لباس شهرزاد به عنوان نقش محوری قصه، آیا تمرکز بیشتری گذاشتید یا نکته های خاصی را برایش ویژه در نظر گرفتید؟

به نظر من شخصیت شهرزاد محوریت داستان است. من در کارم معمولاً وقتی شخصیتی محور اصلی هست تمرکزم را بیشتر روی آن قرار می دهم تا حداقل شخصیت با پوشش درست در بیاید. خود شخصیت (شهرزاد) که درست دربیاید اطرافش هم درست در می اید. شما وقتی یک پارامترهایی را برای یک شخصیت قرار می دهید، شخصیت های دیگر را هم براساس آن پارامترها می سنجید بعد به این شکل شخصیت ها درست سرجایشان می نشینند.یکی از حسنهای این کار این بود که بازیگرها خوش تیپ بودند.

*در واقع می خواهید بگویید در طراحی لباس شخصیت ها، به نقششان توجه کردید…

بله… قطعا… من مطابق با کاراکترهای سریال لباس ها را طراحی می کردم. یک جاهایی بود که دوست داشتم لباس دیگری را برای بازیگری طراحی کنم ولی شخصیتش این اجازه را به من نمی داد که چیزی جز آنچه مناسب نقش اش است انجام بدهم. سعی ام این بود که لباس ها خیلی به کاراکترها نزدیک باشد و حالا نمی دانم چقدر درست درآمده و چقدر اشتباه.

*در واقع به اینجا می خواستم برسم که در طراحی لباس شهرزاد، نوع تفکرش و طبقه اجتماعی اش را هم در آن زمان که یک خانم دکتر است مد نظر قرار دادید؟

بله سعی ام بر همین بوده است و اینکه چقدرموفق شدم قضاوت بر عهده بیننده و شماست .

*از انتخاب رنگها هدف داشتید؟ مثلاً در قسمتهای اول که تماشاگر رابطه عاشقانه شهرزاد و فرهاد بودیم، نشان داده می شود شهرزاد در کافه نادری هنگام دیدار با فرهاد قرمزپوشیده است اما بعدتر درخانه قباد، لباس هایش در رنگهای یاسی کمرنگ یا آبی است…

اول بگویم خیلی خوشحالم که این فکر توسط تماشاگر که شما باشید گرفته شده است. بله شما وقتی که هیجان داری و خوشحالی یا یک گل رز قرمز می گیری یا لباس خوشرنگ می پوشی. یعنی اینکه یک قرمزی در وجود شما هست. من می خواستم آن عشق را آنطور که هست نشان بدهم چون جایی نداشتم که استفاده اش کنم به خاطر همین آن را در پوشاک بردم و خیلی خوشحالم که درست انجام دادم و توانستم طوری انجام بدهم که بیننده متوجه بشود. یعنی کلام شهرزاد با ظاهرش باید همخوانی داشته باشد. مثلا در قسمتی که می رود کافه نادری و با فرهاد خداحافظی می کند لباس تیره می پوشد. خدا را شکر آقای فتحی دست من را باز گذاشته بود و تقریباً می شود گفت آقای فتحی خیلی از من ایراد نمی گرفت.

*آن زمان ها لباس ها آنقدر که در فیلم نشان داده شده اتوکشیده بوده است؟

اتو ذغالی در آن موقع بوده است. یعنی از دوره رضاشاه بود. کم کم برقی شد و در آن سالها خشکشویی هم بود.یعنی در دوره 1320 ما خشکشویی داشتیم. حالا هر کسی نمی برد لباسهاش رو با اتو های پرسی انجام بدهد. ما فرهنگمان خیلی غنی است و تکنولوژی به روز وارد کشور ما می شد. یعنی سال 1320 اگر اروپا اتو وجود داشت ایران هم اتو وجود داشت.

*در سریال شهرزاد دیالوگها خیلی ادبی نیست و این حتی برای برخی سوال هست. البته به نظر من فرم دیالوگها در شهرزاد با وجود اینکه نزدیک به امروز است خیلی بهتر است. گاهی اوقات مخاطب از دیالوگهای ادبی و تاریخی خسته می شود و ضمنا فکر می کنم این ممکن است کمی روی بازی ها هم اثر بگذارد. من مخاطب بیشتر با بازی بازیگران در شهرزاد ارتباط برقرار می کنم. آیا شما به این فکر کردید که پوشش را هم طوری طراحی کنید که وقتی مخاطب می بیند بتواند ارتباط برقرار کند؟ یعنی علاوه براینکه بخواهید آن لباس را در آن زمان نشان بدهید، آن حس ارتباط را هم در نظربگیرید؟

ببینید تنها تفاوت شاید این است که الان لباس ها بلند شده و اسمش را مانتو گذاشتیم. واژه مانتو فرانسوی است. می خواهم این را بگویم که گذشتگان ما لباس های خوبی به تن می کردند و واقعا شیک پوش بودند. همین الان هم شما نگاه کنید گاهی عکسهایی از زمان های قدیم منتشر می شود که می گوییم آیا واقعا اینجا ایران است؟ خیلی دلم می خواست این را نشان بدهم تا مردم بدانند که گذشتگان چقدر خوب لباس می پوشیدند و سعی ام بر این بود تا واقعاً پوشش مفهوم پیدا کند. یعنی الان با مانتو مهمانی می رویم، با مانتو به عزا می رویم و باز با مانتو به خرید هم می رویم. ما اصلاً پوششهایمان تعریف ندارد.

*اول تست گریم انجام می شود یا ابتدا لباسها باید دوخته و تن شود و بعد با آن لباس گریم انجام شود؟

معمولا با هم است. یعنی اول یک بار گریم می کنند و در مورد این چیزهای خاص می پرسند که مثلا فرم کلاهچیست. معمولاً با هم کار می کنیم. مثلاً به من می گویند که برای فلان سکانس لباس چه رنگی است؟ یا من می بینم در سکانسی رنگ چهره بازیگر باید پریده رنگ باشد من هم سعی می کنم با نوع و رنگ لباس آن زرد بودن قیافهرا تقویت کنم.

*می توانید یک میزانی بگویید که مثلا برای سریال شهرزاد چند دست لباس تا پایان سریالدوخته شد؟

دقیقا حضور ذهن ندارم که یک رقم درست به شما بدهم، ولی تقریبا چندصد دست لباسی شد. حالا شاید کمتر ازهزارتا، شما حساب کنید این سریال 200 بازیگر دارد. یعنی 200 تا بازیگر حرفه ای و برای همه این 200 بازیگر لباس دوخته می شود. حالا حساب کنید دیگر… ببینید برای دو کاراکتر شیرین و شهرزاد در هرسکانس و هر قسمتلباس هایشان عوض می شود. خب خود شهرزاد صد و اندی دست لباس داشت.

*در انتخاب نوع پارچه ها مرغوبیت و قیمت برایتان اهمیت بیشتری داشت یا زیبایی ظاهری؟

زیبایی بصری اصل بود. ولی وقتی می دیدم یک پارچه با قیمت کمتر همان جلوه را دارد که پارچه با قیمت بیشترقطعاً عقل سالم ایجاب می کرد که هزینه پایین تر را انتخاب کنم. ضمن اینکه تهیه کننده اثر، خیلی آدم خوبی بود وآدم دوست نداشت اذیتشان کند. خیلی سعی کردم هم آقای تهیه کننده را در نظر بگیرم و هم مردم و هم خود آقای کارگردان را. البته همکاری که لباسها را می دوخت هم خیلی دقیق طرح ها را اجرا می کرد و این هم از دیگر حسن های کار بود. خوشحالم که کارم دیده شده و دوست دارم ایرادها را بدانم.

*آیا لباس هایی بود که دوخته بشود و بگویید خوب نیست؟

نه واقعا لباسی نبود که استفاده نکرده باشیم. یعنی تمام لباس هایی که دوختیم استفاده شد.

*آیا خارج از طراحی لباس برای فیلم و سریال، خودتان هم مشغول هستید؟

بله… من یک آتلیه طراحی لباس را مدیریت می کنم که نامش جیب است و سفارشات مختلفی را قبول می کنم.

توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





تلگرام ته موویز