قسمت نهم فصل دوم زخم کاری

خلاصه داستان قسمت نهم سریال زخم کاری 2

خلاصه داستان و ماجراهای اتفاق افتاده در قسمت نهم فصل دوم زخم کاری بازگشت: میثم قرار شبانه عجیبی در جای متروکه و عجیب تری با سیما گذاشته است. سیما که به ظاهر ترسیده است از انتخاب این مکان و این زمان به هر ترتیبی که هست خودش را به محل می رساند. میثم ابراز می کند که…

 

اینفو و بیوگرافی سریال زخم کاری 2

 

📌 ژانر: درام / جنایی

کستینگ و بازیگران:

, , , , , , , , , و امیر دژاکام

کارگردان: محمدحسین مهدویان

 

 

زخم کاری 2 بازگشت – Mortal Wound Season 02 محصول سال 1402 است که از 17 شهریور 1402 به وسیله وبسایت ته موویز در شبکه نمایش خانگی پخش شد. این سریال به تهیه کنندگی: محمدرضا تخت کشیان و کارگردانی: محمدحسین مهدویان تولید و ساخته شده است. شما می توانید به وسیله وبسایت ته موویز جهت دانلود و یا تماشای این سریال تماشایی اقدام کنید.

 

 

📄 خلاصه داستان قسمت نهم زخم کاری 2:

 

قسمت نهم فصل دوم زخم کاری با مراسم ختم فرنهاد آغاز می شود. مشخص نیست که چگونه صحنه سازی کرده اند که دلیل آتش سوزی در مطب را نشست گاز در مخزن اکسیژن اتاق عمل تشخیص داده شده است. ولی موضوع به همین جا ختم نمی شود. طلوعی خود در مراسم سوگواری فرنهاد حاضر شده و با تملق و چرب زبانی باورنکردنی از روابط خوب خود با او در حضور پسرش صحبت می کند. این موضوع که قاتل در حال دلداری دادن صاحب عزا باشد، چیزی است که تنها در زخم کاری 2 می توان شاهد آن بود. طلوعی که حالا شفاعت نیز در کنار او در مراسم حاضر شده است سعی می کند تا با پسر فرنهاد صحبت کرده و او را حامی او جلوه دهد و همچنین خود را متاثر و متاسف از مرگ پدر! مشخص نیست که در پس این نمایش ها چه نهفته است و چه نقشه ای را طلوعی در سر می پروارند و سعی دارد تا با کمک پسر فرنهاد به سایر اهداف خود برسد.

در ادامه، سیما وارد شرکت می شود و با میثم صحبت های جدی را پیش می برد. گفتگوی سیما با میثم در واقع اتمام حجتی است درباره رابطه او با شیدا! سیما متوجه شده است که حرف عشق و عاشقی میثم صرفا در جهت رسیدن به اهداف خودش است و برای زمین زدن طلوعی. ولی او به میثم هشدار می دهد که اگر اقدامات و کارهای او باعث برهم خوردن آرامش و قرار شیدا شود با خود سیما طرف است. شفاعت متوجه حضور سیما در شرکت می شود و به بهانه دعوت و پذیرایی او در دفترش، وی را به اتاقش می کشاند تا سر از کار و در واقع قصد او از آمدن به شرکت در بیاورد تا احتمالا از عواقب سویی که اقدامات آتی وی می تواند در پی داشته باشد، پیشگیری کند.

قصد ورود سیما به جریانات جدی تر شده و او در قدم بعدی پا به خیریه می گذارد تا به سرنخ های دیگری برسد. به نظر می رسد که وی پس از جریان مرگ یا در واقع بهتر بگوییم قتل فرنهاد، بیش از پیش نگران وضعیت زندگی خود و موقعیت شغلی و حتی جانی شفاعت همسرش شده است و بنابراین سعی می کند که خودش شخصا وارد ماجراها شود. در قدم نخست او به سنگ سختی برمی خورد که چرا که رفتن وی به خیریه همزمان می شود به بازدید سمیرا از آن جا و در این موقعیت کشاکش و جدال لفظی نسبتا قابل توجهی بین این دو رخ می دهد. سیما این گونه ابراز می کند که قصد و نیت وی کمک به امور خیریه است ولی سمیرا خاطرنشان می کند که کار و وظیفه او در خیریه به مسایل مالی و حسابداری محدود می شود که زمان زیادی هم از او نمی گیرد و بیشتر زمان او در شرکت سپری می شود. به جز این سایر نیازهای خیریه در امور خدماتی خلاصه می شود و بدین گونه عذر سیما را می خواهد. ولی به نظر نمی رسد که سیما این سخنان را پذیرفته باشد. وی اعلام می کند که از فردا و روزهای آینده باز هم در خیریه حاضر خواهد شد. هرچند سمیرا نیز کم نمی آورد و می گوید که من آدم کینه ای نیستم و از سیما کینه ای به دل ندارد و تنها حقایق را بازگو می کند، ولی سیما به خوبی از نیت سمیرا حاضر است.

شیدا در همین روز در جلسه تمرین نمایش جدیدش حاضر است که در این بین سروکله میثم پیدا می شود. میثم سعی در بازگو کردن وقایع گذشته برای شیدا دارد تا بتواند او را به ادامه رابطه قانع کند ولی شیدا زیر بار نمی رود و بابت ماجراهای گذشته از او دلخور است. سفر بدون اطلاع وی به خارج از کشور و همچنین چند روز بی خبری و پاسخ ندادن به شیدا، مسایلی نیستند که به این راحتی ها حل شود ولی میثم برای آرام کردن شیدا این گونه عنوان می کند که دیگر دنبال کار و آن هم این شغل پراسترس را ندارد و به دنبال زندگی آرام و توام با آرامشی کنار اوست. میثم به باشگاه اسب سواری می رود و مشغول تمرین و تماشای بازی اسب ها می شود. چیزی که در گذشته ها نیز علاقه نخست وی بوده است. در آن جا با شیدا قرار می گذارد و مشغول صحبت با او درباره آینده زندگیشان می شود. به نظر می رسد که تصمیم وی برای زندگی بی حاشیه و آرام جدی است و به فکر نقل مکان کردن با شیدا به نقطه ای دیگر است و حتی در این بین عجله بسیاری را نیز دارد. چیزی که مورد موافقت شیدا نیست و او برای این کار زمان می خواهد تا دست کم با سیما صحبت کند و او را در جریان این اتفاقات و تغییرات بگذارد.

در سمت دیگر ماجرا نیز متوجه می شویم که تصمیم سیما برای رفتن به خیریه جدی است. او از طریق آگهی که احتمالا در پیج اینستاگرام خیریه دیده است متوجه نیاز این موسسه به یک مربی می شود و از همین نقطه کارش را آغاز می کند. وی تصمیم دارد به دیدن فرناز برود و به عنوان مربی در آن جا استخدام شود تا بدین ترتیب از شر امر و نهی های سمیرا نیز رهایی پیدا کند. سرانجام این اتفاق می افتد و او در خیریه به عنوان مربی مشغول کار می شود ولی در این مرحله نیز وی با سختی های بسیاری دست به گریبان می شود. در همان روزهای نخست، شفاعت و طلوعی در خیریه با سیما روبرو می شوند، چیزی که باعث نگرانی شدید سیما می شود ولی به نظر نمی رسد که این قبیل اتفاقات خللی در عزم وی برای سعی در نفوذ و وارد شدن به تشکیلات مخوف طلوعی داشته باشد.

در همین روز، طلوعی با پسر فرنهاد قرار ملاقات دارد و جلسه و گفتگوی خود را در همین خیریه برگزار می کنند. گویا فرنهاد کوچک پس از مرگ پدر با مشکلاتی در گمرک و ترخیص کالاهای وارداتی داشته است که در این بین طلوعی به او کمک می کند. حسام بسیار متعجب است و دراین جلسه نیز بهت و تعجب خود را اعلام می کند که چرا طلوعی که در واقع رقیب شرکت فرنهاد است حاضر به کمک کردن به او شده است؟ ولی طلوعی این گونه ابراز می کند که ما رقیب هستیم ولی دشمن نیستیم؟ طلوعی با شفاعت در فکر زمین زدن حسام نیز هست و در این بین به فکر کشتن املشی نیز افتاده است. املشی ولی همینک در بیمارستان بستری شده است و به خاطر اتفاقات هفته گذشته که در استخر برای وی رخ داده است در حال حاضر وضعیت چندان خوبی ندارد.

فصل دوم زخم کاری در این قسمت نیز بدون خون و خون ریزی پایان نمی پذیرد و درست در همین جاست که نقشه قتل املشی و حتی حسام فرنهاد در آینده کشیده می شود. به موازات این کار ولی شفاعت فردی را اجیر می کند تا ضربه کاری به حسام وارد کنند. فرنهاد در گذشته با خریدن شرکت های ورشکسته و احیای آن ها توانسته بود پول زیادی را به جیب زده بود ولی در واقع این ها همه پوششی بوده که از طریق آن بتواند با پولشویی به ثروت هنگفتی برسد. چرا که با کارآفرینی و این قبیل کارها نمی توان به این حد درآمد رسید. شفاعت همه این ها را می داند و از سویی دیگر نقظه ضعف بزرگ حسام را می داند. او به خوبی می داند که حسام به شدت معتاد به قمار است و عاشق قماربازی و این قبیل امور است که تمام اوقات بیکاری خود را صرف قمار می کند. بدین منظور وی فردی را مامور رسیدن، نزدیک شدن و برقراری ارتباط در جهت زمین زدن حسام می کند. این فرد که سامان نام دارد با شیوه های خود سعی در نزدیک شدن به حسام فرنهاد می کند و در نخستین گام به دفتر وی می رود تا قرار ملاقاتی را با وی تنظیم کند. در انتها شفاعت پس از این همه دسیسه و نقشه های شوم برای هولدینگ فرنهاد، به تماشی نمایش دخترش شیدا می رود تا خود را پدری دلسوز که آینده و احساس دخترش برایش مهم است، جلوه دهد.

ولی شاید مهم ترین و حساس ترین سکانس این اپیزود، سکانس پایانی باشد. در جایی که میثم قرار شبانه عجیبی در جای متروکه و عجیب تری با سیما گذاشته است. سیما که به ظاهر ترسیده است از انتخاب این مکان و این زمان به هر ترتیبی که هست خودش را به محل می رساند. میثم ابراز می کند که پس کشیدن خودش از ماجرا صرفا یک تاکتیک بوده تا نگاه ها را از خود دور کند و همچنین طلوعی از فکر کشتنش بیرون بیاید. وی این گونه اظهار می کند که در جایی که حتی مادرش نیز در بازی او نیست، چاره دیگری ندارد. وی تنها کسی است که همانند پدرش مالک، قصد رفتن این راه تا انتها را دارد. و در این بین سیما را مهره ای مطمین دیده است چرا که با اشاره کوچیک میثم به سمت طلوعی هجوم برده است. بنابراین این دو اتحادی را تشکیل می دهند تا با کمک یکدیگر به طلوعی ضربات سهمگینی را وارد کنند.

 

حال باید دید که در قسمت دهم فصل دوم زخم کاری چه اتفاقاتی رخ خواهد داد. در این جا شما را دعوت به تماشای قسمت 6 زخم کاری 2 کنیم. پیشنهاد می کنیم که این سریال جذاب را به هیچ وجه از دست ندهید!

 

دانلود فصل نهم زخم کاری

دانلود فصل دوم زخم کاری

توضیحی که بتواند به ما در رفع لینک خراب کمک بکند. مثلا چه کیفیتی و چه قسمتی از این سریال مشکل خرابی دارد.





تلگرام ته موویز