آرشیو عکس پروفایل عاشقانه لاکچری و خاص, زیباترین و خاص ترین عکس پروفایل عاشقانه دونفره
گالری عکس پروفایل عاشقانه فانتری بدون متن, عکس عاشقانه خفن غمگین
متن های عاشقانه بسیار زیبا , عکس عاشقانه لاکچری غمگین
متفاوت تر و به روز تر از همه جا
.
لطفا دقت کنید که برای رفاه و رضایت شما، کلیه عکس ها بدون هر گونه تگ تبلیغاتی آپلود شده اند.
.
>> این پست مرتب و به مرور آپدیت می شود: آرشیو عکس نوشته های خاص
.
❤️❤️ متن های عاشقانه بسیار زیبا ❤️❤️
آدم که آخرش می میرد، منتها من دلم میخواهد غرق در دریا بمیرم. / ویلیام فاکنر
❤️❤️ خاص ترین متن های عاشقانه ❤️❤️
و قرنهای بعد
تو را همچنان دوست خواهم داشت
آنقدر که در خیالبافی آن همه عشق
تو در سفینهای نزدیک من
من در سفینهای دیگر،
بسیار نزدیکتر از خودم با تو
دست میکشیم به گونههای هم
بر صفحهی تلویزیون.
بیژن نجدی
❤️❤️ دلنوشت های عاشقانه ناب و زیبا ❤️❤️
بگذار به تماشا بنشینم
به تماشا…
نه کلامی و نه اشکی و نه خندهیی.
محمود شجاعی
❤️❤️ قشنگ ترین شهر های عاشقانه ❤️❤️
اگر ماه از تو زیباتر بود
هرگز دوستت نمیداشتم
اگر موسیقی از آوای تو دلانگیزتر بود
هرگز به تو گوش نمیسپردم
اگر اندام آبشار، از تو زیباتر بود
هرگز به نگاهت نمینشستم
اگر باغچه از تو خوشبوتر بود
هرگز تو را نمیبوئیدم.
دربارهی شعر هم میپرسی
بدان اگر به تو نمیمانست
هرگز نمیسرودم…
شیرکو بیکس
❤️❤️ ناب ترین دلنوشت های عاشقانه رمانتیک ❤️❤️
جان بیمار مرا نیست ز تو روی سوال
ای خوش آن خسته که از دوست جوابی دارد
حافظ
❤️❤️ جدیدترین دلنوشت های عاشقانه و رمانتیک ❤️❤️
بی صدا
فرو میریزم
زیر حجمی از سکوت
یک بار دستِکم
مرا به نام کوچکم
صدا بزن
عمران صلاحی
❤️❤️ دلنوشت های عاشقانه لاکچری و احساسی ❤️❤️
تو را زنانه می خواهم
زیرا که تمدن زنانه است
شعر زنانه است
ساقه ی گندم، شیشه ی عطر
حتی پاریس زنانه است
و بیروت با تمام زخم هایش زنانه است!
نزار قبانی
-قلبم داره تند میزنه..
-من دوس دارم قلبتو بوس کنم…یعنی کاش میشد دقیقا قلبتو بوس کنم…خودِ خودشو!
-اینجوری که قشنگ حرف میزنیا منم دوس دارم ذهنتو بوس کنم:))
دستانم
بوی عشق می دهند
بوی انار و خرمالو …
آنقدر که کوچه های پاییز را
دست در دستِ خیالت
قدم زدم …
سارا قبادی
دوست داشتن که تمام نمی شود!
فی المثل تا هر موقع که شعر هست
من دوستت دارم… . . .
یزدان عظیمى
بی تو من چیستم؟ ابرِ اندوه
بی تو سرگردانتر از پژواکم در کوه
گردبادم در دشت
برگِ پاییزم در پنجه باد
بی تو سرگردانتر از نسیم سحرم
از نسیمِ سحرِ سرگردان
بی سر و سامان
بی تو، اشکم، دردم، آهم
آشیان برده ز یاد
مرغ درمانده به شبِ گمراهم
بی تو خاکستر سردم، خاموش
نتپد دیگر در سینه من، دل با شوق
نه مرا بر لب، بانگ شادی، نه خروش
حمید مصدق
چه توان سوز و غم انگیز است وقتی انسان نسبت به کسی که دوست می دارد کینه پیدا می کند.
از کتاب همه میمیرند – سیمون دو بووار
بیمارِ خندههای توام
بیشتر بخند
خورشیدِ آرزوی منی
گرمتر بتاب
فریدون مشیری
من خاک شوم، جانا، در رهگذرت افتم
آخر به غلط روزی بر من گذرت افتد
فخرالدین عراقی
وز سخن گفتنش چنان مستم
که ندانم جوابِ گفتارش
سعدی
چون دوستت دارم راهی پیدا خواهم کرد تا نور زندگی تو باشم، حتی اگر در تاریکترین و دلگیرترین حال خود باشم
جسیکا کاتوف
میگى خداحافظ
و این منم که براى موندنت اصرار میکنم..
اصرار میکنم بمونى چون
این تویى که دلت براى
دوست دارم هام تنگ میشه
براى شاعرانه هام
براى عاشقانه هام
براى بوسه هاى طولانیم
این تویى که
هیچ کس دیگه مثل من نگات نمیکنه
که بشناسى خودتو،
که بفهمى چقدر خواستنى هستى..
این تویى که
دیگه هیچ کس مثل من ازت تعریف نمیکنه
جز به جز صورتت رو شعر نمیکنه
خط به خط حرفاتو قصه نمیکنه…
این منم که اصرار میکنم به موندت
نه براى خودم
براى خودت.
آدمى گاهى
آنچنان دلتنگ کسی مىشود
که اگر او از این دلتنگى باخبر شود
شرمسار خواهد شد
عزیز نسین
زیباتر می شدی اگر می آمدی، رفتن به هیچ کس نمی آید… . . . فاطمه ضیاالدینی
من از آغوش تو بارها به بهشت رفته ام بهشت مگر کجا مى تواند باشد جز آنجا که با خودت نگویى کاش جاى دیگرى بودم . . . بهرام حمیدیان
اگر زمان و مکان در اختیار ما بود
ده سال پیش از توفان نوح عاشقت می شدم
و تو می توانستی تا قیامت برایم ناز کنی
و من کم می آوردم و تسلیم می شدم.
یکسد سال به ستایش چشمانت می گذشت
و سی هزار سال سر به ستایش تنت
و تازه در پایان عمر به دلت راه می یافتم
هیچ چیز نگو
که می خواهم تمام نا نوشته هایم را یکجا در جانت بریزم بدون کم و کاست …
آندره مارول ترجمه: احمد شاملو
ز قید خط و زلف، امید نجات هست بیچاره عاشقی که شود مبتلای چشم… صائب تبریزی
به دوست داشتنت مشغولم… همانند سربازی که سال هاست در مقری متروکه بی خبر از اتمام جنگ نگهبانی می دهد …
ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی دودم به سر برآمد زین آتش نهانی
گفتم مگر ز رفتن غایب شوی ز چشمم
آن نیستی که رفتی، آنی که در ضمیری
“سعدی“
ﻭَﻩ ﭼِﻪ ﺷَﻮَﺩ ﺍﮔﺮ ﺷَﺒﯽ؟ ﺑَﺮ ﻟَﺐِ ﻣَﻦ ﻧَﻬﯽ ﻟَﺒﯽ ﺗﺎ ﺑِﻪ ﻟَﺐِ ﺗﻮ ِﺑﺴﭙُﺮَﻡ، ﺟﺎﻥ ﺑِﻪ لَب ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺭﺍ..!! /ﻋﻄﺎﺭ
تو را دارم ای گل، جهان با من است
تو تا با منی، جان جان با من است
چو میتابد از دور پیشانیات
کران تا کران آسمان با من است
چو خندان به سوی من آیی به مهر
بهاری پر از ارغوان با من است
کنار تو هر لحظه گویم به خویش
که خوشبختی بیکران با من است
روانم بیاساید از هر غمی
چو بینم که مهرت روان با من است
چه غم دارم از تلخی روزگار،
شکر خنده آن دهان با من است.
فریدون مشیری
در همین
گوشه ی خالی
که گریه هایم
به چشم هیچ بارانی
نمی آید،
تو را دوست دارم
در همین
غربت غریب غم هایم
که راه به هیچ تبسمی
ندارد،
تو را
نزدیک تر از نفس
می بینم
کجاست؟
کجاست خواب آرام پروانه؟
شاید اتفاق افتاد
حادثه ی دستانت...
“سولماز حاجی”
آرزو دارم که پنج دقیقه
با تو روی یک نیمکت بنشینم
و به خورشید در حال غروب نگاه کنم…
و با تو از دوران خوبی صحبت کنم
که گذشته و من به آن اهمیتی نمی دهم.
و بگویم که من اگر کمی دیوانه ام
به خاطر چشم های توست،
چرا که این شانس را دارند که جفت باشند.
و قهقهه ی تو را بشنوم
که صدایش پرنده ها را می پراند.
و در آخر به تو بگویم
که باید زندگی را دوست داشت
باید زندگی را دوست داشت
حتی اگر زندگی یک قاتل باشد
و با خود خنده ی بچه ها
و “آبنبات های جایزه دار” را ببرد.
.آبنبات جایزه دار (Mistral gagnant)
هست که توسط Renaud اجرا شده
بعضی آدم ها بوی بهار می دهند؛ از چشمان شان طراوت می چکد؛
دستان شان از گلبرگ گل نرم تراست؛ حرف هایشان آرامش بخش ترین قرص روح اند
بعداز آن روزها دیگر نه نگاهم خندید و نه دلم …. میدانی * آنچه تکانم داد دروغ گفتنت نبود این بود که دیگر تو را باور ندارم رویای شیرینی که پس از بیداری کابوس و جهنمت را با عمق جان زندگی کردم خودت خوب میدانی که کمی دیوانگی، برای برداشتن گامی دیگر، همیشه لازم است و من همیشه دیوانه ترینم و این گامها که بر میدارم مرا تا ابدیت از تو دور کرده اند. بهای سنگینی میپردازم با هر قدم اما ارزشش را دارد دوری از تو و هر آنچه نام توست بر آن……
در فراسویِ مرزهای تنت تو را دوست میدارم. .
.
آینهها و شبپرههای مشتاق را به من بده
روشنی و شراب را
آسمانِ بلند و کمانِ گشادهی پُل
.
.
پرندهها و قوس و قزح را به من بده
و راهِ آخرین را
در پردهیی که میزنی مکرر کن. .
.
در فراسوی مرزهای تنم
تو را دوست میدارم. .
.
.
در آن دوردستِ بعید
که رسالتِ اندامها پایان میپذیرد
و شعله و شورِ تپشها و خواهشها بهتمامی
فرومینشیند
و هر معنا قالبِ لفظ را وامیگذارد
چنان چون روحی که جسد را در پایانِ سفر،
تا به هجومِ کرکسهایِ پایاناش وانهد…
در فراسوهای عشق
تو را دوست میدارم،
در فراسوهای پرده و رنگ
.
در فراسوهای پیکرهایِمان
با من وعدهی دیداری بده. .
.
اردیبهشتِ ۱۳۴۳
احمد شاملو
هر چند که هرگز نرسیدم به وصالت
عمری که حرام تو شد ای عشق حلالت!
طاووسی و حُسنت قفس پرزدن توست
ای مرغ گرفتار! چه سود از پر و بالت
زیبایی امروز تو گنجی ابدی نیست
بیچاره تو و دلخوشی رو به زوالت
مانند اناری که سر شاخه بخشکد
افسوس که هرگز نرسیدی به کمالت!
پرسیدیام از عشق و جوابی نشنیدی
بشنو که سزاوار سکوت است سؤالت
یک بار به اصرار تو عاشق شدم ای دل
این بار اگر اصرار کنی، وای به حالت!
فاضل نظری
و من گاهی نه صورتت نه چشمانت که دلم میخواهد صدایت را ببینم ناظم حکمت
من چیزى از عشقمان به کسى نگفتهام آنها تو را هنگامى که در اشکهاى چشمم تَن مىشستهاى دیدهاند..
دل ویرانه عمارت کردن خوشتر از کاخ برافراختن است پروین اعتصامی
تو مهربان بودی چون پیامبری که معجزه اش لبخند است و دستهایش قسمتی از آغوش…. . . . لیلا کرد بچه
توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.